💠🔹
روحانیون #اخلاص به خرج دادند و هر کاری کردند ویترین نکردند، #استوری نکردند، #وضعیت نگذاشتند و...
ما هم فراموش کردیم و به روی خودمون نیاوردیم.
چه در روزگار جنگ حضوری چه در روزگار جنگ مجازی.
چه اون موقع که از ترس کرونا اموات خودمون رو رها کردیم و حتی حاضر نبودیم جنازه رو از غسالخانه تحویل بگیریم.
چه زمانی که تو بیمارستان عزیزمون گرفتار کرونا شده بود چه اون موقعی که زلزله آوارش رو رو سر هم وطنهامون فرو میریخت.
یا اونجایی که هیچ کس حاضر نبود از راحتیش بگذره و بیاد تو کویر به کودکان سرزمینمون چیزی یاد بده و یا...
همهی اینجاها یه عده فرشته رو خدا به نام طلبه به یاری من و شما فرستاد.
اما همین که به ساحل امن نجات راه یافتیم، فراموششون کردیم.
بیایید فضای مجازی را پر کنیم از کارهایی که خیلیها فراموش کردند؛ خیلیها عمداً ندیده گرفتند؛ خیلیها هم بیخبرند.
💠🔹
#خدمت #طلبگی #روحانیت
💠🔹 @mangenechi
✍ دلنوشته همسر یک طلبه پیرامون ترور چند طلبه در حرم مطهر حضرت رضا(ع)
✅ این را میدانید و شنیدهاید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست. اما اینجا توی صنف #طلبه تنها جاییست که همه اعضا را به کردار آدم بده میشناسند و با دست نشانش میدهند.
📚 در سالهای دور روایت های زیادی از کتکزدن و شکنجهکردن بچهها در #مدرسه دیدهایم و شنیدهایم اما هیچ کس این صنف را به #شکنجه گری نمیشناسند.
👨🏻🎓 وقتی کسی می گوید که پدرش #معلم بوده، هیچکس به خنده نمیگوید: «عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟»
🧑🏻⚕ توی این سالها بارها و بارها از زیر میزی گرفتن برخی #پزشک ها، بیاخلاقی برخی پرستارها، روابط پیچیده و غیر اخلاقی برخی #بازیگر ها، کمفروشی کارخانهدارها، رشوهگیری برخی قاضیها و... شنیدهایم. اما هیچ کدام را مطلقا #سیاه نمی بینیم.
✴️ هنوز هم پزشکها، پرستارها، قاضیها و معلمها #محترم و #تاج_سر هستند و #انصاف ما تشخیص میدهد که باید برای عدهای واژه استثنا را استفاده کرد.
‼️ اما اینجا، توی صنف ما همه به پای هم میسوزند. اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فرداش نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی میکند. اگر #بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجههای یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند...شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ چون #رئیس_جمهور هملباس اوست.
🔰 فرقی نمیکند که #فاصله_طبقاتی ما از آقای رئیسجمهور چقدر باشد، اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر #زندگی نحیف ما را میشکند، اینکه ما مدتهاست رنگ گوشت قرمز را ندیدهایم، مهم نیست. #عقل مردم به #چشم است و چشم فقط لباس را میبیند.
💔 خانواده #طلبه فشار زیادی را تحمل میکنند. این را فقط از تجربه زیسته خودم نمیگویم. ده سال است که دارم کنار طلبههای زیادی زندگی میکنم.
محرومیتها، سختیهای زندگی، #فشار_اجتماعی که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، ناامنی اجتماعی که گاهی از کودکی تجربهاش می کنند.
❓شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگیاش بخاطر لباس پدرش #برچسب خورده. اول از همه #مدرسه! اگر بچه #شیطنت کند، معاون مدرسه گوشش را میکشد و میگوید: «بچه آخونده دیگه.»
‼️ اگر خوب درس نخواند، اگر توی #دعوا با هم کلاسی بخواهد حقش را بگیرد. محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزهای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «تو ام میخوای عین بابات #آخوند بشی؟!»
⚠️ نتیجهی محرومیتها، نان و پنیر سق زدنها، دوریکشیدنها از بستگان و زندگی در هر روستای دور افتادهای برای ما جز برچسب، #تمسخر و نگاههای سنگین نیست.
