فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال نداری نماز بخونی
سخنرانی شب سوم ماه صفر 403.5.17.mp3
22.17M
#سخنرانی
📝 سخنرانی شب سوم ماه صفر
🎤حجت الاسلام #استاد_مومنی
📆 ۱۷ مرداد 1403
🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله
▪️ #امام_حسین ۱۴۰۳
من شِمرم یا زهیر؟.mp3
8.87M
✔️ مقایسه زهیر (عثمانی مذهب) که علمدار سپاه امام میشود!
و شمر (فرمانده سپاه پیاده نظام در جنگ صفین) که قاتل امام میشود!
آیندهی من کدام است؟
#پادکست_روز | #استاد_شجاعی
#استاد_حیدری_کاشانی
منبع : جلسه ۶۰۵ از مبحث خانواده آسمانی / دعا و استغاثه برای فرج
@ostad_shojae | montazer.ir
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸جملاتی که دل سنگ را آتش میزند... | درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...
در نقلها آمده است:
🥀 در يكي از شبهاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب ميبيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان ميگويد: من پدرم را ميخواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند.
📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ
▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند.
🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليهالسلام) پدرش را خواب ديده است و او را ميخواهد.
📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها،
▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد.
پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند.
🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه ميكرد و ميگفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را ميخواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلاماللهعلیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه ميگفت:
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟
▪️ چه كسي رگهاي گلويت را بريد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟
▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟
▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟
▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟
▪️چه كسي بانوان را در پناه خود ميگيرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟
▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان ميدهد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟
▪️چه كسي اشك از چشمهاي اشك بار پاك ميكند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟
▪️چه كسي زنان آواره را مأوا ميدهد؟
يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟
▪️چه كسي موهاي پريشان مان را ميپوشاند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ!
▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور ميشدم!
📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ
▪️كاش چهره در خاك ميبردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم.
🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهمالسلام نشست.
📚نفس المهموم،ص۴۵۶
📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵
✍ سلام تازه ز ره آمده، گلویت کو؟!
سلام همسفر نی سوار من بابا
چقدر حرف برای تو داشتم حالا
بیا کمی بغلم کن قرار من، بابا
من از خرابه نشینی و گریه خسته شدم
تو هم ز سنگ لب بام و ضربه خسته شدی
منم شبیه رخ عمه ام شکسته شدم
تو هم ز نیزه نشینی پدر شکسته شدی
تمام درد تنم را ز یاد بردم من
تنور خانه ی خولی چه کرد با سر تو
تو چوب خوردی و من هم لگد عزیز دلم
فدای نرگس چشمت سه ساله دختر تو
شنیده ای سر بازار ها چه شد یا نه؟!
شنیده ای سر بازار زیورم گم شد
مپرس معجر خود را چگونه گم کردم
فقط بدان سر بازار معجرم گم شد
به عمه گفته ام امروز شانه ای بزند
به گیسوان پریشان و مختصر مویم
از آن زمان که تو رفتی همه کسم شده است
تمام درد و دلم را به عمه میگویم
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸 ورقی از دفتر دلدادگی حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام به نازدانهٔ سهسالهاش رقیه خاتون سلاماللهعلیها ...
➖ در نقلها آمده است:
📋 و کانَ الحُسَینُ عَلَیهِالسّلامُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ.
🔻امام حسین علیهالسلام به حضرت رقیه سلاماللهعلیها علاقه فراوانی داشت.
📚بشارة الباکین، تبریزی،(نسخه خطی) ورقه۱۵۷
📚مصائب المعصومین علیهمالسلام، یزدی،ج۲، ص۴۲۵
➖ در نقلی دیگر آمده است:
🔻 چنانچه رسم است که اظهار دوستی به اولاد کوچکتر بیشتر است، امام حسین علیهالسلام هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن صغیره بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری.
🔻آنی جانبِ او را فرو نمیگذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت رقیه سلاماللهعلیها) در دامان آن حضرت مینشست، و سر بر زانوی آن حضرت میگذاشت و میخوابید، و غذا از دست مبارک آن حضرت میخورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او میکشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را میبوسید و میبویید.
📚سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳.
✍ سورهٔ کوثرِ امام حسین
جلوهٔ مادرِ امام حسین
نمکِ لشگرِ امام حسین
نازنین دخترِ امام حسین
ای بزرگ قبیلهٔ عُشّاق
یا رقیه! توئی «هوالرَزّاق»
دست پروردهٔ عقیله توئی
صاحبِ شوکتی جلیله توئی
نازدارِ همه قبیله توئی
پایِ معشوقِ خود قتیله توئی
صاحبِ صحن وبارگاهی تو
بر گنهکارها پناهی تو
رویت آئینه دارِ زهرا بود
گیسوانت ضریحِ بابا بود
اولین چادرت چه زیبا بود
در بغل کردنِ تو دعوا بود
تو خودت قبلگاهِ حاجاتی
دستگیری , رقیه ساداتی
این عمو ها بد عادتت کردند
رویِ شانه زیارتت کردند
گریه ها بر اسارتت کردند
چون نبودند غارتت کردند
به تو سیلی زدند چند نفر
روبرویِ سرِ علی اکبر...
