eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.7هزار دنبال‌کننده
607 عکس
692 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟! در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که رو به امیرالمومنین علیه‌السلام نمودند و فرمودند: 📋 أتَصبِرُ إذا قادوكَ بِحَمائلِ سَيفك؟ أو تَصبِر إذا قادوكَ في مِحرابِك؟ أو تَصبِرُ إذا هُتِكتِ الحُرمة؟ ▪️آن دَم که تو را شمشیر بر کمر، می‌کشاندند، آیا صبر می‌کنی؟ یا آن ساعتی که حُرمت ها هتک شده و کشان کشان تو را به سمت محرابت می‌برند، صبر می‌کنی؟! 📋 نَكَسَ بِرأسِه و هُوَ يَبكي ... ▪️در این هنگام امیرالمومنین علیه‌السلام سرش را به زیر انداخت و گریه می‌کرد‌... 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ادامه داد: 📋 أو تَصبِرُ إذا حَرَقوا بابَ دارِك ؟ أو تَصبِر إذا ضَرَبوا فاطمة؟ أو تَصبِر إذا أنبَتوا المِسمارَ في صَدرِها ؟ أو تَصبِر إذا أسقَطوا جَنينها؟ ▪️آیا آن دَمی که درب خانه‌ات را به آتش می‌کشند و فاطمه سلام‌الله‌علیها را کتک می‌زنند، صبر می‌کنی؟! آیا بر آن لحظه‌ای که میخ، در سینهٔ فاطمه‌ات جا کرده و جنین او را سقط می‌کنند، صبر می‌کنی؟! 🥀 در این هنگام امیرالمؤمنین علیه‌السلام با چشمی گریان فرمود: 📋 أصبِرُ يا رسول الله ! آری صبر می‌کنم ای رسول خدا! 📚الطریق،کاشی، ج۳ص ۴۱ ✍ نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بی‌قرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شِعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه‌خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به در زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت‌هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه‌های حسین نزدیک است...
🩸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چه حالی سیدالشهداء علیه‌السلام را از شانه‌اش به زمین می‌نشاند ؟! در روایتی آمده است: 🥀 هرگاه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حضور جمعی از اصحاب خود نماز می‌خواندند، سیدالشهداء علیه‌السلام در حالی که خردسال بودند، می‌آمدند و در کنار آن حضرت می‌نشستند. 📋 فَلَمّا سَجَدَ النَّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله قامَ الحُسَینُ علیه‌السلام و رَکبَ عَلَی ظَهرِهِ فَصارَ النَّبیّ یُطیلُ الذِّکرَ فِی سُجودِه 🔻 همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به سجده می‌رفتند، سیدالشهداء علیه‌السلام از جا به پا خواسته و بر دوش آن حضرت سوار می‌شد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا که وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام را بر دوش خود حسّ می‌نمود، سجده خود را طول می‌داد. 📋 فإذٰا أرادَ النّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أنْ یَرفَعَ رأسَهُ أخَذَهُ أخْذاً رَفیقًا و وَضَعَهُ إلیٰ جانبِه 🔻و هرگاه که اراده می‌نمود سر مبارک را از سجده بردارد، با ملاطفت و آرامی وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و در کنار خود می‌نشاند. 🥀 و هرگاه سجده دیگری می‌نمود، باز وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام بر دوش آن حضرت می‌رفت و روال به همینگونه ادامه داشت تا که نماز آن حضرت تمام می‌شد... 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📜 فإذٰا فَرغَ النّبیُّ مِن صَلاتِه یَأخُذُهُ إلَیهِ و یَجلِسُهُ عَلَی رُکبَتَیه و یُقَبّلُهُ و یَرشُفُ ثَنایاه و یَضُمُّه إلیٰ صَدرِه، 🔻همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از نماز فارغ می‌شدند، سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و بر روی زانوان مبارک می‌نشاند؛ لب و دندان آن دُردانه را بوسیده و وجود مبارکش را به سینه می‌چسباند. 📚المنتخب،طریحی، ص۸۴ 📚المناقب،ج۴ ص۷۱ (اندکی تفاوت) ✍ السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی تَه گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان‌ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریهٔ مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟! خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت، فاطمه دعوا دیده دختری که همهٔ دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده @Maghaatel
