eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.7هزار دنبال‌کننده
593 عکس
690 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸اهل «حلب» چه بلایی را بر سر أسرای آل الله، آوردند ... | با ریختن یک قطره از خون سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام، آب چشمه‌ای گوارا، تلخ و مکدّر می‌شود... در نقلی آمده است: 🥀 چون کاروان أسرای آل الله، با سختی و مشقت به شهر «حلب» نزدیک شدند، در نزدیکی آن شهر، چشمه‌ای بود که آب شیرین و گوارایی داشت به نام «یوثمة» (یا «ثریمه»)؛ 🥀 لشکریان نانجیب خودشان به سراغ خوردن آب از آن چشمه گوارا رفتند و اسیران را بر فراز شتران متوقف کردند و سرهای مطهر را بر فراز نیزه ها نهادند؛ 📋 فَجَعَلَ اَولادَ السَفاحِ یَتَفاخَرُ بَعضُهُم عَلیٰ بَعضٍ ▪️آن حرام‌زادگان سُفله، که هر یک نیزه‌ای را به دست داشت، بر یکدیگر فخر می‌کردند. 🥀 اهل حلب شهر را آزین بسته و به استقبال آن حرامیان آمدند؛ حاکم حلب با نهایت عیش و طرب، با طبل و نای و عود به همراه جماعتی از یهود به استقبال آنان آمد. 🥀 آن جماعت نانجیبی که به استقبال آمدند، ابداً شرم و حیا نمی‌کردند و بی‌شرمی و بی‌حیایی را به جایی رسانیدند که راوی گوید: چون به نزدیکی اهل بیت اطهار و اسرای دل فَکار رسیدند، 📋 شَرَعوا یَرمونَهُم بِالحِجارَةِ والمَدَر ▪️شروع کردند به سنگ و کلوخ انداختن بر آن أسرای بی پناه. 🔖 تا جایی که راوی گوید: 📋 واللهِ فَلَم یَبقَ اَحَدٌ مِنَ الْاُساریٰ وَ الرُووسِ اِلّا اَصابَهُ حَجَرٌ و مَدَرٌ ▪️به خدا قسم یک نفر از اسیران و سرهای مطهر، باقی نماند مگر اینکه سنگ و کلوخی به او اصابت کرد. 📋 و اَصابَ حَجَرٌ مِن تِلکَ الْاَحجارِ عَلیٰ رَاسِ الْحسینِ علیه‌السلامُ فَشَرَعَ یَجری مِنهُ دَمٌ عَبیطٌ و سَقَطَتْ قَطرَةٌ مِن ذٰلکَ الدَّمِ عَلیٰ عَینِ الثَریمَةِ ▪️ و یکی از آن سنگ‌ها به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام اصابت کرد و از آن سر مطهر ، خون تازه‌ای جاری شد و قطره‌ای از آن خون بر چشمه «ثریمه» افتاد. 🔖 در این‌جا بود که راوی گوید: 📋 و صارَ مائُها مُنکَدِراً فوراً فَلَم یَرَ اَحَدٌ بَعدَ ذٰلکَ صَفاءَ مائِها و ذَهَبَ عَذبُهُ و اِنقَلَبَ لَونُهُ ▪️آب چشمه بلافاصله مکدر شد و پس از آن هیچ کس، پاکیِ آب آن چشمه را ندید و شیرینی آن از بین رفت و رنگ آن تغییر کرد. 📋 فَلَمَّا رَأَتْ زینبُ ذٰلکَ بَکَتْ بُکاءً شَدیداً و قالَتْ: وا اَخاه! ▪️همین‌که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این صحنه را دیدند، گریه شدیدی کردند و صدای «وا اخاه» سر دادند. 📋 ثُمَّ ضَرَبَتْ رَأسَها عَلیٰ خَشَبِ الْمَحمِلِ ضَرباً شَدیداً بِحَیثُ جَری الدَمُ مِن تَحتِ مَقنَعِها ▪️سپس سرشان را محکم به چوبه محمل زدند، به گونه‌ای که خون از زیر معجر آن بانوی مظلومه، جاری شد. 📚بحر المصائب ج۷ص۲۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ایــــن جُمعه‌ هَم گــــــــذشتـــــــ...🥀 یا صاحب الزمان ❣ 🌱به‌ناله‌های‌پشت‌ِدر،میان‌شعله‌هابیا 🌱به‌دستهای‌بسته‌در،میان‌کوچه‌هابیا 🌱بیاکه‌تابَنا‌کنی،حرم‌برای‌مادرت 🌱به‌غربت‌بقیع‌وگریه‌های‌بی‌صدابیا 🌺یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه🌺 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝܥܼܢ🌤 در این روز جمعه به نیت تعجیل درفرج آقا امام زمان دوازدهمین امام دوازده صلوات هدیه کنیم به ساحت مقدس ایشان و بخوانیم دعای فرج را🌱🤲🏻 فرج مولا صلواتـــــــ اَللّھُمـَ‌صَلـ‌ِّعَلۍٰمُحمَّدْوَآلـِ‌مُحَمَّدْوَعَجّلـ‌فَرجَھُمْـ🌺
