eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
629 عکس
707 ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ╭┈•══•◍⃟🏴•══•┈╮ سلام الله علیها . 🥀بیست و هفتم ماه محرم در مسیر اسارت آل الله حضرت صفیه بنت الحسین علیهماالسلام بر اثر مصائب و ضرب و شتم لشکر اعداء شهیده گشتند. 🌷در بین اولاد وفرزندان امام حسین علیه السلام دختران و پسرانی هستند که نام این بزرگواران کمتر گفته میشود. و آنقدر مغفول وگمنام مانده اند که اکثرا نام آنان را هم نشنیده اند‌ یکی ازدختران امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا حضور داشته اند و با اهلبیت علیهم السلام به اسارت برده شدند، جناب صفیه خاتون دختر سیدالشهداء علیهماالسلام هستند. که درمقاتل مختلف اسم مبارکشان آمده و درتمام مصائب عاشورا واسارت همراه بابقیه مخدرات کربلا بوده اند. امام حسین علیه السلام دریکی از وداع هایشان در روز عاشورا، با جناب صفیه نیز خداحافظی کرده اند. "...ثم نادی: یا ام کلثوم ویازینب ویاسکینه ویارقیه ویاعاتکه و علیکن منی السلام فهذا آخر الاجتماع وقد قرب منکم الافتجاع..." سیدالشهداء علیه السلام با لشکردشمن اتمام حجت فرمودند وسپس به میان خیمه برگشته وصدا زدند: ای ام کلثوم و ای زینب و ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و درامان خدا باشید که این آخرین دیدار جمع ما باشد ومصیبت وبلا نزدیک شده است. مقتل ابی مخنف ص۸۴ ناسخ التواریخ حضرت زینب ج۱ص۲۱۲ 🥀حضرت صفیه علیهاالسلام درعاشورا و درمسیر اسارت بسیار مورد ضرب وشتم قرار گرفتند. "...قال اخنس بن یزید: اناالذی أمرت علي الخيل الذين أمرهم عمربن سعد بوطي جسم الحسين بسنابك الخيل وهشمت اضالاعه وجررت نطعا من تحت علي بن الحسين وهوعليل حتي كببته علي وجهه وخرمت أذني صفيةبنت الحسين لقرطين كانا في اذنيها..." اخنس بن یزیدخبیث میگوید: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمربن سعد مأمور کرده بود را بر جسم حسین با نعل های تازه بتازانم، و پهلوهایش را بشکستم. من فرشی را از زیر پای علی بن الحسین که بیمار بود کشیدم تا اورا به صورت به زمین زدم. ومن از دو گوش را پاره کردم تا دو گوشواره اورا که در گوش داشت به غارت ببرم. منتخب طریحی ص۱۸۰ بحارالانوار ج۴۵ص۳۲۱ اسرارالشهادة ص۵۶۶ معالی السبطین ج۲ص۲۴۲ مدینةالمعاجز ج۴ص۹۲ ☑️بالاخره قبل از ورود کاروان به بعلبک ودر نزدیکی لبنان فعلی درپی درگیری ها وتازیانه ها جناب صفیه علیهاالسلام بادلی پر ازدرد ازبالای شتر افتاده و شهیده میگردند. سالیان سال است که حرم بزرگی درمنطقه الحوشی درحوالی بعلبک بنام مبارک جناب صفیه خاتون است، که کرامات ومعجزات کثیر داشته ومردم اعتقاد بسیاری به این نازدانه دارند. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🖤https://eitaa.com/manbarmajma
‍ ╭┈•══•◍⃟🏴•══•┈╮ سلام الله علیها . 🥀بیست و هفتم ماه محرم در مسیر اسارت آل الله حضرت صفیه بنت الحسین علیهماالسلام بر اثر مصائب و ضرب و شتم لشکر اعداء شهیده گشتند. 🌷در بین اولاد وفرزندان امام حسین علیه السلام دختران و پسرانی هستند که نام این بزرگواران کمتر گفته میشود. و آنقدر مغفول وگمنام مانده اند که اکثرا نام آنان را هم نشنیده اند‌ یکی ازدختران امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا حضور داشته اند و با اهلبیت علیهم السلام به اسارت برده شدند، جناب صفیه خاتون دختر سیدالشهداء علیهماالسلام هستند. که درمقاتل مختلف اسم مبارکشان آمده و درتمام مصائب عاشورا واسارت همراه بابقیه مخدرات کربلا بوده اند. امام حسین علیه السلام دریکی از وداع هایشان در روز عاشورا، با جناب صفیه نیز خداحافظی کرده اند. "...ثم نادی: یا ام کلثوم ویازینب ویاسکینه ویارقیه ویاعاتکه و علیکن منی السلام فهذا آخر الاجتماع وقد قرب منکم الافتجاع..." سیدالشهداء علیه السلام با لشکردشمن اتمام حجت فرمودند وسپس به میان خیمه برگشته وصدا زدند: ای ام کلثوم و ای زینب و ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و درامان خدا باشید که این آخرین دیدار جمع ما باشد ومصیبت وبلا نزدیک شده است. مقتل ابی مخنف ص۸۴ ناسخ التواریخ حضرت زینب ج۱ص۲۱۲ 🥀حضرت صفیه علیهاالسلام درعاشورا و درمسیر اسارت بسیار مورد ضرب وشتم قرار گرفتند. "...