شهادت امام حسن-فرحزاد.pdf
1.51M
‼️سخنرانی مکتوب با موضوع شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام استاد فرحزاد ♦️متن این سخنرانی کاملا تایپ شده ودارای فهرست بندی می باشد ضمنا ویراستاری و منبع شناسی انجام شده است و تمامی منابع ذکر شده است . علیه السلام مناسبت: آخر ماه صفر/شهادت امام رضا علیه السلام مخاطب: عام موضوع: کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام برگرفته از سخنان استاد فرحزاد تعداد جلسات: ۱ جلسه تعداد صفحات : ۴۹ صفحه مشاهده فهرست 🔸خطبه ابتدایی         🔸کریم بودن خداوند         🔸داستان اعرابی       🔸گمان خوب     🔸کریم و وعده اش   🔸کریم و بخشندگی اش  🔸مرد شامی و امام حسن علیه السلام         🔸هفت صفر       🔸توسل به امام حسن علیه السلام       🔸روضه  
🩸قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر، دست به شمشیر می‌برَد... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که جنازه مطهر امام حسن مجتبی علیه‌السلام را تیرباران کردند، 📋 إذاً بِأبی‌الفَضلِ‌العَبّاس عَلَیه‌السّلام یَضَعُ یَدَهُ علَی سَیفِهِ وَ صاحَ ▪️حضرت‌ ابالفضل‌العباس علیه‌السلام دست به شمشیر بُرد و فریاد کشید: 📋 یٰا بَنی هاشم! أ تُرمیٰ جِنازةُ الحَسَنِ وَ أنتُم تَنظُرونَ؟! ▪️ای بنی‌هاشم! جنازه إمام حسن علیه‌السلام تیرباران می‌شود و شما نگاه می‌کنید؟! 🔖 در اینجا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام به طرف او آمدند و برادر را به سینه خود چسپاندند و فرمودند: 📋 أخی عبّاس! لَیسَ هٰذا یَومُک؛ لَک یَومٌ أعظَمُ مِن هٰذا ▪️ای برادرم عباس! امروز، روز (پیکار) تو نیست؛ چرا که تو روزی بزرگ‌تر از این روز را در پیش داری. 📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۹ 📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۳۱۲ ✍عـوض گـل کـه گذارنـد بـه آیات تنت لاله‌هـا تیر شـد و رفـت فـرو در بـدنت چه جگرها که چو آتش همه افروخته شد چه بگویم؟ تن و تابوت به هم دوخته شد تیرهایی که بر آن نخـل گل یـاس زدند همـه را بـر جگـر حضـرت عبـاس زدند... @Maghaatel
🩸غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم... إبن‌شهرآشوب در «المناقب» می‌نویسد: 📋 قَالَ الْحُسَیْنُ علیه چ‌السلام لَمَّا وُضِعَ الْحَسَنُ فِی لَحْدِهِ ▪️وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بدن مطهر امام حسن علیه‌السلام را در میان لحد گذاشت، فرمود: 📜 أَ أَدْهُنُ رَأْسِی أَمْ تَطِیبُ مَجَالِسِی/ وَ رَأْسُکَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِیبٌ ▪️آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟ 📜 ...فَلَا زِلْتُ أَبْکِی مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ / عَلَیْکَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ ▪️... من دائم برای تو گریه می‌کنم، مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد. 📜 ...فَلَیْسَ حَرِیبٌ مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ / وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَی أَخَاهُ حَرِیبٌ ▪️... غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند. بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد. 📜 إنْ لَم أمُتْ أسَفًا عَلَيك فَقد / أصبحتُ مُشتاقا إلى المَوتِ ▪️...اگرچه که ز داغ تو من نمرده‌ام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شده‌ام 📚 المناقب ج۹ ص۲۴۸ ✍غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم غارت زده منم که ز کف داده صبر را با دست خویش کنده برای تو قبر را غارت زده منم چه کنم با جنازه ات ای وای ریخته به زمین خون تازه ات غارت زده منم که ز داغ برادرم می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم... @Maghaatel