‼️ حواس همه نکتهسنجهای عالم که شغلشان توجه به جزئیاتیست که دیگران نمیبینند، به همه چیز هست. الا اینکه #طلبه و #خانواده و بچههایش #انسان هستند. ما هیچ کجای دستهبندی اخلاقی انسانی تربیتی آنها جایی نداریم. همین حالا که دارید این مطلب را میخوانید همه دارند توی توییتر و اینستا به هم تذکر میدهند که حواستان به جمعیت #افغانستانیهایی باشد که این وسط هیچ کارهاند.
⛔️ مراقب باشید مبادا صرفا بخاطر #ملیت ضارب اتفاق دیروز، رفتارتان با این عزیزان عوض شود. خیلی هم خوب. من هم همین نظر را دارم. اما دلم میخواست یک نفر از همینها که دینشان #انسانیت است، درباره آن سه نفر که با زبان #روزه در خون خودشان غلطیدند و خانواده هاشان که با خون دل #افطار کردند، حرف بزند. از دختر هشت ساله شهید اصلانی که نمیدانم توی دل کوچک تبدارش چه کربلایی ست...
👤 #زهرا_کاردانی
@mangenechi
┅⊰༻🌸🍃
#خاطره5⃣
یه روز ماه رمضونی خیلی گرم، مجبور شدم برای انجام کاری چند ساعتی برم بیرون خونه.
یهو تو اون حالتی که حس میکردم از دو سوم آب بدنم یه سومش تبخیر شده و یه سوم دیگهاش هم در حال قل خوردنه 😁😁 در کمال تعجب، دیدم یه آقایی، خیلی راحت و ریلکس، توی خیابون و جلوی چشم مردم روزهدار، خونوادهاش رو به ضیافت بستنی دعوت کرده و دورهمی دارن میزنن به بدن.
شاید تو اون شرایط، راحتتر بود یه نچنچی زیر لب بگم و رد شم اما...
بدون توجه به هجوم افکار مزاحم و خستگیها، رفتم جلو، سلام کردم و خیلی محترمانه و صمیمانه گفتم:
ببینید شاید شما مسافرید و عذرتون موجهه، اما روزهخواری جلوی چشم این همه آدمی که تو این گرما به احترام حکم الهی دارن رنج روزهداری رو تحمل میکنن، واقعاً صورت زیبایی نداره. میشه جایی خورد که جلوی دید مردم نباشه.
یه گفتگوی کوتاه توی یه فضای صمیمی و همدلانه رقم خورد و اونا هم در نهایت احترام پذیرفتند و تشکر کردند.
این گفتوگوی چند دقیقهای، به وسعت غیر قابل توصیفی حس خوب در من آفرید و در ردیف خاطرات موندگار ذهنم جا گرفت.
دیگه نه گرمم بود و نه تشنه، گویی به خنکای نسیم نوازشگری از بهشت دعوت شده بودم.
┅⊰༻🌸🍃
#ویژههای_رمضانی #خاطرات_رمضانی
#سبک_زندگی #نهی_از_منکر
#گروه_فرهنگی_تبار
╔═.🌸🍃༺.══╗
@mangenechi
╚══.🌸🍃༺.═╝
🌸🌿
#یک_آیه ، یک داستان
با تمام غیضِ چندین ساله، کارد را نگاه کرد. تصویر کارد پهن، تمام قد در چشمش نشست.
با تمام قدرت حمله کرد اما حملهاش ناکام ماند.
تمام طول زندگیاش به او حسادت کرده بود. هیچ وقت نتوانسته بود امامت و جایگاه او را تاب بیاورد.
حسن افطح پسر عموی امام صادق (ع) بود.
مردی شجاع و باصلابت که به «نیزهی خاندان ابوطالب» معروف بود و در ماجرای منصورد وانیقی و اعتراض به حکومتش، از امام کینه به دل گرفته بود.
روزگاری گذشت و نزدیک شهادت امام شد.
امام به اطرافیانش فرمود: «۷۰ دینار به حسن افطس بدهید و فلان مقدار و فلان مقدار به فلان کس و فلان کس بپردازید»
کنیز امام با تعجب پرسید: آیا به مردی که قصد کشتن شما را داشت،۷۰ دینار بدهم؟
امام صادق (ع) فرمود: آیا نمیخواهی مشمول این آیه باشم که خداوند میفرماید:
«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ...أُولئک لهم عُقبَی الدّار؛ و آنها که پیوندهایی را که خداوند به آنها اعلام کرده است برقرار میدارند و از پروردگارشان میترسند، از بدی حساب بیم دارند، دارای عاقبت نیک در سرای آخرت خواهند بود» (رعد/٢١)
و ادامه دادند: «خداوند بهشت را آفرید و پاکیزه و خوشبو ساخت به طوری که بوی خوش آن از فاصلهی ۲۰۰۰ سال، به مشام انسان میرسد. ولی این بوی خوش به مشام دو نفر نمیرسد: یکی قطعکنندهی رحم و خویشاوندی و دوم عاق والدین.»
