eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
7هزار دنبال‌کننده
713 عکس
779 ویدیو
125 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ تویی که مرا اینگونه کتک می زنی، فاطمه زهرا سلام الله علیها را چگونه کتک زدی؟! صبح روز بعد از شهادت صدیقه کبری علیها السلام بود؛ مردم مدینه، درِ خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها آمده بودند تا بر پیکر مطهر آن بانو نماز بخوانند. مقداد نگاهش به ابوبکر افتاد و رو به او کرد و گفت: ما شب گذشته، فاطمه زهرا سلام الله علیها را به خاک سپردیم. عمر به ابوبکر گفت : آیا من به تو نگفته بودم که این ها این کار را می کنند؟! مقداد گفت: إنَّ فاطمة عليها السّلام أوصَت بذلك؛أنّكم لا تصلّون عليها. ▪️ فاطمه زهرا سلام الله علیها این چنین وصیت نموده بود که شما بر آن بانو نماز نخوانید. فرفعَ عمر يدَه و ضربَ على رأسِ مقداد و وجهَه ضرباً عنيفاً حتى أَعيَى مِن كثرة الضرب،و خلّص الحاضرون المقداد من يده ▪️عمر دستش را بلند کرد و محکم به سر و صورت مقداد سیلی زد و آن قدر عمر، او را زد که از پا افتاد. مردم آن جا جمع شدند و مقداد را از دست او نجات دادند. مقداد از جا بلند شد و رو به عمر گفت: ماتت ابنةُ رسول اللّه عليها السّلام و الدَّم ينزفُ مِن جَنبها بسببِ ضربةِ سيفٍ و سَوط‍‌ٍ ضربتَها أنتَ،و أنا أحقرُ عندكم مِن علي و فاطمة عليهماالسّلام. ▪️دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنيا رفت در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربه ای که تو با غلاف شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون جاری بود. منِ مقداد که خیلی کوچک تر از علی و فاطمة علیهما السلام هستم در نزد شما ( و عجیب نیست که تو این گونه مرا میزنی!) عمر و ابوبکر و اطرافیانشان وقتی این کلام مقداد را شنیدند، گفتند: ‌ علی بن ابی طالب به کتک خوردن در این ماجرا سزاوار است! ( چرا که او فاطمه علیهاالسلام را شبانه خاک سپرده است) پس به داخل خانه آمدند؛ مولا علی علیه السلام پای در خانه نشسته بود. عمر گفت: ای پسر ابوطالب! آن حسادت قدیمی ات را رها نکرده ای؟! خودت در غیاب ما، رسول خدا صلی الله علیه و آله را غسل دادی و این جا هم بر بدن فاطمه (علیها السلام) نماز خواندی و به پسرت حسن (علیه السلام) یاد دادی که به ابوبکر بگوید : « از منبر و جای پدرم پایین بیا»؟! عمر این ها را می گفت و امیرالمومنین علی علیه السلام ساکت نشسته بود. اما عقيل، جواب عمر را داد و گفت: و أنتم و اللّه أشدُّ الناس حسداً و أقدمُ عداوةً لرسول اللّه و أهل بيته عليهم السّلام؛ ضربتُموها بالأَمس و خرجَت مِن الدنيا و ظهرها مضرّجٌ بدمٍ،و هي غير راضيةٍ عنكما ▪️به خدا قسم، شما از همه مردم حسادتان بیشتر است. شما از همه مردم دشمنی تان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت او بیشتر است. همین شما بودید که مثل دیروزی، فاطمه زهرا سلام الله علیها را کتک زدید و او از دنيا رفت در حالی که پشت سرش از ضرب تازیانه های شما هنوز خون آلود بود و هیچ گاه از شما راضی نشد. در پی سخنان عقيل، زنان بنی هاشم جمع شدند و با صدای بلند گفتند: همین شما بودید که خواستید رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برسانید اما نتوانستید؛ اما دخترش را دیروز کشتید و امروز می خواهید برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله را بکشید؟! کمک می طلبیم از خدا و رسولش... کسی نیست شما را از کارهایتان باز بدارد؟! مسلمانی پیدا نمی شود که سخن حق بگوید که شما با وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و خلیفه بر حق او چه کردید؟! اما جز عده کمی، لب به سخن باز نکردند. 📚 کامل بهائی ج١ص٣١٢ @manbarmajma