◼️ برخی از مستندات شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ( در منابع شیعه و سنی ) 🩸در روایتی إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: تَدْرُونَ مَاتَ النَّبِیُّ أَوْ قُتِلَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَمّتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ. ▪️آيا ميدانيد كه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (به مرگ طبيعى) مُرده و يا آن كشته (و شهيد) شده است؟ (به راستى خداوند مي فرمايد: پس اگر بميرد و كشته شود به گذشتگان خود باز مي‌گرديد) پيش از آن كه حضرت بميرد ، مسمومش كردند و آن دو نفر(عايشه و حفصه) به حضرت زهر خورانيدند، بر همين اساس ما معتقديم كه آن دو و پدرانشان شرورترين خلق خدا مي‌باشند. 📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١۵ 🩸در روایتی دیگر نیز إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: أَنَّهُ أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّاً ▪️ رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را به‌دست می‌گیرند؛ حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند و برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، تصمیم گرفتند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را مسموم کنند. 📚الصراط المستقیم، بیاضی، ج٣، ص١۶٨ 📚بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ 🩸سلیم بن قیس هلالی نیز می‌نویسد: روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جمع اصحاب فرمودند: أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا أَنَا اسْتُشْهِدْتُ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ▪️ای مردم، آنگاه که من به شهادت رسیدم، علی علیه‌السلام از خودتان بر شما سزاوارتر است. پس علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام از جای خود برخواست و درحالی که می‌گریست، گفت: پدر و مادرم فدای شما ای پیامبر خدا، آیا شما کشته می‌شوید؟! حضرت فرمود: نَعَمْ أُهْلَكُ شَهِيداً بِالسَّمِّ؛ ▪️آری به وسیلۀ سمّ شهید خواهم شد! 📚كتاب سليم بن قيس الهلالی؛ ص۳۶۲ 🩸و در کمال تعجب، «صحیح بخاری» نیز اینگونه می‌نویسد: قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ، فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي، فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي، قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَقَالَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْبَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَ اَنَا أَنْظُرُ (وَ نَحْنُ أبَاءنَا). ▪️عايشه گفت در زمان کسالت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به زور در دهان ایشان دوا ريختيم. با اینکه حضرت امر کرده بودند، ابداً چیزی به من نخورانيد. ما گفتيم اصولاً همه مريض‌ها از دوا خوردن بدشان می‌آيد. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشاهده این تبانی فرمودند؛ آيا من شما را از خوراندن هرگونه دوائی نهی نكردم؟ سپس امر کردند؛ باید هركسی كه در اين خانه حاضر بوده، جلوی چشم من، از همین دارو بخورد و ما از خوردن آن إبا کردیم. 📚صحیح البخاری، ج۶ ، ص۱۴ 📚طبقات الکبری، ج۲، ص۲۳۵.
فضائل امام حسن مجتبی .mp3
1.05M