قال اخنس بن یزید: اناالذی أمرت علي الخيل الذين أمرهم عمربن سعد بوطي جسم الحسين بسنابك الخيل وهشمت اضالاعه وجررت نطعا من تحت علي بن الحسين وهوعليل حتي كببته علي وجهه وخرمت أذني صفيةبنت الحسين لقرطين كانا في اذنيها..." اخنس بن یزیدخبیث میگوید: من کسی هستم که مأمور شدم اسبانی را که عمربن سعد مأمور کرده بود را بر جسم حسین با نعل های تازه بتازانم، و پهلوهایش را بشکستم. من فرشی را از زیر پای علی بن الحسین که بیمار بود کشیدم تا اورا به صورت به زمین زدم. ومن از دو گوش را پاره کردم تا دو گوشواره اورا که در گوش داشت به غارت ببرم. منتخب طریحی ص۱۸۰ بحارالانوار ج۴۵ص۳۲۱ اسرارالشهادة ص۵۶۶ معالی السبطین ج۲ص۲۴۲ مدینةالمعاجز ج۴ص۹۲ ☑️بالاخره قبل از ورود کاروان به بعلبک ودر نزدیکی لبنان فعلی درپی درگیری ها وتازیانه ها جناب صفیه علیهاالسلام بادلی پر ازدرد ازبالای شتر افتاده و شهیده میگردند. سالیان سال است که حرم بزرگی درمنطقه الحوشی درحوالی بعلبک بنام مبارک جناب صفیه خاتون است، که کرامات ومعجزات کثیر داشته ومردم اعتقاد بسیاری به این نازدانه دارند. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🖤https://eitaa.com/manbarmajma
دعای هرروز ماه صفر کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
🌿❤️🌺🌸🕊🌷🏴🚩 🤔مهمترین وقایع روز اول ماه صفرالخیر 🔻۱ - وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام بنی امیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین علیه السّلام به شام عید قرار دادند.(۱) 🔻۲ - ورود اهل بیت علیه السّلام به شام (۲) 📢 با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السّلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد: ۱ - تاجی جواهر نشان و تختی مرصّع به سنگهای قیمتی آماده کنند. ۲ - بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبائی زینت نمایند. ۳ - تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند. ۴ - همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند. ۵ - پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند. ۶ - جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده‌اند ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است. هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید. شامیان پَست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بامها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق می‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند. آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.(۳) 🔻۳ - شروع جنگ صفین (۴) پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنین علیه السّلام به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ھ’ لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.(۵) لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسین علیه السّلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند. حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد! عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد! از اینجا بود که معاویه ؛ عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد. سرانجام با حیله چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمیت پیش آمد. 📚منابع (۱). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۴۱. الوقایع و الحوادث: ج صفر، ص . مصباح کفعمی: ج ۲، ص ۵۹۶. تقویم المحسنین: ص ۱۵ (۲). معالی السبطین: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرک سفینه البحار: ج ۶، ص ۲۹۴ (۳). الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۶۳۰. از مدینه تا مدینه: ص ۸۹۹ -  ۸۹۶. همچنین اقتباس از ناسخ التواریخ، عوالم العلوم، مهیج الاحزان، ریاض المصائب، لهوف، امالی صدوق، الدمعه الساکبه . (۴). قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۹. توضیح المقاصد: ص ۵. تتمه المنتهی: ص ۲۴ - ۲۹. فیض العلام: ص ۱۷۶ (۵). تتمه المنتهی: ص ۲۳ https://eitaa.com/manbarmajma 🌿🌸🌿🌸🌿 .