00003.mp3
6.14M
#روضه
📝مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
🎤حجت الاسلام #استاد_مومنی
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
18-ansariyan_safarnameh_O_114895.mp3
3.18M
#پادکست
📝خرابه نشینی
🎤حجت الاسلام #استاد_انصاریان
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
MirzaMohammadi 1402 shab03 b.mp3
8.94M
#روضه
🎤حجت الاسلام #استاد_میرزامحمدی
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
؛محرم۱۴۰۲
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
AUD-20210804-WA0009.mp3
2.13M
# روضه
📝مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
🎤حجت الاسلام #استاد_میرباقری
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
AudioCutter_4_5899852598621506943.mp3
9.06M
#روضه #مرثیه
📝روضه حضرت رقیه سلام الله
🎤حجت الاسلام #استاد_عالی
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
#نشر_حداکثری
❗️ اثبات وجود مقدسه حضرت رقیه سلام الله علیها
🔺 جدیدترین سند مرتبط با شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها)
📜 نسخه نایاب کتابخانه سلیمیه شهر ادرنه ترکیه | #قرن_پنجم_هجری_قمری
🔻 قاسم بن محمد بن احمد مأموني(م حدود ۵۰۰ق) در السنی فی قتل أولاد النبی(صلوات الله علیه و آله) در این کتاب در بیان حالات یکی از دختران حاضر در کاروان اسرا مینویسد:
▪️ «انّ یزید لمّا أنزل آل النبی بیتاً من بیوت داره کان فیهم صبیة... ابنة أربع سنین، وکانت مشتاقة إلی ابیها، وکانوا یکتمون ذلک عنها... فانتبهت من منامها فی الهاجرة وقالت: یا امّاه رأیت أبی فی المنام... وأین هو؟ فصیحن بأجمعهنّ. فبعث إلیهنّ یزید أن یسألهنّ؛ وذلک أنه کان فی مقیله فانتبه لصحیهنّ، فسألهنّ فقلن: إنّ هذه الصبیة رأت أباها فی المنام، وقصصن علیه القصة. فأخبره بذلک وأمره اللعین بطرح رأس أبیها فی حجرها. فعلوا کذلک فصاحت: ما هذا؟ فقالوا: رأس أبیک. ففزعت الصبیة و فاضت و ماتت».
📚 نسخه خطی السنی فی قتل أولاد النبی(صلوات الله علیه و آله) منتسب به مأمونی صاحب کتاب الحاویة، کتابخانه سلیمیه ادرنه ترکیه، ص۱۰۴
وعده وصل
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
حارث كه يكى از لشگريان يزيد بود گفت :
يزيد دستور داد سه روز اهل بيت عليه السلام را در دم دروازه شام نگاه بدارند تا چراغانى شهر شام كامل شود.
حارث مى گويد: شب اول من به شكل خواب بودم ، ديدم دخترى كوچك بلند شدو نگاهى كرد. ديد لشگر از خستگى راه خوابيده اند و كسى بيدار نيست ، اما فورا از ترسش بازنشست و باز بلند شد و چند قدم آمد به طرف سر امام حسين عليه السلام كه بر درختى كه نزديك خرابه دم دروازه شام آويزان بود.
آرى ، به طرف آن درخت و سر مقدس آمد و از ترس برگشت ، تا چند مرتبه .
آخر الامر زير درخت ايستاد و به سر مقدس امام حسين عليه السلام پايين آمد و در مقابل نازدانه قرار گرفت و رقيه سلام الله عليها گفت :
⬛️السلام عليك يا ابتاه و امصيبتاه بعد فراقك و اغربتاه بعد شهادتك .⬛️
بعد ديدم سر مقدس با زبان فصيح فرمود:
اى دختر من ، مصيبت تو و رجز و تازيانه و روى خار مغيلان دويدن تو تمام شد، و اسيريت به پايان رسيد. اى نور ديده ، چند شب ديگر به نزد ما خواهى آمد آنچه بر شما وارد شده صبر كن كه جز او مزد او شفاعت را در بردارد.
حارث مى گويد: من خانه ام نزديك خرابه شام بود، از اينكه حضرت به او فرموده بود نزد ما خواهى آمد منتظر بودم كى از دنيا مى رود، تا يك شبى شنيدم صداى ناله و فرياد از ميان خرابه بلند است ، پرسيدم چه خبر است ؟ گفتند: حضرت رقيه عليها السلام از دنيا رفته است .
سوگنامه آل محمدص429
داستان های کوتاه
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
فضائل امام حسن مجتبی (ع).mp3
1.47M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_حسن علیه السلام
💠فضائل وجود نازنین امام حسن مجتبی علیه السلام 💠
#استاد_رفیعی
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
✅نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین(علیه السلام) را در شام مطرح کرده است، کتاب «کامل بهائی» نوشته «عماد الدين حسن بن علی بن محمد بن علی طبری آملی»(متوفّی سال ۷۰۱ قمری) است.
عماد الدّين طبری نيز این ماجرا را به نقل از كتاب «الحَاويَةُ فی مَثالِبِ مَعاویَة» نقل میكند، كه متأسفانه اثری از اين كتاب در دست نيست.
ولی نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد مامونی»(متوفی قرن پنجم) از علماء و دانشوران اهل سنّت است که کتاب را علیه «معاویه» نوشته است.
عماد الدین نام دختر را ذکر نکرده است، ولی سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.
عمادالدین می نويسد؛ در کتاب «حاوية» آمده است که؛
در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است.
بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود.