حرف خاص (3).mp3
25.32M
| √ استغاثه برای ظهور واقعاً فایده داره؟ چطور اینهمه سال دعا، فایده نداشت! @ostad_shojae | montazer.ir
🩸یکی از وقایع عجیب و دردناک در نزدیکی شام ... در نقلی آمده است: 🥀 در نزدیکی دمشق، کاروان اسرای آل الله، به سرزمینی به نام "مرشاد" رسیدند؛ وقتی که مردم آنجا باخبر شدند که أسراء در نزدیکی شهرشان منزل کرده‌اند، 📋 خَرَجَ المَشايخُ و المُخدّراتُ و الشّبانُ يَتفرّجونَ عَلَى السَّبيّ و الرُّؤوسِ ▪️پیرمردها و زن‌ها و جوانان‌شان از شهر بیرون آمدند و اهلبیت سیدالشهدا علیه‌السلام را به تمسخر گرفتند و با این کار، خوش گذاری و شادمانی می‌کردند. 📋 وَ هُم مَعَ ذلكَ يُصلّونَ عَلَى مُحمّدٍ و آله، و يَلعَنونَ أعداءَهم و هو مِن العَجائب. ▪️و در همین حال نیز، بر محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله ، صلوات می‌فرستادند و دشمنانشان را لعنت می‌کردند. و این از عجایب روزگار بود. 📚 المنتخب،ج۲ ص۴۸۱ ✍ شامیان خون به دل خون شدهٔ ما نکنید خنده بر گریه‌ی ذریه‌ی زهرا نکنید ما عزادار عزیزان خداییم ولی پیش چشم اسرا هلهله برپا نکنید پای سرهای بریده همگی رقصیدید لااقل سنگ,نثارِ سر بابا نکنید گاهی از نیزه زمین خورد سرِ دلبر ما نقش مرکب دگر آن راس دل آرا نکنید سر بازار اگر قافله را هو کردید عمّه ام را سر بازار تماشا نکنید گرچه ناموس مرا بزم شراب آوردید صحبت از طفل و کنیزی دگر اینجا نکنید
🩸نفرین زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» تمام نشده بود که کاخی ویران شد ... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که أسرای آل الله نزدیک به شهر دمشق شدند، از کنار قصر بلند و بالایی گذر کردند که یک پیرزنی در آن نشسته بود و نامش "امّ هجّام" بود و همراه او کنیزان و غلامانش نشسته بودند. 🥀 وقتی که آن پیرزن نگاهش به سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام در حالی که بر نیزه‌ای بلند سوار بود و محاسن شریفش با خون خضاب بود، افتاد و گفت: این سر که جلوی همه سر هاست، سر کیست؟ و آن سر هایی که بر نیزه هستند، سر چه کسانی هستد؟ 🥀 به او گفتند: آن سر، سر حسین علیه‌السلام است و دیگر سر ها، سر برادران و اولاد و خاندان اوست. آن عجوزه بسیار خوشحالی کرد و گفت: 📋 ناوِلِيني حَجَراً لِأضرِبَ بِهِ وَجهَ الحُسينِ عليه‌السّلام، فأَتَتْها، ▪️سنگی را برایم بیاورید تا آن را بر سر حسین «علیه‌السلام» بزنم. پس سنگی را برایش آوردند. 📋 فضَرَبتْ بِهِ رَأسَ الحُسينِ عليه‌السّلام، فَسٰالَ الدّمُ عَلَى وَجهِهِ و شَيبِهِ ▪️آن عجوزه‌، سنگ را گرفت و با آن بر سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام زد که خون از سر مطهر امام علیه‌السلام بر صورت و محاسن شریفش جاری شد. 