🔥 اول ماه صفر 💢اعمـــــال مـــــاه صفـــــر 💠 سفارشات مخصوص بمناسبت ورود به ماه صفرالمظفر: ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام و ماه مهم و شریفی هست، ♦️لذا در مفاتیح الجنان اعمالی برای کل این ماه و اعمال مخصوص بعضی روزها آمده است: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. 📘مفاتیح الجنان https://eitaa.com/manbarmajma ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
احادیث امام حسن مجتبی (ع) حدیث اول؛ امام حسن علیه السلام: ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِ. هیچ قومى با یکدیگر مشورت نکردند مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.  تحف العقول، ص ۲۳۳ حدیث دوم؛ امام حسن علیه السلام: صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن یُصاحِبوکَ بِه. با مردم به گونه اى رفتار کن که دوست دارى با تو آن گونه رفتار کنند. أعلام الدّین، ص ۲۹۷ حدیث سوم؛ امام حسن علیه السلام: إنَّ أَحسَنَ الحَسَنِ الخُلُقُ الحَسَنِ. نیکوترین نیکو، خُلق نیکو است.  الخصال، ص ۲۹ حدیث چهارم؛ امام حسن علیه السلام: مَن عَبَدَ اللّه َ عَبَّدَ اللّه ُ لَهُ کُلَّ شَى ء. هر کس خدا را بندگى کند، خداوند همه چیز را بنده او گرداند. تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۰۸ حدیث پنجم؛ امام حسن علیه السلام: المِزاحُ یَأکُلُ الهَیبَةَ. شوخى هیبت را مى بَرد. بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۱۱۳ حدیث ششم؛ امام حسن علیه السلام: لا یَغُشُّ العاقِلُ مَنِ استَنصَحَه. خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند. همان، ص ۱۲۰ حدیث هفتم؛ امام حسن علیه السلام: عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ و مَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَة. بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است. إعلام الدین، ص ۲۹۷ حدیث هشتم؛ امام حسن علیه السلام: اَلإخاءُ الوَفاءُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخاء. نشانه برادرى، وفادارى در سختى و آسایش است. بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۱۱۴ حدیث نهم؛ امام حسن علیه السلام: إذا سَمِعتَ أحَدا یَتَناوَلُ أعراضَ النّاسِ فَاجتَهِد أن لایَعرِفَک. هر گاه شنیدى شخصى آبروى مردم را مى ریزد، بکوش تا تو را نشناسد. همان، ج ۷۴، ص ۱۹۸ حدیث دهم؛ امام حسن علیه السلام: لَیْسَتِ العِفَّةُ بِدافِعَةٍ رِزْقا وَ لاَ الْحِرْصُ بِجالِبٍ فَضْلاً فَاِنَّ الرِّزْقَمَقْسومٌ وَ اسْتِعْمالُ الْحِرْصِ اسْتِعْمالُ الْمَآثِمِ. نه پاکدامنى، روزى را از انسان دور مى کند و نه حرص، روزى زیاد مى آورد؛ چون روزى قسمت شده است و حرص زدن باعث مبتلا شدن به گناهان مى شود. تحف العقول، ص ۲۳۴ نشربانام کانال👇
                                                                               ➖➖➖➖➖➖ 💠قال الإمام الحَسنِ المُجتَبی علیه السلام: إنّ اللّه َ عز و جل بِمَنِّهِ ورَحمَتِهِ لَمّا فَرَضَ عَليكُمُ الفَرائضَ لم يَفرِضْ علَيكُم لِحاجَةٍ مِنهُ إلَيهِ ، بَل رَحمَةً مِنهُ إلَيكُم (علَيكُم) لا إلهَ إلاّ هُو ، لَِيميزَ الخَبيثَ مِن الطَّيِّبِ ، ولِيَبتَلِيَ ما في صُدورِكُم ، ولُِيمَحِّصَ ما في قُلوبِكُم.🍃 💠امام حسن مجتبی علیه السلام میفرمایند: خداوند عز و جل چون از روى كرم و رحمت خود فرايض را بر شما واجب ساخت ، نه بدان سبب بود كه به شما نياز داشت ، بلكه از سر مهر و رحمت آن خداى يگانه به شما بود ، تا ناپاك را از پاك جدا سازد و آنچه را در سينه هاى شماست ، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شماست ، ناب و خالص گرداند.🌱 (بحارالانوار: ج ۲۳ ، ص ۹۹) ➖➖➖➖➖➖                                                                                💠قال امیر المؤمنین علیه السلام: مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَاْمُولاً وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فی ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ اَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ اَمِنَ مَخُوفًا.🍃 💠امام علی علیه السلام میفرمایند: هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیری از سوی خداست، در جای ترسناکی آسوده مانده است.