«کَانَ لِلْحُسَیْنِ(ع) بِنْتُ صَغِیرَةُ لَهَا أَربَعَ سِنِینَ، قَامَت لَیلَةً مِن مَنَامِهِا وَ قَالَتْ :
أَینَ أَبِی الْحُسَیْنِ(ع)؟»
امام حسین(علیه السلام) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد و گفت : پدرم حسین(علیه السلام) کجاست؟
«فَإنِّی رَأَیْتُهُ السَّاعةَ فِی المَنَام مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً»
من اکنون او را در خواب دیدم!
«فَلَمَّا سَمِعنَ النِسوَةُ ذَلِکَ، بَکَینَ وَ بَکَى مَعَهُنَّ سَائِرُ الَأَطفَالِ وَ ارتَفَعَ العَوِیلُ»
وقتی زنان این سخن را شنیدند، گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند.
«فَانتَبَهَ یَزِیدُ مِن نَومِهِ وَ قَالَ : مَا الخَبَرُ؟
فَفَحَصَوا عَنِ الوَاقعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ»
یزید بیدار شد و پرسید : چه خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند.
«فَأَمَرَ بَأَن یَذهَبُوا بِرَأسِ أَبَیهَا إِِلَیهَا فَأتُوا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ جَعَلُوُهُ فِی حِجرِهَا»
یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید، پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد، گفت :
«مَا هَذَا الرَّاسُ؟» این سر، چیست؟!
گفتند : «رَأسُ أَبِیکَ!» سر پدرت است.
«فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صَاحَت فَمَرَضَت وَ تُوَفَّیَت فِی أیَّامِهَا بِالشَّامِ»
آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در شام درگذشت.(۱)
👤مرحوم مجتهد بیرجندی خراسانی(متوفی سال ۱۳۵۲ق) در کتاب وقایع الشهور و الاعوام، این واقعه را در پنجم ماه صفر گزارش کرده است.(۲)
📜اما در میان مورخان شیعی اختلاف در دو چیز است :
۱)اختلاف در اصل وجود حضرت رقیه(س)!
۲)اما برخی دیگر وجود ایشان را قبول دارند، ولی در مورد اسم و سن و نوع نسبتش با امام حسین(علیه السلام) در اختلافند.
برخی هم معتقدند که نمیتوان این مسئله را به طور قاطع ردّ کرد، ولی در مقابل هم دلیل قاطعی برای اثبات آن در دست نیست و فقط به خاطر شهرت تاریخی باید پذیرفت.
1⃣اما در مورد اولی :
👤شیخ مفید(متوفی سال ۴۱۳ق) در ارشاد نامی از «رقیه» نیاورده است.
او می نویسد :
«وَ كَانَ لِلحُسَينِ(ع) سِتَّةُ أَولَادٍ : عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَكبرُ، كُنيَتُهُ أَبُومُحَمَّدٍ، وَ أُمُّهُ(شاه زنان) بِنتُ كَسرَى يَزدجِردَ
وَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَصغَرُ، قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ بِالطَّفِّ، وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا سَلَفَ، وَأُمُّه لَيلَى بِنتَ أَبِي مُرَّةِ بنِ عُروَةِ بنِ مَسعُودِ الثَّقَفِيَّةُ
وَجَعفَرُ بنُ الحُسَينِ، لَا بَقِيَّةَ لَهُ وَأُمُّهُ قُضَاعِيَّةٌ وَكَانَتْ وَفَاتُهُ فِي حَيَاةِ الحُسَينِ(ع)!
وَعَبدُاللهِ بنِ الحُسَينِ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ صَغِيرَاً، جَاءَهُ سَهمٌ وَهُوَ فِي حِجرِ أَبِيهِ فَذَبَحَهُ وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا مَضَى!
وَسُكَيْنَةُ بنتُ الحُسَينِ وَأُمُّهَا الرُّبَابُ بِنتُ اِمرِئِ القَيسِ بنِ عَديٍّ، كَلبِيَّةٌ، وَ هِي أُمُّ عَبدِاللهِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَفَاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ وَأمُّهَا أُمُّ إِسحَاقَ بِنتُ طَلحَةَ بنِ عُبَيدِاللهِّ تَيمِيٌةُ»
امام حسین(علیه السلام) دارای شش فرزند بود :
۱)«امام سجاد(ع)» با کنیه ابومحمد که مادرش شاه زنان دختر یزدگرد بود.
۲)«علی اکبر(ع)» که همراه پدر در کربلا به شهادت رسید و مادرش «لیلی دختر ابی مره بن مسعود ثقفی» بود.
۳)«جعفر(ع)» که مادرش زنی از قبیله قضاعه بود که در حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.
۴)«عبدالله(ع)» که در کربلا طفلی بود، و او نیز همراه امام حسین(ع) به شهادت رسید و در کربلا تیری آمد و او را آغوش پدر ذبح نمود.
۵)«سکینه(س)» که مادرش «رباب بنت امرءالقیس کلبی» است و نیز مادر عبدالله هم هست.
۶)«فاطمه(س)» که مادرش «ام اسحاق بنت طلحه بن عبیدالله تمیمی» بود.(۳)
پس با این نقل، فقط از دو دختر به نام های «سکینه و فاطمه» نام برده است
👤ابن شهر آشوب(متوفی سال ۵۸۸ قمری) نی
هارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
ز در هنگام شمردن دختران امام حسین(علیه السلام) اشاره ای به حضرت رقیه(س) نکرده است.