📋 فَالْتفَتَتْ إلَيه أمُّ كُلثوم، فَرَأتْ الدَّمَ الجَديدَ سٰائلًا عَلَى وَجههِ و لِحيتِه، فلَطَمتْ وَجهَها ▪️ حضرت ام‌کلثوم علیها‌السلام تا نگاهش افتاد، دید خون تازه بر صورت و محاسن سر برادر جاری شده، لذا بر صورتش لطمه زد و فریاد می‌کشید: وا غوثاه! وا مصيبتاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا فاطمتاه! وا حسناه! وا حسيناه! سپس از هوش رفت. 🥀 در این هنگام‌ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: چه کسی این کار را با صورت برادرم و نور چشمانم کرد؟گفتند: آن پیرزن ملعونه. اینجا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آهی از دل کشیدند و فرمودند: 📋 اللّهمَّ اهْجِمْ عَلَيها قَصرَها و أحرِقْها بِنارِ الدّنيا قَبلَ نارِ الآخرة. ▪️خدایا! قصرش را بر سرش ویران کن و او را قبل از آتش جهنم با آتش دنیا بسوزان. 🥀 هنوز کلام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها تمام نشده بود، که قصر فرو ریخت و آتش از آن بلند شد و آن پیرزن ملعونه و هر آن کس که در قصر بود، آتش گرفتند و به درک واصل شدند. 📚أسرار الشّهادة، ص۳۱۱ ✍اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند   ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل   یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند   یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد   پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف   پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که‌خَم‌شوداز غم،عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
چگونه خیرات  برای اموات باعث نجاتشان میشود؟ 🍀🌺 ✍ آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی فرمودند‌ : شخصی از دنیا رفت. کسی در عالم خواب از او پرسید : آیا خیراتی که برایت می فرستیم به تو می رسد؟ او در پاسخ گفته بود : بله ، خیرات شما به ما می رسد ؛ اما چون نمی‌توانم چگونگی آن را توضیح دهم. مثالی می‌زنم : کسی را فرض کنید که در حمامی است که فضای آن را بخار آب گرفته و بخار زیاد موجب تنگی نفسش شده است اما روزنه‌ی کوچکی از بیرون نمایان می‌شود و هوای تازه وارد حمام می‌شود او نفس عمیقی می‌کشد. خیرات شما هم وقتی به ما می رسد، این‌ گونه باعث گشایش و رفع تنگی روح ما می شود. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╔ ♡"‌🌷🌸"♡════╗‌            
امام صادق علیه السلام أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ. سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست. 📚وسائل الشیعه، ج 7، ص 197 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷😭پنجم صفر سالروزشهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ، طفل خردسال و شیرین زبان اباعبدالله . . . . . . . . . . . . . . . . . . 😭🌷 https://eitaa.com/manbarmajma
💚 : 🌸هرکه به حُسن انتخاب خداوند تکیه کند، جز آن وضعی را که خدا برایش برگزیده است، آرزوی داشتن وضعی دیگر نکند🌸 📕میزان الحکمه ج 4 ص 473 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔅 🔹 اى فرزندآدم! انديشه كن وبگو: كجايند پادشاهان جهان و صاحبان دنيا كه آن را آباد كردند و نهرها كندند و درختان را كاشتند و شهرها را بنا كردند و بعد با ناخرسندى از آنها جدا شدند. 📚 ارشاد القلوب، ج 1، ص 29.