🌱 (بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۵۱) ➖➖➖➖➖➖➖                                                                              💠قال الإمام حسن‌المجتبی علیه السلام: أنا الضَّامِنُ لِمَن لَم يَهجُسْ في قلبهِ إلاّ الرّضا أن يَدعُوَ اللّهََ فَيُستَجابَ لَهُ.🍃 💠امام حسن‌مجتبی علیه السلام میفرمایند: كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى (خدا) خطور نكند ، من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.🌱 (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۵۱، ح ۲۵)   https://eitaa.com/manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این چهره نورانی که میبینید، "عباس کیشوانه" است که خاندان او حدود ۴۵۰سال است نسل در نسل، کليددار حرم حضرت ابوالفضل العباس(سلام الله عليه) بوده اند؛ او در این فیلم با لهجه شیرین خود به زبان فارسی فقط ۲ توصیه به شیعیان دارد! اما ۲ توصیه ای که در صورت اجرا، خیر دنیا و آخرت ما را تضمین خواهد کرد!! ببینیم ... 🌼
🍂‍ غیـبـت کردن به چــه قـیـمـت؟ 🍂‍ آهای مومن ها، آهای هیئتی ها؛ آهای مسجدی ها؛طلبه ها؛ این همه که بین ما بچه مثبت ها و مومن ها غیبت و تهمت رد و بدل می شود به کاهنات قسم، بین عرق خورها و چاقوکش ها و لات ها، این همه غیبت نمی شود؛ ما خیلی غیبت می کنیم، ما توی مسجد، حسینیه، با پیامک و بلوتوث و پشت گوشی و سر کار و توی تا کسی و خلاصه به هرجا که می رسیم غیبت می کنیم! زمانی که دنبالش می رویم و ناخن می زنیم، می بینیم از صد تا یکی هم درست نیست. ولی شایعه شده و پخش هم شده ؛ خوب فردا با روز قیامت چه می کنید؟ با دادگاه الهی چه می کنید؟ [ بر گرفته از سخنرانی حاج آقا دانشمند ] 🌺🌺🌺
▪️ آیا می دانید تکلیف سرهای شهدای کربلا چه شد و کجا دفن شدند ؟ ▪️ 🔹پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز حضرت علی اصغر(علیه السلام) و حر بن یزید ریاحی(علیه السلام) قطع شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛(البدایه و النهایه ج8 ص190) در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول مشهور در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در کربلا دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت امام حسین و امام سجاد علیهما السلام برای اولین اربعین امام حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛ در رابطه با سر سایر شهدای کربلا نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند . 🔹شیخ عباس قمی نقل می کند ؛ « یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین علیهماالسلام داد ، امام سجاد علیه السلام نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز بیستم صفر و اربعین حسینی ملحق کرد »(نفس المهموم ص425 ، حبیب السیر ج2 ص60) البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان شام مدفون شده اند. 🔹مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛ « بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور به باب الصغیر در دمشق مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که بر روی آن نوشته بود ؛ این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است ...طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از گورستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب الصغیر مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است »(اعیان الشیعه ج1 ص627) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
شام 1️⃣ منظره ورود اسیران به شام و خبر سهل ساعدی اسیران آل محمد (ص) را در روز اول ماه صفر سال 61 ه.ق وارد شام کردند اکنون به چند حادثه جانسوز که در شام بر اسیران آل محمد (ص) گذشت در اینجا اشاره می شود: هنگامی که اسیران آل محمد (ص) به نزدیک دمشق رسیدند حضرت ام کلثوم علیه السلام به شمر که رئیس نگهبانان بود نزدیک شدو به او فرمود: مرا به تو نیازی است. شمر گفت : آن چیست؟ فرمود: نخست اینکه ما را که به این شهر می برید از دروازه ای وارد کنید که تماشاگر کمتر باشد دوم اینکه: به این مامورین بگو سرها را از میان کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند تا تماشاگران به تماشای سر بپردازند واز تماشای ما دور گردند. ولی شمر از روی عنادی که داشت به عکس این تقاضا دستور داد سرها رادر میان کجاوه ها عبور دهند و از همان دروازه حلب (که جمعیت بیشتر در آن صف و آمد می کند) وارد سازند.