او می نویسد :
«وَبَنَاتُهُ : سَكِينَةُ اُمُّهَا رُبَابُ بِنتُ اِمرِئِ القَيسِ الكَندِيَّةِ وَ فَاطِمَةُ اُمُّهَا اُمُّ اِسحَاقِ بِنتُ طَلحَةِ بنِ عَبدِاللهِ وَ زَينَبُ»
و از جمله دختران امام حسین(علیه السلام)؛ «سکینه» که مادرش «رباب دختر امرءالقیس کندی» و «فاطمه» که مادرش «ام اسحاق بنت طلحه بن عبدالله بود.(۴)
2⃣اما در مورد دومی :
اولین بار نام «رقیه» در ابیاتی از شعر «سیف بن عمیره نخعی کوفی»(متوفی قرن دوم) که در دوران امام صادق(علیه السلام) می زیسته است، در ضمن قصیده ای، آشکارا دوبار، آورده است :
«وَسَکِینَةُ عَنْها السَّکِینَةُ فَارَقَتْ
لَمَّا اَبتَدَیتَ بِفُرقَةِ وَ تَغَیرِ
وَ رُقَیةُ رَقَّ الْحَسُودُ لِضَعْفِها
وَ غَدَا لِیعْذِرَهَا الَّذِی لَمْ یَعْذَرُ
وَ لِاُمِّ کُلْثُومَ یَجِدْ جَدِیدُهَا
لَثمِ عَقِیبٍ دَمُوعُهَا لَمْ یُکَرَّر
لَمْ اَنْسِهَا وَسَکینَة وَ رُقَیةَ
یبْکِینَهُ بَتَحسُّرٍ وَتَزَفُّرٍ»
آرامش از سکینه(س) جدا شد چون که او از امام خود جدا گردید.
رقیه(س) کسی بود که حسودان برای ضعف و ناتوانیش دل سوزاندند.
این عده فردای قیامت مجبور به عذرخواهی از او میشوند، هرچند که هیچ عذری برای آنها وجود ندارد.
ام کلثوم(س) نیز هر لحظه صورت اشک آلودش را با پارچهای پاک میکند.
من هیچگاه ام کلثوم(س) و سکینه(س) و رقیه(س) را فراموش نمیکنم که برای امام حسین(علیه السلام) با آه و ناله حسرت گریه میکردند.
در این شعر فوق دو بار به نام «رقیه» اشاره شده است.(۵)
در برخی گزارشهای نَسَب شناسی نام «رقیه» در میان دختران امام حسین(علیه السلام) برده شده است.
👤«ابوالحسن بیهقی» معروف به «ابن فُندُق»(متوفی ۵۶۵ قمری) که از نَسّابه مشهور بوده است، در کتاب خود یعنی «لباب الانساب» به عنوان اولین منبعی است که در آن نام «رقیه(س)» آورده است.
ابن فُندُق در لباب الأنساب ابتدا نام ده فرزند برای امام حسین(علیه السلام) را آورده که نام «رقیه» در بین آن ها نیست!
ولی در ادامه میگوید :
«لَم يَبْقَ مِن أَولَادِهِ إِلَّا زَینُ العَابِدِینَ(ع) و فاطِمَةُ(س) و سَکِینَةُ(س) و رُقیَّةُ(س)»
از فرزندان امام حسین(علیه السلام) جز زین العابدین(ع) و فاطمه(س) و سکینه(س) و رقیه(س) باقی نماندند.(۶)
👤«كمالالدين محمد بن طلحه شافعی»(متوفی۶۵۲قمری) در كتاب «مطالبُ السّؤول في مَناقبِ آل الرسولِ(ع)» به وجود چهار دختر برای امام حسین(ع) تصريح كرده و حتی برای آن، ادعای شهرت نيز نموده است و مینويسد :
«كانَ لِلْحُسَیْنِ(ع) مِن الأَولَادِ ذُكُورِِ و اُنَاثِِ عَشَرَةُ، سِتَّةُ ذُكُورِِ، وَ أَربَعُ اُنَاثِِ»
امام حسین(ع) دارای ده فرزند پسر و دختر بود كه شش نفر آنان پسر و چهار نفر ديگر دختر بودند.
«وَ امَّا البَنَاتُ؛ فَزينَبُ و سَكِينَةُ و فاطِمَةُ هَذَا هُوَ المَشهُورُ وَ قِيلَ: بَل كَانَ لَه اَربَعُ بَنينَ وَ بِنتَانَ، وَ الاَوَّلُ أَشهَرُ»
اما دختران عبارتند از : زينب(س)، سكينه(س) و فاطمه(س) و اين، قول مشهور است.
و گفته شده است كه؛ آن حضرت(ع) دارای چهار پسر و دو دختر بوده است. ولی قول اول، مشهورتر است.(۷)
👤«نجم الدین طبسی» از گزارش «ابن فُندُق و شافعی» به این نتیجه رسیده که نام دختر چهارم امام حسین(ع) رقیه و کنیه او «امکلثوم» است.(۸)
مأخذ دیگری که در آن، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامی از حضرت رقیه(س) به میان آمده، نسخه ای از کتاب مشهور «اللهوف» سیّدبن طاووس (متوفّی۶۶۴ قمری) است.