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
🔥 اول ماه صفر 💢اعمـــــال مـــــاه صفـــــر 💠 سفارشات مخصوص بمناسبت ورود به ماه صفرالمظفر: ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام و ماه مهم و شریفی هست، ♦️لذا در مفاتیح الجنان اعمالی برای کل این ماه و اعمال مخصوص بعضی روزها آمده است: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. 📘مفاتیح الجنان https://eitaa.com/manbarmajma ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
🌿❤️🌺🌸🕊🌷🏴🚩 🤔مهمترین وقایع روز اول ماه صفرالخیر 🔻۱ - وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام بنی امیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام عید قرار دادند.(۱) 🔻۲ - ورود اهل بیت علیه السّلام به شام (۲) 📢 با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السّلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد: ۱ - تاجی جواهر نشان و تختی مرصّع به سنگهای قیمتی آماده کنند. ۲ - بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبائی زینت نمایند. ۳ - تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند. ۴ - همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند. ۵ - پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند. ۶ - جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده‌اند ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است. هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید. شامیان پَست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بامها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق می‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند. آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.(۳) 🔻۳ - شروع جنگ صفین (۴) پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنین علیه السّلام به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ھ’ لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.(۵) لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسین علیه السّلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند. حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد! عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد! از اینجا بود که معاویه ؛ عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد. سرانجام با حیله چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمیت پیش آمد. 📚منابع (۱). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۴۱. الوقایع و الحوادث: ج صفر، ص . مصباح کفعمی: ج ۲، ص ۵۹۶. تقویم المحسنین: ص ۱۵ (۲). معالی السبطین: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرک سفینه البحار: ج ۶، ص ۲۹۴ (۳). الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۶۳۰. از مدینه تا مدینه: ص ۸۹۹ -  ۸۹۶. همچنین اقتباس از ناسخ التواریخ، عوالم العلوم، مهیج الاحزان، ریاض المصائب، لهوف، امالی صدوق، الدمعه الساکبه . (۴). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۹. توضیح المقاصد: ص ۵. تتمه المنتهی: ص ۲۴ - ۲۹. فیض العلام: ص ۱۷۶ (۵). تتمه المنتهی: ص ۲۳ https://eitaa.com/manbarmajma 🌿🌸🌿🌸🌿 .
دعای هرروز ماه صفر کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
💢آبروی نیازمند ✅فقیری نزد امام حسن مجتبی علیه‌السلام آمد. پیش از آنکه فقیر، تقاضایی کند، امام حسن فرمودند: «هر چقدر که در خزانه ما، سکه باقی مانده است، به او بدهید.» در خزانه، بیست هزار درهم موجود بود که همه آن را به دادند. فقیر گفت: «ای مولای من! چرا نگذاشتید مدح و ثنای شما گویم و خود را اظهار کنم؟» امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «ما اهل بیت، بی آنکه کسی به ما امید و آرزو داشته باشد می‌بخشیم، و پیش از آنکه آبروی نیازمند ریخته شود، عطا می‌کنیم» 📚مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۸ 💢می‌گویند بجای نذری و روضه به فقرا کمک کنید! اما نمی‌دانند ما برای امامی روضه برپا می‌کنیم که در طول حیات مبارک اش دو بار کل دارایی اش را در راه خدا انفاق نمود و در خانه اش همیشه بر روی مستمندان باز بود. تکریم امام حسن(ع) یعنی دستگیری از فقرا، سبک زندگی شیعه واقعی اهل بیت بدون شک همین است.
🌺 مجتبی علیه السلام: 🍀بخشيدن پيش از طلب كردن از بزرگترين سرورى هاست. 📚بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۱۳، ح۷