#داستانک #در_محضر_قرآن
#در_محضر_روایت
#گروه_فرهنگی_تبار
🌸🌿 @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃
#مجموعه_کلیپ #قرآنی
🌼 روشنای رستگاری 🌼
قسمت اول
هدیهای از
#گروه_فرهنگی_تبار
به همراهان عزیز #منگنهچی
#در_محضر_قرآن
🌼🍃 @mangenechi
🌼🌿
سؤالات #مسابقه روز پنجم
به این دو سؤال کوتاه که از محتوای مطالب امروز کانال تهیه شده، جواب دهید و به این آیدی ارسال فرمایید.
@Z_A1400
مهلت ارسال پاسخها:
ساعت ۵ صبح ۱۹ فروردین
موفق باشید.
🌼🌿
🌼 ۱. بوی عطر بهشت به مشام چه کسانی نمیرسد؟
🌼 ۲. در کدام آیه به همراهی همیشگی خداوند با انسان اشاره شده است؟
🌼🌿 @mangenechi
46.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همون کلیپ
با کیفیت و حجم بالاتر
برای عزیزانی که به کیفیت اهمیت میدن.
کریم بنزما دیروز روزه بود و فقط ۱۳ دقیقه بعد از افطار وارد زمین شد. توی لیگ قهرمانان اروپا مقابل چلسی هتریک کرد و بهترین بازیکن زمین شد. اونوقت اینجا طرف روزه نمیگیره و معتقده روزه گرفتن باعث کاهش عملکرد قوای جسمانی میشه. بعد کارش چیه؟ ادمین پیج فروش خیار
محسن فراهانی
@Lebasshakhse
࿐❈🌟
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ
خدایا! مرا در این ماه به خاطر نزدیک شدن به نافرمانیات وامگذار.
🌟❈࿐
تنها ماندن برای هر انسانی سخت است. به خصوص اگر محبوبش او را به حال خود رها کرده باشد.
آنگاه است که دل میگیرد و قلب میشکند.
خدایا! تو والاترین محبوب منی.
مرا به خاطر نزدیک شدن به نافرمانیات وا مگذار!
࿐❈🌟
#مناجات_شبانه #دعاهای_روزانه_ماه_مبارک_رمضان
#شب_بخیر #عکسنوشته (خانم طراوت)
#گروه_فرهنگی_تبار
✍ #شمسالدین
🌟❈࿐ @mangenechi
┄┅◈🌺◈┅┄
يوسُفِ گُمگَشته باز آيَد اگـر ثابـِت شـَوَد
دَر فِراقَش مِثلِ يَعقوبيم وَ حَسرَت میخوريم
✨صبحت بخیر مولای مهربانم✨
┄┅◈🌺◈┅┄
#صبحی_که_با_سلام_تو_آغاز_می_شود
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
#صبح_بخیر
🔗 #منگنهچی
🌺 @mangenechi
••❈❂🌿🌸❂❈••
#مجموعه_استوری سرداران عشق 9⃣
••❈❂🌿🌸❂❈••
#در_محضر_شهادت #عکسنوشته (خانم یوسفی) #سبک_زندگی #گروه_فرهنگی_تبار
🔗 #منگنهچی
╔═.🌸🌿.═════╗
@mangenechi
╚═════.🌸🌿.═╝
🔹
مشڪلهمینبوددیگہ!
بایدبلندمۍشدیمبرا؎ظھورش
ڪار؎میڪردیم؛
ولۍنشستیموفقط
غروبجمعہهاچرانیامد؎
استور؎ڪردیم💔!
#جمعههای_انتظار
🔹 @mangenechi
🌼🍂
یک نگرانی مثل خوره افتاده به جانم:
که نکند اصلاً شما حواستان به من نیست!
نکند اصلاً به من فکر نمیکنید!
از کجا معلوم توی آن زاویههای پنهانِ یادتان،
ذهنتان، جایی هم برای من باشد ...؟!
اصلاً یکی مثل من،
به چه کارِتان میآید که هوایم را داشته باشید؟!
گاهی فکر میکنم نکند از دستِ من خسته شده باشید!