📝فضائل وجود نازنین امام حسن مجتبی علیه السلام 🎤حجت الاسلام ▪️ویژه شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طبق روایات فراوان، ائمه اطهار علیهم السلام از علوم غیبی به اذن الهی آگاهی دارند (9) و امام حسن علیه السلام نیز از چنین علمی برخوردار بود، از جمله: اطلاع دادن آن حضرت از کیفیت شهادت و ماجرای بعد از آن است که فرمود: «انا اموت بالسم کما مات رسول الله صلی الله علیه و آله: قالوا: ومن یفعل ذلک بک؟ قال امراتی جعدة بنت الاشعث بن قیس فان معاویة یدس الیها ویامرها بذلک ... ; (10) من چون رسول خدا به وسیله زهر از دنیا می روم . گفتند: چه کسی تو را مسموم می کند؟ فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس; زیرا معاویه با نیرنگ او را فریب می دهد و او را به آن امر می کند .» به آن حضرت پیشنهاد دادند که او را از خانه ات بیرون کن . فرمود: چنین کاری انجام نمی دهم، به چند جهت: 1 . در علم خداوند مقدر است که او قاتل من است [و از قضا و قدر حتمی الهی نمی توان فرار کرد] ; 2 . هنوز جرمی مرتکب نشده است که من او را به عنوان مجازات اخراج کنم; 3 . اخراج او بهانه می شود برای حملات و تهمتهای ناجوانمردانه دشمنان علیه من .» از همه اینها گذشته، امام وظیفه دارد علم اختصاصی خود را نادیده گرفته، با دیگران همانند افراد عادی رفتار نماید . و همین طور امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که بعد از شهادتش پیکر او را جهت دیدار به روضه مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ببرند ... و از جمله، فرمود: «واعلم انه سیصیبنی من عائشة مایعلم الله والناس من بغضها وعداوتها لله ولرسوله وعداوتها لنا اهل البیت; بدان که به زودی از عایشه بر من ظلمهایی می رسد که خدا و مردم از کینه و بغض او نسبت به خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما اهل بیت آگاهی دارند .» بعد از مدتی هم پیش بینی اول به وقوع پیوست که جعده با تحریک معاویه حضرت را مسموم کرد و هم خبر دوم تحقق یافت که عایشه نسبت به جنازه آن حضرت اهانت کرد و طبق برخی نقلها جنازه را تیر باران نمودند، و هفتاد چوبه تبر به سوی آن بدن و تابوت هدف گیری شد . (11) پی نوشت: 1) بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (بیروت، دارالاحیاء التراث العربی)، ج 44، ص 134 و 144 . 2) بحارالانوار، ج 44، ص 134; مناقب ابن شهرآشوب (طبع حیدریه)، ج 3، ص 202 .
. شفای وصال با عنایت امام حسن علیه السلام میرزا محمد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفی سال 1262 ه . ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود . علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقاع، ریحان، تعلیق و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است . از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است . بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی . پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا اینکه به کلی نابینا می شود . سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمد صلی الله علیه و آله و آل او می شود . شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمت را شفا دهد . در همان حال حضرت فاطمه زهرا علیها السلام حاضر گردیده، می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی، اول از حسنم شروع کن; زیرا او خیلی مظلوم است . صبح آن روز وصال شروع کرد دور خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد نیمه دوم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد . آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد زینب کشید معجر و آه از جگر کشید کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد (8 پی نوشت: 1) بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (بیروت، دارالاحیاء التراث العربی)، ج 44، ص 134 و 144 . 2) بحارالانوار، ج 44، ص 134; مناقب ابن شهرآشوب (طبع حیدریه)، ج 3، ص 202 .