(1) برای روشن شدن چگونگی ورود اهلبیت علیه السلام به دمشق کافی است که به خبر سهل بن سعد ساعدی انصاری (2) که در آن هنگام در مسیر خود به بیت المقدس به شام آمده بود توجه کنیم: سهل می گوید: به بیت المقدس می رفتم گذارم به دمشق افتاد دیدم مردم به جشن و سرور پرداخته اندو طبل و ساز می زنند و پایکوبی می کنند با خود گفتم: حتما امروز عید مردم شام است تا اینکه از چند نفر که با هم سخن می گفتند پرسیدم:آیا شما شامیان عید مخصوصی دارید که ما به آن اطلاع نداریم؟ گفتند: ای پیرمرد گویا بادیه نشین بیابانی هستی گفتم: من سهل هستم و رسول خدا محمد (ص)  را دیده ام. گفتند: ای سهل! تعجب نمی کنی که اگر آسمان خون نبارد و زمین اهلش را در خود فرو نبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این سر حسین علیه السلام و عترت محمد (ص) است که از عراق به ارمغان آورده اند. گفتم: واعجبا سر حسین علیه السلام را آورده اند؟! و مردم شام شادی می کنند؟ از کدام دروازه وارد کرده اند؟ آنها اشاره به دروازه ساعات (3)کردند: در این میان ناگاه پرچم هایی را پی در پی دیدم و سواری را دیدم پرچمی در دست دارد از بالای آن پیکانی بیرون آورد که سری بر آن بود که آن سر شبیه ترین انسان ها به پیامبر (ص) بود. پشت سر آن پرچمدار دیدم بانوانی بر پشت شتر بی روپوش سوار هستند نزدیک رفتم از نخستین زن پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من سکینه دختر حسین علیه السلام هستم. گفتم: من سهل ساعدی هستم جد تو را دیده ام و حدیث او را شنیده ام اگر حاجتی داری برآورم. گفت: به حامل سر بگو آن را جلوتر ببرد تا مردم به تماشای آن بپردازند و به حرم پیامبر (ص) ننگرند. سهل می گوید: نزد آن نیزه دار رفتم و چهارصد دینار به او دادم و گفتم: سر را جلوتر ببر او پذیرفت و جلو رفت و سپس آن سر را نزد یزید بردند. من هم با آنها رفتم یزید را دیدم که بر تخت نشسته و تاجی که با در و یاقوت زینت داده شده بود بر سر دارد و در کنار او گروهی از سالخوردگان قریش نشسته بودند. حامل سر بر او وارد شد و گفت: اَوفِر رِکابِی فِضَّهً وَ ذَهَبا اَنَا قَتَلتُ السَّیِّدَ المُحَجَّبا قَتَلتُ خَیرَ النّاسِ اُمّاً وَ اَباً وَ خَیرَهُم اِذ یُنسَبُونَ نَسَباً تا رکاب مرا نقره و طلای فراوان بریز من آقای ارجمند و بزرگوار را کشتم من آن آقائی را که از جهت مادر و پدر و نسب بهترین انسانها است کشتم. یزید به او گفت: اگر می دانستی حسین علیه السلام بهترین انسان است چرا او را کشتی؟ او گفت : به طمع جایزه تو یزید ناراحت شد و دستور داد گردن او را زدند. آنگاه سر مبارک امام علیه السلام را در طبق زرین گذاشتند و یزید می گفت: کَیفَ رَاَیتَ یا حُسَینُ ای حسین قدرت مرا چگونه دیدی؟(4) ـــــــــ 1- لهوف ص 174-نفس المهموم ص 239 2- سهل بن سعد در هنگام رحلت پیامبر (ص)  پانزده سال داشت او آخرین نفر از اصحاب است که در سن 96 سالگی در سال 77 ه.ق در مدینه وفات کرد (و به نقل مشهور آخرین نفر جابر بن عبدالله انصاری بوده است) 3- وجه نامگذاری این دروازه به دروازه ساعات یا از این نظر است که بر سر در آن ساعت مخصوص نصب شده بود (نفس المهموم ص 241) و یا اینکه وقتی که اسیران آل محمد (ص) را آنجا آوردند سه ساعت آنها را در آنجا نگه داشتند تا یزید اجازه ورود به آنها داد از این رو به دروازه ساعات (ساعتها) معروف گردید که قبلا به دروازه حلب معروف بود موضوع غم انگیز اینکه دشمنان اهلبیت علیه السلام را اول صبح به دروازه دمشق آوردند و نزدیک غروب آنها را به در خانه یزید رساندند در صورتی که از دروازه تا قصر یزید چندان مسافتی نبود در این مدت آنها را در کوچه و بازار در معرض تماشای مردم نگه داشتند. (تذکره الشهداء ص 410) 4- بحار ج 45 ص127-128 https://eitaa.com/manbarmajma