🩸 فرازهایی از «جسارت‌های زبانیِ» دوّمی به حضرت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها... شخص «دوّمی» به شهادت تاریخ علاوه بر ضرب و شتم و قتل و دیگر ظلم‌هایی که در حق حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیها روا داشت، با زبانش نیز به آن حضرت جسارت کرده و آن بانوی مظلومه را آزرد؛ چند نمونه از این جسارت‌ها را _ با عذرخواهی از محضر حضرت حجت ارواحنافداه _ نقل می‌کنیم: 👈 وقتی که اوّلی و دوّمی برای ظاهرسازی، به عیادت آن حضرت آمدند، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از آن دو، روی برگردانده و در آخر چنین فرمودند: خدایا! تو شاهدی که این دو نفر، چقدر مرا در حیات و به هنگام رفتنم از این دنیا، آزار دادند؛ من شکایت از آن‌ها را به نزد تو می‌آورم! «اولی» با شنیدن این جملات، اشک تمساح ریخته و جزع و فزع کرد که در این هنگام «دوّمی» به او گفت: من تعجب می‌کنم از مردمی که تو را والی خود کرده‌اند! 📜 أَنْتَ شَیْخٌ قَدْ خَرِفْتَ تَجْزَعُ لِغَضَبِ امْرَأَةٍ؟! ▪️تو یک پیرمرد خِرفتی هستی که از غضب یک زن بی‌تابی می‌کنی؟! خشم یک زن چه ارزشی دارد؟! چه مانعی دارد که شخصی یک زن را خشمناک کند!؟سپس هر دو بلند شدند و رفتند.(۱) 👈 وقتی که «دوّمی» هیزم به پشت خانه آن حضرت گذاشت، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از پشت در به او فرمودند: وَیْحَکَ یَا عُمَرُ ! مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ؟! 📜 ای عمر! وای بر تو! چگونه بر خدا و پیغمبر جسارت ورزیدی!؟ در این‌جا بود که دوّمی در جواب آن حضرت، گفت: 📜 کُفِّی یَا فَاطِمَةُ! فَلَیْسَ مُحَمَّدٌ حَاضِراً ▪️بس کن ای فاطمه! محمد {صلی‌الله‌علیه‌وآله} کجا بوده الان؟!(۲) 👈 در ادامه قضیه هجوم، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در حالی که گریه می‌کرد، از پشت در فرمود: « خدایا! از فقدان پیغمبرت و از غصب آن حقی که تو برای ما آن حق را قرار دادی، به درگاهت شِکوه دارم.» در اینجا باز آن نانجیب به آن بانوی مظلومه گفت: 📜 دَعِی عَنْکِ یَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ ... وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ ▪️ای فاطمه! این حرف‌های احمقانه‌ زنانه را کنار بگذار! ... در همین حال بود که چوبه‌های در داشت آتش می‌گرفت.(۳) 📚(۱)علل الشرایع،ج۱ ص۱۸۵ 📚(۲)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ 📚(۳)بحارالانوار ج۵۳ ص۲۰
🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کرده‌اند... در نقل سه مصیبت دردناک ، از این ماده (رَضَضَ) به معنای «کوفته‌شدن» و «خُردشدن» استفاده شده است: 🥀 معروف و مشهورِ استعمال این لفظ، در مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شده است، که در صلوات بر آن حضرت عرضه می‌داریم: 📋 ... ذِی السّاقِ المَرضوضِ بِحِلَقِ القُیودِ ▪️خدایا! سلام و درود بفرست بر آن آقایی که ساق‌پایش به واسطه غل و زنجیرهای سنگین، خُرد شده بود.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 این لفظ (رَضَضَ) در مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها نیز ذکر شده است؛ مرحوم سیدصالح حلّی( از علمای قرن ۱۲) و همچنین مرحوم‌ غروی اصفهانی با این لفظ از مصیبت در و دیوار یاد می‌کنند: 📋 وَ رَضّ‌ََ مِن فاطمةَ ضِلعَها ▪️«دوّمی»،(با آن ضرباتی که به آن حضرت وارد کرد) پهلوی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را ، خُرد کرد.