🔖‌ منبر کوتاه🔖 رحلت یا شهادت ؟ 🟢 بکاربردن کلمه رحلت برای حضرت پیامبر باعث شده اکثر مردم مرگ ایشان رو طبیعی تلقی کنن. یکی از ابعاد مظلومیت حضرت که تا به امروز ادامه داره، مقام شهادته که اسناد موجود در منابع مورد قبول شیعه و سنی جای هیچ شک و تردیدی در حقانیتش باقی نمیذارن. با این حال متأسفانه به‌کاربردن مستمر کلمه رحلت برای ایشان باعث شده اکثر مردم مرگ ایشان رو طبیعی تلقی کنن و از شنیدن عنوان شهادت تعجب کنن. شهادت پیامبر (ص) در قرآن خداوند متعال در قرآن کریم امکان شهادت رو برای پیامبرش بیان کرده تا مبادا کسی فکر کنه که به شهید شدن پیامبر محاله؛ «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ؛ (سوره آل‌عمران آیه ۱۴۴) محمد (صلّی الله علیه و آله) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید کرد؟)» شهادت پیامبر (ص) در منایع شیعه در منابع شیعه هم تلویحاً و هم به صراحت به شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره شده: در کفایه الاثر و اثبات الهداه آمده: امام مجتبی پس از شهادت امیرالمومنین علیهما السلام در ضمن خطبه‌ای غرّا فرمودند: «پیامبر اکرم (ص) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده‏‌اند، هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می‏‌شود و یا مقتول‏» با توجه به این روایت، پیامبر با صراحت مرگ معمولی را از خود و اهل بیتش نفی کرده‌اند. همچنین امام مجتبی علیه‌السلام در جای دیگه به اهل بیت خودشان فرمودن: «من با سمّ کشته می‌شوم همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با سمّ به شهادت رسید.» 🔹 اشاره شیخ مفید و شیخ طوسی به شهادت پیامبر (ص) شیخ مفید عالم کم نظیر شیعه می‌فرماید: «ایشان در ۲۸ صفر سال دهم هجری در سن ۶۳ سالگی در مدینه منوّره، مسموم و به شهادت رسید.» شیخ طوسی بزرگ اندیشمند شیعه هم نوشتن: «رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری، مسموم درگذشت.» 🔹نظر علامه حلی و علامه مجلسی علامه حلی، دانشمند نامی شیعه هم شهادت رسول خدا رو به وسیله سم ذکر میکنن. علامه مجلسی میفرماید: «شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سال یازدهم هجری بوده است.» 🟡 شهادت پیامبر (ص) در منابع اهل سنت؛ شعبی و ابن مسعود در المستدرک الوسائل هم آمده که حاکم نیشابوری سنی هم در کتاب خود از «شعبی» نقل کرده که گفته: به خدا قسم رسول خدا با سم کشته شده است. همچنین ابن مسعود که از بزرگان اهل تسنن است، کشته شدن پیامبر رو تأیید کرده. 🔹اشاره به شهادت پیامبر (ص) در صحیح بخاری در کتاب «المجدی فی الانساب» ابن سعد هم روایتی نقل میکنه که پیامبر در سن شصت و سه سالگی مسموم شد و درگذشت. همچنین از معتبرترین کتاب اهل تسنن هم به دست میاد که پیامبر در لحظات آخر عمر شریفش، دردی مستمر داشت و در «صحیح بخاری» آمده که پیامبر (ص) می‌فرمود: حال وقت آن است که رگ قلبم از آن سمّ قطع شود. 🔹 گفتنی است ایشان در جنگ خیبر توسط یک زن یهودی مسموم شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شبهه : ❓ آیا حضرت رسول اکرم (ص) رحلت فرموده اند یا به شهـادت رسیده اند؟ اگر قضیه شهـادت صحت دارد توسط چه کسی یا کسانی بوده است؟ 🔥پاسخ را در کلیپ بالا ببینید و برای آگاهی دیگران انتشار دهید🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️شبهه: آیا پیامبر در اذان میگفته: اشهد ان خودم رسول الله؟ 📣پاسخ استاد کهرمی
🩸 گریستن و لبخند حضرت زهرا سلام‌الله علیها در لحظات آخر رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم 🩸 🥀 از عایشه نقل شده که: فاطمه سلام‌الله علیها در دوران مریضی رسول‌خدا صلّی‌الله علیه و آله در بیماریِ آخرِ پیغمبر، نزد آن حضرت آمد و با ایشان درگوشی نجوا کردند. 🥀 در این هنگام فاطمه سلام‌الله علیها گریه کرد. دوباره درگوشی با هم صحبت کردند و این بار فاطمه سلام‌الله علیها لبخند زد. 🥀 عایشه می‌گوید: از فاطمه سلام‌الله علیها علت گریه کردن و خندیدنش را جویا شدم. ولی او از بیان قضیه خودداری کرد و فرمود: 🥀 «إِنِّی إِذَا لَبَذِرَةٌ» اگر بگویم، افشاکننده‌ی سر رسول خدا ص خواهم بود. 🥀 بعد از رحلت رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم هم باز دوباره از ماجرای آن روز سؤال کردم. آن حضرت این بار ماجرا را تعریف کرد و فرمودند: 🥀 «أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ مَیِّتٌ فَبَکَیْتُ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیَّ وَ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ أَلْحَقُ بِهِ فَضَحِکْت‏» 🥀 رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم خبر وفات خودش را به من داد و این موجب گریه‌ من شد. سپس به من خبر داد که من اوّلین شخص از خانواده‌ او خواهم بود که به او ملحق خواهم شد. و این خبر مرا خوشحال کرد و خندیدم. 📕 بشارةالمصطفی، جلد ۲، صفحه ۲۵۳ 🏷 🏷 صلی‌الله علیه و آله 🏷 سلام‌الله علیها