وسطِ این تردیدها که جانم را ذره ذره آب میکند،
یک جمله هست که با همهی امّا و اگرش
مثل آبی میماند که روی آتش این دلهرهها بریزند: اینکه فرمودهاید:
«انّا غیرُ مُهملین لِمراعاتِکم وَ لا ناسینَ لِذکرکُم»
همین که گفتید فراموشتون نمیکنیم!
از این «کُم»، قدری، سهمی، بهرهای،
جرعهای به من هم میرسد آیا؟!
#جمعههای_انتظار
🌼🍂 @mangenechi
┅⊰༻🌸🍃
#خاطره 6⃣
شنیده بودم که بچهی یکی از دوستانمون، اولین سال روزه گرفتنش رو توی تابستون تجربه کرده و از قضا یکی از روزا که خیلی تشنهاش میشه و بعدازظهر در اوج تشنگی خوابش میبره، خواب میبینه که از عالم غیب، بهش آب خنک دادن و وقتی از خواب بیدار شده، دیگه تشنهاش نبوده و سیراب شده.😌
بعد از یادآوری این خاطره، با خودم گفتم حالا که نوبت به روزه گرفتن من رسیده و خیییلی هم حس تشنگی بر من چیره شده، بیام امتحان کنم که همچین چیزی برای من هم اتفاق میافته یا نه؟!😏 خلاصه در عصر یکی از روزهای گرم ماه رمضان، دراز کشیدم که با همین حس تشنگی خوابم ببره به امید محقق شدن اون ماجرا در حقم! چشمامو بستم و توی خیالم تصور کردم که قراره وقتی خوابم برد، بهم آب بدن! به خاطر همین، توی خواب دهنمو نیمهباز گذاشتم که فرشتهها بتونن دقیقتر آب رو بریزن تو حلقم.😁
توی همین فکر بودم که یک دفعه یه چیزی چسبید تهِ حلقم... صدام در نمیاومد! هرکاری میکردم گلوم صاف نمیشد! مثل این بود که یه دونه برنج پریده باشه تو گلوم که نه راه پس داره و نه راه پیش؛ نه میتونستم قورتش بدم چون روزهام باطل میشد و نه در میاومد! 😰
خلاصه بعد از کلی تلاش و ممارست، تونستم درش بیارم.
چشمتون روز بد نبینه....
فرشتهها به جای یه لیوان آب خنک، یک عدد پشه رو راهی حلقم کرده بودن که حساب کار دستم بیاد و بهم بفهمونن که «کار هر بز نیست خرمن کوفتن»🤦♀
از اون به بعد سعی کردم که چشمم به عنایاتی که در حق دیگران شده، نباشه و سعی کنم فاصلهی افطار تا سحر بیشتر مایعات بخورم که دیگه لازم نباشه از قوهی خیالم برای سیراب شدن استفاده کنم.😅
┅⊰༻🌸🍃
#ویژههای_رمضانی #خاطرات_رمضانی
#گروه_فرهنگی_تبار
╔═.🌸🍃༺.══╗
@mangenechi
╚══.🌸🍃༺.═╝
🔹⚜🔹
#یک_آیه ، یک داستان
آفتاب روی سرش باقدرت پنجه میکشید. قلبش مالامال درد بود. مدتها بود آرزوی مرگ در سینهاش نشسته بود و تلخی دنیا در کامش.
چاره را در همنشینی و هم زبانی با امام دید. به حضور امام صادق -علیه السلام- که رسید، زبان گشود و گفت: «از دنیا ملول و خسته شدهام و از درگاه خداوند آرزوی مرگ میکنم».
امام صادق -علیه السلام- ، با مهربانی نگاهی به چهرهی افسردهاش کرد و فرمود: «آرزوی مرگ نکن. بلکه از خدا آرزوی زندگی کن تا او را اطاعت کنی نه گناه. اگر در دنیا زنده بمانی و اطاعت خدا کنی، برای تو بهتر از آن است که بمیری که نه گناه کنی و نه اطاعت».
گوشهی چشم امام به قرآن بود؛ همان آیه که در آن آمده است: إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
ﻣﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﺭﺍ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﺎیهی ﺯﻳﺒﺎییﺍﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻛﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮ ﺭﻓﺘﺎﺭ میﻛﻨﺪ.
📚 گنجینه معارف، صفحه ۴۴۹
سوره کهف، آیه ۷
#داستانک #در_محضر_قرآن
🔹⚜🔹
@mangenechi