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّة، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ 🔹اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند. حضرت رقیه(س) همواره می پرسید : 《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》 عمه جان! پدرم کجاست؟ همراهان در جواب، به او می گفتند : 《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》 پدرت به سفر رفته است. چون هراس از این داشتند، که رقیه از شهادت پدر مطلع شود. تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد. و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید! در حالی که با ناله می گفت : 《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》 پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱) و شروع کرد به فریاد زدن که؛ 《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم! و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند. 《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》 و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند. در حالی که ؛ 《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》 گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت. 《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》 یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد. 《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》 گفت : چه خبر شده است؟(۲) 《فَفَحَصَوُا عَن‏ِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَه‏ِ!》 پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳) که؛ 《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》 این صدای دختر کوچک حسین است که به همراه اسراء در خرابه است. و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد. وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد : 《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》 سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴) در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت : 《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》 سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)... 😭😭 پس؛ 《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》 سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶) در این هنگام رقیه(س) پرسید : 《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》 این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.(اینقدر وضعیت سر امام حسین به هم ریخته بود..😭) به او گفتند : 《هُنَا أَبُوکَ!》 پدرت در این طبَق هست! 《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت : هَذَا رَأسُ مَن؟!》 پس در این هنگام رقیه سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت : این سر کیست؟ آنان گفتند : 《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ! فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》 این سر پدرت است. پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند. 《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》 پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷) طُریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت : 《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸)
ادامه مقتل👇👇 ▪️آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛ 《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》 غش كرد و نفس او قطع شد...😭 ▪️در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند. در این هنگام امام سجاد خطاب به زینب کبری(س) فرمود : ▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》 عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید. ▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》 پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود. پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹) در نقلی دیگر آمده است که ؛ 《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》 رقیه(س) آنقدر گریست که بی هوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰) طبری در کامل بهایی نقل می کند : ▪️《فَفَزَعَت‏ الصَبیَّةُ وَ صاحَت‏ فَمَرَضَت‏ و تُوَفَّیَت‏ فِی‏ أیامِها بِالشَامِ》 آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} به خواب دیده ام امشب قرار می آید  خزان عمر مرا هم بهار می آید  شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال  برای دلخوشی ام بیقرار می آید  بیا بساط پذیرایی ام همه جور است  