80.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا میدانید یکی از رازهای ماندگاری نهج البلاغه تقدس نویسنده ی آن است؟ . نهج البلاغه را چه کسی نوشته؟ نوشتن نهج البلاغه و گلچین کردن این کلمات از بین هزاران خطبه و نامه و حکمت چند سال طول کشیده ؟
 امام رضا (ع) هشتمین پیشوای شیعیان را همه به رأفت و مهربانی می شناسند و معجزات و کراماتی از آن امام بزرگوار نقل کرده اند. در زیر به بیان بعضی از الطاف و کرامتهای این امام غریب می پردازیم: توجه حضرت رضا علیه السلام به زائران ابوعبدالله هروی می گوید: مردی از اهالی بلخ همراه غلامش به زیارت مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام به مشهد آمد. آن مرد در قسمت بالا  سر، مشغول نماز شد و غلامش در قسمت پایین به نماز ایستاد. پس از نماز هر دو به سجده رفتند و سجده را طول دادند، اما آن مرد قبل از غلام سر از سجده برداشت. سپس غلام خود را به حضور طلبید و به او گفت: آیا می خواهی تو را آزاد کنم؟ غلام گفت: آری. آن مرد گفت: تو را در راه خدا آزاد کردم و کنیزم را در بلخ نیز آزاد نمودم و او را به عقد ازدواج تو درآوردم و ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه ام را وقف شما و فرزندان شما و نسل های آینده شما نمودم و این امام (حضرت رضا علیه السلام) را بر این موضوع، گواه می گیرم. غلام با شنیدن این سخن گریه کرد و گفت: سوگند به خدا و به این امام! در سجده، همین مطلب را از امام خواستم و اینک به حاجتم رسیدم. دو کرامت از مشهد امام رضا علیه السلام 1. ابونصر موذن نیشابوری می گوید: به بیماری سختی مبتلا شدم، به طوری که زبانم سنگین شد و نمی توانستم سخن بگویم. به دلم خطور کرد که به زیارت مرقد امام رضا علیه السلام بروم و آن حضرت را شفیع  خود قرار دهم، تا خداوند مرا از این مشکل نجات بخشد. وقتی به مشهد رسیدم، کنار قبر شریف آن حضرت رفتم و در ناحیه بالا سر ایستادم و دو رکعت نماز خواندم. در سجده از خدا خواستم تا به حق امام هشتم علیه السلام به من شفا بخشد و در سجده خواب رفتم. در عالم خواب دیدم، قبر شکافته شد و مرد سالخورده ای که بسیار گندمگون بود از آن قبر بیرون آمد و به من فرمود ای ابانصر! بگو لا اله إله الله. به او اشاره کردم که زبان لال است. او بلندتر فرمود:  آیا قدرت خدا را انکار می کنی؟! بگو: لا اله إله الله، همان دم زبانم باز شد و گفتم: لا اله إله الله. از خواب بیدار شدم، خود را سالم یافتم، پیاده به منزل خود بازگشتم و مکرر می گفتم: لا اله إله الله، از آن پس هرگز زبانم لکنت پیدا نکرد. 2. عامربن عبدالله، حاکم «مرو» می گوید: کنار مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام رفتم. در آنجا ترکی دیدم که در ناحیه بالا سر مرقد شریف ایستاد و به زبان ترکی سخن می گفت. زبان ترکی را می دانستم، او می گفت: خدایا  اگر پسرم زنده است او را به ما برسان و اگر مرده است ما را از آن آگاه کن. به زبان ترکی به او گفتم چه شده؟ حاجتت چیست؟ گفت: پسرم در جنگ «اسحاق آباد» با من بود، در آنجا مفقودالأثر شد و تا به حال هیچ اطلاعی از او ندارم. مادرش شب و روز گریه می کند. حالا از خدا می خواهم که ما را از حال او با خبر کند، زیرا شنیده ام که دعا در این مکان شریف، به استجابت می رسد. عامر می گوید: از روی محبت دستش را گرفتم تا به منزل ببرم. وقتی از مسجد (کنار مرقد شریف) بیرون آمدیم، ناگاه جوانی قد بلند که دستمالی بر سر داشت با ما روبرو شد. وقتی هم دیگر را دیدند با شور خاصی با هم معانقه کردند. من از آن پسر پرسیدم چگونه در این وقت به اینجا آمدی؟ گفت: در جنگ اسحاق آباد، به مازندران رفتم و در آنجا گیلانی ای مرا پناه داد و بزرگ کرد. اکنون که بزرگ شده ام دنبال پدر و مادرم می گردم. در مسیر راه کاروانی به خراسان می آمد، من هم به آنها پیوستم و به اینجا آمدم و اکنون پدرم را یافتم. پدرش گفت: من یقین کرده ام که در کنار مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام کرامات عجیبی رخ می دهد، از اینرو با خود عهد کرده ام تا آخر عمر در مشهد در پناه این مرقد عظیم بمانم. محمد محمدی اشتهاردی- داستان دوستان – از صفحه383 تا 385
رئوف بودن امام رضا .mp3
3.57M
🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 🎙استاد 💠 رئوف بودن امام رضا علیه السلام 💠 _امام_رضا علیه السلام
4_5841248229429086834.mp3
11M
🌼کرامات امام رضا علیه السلام 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی علیه السلام https://eitaa.com/manbarmajma
🩸 علیه‌السلام 🩸 🥀‌علامه مجلسی به نقل از شیخ صدوق می‌فرماید: اباصلت می‌گوید: 🥀 حضرت رضا علیه‌السلام به من فرمود: فردا من به این ظالم (مامون) وارد میشوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر نداشتم با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد، دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مامون وارد شد و گفت: مامون تو را می‌خواند. 🥀 امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من دنبال او رفتم تا حضرت داخل به قصر مامون شد و در جلوی مامون ظرفی بود که انگور و میوه‌های دیگر داشت و مامون در حال خوردن انگور بود. 🥀 وقتی چشمش به امام علیه‌السلام افتاد به سمت امام علیه‌السلام آمد و با امام معانقه کرد و صورتش را بوسید و امام علیه‌السلام را با خود نشاند بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله از این انگور بهتر ندیدم. 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی است که از بهشت آمده است. 🥀 به امام علیه‌السلام گفت: از آن بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مامون گفت: باید بخوری چرا نخوری شاید تو ما را متهم به چیزی می کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام علیه‌السلام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد... 🥀 مامون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که مرا فرستادی... 🥀دو در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد و من با او صحبت نکردم تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد و سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام جوانی زیبا که شباهت بسیاری به امام رضا علیه‌السلام داشت وارد شد به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است فرمود: 🥀 همان کس که من را از مدینه اورده است می‌تواند از درب بسته وارد کند. 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد) هستم. 🥀 سپس امام جواد علیه‌السلام به سمت امام رضا علیه‌السلام رفت و فرمود: من هم وارد شوم من هم وارد شدم. 🥀 وقتی وارد شد امام رضا علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و او را به سینه چسباند و او را بوسید و و بعد او را به سمت بستر خود کشید و امام جواد علیه‌السلام خود را به صورت به روی امام رضا علیه‌السلام انداخت و او را میبوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم و در دهان امام رضا علیه‌السلام چیزی سفیدتر از برف خارج شد که امام جواد علیه‌السلام آنها را پاک میکرد. 🥀 بعد امام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به گنجشک خارج کرد که امام جواد علیه‌السلام آن را گرفت و امام رضا علیه‌السلام به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ 🏷 🏷 علیه‌السلام
2.01M
ماجرای شفای دختربچه مهندس تهویه حرم امام رضا [ع] که توسط امام رضا[ع] شفا گرفته. روضه امام رضا[ع] و گریز به کربلا 🎤کربلایی پرندوش