(۲) 📋 إِذْ رَضُّ تِلكَ الأضلُعَ الزَّكِيَّةُ / رَزِيَّةً ما مِثْلُها رَزيَّه ▪️خُرد کردن آن پهلوی پاک و مطهر، مصیبتی است که دیگر مثل آن نیست. 📋 وَ مِن نُبوعِ الدَّمِ مِن جَنبَيها / يُعْرَفُ عُظمُ مَا جَرى عَلَيْها ▪️و از جاری شدن خون از پهلوی آن حضرت می‌توان فهمید که چه بلای بزرگی بر سر او آورده‌اند.(۳) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 و امّا هیهات از آخرین مصیبت دردناکی که با این لفظ از آن تعبیر کرده‌اند: ... کار از کار، گذشته بود که عمر بن سعد ملعون فریاد زد: چه کسی حاضر است بر بدن حسین «علیه‌السلام» اسب بتازد؟ در این هنگام ده نفر نانجیب پیش قدم شدند. 📋 فَداسُوا حُسَيناً بِخُيُولِهِم، حَتّى رَضُّوا صَدرَهُ و ظَهرَه. ▪️آن‌ها با اسبانشان، بدن امام علیه‌السلام را لگدمال کرده و پشت و رویش را کوبیده و خُرد کردند. 🔻همین نانجیبان پیش ابن‌زیاد ملعون رفته و آن نانجیب از آن‌ها پرسید: شما در روز عاشورا چه کردید؟ آنان گفتند: 📋 نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ ... نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّی طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ. ▪️ماییم آن ده نفر که اول پُشت حسین «علیه‌السلام» و سپس سینه‌اش را به وسیله اسبهای پُر قدرت، دَرهم شکستیم و خُرد کردیم؛ آن‌قدر بر آن بدن تاختیم که استخوان‌های سینه‌اش به زیر سُم اسب‌های‌ما، آسیاب شد.(۴) ✍ غروب روز دهم اسب‌ها امامی را برای گندم ری آسیاب می‌کردند ... 📚(۱)مصباح‌ الزائر، ص ۵۸۹ 📚(۲)ظلامات فاطمة الزهراء عليهاالسّلام، عقیلی،ص ٢٠٨؛ و موسوعة أدب المحنة، ص٤٢٣ 📚(۳)الأنوار القدسیه،ص۲۶ 📚(۴)لهوف،ص۲۱۴؛ و مثیرالاحزان ص۴۱؛ و مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی،ص۱۷۳
🔰 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در شب عروسیِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، دست بر «درب خانه» آن حضرت گذاشتند و ... ام‌ّسلمه گوید: 🔖 پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فاطمه زهرا و امیرالمومنین علیهماالسّلام را در شب عروسی‌شان به خود فراخواند. مولا علی علیه‌السلام را سمت راست و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را طرف چپ خود جای داد و او را به سینه مبارک خود چسبانید و بین چشم او را بوسید. 📋 وَ دَفَعَ فَاطِمَةَ سلام‌الله‌علیها إِلَی عَلِیٍّ علیه‌السلام 🔻در آن هنگام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به مولا علی علیه‌السلام سپرد. (آه از آن ساعتی که امیرالمومنین علیه‌السلام این امانت را به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برمی‌گردانْد...) 🔖 سپس فرمود: «یا علی! همسر تو خوب همسری است!» سپس رو به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کرد و فرمود: «شوهر تو، خوب شوهری است!» آنگاه آن حضرت برخاست و در حالی که بین آن دو حرکت می‌کرد، آنها را به طرف حجره‌ای برد که برای ایشان مهیّا شده بود. 📜 ثُمَّ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِمَا فَأَخَذَ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ 👈 سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از حجره خارج شدند و «دو طرف درب خانه» فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را گرفتند! 