👤سید بن طاووس می نویسد :
امام حسین(ع) حضرت زینب(ع) و اهل حرم را امر به صبر کرده و فرمود :
«یَا اُختَاهُ! یَا اُمَّ کُلثُومِ وَ أنتِ یَا زینَبُ و أنتِ یَا رُقیَّةُ وَ أنتِ یَا فَاطِمَةُ وَ أنتِ یَا رُبَابُ اُنْظُرْنَ إِذَا أَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشقَقنَ علیَّ جَیْباً و لا تَخمَشنَ عَلیَّ وَجهَاً ولا تَقُلنَ علی هَجرَاً»
خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب و تو ای رقیّه و تو ای فاطمه و تو ای رباب زمانی که من کشته شدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۹)
♻️این احتمال وجود دارد که منظور از «رقیه» در این گزارش ابن طاووس و شعر «سیف بن عمیره» رقیه دختر امام علی(ع) خواهر امام حسین(ع) که همسر مسلم بن عقیل(ع) بود، باشد که در کربلا حضور داشته است.
به خصوص اینکه اسم رقیه، در کنار دیگر خواهران امام حسین(ع) مانند؛ ام کلثوم(ع) و زینب(ع) آمده است.
اما به نقلی، رقیّه دختر امام علی(ع) قبل از حادثه کربلا وفات یافته بود، که «محمد بن جریر طبری سنی» این را ردّ می کند و وجود رقیه دختر امام علی(ع) را در کربلا ذکر می کند.(۱۰)
👤«محمد هادی یوسفی غروی» وجود چنین دختری را انکار نموده و قبر موجود را برای رقیه بنت علی(ع) و همسر مسلم بن عقیل دانسته است.(۱۱)
👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چ
⭕️از کرامات کریم اهل بیت
🔹در سال ششم هجری قراردادی بین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کفار قریش منعقد گردید که بعدها به «صلح حدیبیه » معروف شد . یکی از مواد صلح نامه این بود که هر دو سپاه می توانند با هر قبیله ای که بخواهند پیمان دوستی امضاء کنند . بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله با قبیله «خزاعه » پیمان دوستی بست .
🔶در سال هشتم هجری یکی از افراد قبیله «بکر» که هم پیمان کفار قریش بود، نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جسارت کرد، و شخصی از قبیله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دفاع کرد . آن گاه، با هم درگیر شدند و کفار قریش نیز به کمک قبیله هم پیمان خود «بکر» وارد صحنه گردیده و در نتیجه یک نفر از افراد قبیله «خزاعه » را کشتند و بدین وسیله صلح حدیبیه نقض گردید .
▪️کفار قریش از این نقض معاهده پشیمان گشته، ابوسفیان را برای عذرخواهی و تجدید قرارداد به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستادند .
▫️ ابوسفیان به حضور آن حضرت رسید و درخواست امان و تجدید پیمان نمود، ولی آن حضرت به سخنان او ترتیب اثر نداد .
♦️ابوسفیان به ناچار به نزد امیرمؤمنان، علی علیه السلام شرفیاب شد و از وی درخواست نمود که در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شفاعت نماید . علی علیه السلام در جواب فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی گردد ...
⚪️در این هنگام، امام حسن علیه السلام که کودک خردسالی بود، به حضور پدر آمد و ابوسفیان خواست که علی علیه السلام اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از ابوسفیان شفاعت کند . به نقل تاریخ، امام حسن علیه السلام، این سخنان را شنید، «فاقبل الحسن علیه السلام الی ابی سفیان وضرب احدی یدیه علی انفه والاخری علی لحیتیه ثم انطقه الله عزوجل بان قال: یا اباسفیان! قل لا اله الا الله محمد رسول الله حتی اکون شفیعا فقال علیه السلام الحمد لله الذی جعل فی آل محمد من ذریة محمد المصطفی نظیر یحیی بن زکریا «وآتیناه الحکم صبیا»
🔻پس امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، تا من شفاعت کنم . سپس آنگاه علی علیه السلام [که با شنیدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود] فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که در ذریه محمد برگزیده، مانند یحیی بن زکریا قرار داد [که در کودکی از جانب خداوند به او حکمت عطا گردید و خداوند در مورد ایشان فرمود:] در کودکی به او حکمت دادیم .»
#کریم_اهل_بیت
#امام_حسن_مجتبی
) بحارالانوار، ج 43، ص 329 - 330، ح 9; جلاءالعیوان شبر، ج 3، ص 334; تجلیات ولایت، ص 335
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#مصائب_شام #مصیبت_عطش
🩸زِ خانهها همه بوی طعام میآمد / ولی به جان تو بابا، گرسنه خوابیدم ...
بنابر نَقلی امام سجاد علیهالسلام چنین فرمودند:
🥀 همینکه به دروازهٔ شام رسیدیم، ما را سه ساعت آنجا نگه داشتند که از یزید اذن بگیرند و بعد داخل شدیم، و حال آن که یهودی و نصرانی بیاذن داخل میشدند، و به این سبب آن را دروازه "ساعات" نامیدند، و قبلا به آن دروازه "حلب" میگفتند.
🥀 از آن دشوارتر، حضرت فرمودند:
اول صبح بود که ما را وارد شام نمودند و نزدیک غروب بود که این عیال اسیر و کودکان را، گرسنه بر درِ خانهٔ یزید آوردند و حال آنکه تا درِ خانهٔ آن ملعون چندان مسافتی نبود و در این مدت، ما را در کوچه و بازارهای شام میگرداندند.