کرامات حضرت رقيه علیهاالسلام مرحوم ایت الله حاج میرزا هاشم خراسانی در (( منتخب التواریخ )) مینویسد: .. .. عالم جلیل ,شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علما و محصلین نجف اشرف است، .. به حقیر فرمود : .. جد امی بلا واسطه ی من , جناب اقا سید ابراهیم دمشقی , . که نسبش منتهی میشود به سید مرتضی علم الهدی . و سن شریفش از نود افزون بود و بسیار شریف و محترم بودند, . سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند . … .. شبی دختر بزرگ ایشان , جناب حضرت رقیه بنت الحسین عليها السلام را در خواب دید که فرمود : . . (( به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من اب افتاده و بدن من در اذیت است ; بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند )) . دخترش به سید عرض کرد , و سید به خواب ترتیب اثری نداد . . شب دوم , دختر وسطی سید باز همین خواب را دید . به پدر گفت , و او همچنان ترتیب اثری نداد. . شب سوم , دختر کوچکتر سید همین خواب را دید و به پدر گفت , ایضا ترتیب اثری نداد. . شب چهارم خود سید مخدره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : (( چرا والی را خبر نکردی؟!)) . . صبح سید نزد والی شام رفت و خوابش را برای والی شام نقل کرد. . والی امر کرد علما و صلحای شام , از سنی و شیعه , بروند و غسل کنند و لباسهای نظیف در بر کنند , . انگاه به دست هر کس قفل درب باز شد , همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند، . و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهر را تعمیر کنند. . . بزرگان و صلحای شیعه و سنی , در کمال اداب غسل نموده و لباس نظیف در بر کردند . . قفل به دست هیچ کس باز نشد, مگر به دست مرحوم ابراهیم. بعد هم به حرم مشرف شدند , . هر کس کلنگ بر قبر میزد کارگر نمیشد تا ان که سید مزبور کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کنده شد . . . بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند, دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد قرار دارد, . و کفن ان مخدره مکرمه صحیح و سالم میباشد, لکن اب زیاد میان لحد جمع شده است. . . سید بدن شریف مخدره را از میان میان لحد بیرون اورد و بر روی زانوی خود نهاد . و سه روز همینطور بالای زانوی خود نگه داشت و متصل گریه میکرد . تا ان که لحد مخدره را از بنیاد تعمیر کردند . اوقات نماز که میشد, . سید بدن مخدره را بر بالای شئ نظیفی میگذاشت و نماز میگزارد. . بعد از فراق باز بر میداشت و بر زانو مینهاد تا ان که از تعمیر قبر و لحد فارق شدند. . و در نهايت سید بدن مخدره را دفن کرد … . . و از کرامت این مخدره؛ در این سه روز، سید نه محتاج غذا شد و نه محتاج اب و نه محتاج وضو … … بعد که خواست مخدره را دفن کند , سید دعا کرد خداوند پسری به او مرحمت فرمود, مسمی به سید مصطفی… منبع : کانون گفتمان قرآنی گرد آورنده : محسن سعیدی https://eitaa.com/manbarmajma
❣﷽❣ ♨️💢 س ماجرای نبش قبر حضرت رقيه در سال ۱۲۴۲ شمسی همين كه سيد خشت بالای سر را برداشت ديدند افتاد؛ زير بغلش را گرفتند؛ هی می‌گفت: ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنه ا...عليه، زن غساله و كفن فرستاده؛ ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده ... عالم بزرگوار مرحوم آيت‌ ا...علامه ملاّ محمد هاشم خراسانی مينويسد: عالم جليل شيخ محمدعلی شامی كه از جمله علمای نجف اشرف بود به حقير فرمود: جد مادری من، جناب آقا سيد ابراهيم دمشقی كه نسبش به سيد مرتضی علم‌الهدی منتهی ميشد و سن شريفش بيش از ۹۰ سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت.شبی دختر بزرگ ايشان حضرت رقيه دختر امام حسين عليه ‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند:به پدرت بگو: به والی بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذیت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند  دختر به سید عرض كرد، ولی سيد از ترس اهل سنت عمری به خواب اعتنا ننمود. شب دوم دختر وسطی سید همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثری نداد. شب سوم دختر كوچك سيد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثری نداد. شب چهارم خود سيد حضرت رقيه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نكردی؟! سيد بيدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شيعه و عمری امر كرد كه غسل كنند و لباس‌ های پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودی حرم مطهر باز شد، همان كس برود و قبر مقدس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.  صلحاء و بزرگان از شيعه و عمری در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيد ابراهيم. حرم را قرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌ ا...عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادی ميان لحد جمع شده است. سیددر قبر رفت، همين كه خشت بالای سر را برداشت ديدند سيد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هی ميگفت:ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنه ا. عليه، زن غساله و كفن فرستاده ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌كنم، می‌ترسم بدن را منتقل كنم  و ديگر به عنوان رقیه بنت الحسين شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. سيد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدين گونه بالای زانو خود نگه داشت و گريه می ‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. وقت نماز كه ميشد سید بدن حضرت را بالای جايی پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برميداشت و بر زانومی‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. و از معجزه آن حضرت اين كه سيد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسری به او عطا فرمايد. دعای سید به اجابت رسيد و در سن پيری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را سید مصطفی گذاشت آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحميد عثمانب نوشت؛ او هم توليت زينبيه و مرقد شريف حضرت رقيه و ام كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد اين قضيه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم اين قضيه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» آن سيد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكی بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زياديپی ضربات مجروح بود پس از درگذشت سید ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیدمصطفی و بعد از او به فرزندش سيدعباس رسيد والسلام علی من اتبع الهدی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
30.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🩸مقتل خوانی مصائب 🩸 . سر بریده حضرت سید الشُّهدا . علیه السَّلام ━━━═━━⊰❀🩸❀⊱━━═━━━ 🔹با نوای : حجت الاسلام شیخ محمّدجعفری پور. 💠در راه ترویج مکتب معنوی عاشورا قدمی برداریم. http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
سازماندهی لشکر خدا.mp3
8.98M
✔️ یک نقش ساده اما کارآمد در لشکر امام مهدی علیه‌السلام به شما پیشنهاد می‌کنیم! | @ostad_shojae | montazer.ir
چهل بند نافذ مطابق چهل منزل اسارت داستان کربلای امام حسین علیه السلام آنکه سخنران حسینی لب است کشتی عرفان خدا زینب است آمده در کرببلا چون کند قبلگه عشق به هامون کند گر چه که زینب خطر جنگ دید لیک به خود طاقت ماندن ندید گفت که حسینم تک و تنها رود من چه نشینم که به یغما رود من نروم نیست کسی یار او کیست چو من زینب غمخوار او من نروم دل به فغان میرود دشمن او زخم زبان میزند مادر من کرده وصیت مرا بوسه زنم زیر گلوی ورا ماه من آنست که جان بر لب است غمخور غمهای حسین زینب است رفته حسن مانده حسین بهر من رفت حسین شکستن ظهر من الفت و انسی که مرا با وی است دختر زهرایی شدن کافی است اذن رسالت چو پیمبر گرفت اذن ز عبد اله همسر گرفت رفت به آن دشت بلا با صغار تا که کند دشمن دینش فکار با سخن نرم خودش رام کرد ابرهه را سنگ زد و آرام کرد نیست جز او خوش سخن و راستگو آمده است تا بکند پرده رو خیمه بر افراشت میان سپاه رفت بروی تل و بنمود نگاه دید قتال و چقدر اشک ریخت دختر زهرا بند تن را گسیخت شاهد شور و شعف و رزم بود میل شهادت بسرش جزم بود نوبت قتل شه جانانه شد زینب او جانب تلماسه شد شمر لعین سر ز قفایش برید قد رسای دخت زهرا خمید آه کشید از دل و شیون نمود کاش همانجا علی آماده بود آتش عدوان به خیام اوفتاد زینب نالان به سما ناله داد کودک و زخمی و زنان را گرفت رفت به بادیه و ماوا گرفت اهل خیام نبوی شد اسیر یزیدیان هیچ نگشتند سیر هرچه به دستان و سروگوش بود دشمن خیره همه را در ربود ناقه ی عریان که لیاقت نداشت زینب کبری برویش پا گذاشت گرچه اسارت به زنان ننگ نیست لیک جواب نجباء سنگ نیست راس برادر به روی نیزه دید سوره ی کهف از دهنش می شنید رفت جمیع اسرا سوی شام منتظرند سنگ زنان روی بام سنگ زدند سوی تبار علی داده بر آنان لقب خارجی مجلسی آراست یزید بهرشان تا که کند خوار بدان جمعشان بر لب و دندان حسین چوب زد تا که شود برنده ی این نبرد حضرت زینب که در آنحال ماند خطبه ی قراء بدان شام خواند گفت به یزید سرو پا گشته مست از ستم خویش تو بردار دست کشتن مهمان خدا سود نکرد آبروی رفته تو دود کرد ما که ندیدیم بجز از جمال بلکه رسیدیم به عز و کمال خون خدا ضامن بیداری است غیر خدا نقمت و بیماری است آبروی اهل یقین با خداست راه حق از راه عداوت جداست گر چه که کرد دهر به ما روز تنگ ماند به شما لشگر دون نام ننگ نام حسین شهره ی عالم شود خاک درش بر همه مرحم شود ✍ شاعر و مداح اهلبیت ابوالقاسم غفاری
معجزۀ بزرگ در شام.pdf
370.2K
🔖منبر مکتوب 🔖 ✍معجزۀ بزرگ در شام 🏴مناسبت: شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) از کانال حکمتِ بیان