🔖 سپس فرمودند: 📋 طَهَّرَکُمَا اللَّهُ وَ طَهَّرَ نَسْلَکُمَا أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمَا وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمَا أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ وَ أَسْتَخْلِفُهُ عَلَیْکُمَا 🔻«خدای متعال، شما و نسل شما را پاک و پاکیزه گرداند. من با کسی که با شما دوست باشد، دوستی می‌کنم و با کسی که با شما بجنگد، می‌جنگم. من شما را به خدا می‌سپارم.» 📚کشف الغمه، ج۱ ص۶۴۵ 📚بحارالانوار، ج۴۳ ص۱۳۲ ✍ متن وحی است علی و دو جهان حاشیه‌اش چه عروسی است که گفتند همه حوریه‌اش ماسوی الله بود از صدقه جاریه‌اش از گل یاس بهشت است گل پوشیه‌اش مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است همهٔ روزیِ خلق از نظر فاطمه است دل مجنون گذری از دل لیلا دارد پس اگر ناز کند باز تماشا دارد سجدهٔ شکر علی این‌همه معنا دارد چونکه با فاطمه‌اش خیر دو دنیا دارد مثل دو زائر هم که ز حرم می‌آیند دوش بر دوش همند و چه بهم می‌آیند کاش در شهر نپیچد خبر خانهٔ شان با لگد وا نشود پا به در خانهٔ شان کاش دعوا نشود دور و بر خانهٔ شان چوب و هیزم نشود رهگذر خانهٔ شان کاش وضع علی و فاطمه‌اش بد نشود غیر سائل ز در خانهٔ شان رد نشود
🔰 هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن فتنه‌گر نرسد اما ... مرحوم شیخ مفید می‌نویسد: 📋 ... فَمَا زَالَ كُلَّمَا أَخَذَ بِخِطَامِ الْجَمَلِ رَجُلٌ قُطِعَتْ يَدَاهُ أَوْ جُذَّ سَاقُهُ حَتَّى هَلَكَ مِنْهُمْ ثَمَانُمِائَةِ رَجُلٍ وَ قَبْلَ ذَلِكَ قُتِلَ حَوْلَ الْجَمَلِ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ 🔻در جنگ جمل هر آن كس كه لگام آن شتر را مى‌گرفت يا دستش قطع مى‌شد يا ساق پايش، تا آنجا كه هشتصد نفر بدين گونه به درک واصل شدند. گفته‌اند در آن روز، فقط هفتاد مرد از قريش به پای آن شتر كشته شدند! 📚الجمل، ص۱۷۳ ✍ هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن شترسوار نرسد ... 🥀 اما وقتی که ده‌ها نفر برای کتک‌زدن دختر پیغمبر «صلی‌الله‌علیه‌وآله» آمدند، «یک‌دست» هم بالا نرفت تا از آن مظلومهٔ مقهوره، دفاع کند ... 🥀 بلکه برعکس ... همهٔ بی‌سر و پاها، شیر شده بودند و به شهادت تاریخ: 📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۱) 📚مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳ @manbarmajma
🩸برای هیچ‌کس به اندازه امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» دلم نسوخت... عدیّ بن حاتم طائی گوید: 📋 مَا رَحِمْتُ أَحَداً رَحْمَتِی عَلِیّاً حِینَ أُتِیَ بِهِ مُلَبَّباً ▪️برای هیچ کس به اندازه علی علیه‌السلام دلم نسوخت؛ هنگامی که گریبانش را گرفته و او‌ را می‌کشاندند.... 📚 بحارالانوار ج۲۸ ص۳۹۳ ✍ نگاه حیدری‌اش خیره خیره بر در بود و نیمه‌های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی‌اش یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود علی، علی است میان مدینه تا وقتی... کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود و پشت‌ْگرمی او در کشاکش سختی نگاهِ فاطمیِ دختر پیمبر بود فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است تمام نقشه‌ی شان انتقام خیبر بود برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست برای کشتن او راه های بهتر بود... هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی... دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی... ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود هنوز فکر و خیالش چقدر آشفته است به یاد کوچه باریک و حال معجر بود