📚انوار الشهادة،یزدی، ص۲۳۴
➖ بنابر نَقلی دیگر امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
🥀 هنگامى كه ما را در خرابه شام قرار دادند، در آنجا انواع رنجها و سختیها را بر ما روا داشتند ...
🥀 روزى عمّهام زينبکبری سلاماللّهعلیها را دیدم که ديگى بر روى آتش نهاده است.
گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟ عمّهام فرمودند: كودكان گرسنهاند... خواستم به آنها وانمود کنم كه برايشان غذا مىپزم و بدين وسيله آنان را آرام کنم ...
📚ریاحین الشریعه، ج۳ ص۱۸۵
✍ دَمِ اذان پدرم نانِ تازهای آورد
که بویِ تازگیاش بر مشام میآمد
به یادِ روضهٔ طفلی سه ساله اُفتادم
زِ خانه ها همه بوی طعام میآمد
برای عمه که بَد شُد گرسنه خوابیدم
اگر چه با شِکمِ سیر میزدند مرا
به جان تو اثرِ تازیانه یادم رفت
چقدر با سرِ زنجیر میزدند مرا
عجیب شهرِ شلوغیست هر طرف بِرَوَم
برایِ دخترت از سنگ مَرحَمَت دارند
کمی مواظبِ من باش از سرِ نیزه
همیشه چشم چرانها مزاحمت دارند
کسی نگفت ندارم پدر امان بدهید
و فرصتی نه به من که , به خیزران بدهید
کسی نگفت که نان از شما نمیخواهد
پدر نخواست سرش را به او نشان بدهید
طنابِ گردنِ من بسته بود به دستِ رُباب
میان راه زمین می خوریم و میخندند
یهودی است و مسلمان کنارِ هم اینجا
کُتَک از آن و از این می خوریم و میخندند
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸دردانهایست دختر ارباب عالمین / وقت نماز، مونس سجّاده حسین...
در نقلی آمده است:
🥀 حضرت رقيه "سلامالله علیها" هر روز سجاده امام حسین "علیهالسلام" را میانداخت و آن حضرت هم نماز میخواند.
🥀 غروب عاشورا هم به عادت هر روز سجاده پدر را انداخت و منتظر نشست که بابایش بیاید. ناگاه شمر ملعون داخل خیمه شد. آن نازدانه فرمود:
📋 هَل رَأَیتَ أَبي؟
▪️ای مرد! آیا پدرم را دیدهای؟
🥀 نانجیب شمر به غلامش گفت: «این طفل را زجر بده.» غلام حرکتی نکرد.
یک مرتبه خود شمر ملعون جلو آمد وچنان سیلی به صورت آن نازدانه زد که عرش خدا به لرزه درآمد.
📚 معجزات حضرت رقیه سلاماللهعلیها، فلسفی، ص۱۴ (به نقل از کتاب سرورالمومنین، نسخه خطی)
✍ بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید، علی اصغر و مهتاب، رقیه است
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
در باب برآوردن انواع حوائج
یک باب خدا دارد و آن باب رقیه است
در زاویۀ عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت این قاب رقیه است
در خلوت خود معتکفند اهل محبّت
در مسجد این طایفه محراب رقیه است
دردانۀ ارباب که با دست اباالفضل
از چشمۀ کوثر شده سیراب رقیه است
حاجت طلبیدند از او عالم و آدم
زیرا که فقط مهر جهان تاب رقیه است
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸اَنا رُقيَّةُ بِنتُ الإمامِ الحُسَینِ عَلَيْهِالسَّلَام ... | کرامت بانوی سهساله بر دختر یک یهودی ...
افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلاماللهعلیها" اینگونه نقل کردهاند:
🔹 وقتی که خانههاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مينمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت.
🔸 بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي ميشد. او را نزد پزشك معالج ميبردند، بعد از معاينه ميگويد: بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر ميباشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد.
🔹 صاحب خانه ميگويد: همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانهام را به تو تقديم ميكنم.
🔸 مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است.
همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم.گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليهالسلام شدي! گفتم از كجا ميداني؟!
🔹 زن جواب داد: من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش ميشدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت: ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است.
📋 اَبلغِي سَلامي اِلىٰ زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ «حُسَين»
🔻 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد!
🥀 گفتم: شما كه هستيد؟ آن دختر گفت:
📋 اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِالسَّلَام
🔻من رقيّه دختر امام حسين عليهالسلام هستم.
📚 کرامات السیدة الرقیة علیهاالسلام، ص۱۸
✍ كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم...
کرامات حضرت رقیه (ع)
از حضرت رقیه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت،در طول تاریخ، کرامات متعددی بروز کرده است . در این مطلب توجه شما را به یک کرامت شگفت جلب میکنیم:
بگو چند جمله از مصیبت دخترم( رقیه) رابخواند
مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده ( متوفای محرم 1396 ه. ق)، فرزند مرحوم محدث عالی مقام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیها، از وعاظ وخطبای مشهور تهران بودند. ایشان میفرمود: یکسال به بیماری وناراحتی حنجره وگرفتگی صدا مبتلا شده بودم،تا جایی که منبر رفتن وسخنرانی کردن برای من ممکن نبود . مسلم، هر مریضی در چنین موقعی به فکر معالجه میافتد، من نیز به طبیبی متخصص و با تجربه مراجعه کردم.