🩸حضرت‌ جوادالائمه علیه‌السلام در مصیبت پدر، گریبان درید و از هوش رفت ... در نقلی آمده است: 📋 أَمَّا ابنُهُ مُحَمَّدٌ الجَوادُ عَلَیهِ‌السَّلامُ فَإِنَّهُ شَقَّ جَیبَهُ، وَلَم یَتَمالَك مِنَ البُکاءِ وَالنَّحیبِ، إِلیٰ أَن أُغمِيَ عَلَیهِ ▪️امام جواد علیه‌السلام در سوگ پدر گریبان خود را درید. آن حضرت نتوانست جلوی گریه و شیون خود را بگیرد؛ آن‌قدر گریه و شیون کرد تا جایی که از هوش رفت! 🥀 وقتی که به هوش آمد، فریاد می‌زد: وا أبتاه، واماماه، واعلياه، وامحمداه وا أبا القاسماه واحسناه، واحسيناه، وا انقطاع ظَهراه بعدك يا أبتاه! 📋 وَ حَثَّى التُّرابَ عَلَى رَأسِه. ▪️و خاک بر سر مبارکش می‌ریخت! 📚مؤَجِّجُ الأحزان في وفاة غریب خراسان، الأوالي، ص۹۸. ✍️ آه ... یاجوالائمه! الحمدالله که جسم مبارک پدرتان، عریان نشد ... الحمدالله بدنش زخمی از تیر و نیزه ها نبود ... الحمدالله که سر مبارکش بر بدنش بود ... 📝 اما با این حال، شما اینگونه بی تاب شدید ... 😭 حال چه سازد آن فرزندی که تا نگاهش به پیکر عریان و به خاک و خون فتاده پدرش افتاد،فرمود: 📜 فَکَادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ ▪️نزدیک بود جان از بدنم خارج شود. 🥀 وقتی عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها حال مرا فهمید، نزدیک من آمد و فرمود: 📜 مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی؟ ▪️مرا چه شده که می‌بینم می‌خواهد روح از بدنت خارج شود، ای باقی مانده جد و پدر و برادرانم!؟ 🥀 من به عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گفتم: 📜 کَیْفَ لَا أَجْزَعُ وَ لَا أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَی سَیِّدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُصْرَعِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ ! ▪️چگونه جزع و فزع نکنم در حالی که پیکر پدر بزرگوارم، برادرانم، عموهایم، عموزادگانم و اهل بیتم غرقه به خون خود شده اند، اجسادشان برهنه است، لباسشان به تاراج رفته! 📜 لَا یُکَفَّنُونَ وَ لَا یُوَارَوْنَ وَ لَا یُعَرِّجُ عَلَیْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ ... ▪️بدنشان کفن نشده و به خاک سپرده نشده‌اند، احدی متوجه ایشان نمی‌شود، بشری نزدیک آنان نمی‌رود... 📚کامل الزیارات ص۲۵۷ 📖 من‌كه عمري در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غريبان در حرارت سوختم بعد باباي غريب و بي كس و مظلوم خود مثل عمه زير زنجير اسارت سوختم از حرم تا قتلگه با كعب ني كردم عبور اولين زائر منم كز اين زيارت سوختم سوختم بابا چو بر نعشت نگاهي دوختم بر شكاف زخمهاي بي شمارت سوختم نعش بي سر را كه ديدم ناگهان خوردم زمين بر تن بي سر و جسم بي مزارت سوختم نعشها ديدم به صحرا رأسها ديدم به ني هم به هفتاد دو و هجده بهارت سوختم تا دم مرگم برايت گريه كردم صبح و شام نهضتي كردم بپا حالا كنارت سوختم
●⚫️● ❣﷽❣ ◾️ (ع) ◾️ ✍مشهور است که امام رضا علیه السلام در پنج شنبه یا جمعه ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری در مدینه متولد شد. مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورده بود و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. ❤️احادیثی از امام رضا(ع): ❶ نان را با کارد قطع مکنید، آن را با دست بشکنید. ⇦الکافی ج۶ ص۳۰۴ ❷ هر که اندوه مومنی را برطرف کند، خداوند روز قیامت اندوه او را از دل او بر می دارد. ⇦اصول کافی ج۳ ص۲۸۶ ❸ هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند و از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید بر محمد بر آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران می کند. ⇦وسائل الشیعه ج۷ ص۱۹۴ ❹ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند. ⇦علل الشرایع ج۲ ص۵۲۲ 📚‍ احادیث الطلاب ص۹۲۴ تا ۹۴۰ 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