🩸من این مرد را می‌شناسم... او همان کسی‌است که درب خیبر را با یک ضربه از جا کَنْد... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه را كشان‌كشان براي بيعت با ابوبكر به مسجد می‌بردند، يك مرد يهودی كه آن وضع و حال را ديد، بی‌اختيار لب به تهليل و شهادت گشوده و مسلمان شد. 🥀 چون علت آن را پرسيدند،گفت: من اين شخص را می‌شناسم؛ او‌ همان كسی است كه وقتی در ميدان‌های جنگ ظاهر مي‌شد، دل رزم‌جويان را ذوب كرده و لرزه بر اندام‌شان می‌افكند؛ 🥀 او‌ همان كسی است كه قلعه‌های مستحكم خيبر را گشود و درب آهنين آن‌ را كه به وسيله چندين نفر باز و بسته مي‌شد، با يك تكان از جايگاهش كَند و به زمين انداخت. 🥀 اما حالا كه در برابر جنجال يك مُشت آشوبگر سكوت كرده، بی‌حكمت نيست و سكوت او براي حفظ دين اوست و اگر اين دين حقيقت نداشت او در برابر اين اهانت‌ها صبر و تحمل نمي‌كرد؛ اينست كه حق‌بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم. 📚علی کیست؟!،کمپانی،ص۲۵۵ ✍ علی: آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامردها در خانه‌اش بستند دستش را دهانِ صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر، نازِ شَستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه‌ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن، خرابه خانه‌ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این‌ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را!
🩸خلاصهٔ مصائب وارده بر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از لسان مبارک خود آن حضرت... اصحاب سقیفه و پیروان آن‌ها به اندازه‌ای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را اذیت و آزار دادند، که در خطبه فدکیهٔ، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به آن‌ها فرمود: 📋 وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى وَ وَخْزِ السِّنانِ فِي الْحَشا... ▪️در برابر آزارهایتان صبر می‌کنیم؛ مانند صبر کسی که با چاقوهای بزرگ و پهن پیکرش را بُرِش دهند و سر نیزه را در شکمش فرو برند! 📚الاحتجاج ج۱ ص۲۶۷ ✍ آه از غصه‌ای گلوگیر و آه از یاس زخمی و پرپر آه از بستری به خون گلگون آه از حال و روز یک مادر آه از بوی دود دلگیری که در جای‌جای خانه پیچیده می‌کند زنده صحنه‌ای را که فاطمه بین شعله‌ها دیده آه از خانه‌ای که هر دم از آن ناله‌ای سینه‌سوز می‌آید آه از زخم سینه‌ای که از آن‌ خون تازه هنوز می‌آید آه از درد سینه و بازو آه از زخم کاریه پهلو ای خدا! من چگونه گویم از جای دستی که مانده بر ابرو آه از صورت کبودی که روی زخم علی نمک می‌زد تا که می‌دید، با خودش می‌گفت: «همسرم را عمر کتک می‌زد!» آه… تنها علی و یک زهرا آه… تنها امام و یک مأموم آه… از لحظه‌ای که در کوچه رفت مظلومه در پیِ مظلوم آه نفرین به یثربی که در آن لِه‌ شده دیگر احترام علی بی‌سر و پا ترین‌شان حتی روی گردانَد از سلام علی آه از یگ نگاه پُر دردی که دگر میل پَر کشیدن داشت  آه از التماس یک مردی که کجا طاقت بریدن داشت؟! آه از حال بچه هایی که نیست اصلاً گمان و باورشان که به هر صبح و شام و هر لحظه آب می‌رفت جسم مادرشان آه از روح و از روان حسن! آه از اشک بی‌امان حسن! آه از لُکنت زبان حسن! آه از مادر جوان حسن! آه از قلب مضطر زینب غصه های برابر زینب ای فلک! عاقبت بگو با من که چه می‌آوری سرِ زینب؟!