پس از معاینه معلوم شد بیماری من آن قدر شدید است که بعضی از تارهای صوتی از کارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است.
طبیب معالج در ضمن نسخهای که نوشت دستور استراحت داد و گفت که باید چند ماه ازمنبر رفتن خودداری کنم وحتی با کسی حرف نزنم واگر چیزی بخواهم و یا مطلبی از زن و بچهام انتظارداشته باشم آنها را بنویسم،تا در نتیجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شاید سلامتی از دست رفته مجددا به من برگردد.
البته صبر درمقابل چنین بیماری وحرف نزدن با مردم حتی با زن وبچه، خیلی سخت وطاقتفرساست،زیرا انسان بیشتر از هر چیز احتیاج به گفت وشنود دارد و چطور میشود چند ماه هیچ نگویم وحرفی نزنم وپیوسته در استراحت باشم ؟!
آن هم معلوم نیست که نتیجه چه باشد.
برهمه روشن است که با پیش آمدن چنین بیماری خطرناکی،چه حال اضطراری به بیماردست میدهد اضطرار میاندازد، این حالت پریشانی است که انسان امیدش از تمام چارههای بشری قطع شده و به یاد مقربان درگاه الهی میافتد تا به وسیله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت کرده وا زدریای بیپایان لطف خداوند بهرهای بگیرد.
من هم باچنین پیش آمدی، چارهای جز توسل به ذیل عنایت حضرت امام حسین (ع) نداشتم . روزی بعد ازنماز ظهر وعصر،حال توسل به دست آمد وخیلی اشک ریختم وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) راکه به وجود مقدس ایشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم : یا بن رسول الله، صبر درمقابل چنین بیماری برای من طاقتفرساست. علاوه بر این من اهل منبرم و مردم ازمن انتظاردارند برایشان منبربروم.
من از اول عمر تا به حال علی الدوام منبر رفتهام و از نوکران شما اهل بیتم، حالا چه شده که باید یکباره از این پست حساس براثر بیماری کنار باشم . ضمنا ماه مبارک رمضان نزدیک است،دعوتها را چه کنم؟ آقا عنایتی بفرما تا خدا شفایم دهد.
به دنبال این توسل، طبق معمول کم کم خوابیدم. درعالم خواب، خودم را در اطاق بزرگی دیدم که نیمی ازآن منور وروشن بود وقسمت دیگر آن کمی تاریک.
درآن قسمت که روشن بود حضرت مولی الکونین امام حسین (ع ) را دیدم که نشسته است . خیلی خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلی را که در حال بیداری داشتم در حال رویا نیز پیداکردم . بنا کردم عرض حاجت نمودن، ومخصوصا اصرار داشتم که ماه مبارک رمضان نزدیک است و من در مساجد متعدد دعوت شدهام،ولی با این حال حنجره ا زکارافتاده چطور میتوانم منبر رفته وسخنرانی نمایم وحال آنکه دکتر منع کرده که حتی با بچههای خود نیز حرفی نزنم.
چون خیلی الحال وتضرع وزاری داشتم، حضرت اشاره به من کردو فرمود به آن آقا سید که دم درب نشسته بگو اشک بریزید،ان شاءالله تعالی خوب میشوید. من به درب اطاق نگاه کردم دیدم شوهر خواهرم آقای حاج آقا مصطفی طباطبائی قمی که از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران میباشد نشسته است . امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ایشان میخواست از ذکر مصیبت خودداری کند،حضرت سید الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ایشان مشغول به ذکر مصیبت حضرت رقیه (ع) شد و من هم گریه میکردم و اشک میریختم، اما متاسفانه بچههایم مرااز خواب بیدار کردند ومن هم با ناراحتی از خواب بیدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم که چرا از آن مجلس پرفیض محروم ماندهام، ولی دیدن دوباره آن منظره عالی امکان نداشت.
پی نوشت :
[1] کامل بهائی، ج 2، ص
نحو غسل دادن حضرت رقیه
مثل ...هیچ کس!
بیاتو ای زن غساله از طریق وفا به این صغیره بده غسل ازبرای خدا
مگوکه ازچه رخ اوچوکهربا باشد زداغ تشنگی دشت کربلاباشد
مگوکه زخم به پایش برون بودازحد به روی خار مغیان دویده اوبی حد
روایت شده است پس از اینکه حضرت رقیه علیه السلام به شهادت رسید ((یزیدملعون))دستوردادکه چراغ وتخته ی غسلی به خرابه ببرند وسه ساله ی امام حسین علیه السلام راباهمان پیراهن کهنه اش کفن کنند .
زن غساله به خرابه ی شام امد ومشغول غسل دادن بدن پاک ومطهررقیه علیه السلام شد نااگاه درحین غسل دادن دست هایش رابرسرزد وبلندبلند گریست ازاوسوال سوال کردند :
_چرابه سروصورت می زنی ؟!
_این دختربچه چه بیماری داشته که تمام بدنش کبودوسیاه است؟
خانم زینب (ع) جلوامد وفرمود :
((ای زن!این سه ساله ی بردار بیماری نداشت این کبودی ها جای تازیانه واثار ضربه های دشمن است .))