همیشه شَه به سراغ ندار می آید  اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد  برای شانه زدن که به کار می آید  چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم  هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید  چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند  صدای بی کسی از این دیار می آید  سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت  دوباره دور تو چندین سوار می آید شاعر: محسنی فر  منابع : ۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹ ۲)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸ ۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ ۴)مع‌ الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹ ۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱ ۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵ ۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷ ۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳ ۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴ ۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ با تشکر از برادر سید حسن حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پیشنهاد علیرضا پناهیان‌ به زائران کربلا: 🔻پیاده‌روی اربعین را از مسجد سهله شروع کنید! ➕ویژگی‌ها و آثار 🔰علیرضا پناهیان-مسجد سهله- ۹۸.۷.۲۰: منظور این نیست که حتماً از «طریق علما» یا همان مسیرِ کنار شط، به‌سمت کربلا حرکت کنید، چون امکانات در این مسیر کمتر از مسیر اصلیِ نجف به کربلا است و انسان نگران می‌شود که مبادا زائران از این طریق بروند ولی امکانات لازم، موجود نباشد. 🔰 شما می‌توانید از مسجد سهله، به سمت «جادۀ اصلی نجف به کربلا» بروید که موکب‌های فراوانی در آن وجود دارد و برای برقراری مراسم‌های معنوی هم مناسب است. ضمن اینکه شاید بهتر باشد شلوغیِ این مسیر اصلی را هم حفظ کنیم. 🔰 اگر شروع مسیر پیاده‌روی اربعین از مسجد سهله باشد، یک صفای دیگری دارد! بگو «یابن‌الحسن، به خانۀ شما رفتم و خواستم برای شروع حرکت از شما اجازه بگیرم...» مسجد سهله جایی است که امام‌زمان(ع) در اینجا مستقر خواهند شد. @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️امام علي عليه السلام : ◾️مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلاَهُ اللّهُ بِكِبَارِهَا ▪️آن كه مصائب كوچك را بزرگ شمارد، خداوند او را به مصيبت هاى بزرگ مبتلا مى سازد. 📚نهج البلاغه ، ح 440، ص 1293 @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️نَمی از دریای کرامات حضرت سیدتنا و مولاتنا رقيه بنت الحسین "علیهماالسلام"... افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلام‌الله‌علیها" اینگونه نقل کرده‌اند: وقتی که خانه‌هاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مي‌نمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت. بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي مي‌شد. او را نزد پزشك معالج مي‌بردند، بعد از معاينه مي‌گويد: بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر مي‌باشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد. 🔻صاحب خانه مي‌گويد: همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانه‌ام را به تو تقديم مي‌كنم. مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است. همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم. گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه السلام شدي! گفتم از كجا مي‌داني؟ 🔻زن جواب داد: من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش مي‌شدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت: ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است. اَبلغِي سَلامي الى زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ حُسَين 🔹 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد! گفتم: شما كه هستيد؟ آن دختر گفت: اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام 🔹من رقيّه دختر امام حسين عليه‌السلام هستم. 📚کرامات السیدة الرقیة علیهاالسلام ص ٨ ✍كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم... https://eitaa.com/manbarmajma