هنگامی که می خواستندپیکر مطهر حضرت رقیه (ع) راپس غسل دادن بردارند وبرای خاکسپاری مهیا کنند مردم شام همگی جمع شدند علم های سیاه برپا کردند وبرسر وصورت خودمی زدند وعزاداری می کردند.
رقیه (ع)راپس از غسل دادن درهمان لباس کهنه اش کفن کردند وبرپیکرش نماز خواندند وبه خاک سپردند .
مرحوم ایت الله بیرجندی می گوید :
((دختر سه ساله ی امام حسین (ع)درروزپنجم صفرسال 61هجری ازدنیا رفت وجسم پاک وشریفش در همان خرابه ی شام به خاک سپرده شد))
کتاب نفس المهموم در صفحه ۴۵۶
4_6021506795661427089.mp3
6.63M
🔖منبر کامل 🔖
#امام_حسن علیه السلام
💠مواعظ امام حسن مجتبی علیه السلام
🔻ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ۱۵ ماه مبارک رمضان
#آیت_الله_نظری_منفرد
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
🕌 حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
🌱 روز هفتم صفر سرور یا غم؟
در چندین سال اخیر مرجعیت بزرگوار حضرت آیتالله العظمی تلویزیون هفتم صفر را به عنوان ولادت حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام جشن می گیرد!
لذا به کتب علما رجوع میکنیم تا ببینیم روز غم است یا شادی!
سند اول: تثبیت الامامة
قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب « تثبیت الامامة»تالیف«سید قاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال ۲۴۶ وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. گفتنی است وی از روات احادیث هم بوده است و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.
الامام الحسن علیهالسلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیهالسلام، امه فاطمه الزهراء سلاماللهعلیها، ولادته: ولد فی المدینه لیلة النصف من شهر رمضان فی السنة الثالثة للهجره، القابه: التقی، الزکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنة خمسین من الهجرة
سند دوم: قول شهید اول
یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای ۷۸۶) می باشند ایشان در کتاب شریف «دروس» می فرمایند: الامام، الزکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة... و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنة تسع و اربعین من الهجرة.
سند سوم :مرحوم کفعمی
یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف «مصباح»می باشد ایشان در این کتاب چنین می فرماید:
ولد فی یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة ثلاث من الهجرة و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة خمسین من الهجرة.
سند چهارم: پدر شیخ بهایی
یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام در هفتم صفر می باشد مرحوم شیخ حسین والد شیخ بهایی در کتاب«وصول الاخبار الی اصول الاخبار» می باشد وی که متوفای سال ۹۸۴ هجری است در کتاب خویش میفرماید:
هو الامام الزکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة مسموما فی المدینة یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة تسع او ثمان و اربعین و قیل سنة خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنة.
اما بررسی میلاد امام کاظم علیهالسلام
اولاً: بزرگانی چون شیخ کلینی در(اصول کافی) و شیخ مفید در (الارشاد و مسارّ الشیعه) و شیخ طوسی«قدس سرهم» در (تهذیب الاحکام) به قول ولادت آن حضرت در هفتم صفر اعتنا نکرده و از بیان آن ساکت مانده اند.
ثانیاً: فحولی از علما چون شهید اول در(الدروس)، شیخ محمد حسن نجفی در(جواهر الکلام) و شیخ جعفر کاشف الغطاء«قدس سرهم» در (کشف الغطاء) آن را ضعیف شمردهاند.
ثالثاً: در تاریخ ولادت امام کاظم«علیهالسلام»روایاتی وارد شده است که بزرگان از محدثین چون احمد بن خالد برقی در (المحاسن)، شیخ کلینی در (اصول کافی)، محمد بن حسن صفّار در (بصائر الدرجات) و ابن جریر طبری شیعی«قدس سرهم» در (دلائل الامامة)از ابی بصیر به طرق مختلف از امام صادق«علیهالسلام» روایت کرده اند:
که این ولادت پس از ایام حج سال ۱۲۷هـ و هنگام مراجعت حضرت صادق«علیهالسلام» به مدینه و در اولین منزل پس از جحفه به نام ابواء بوده است. که به تصریح معجم البلدان ابواء ۳۳ میل (حدود ۵۳ کیلومتر) تا جحفه فاصله دارد.
مطلب مهم: روایت ابی بصیر قرینه ای است بر اتمام حج و بازگشت به مدینه در همان سالی که امام کاظم علیهالسلام در ابواء به دنیا آمده، و این دلالت دارد بر اینکه امام کاظم علیهالسلام در ماه ذی الحجه دیده به جهان گشود نه در ماه صفری که درسال ۱۲۸ نقل شده است.
رابعاً: ابن جریر طبری«قدس سره» متوفای قرن چهارم در روایت دیگر از امام عسکری علیهالسلام در (دلائل الامامة)، تصریح بر وقوع ولادت آن حضرت در ماه ذی الحجة نموده است.
در آخر در حوزه نجف از قدیم الایام هفتم صفر به عنوان شهادت امام مجتبی علیهالسلام و بیست و هشتم صفر شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله مرسوم بوده است. بعد از تاسیس حوزه قم از مرحوم حائری تا کنون تمام مراجع هفتم صفر را به عنوان شهادت مجلس سوگواری بر پا نموده اند! تمامی مراجع کنونی هم بدون اختلاف منع برگزاری مجالس شادی کردند و نظرشان بر شهادت است!