eitaa logo
منگنه‌چی
4.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم از قامت این همه ابهت، به فقر واژه‌هایش پی می‌بَرَد. هنگامی که در توصیف حتی یک نگاه با غیرتش درمانده است. برآنم که برایت بگویم از جمعه‌ای که در بغض خونین خود، فریاد (هیات من الذلّه) را به گوش جهانیان رساند. و یا اشکی که در چرخش چشمان سید علی، بر تابوت علمدار رشیدش، چکیده شد و عصاره‌ای ناب از عشق بود: «لا نعلم منه الا خیرا» آنجا خدا خواست گردش زمین این بار مکثی کند و‌ سنگینی بی‌مثال این لحظه را در تاریخ عالم ثبت کند! سردار بزرگ! ما عاشقانت هم به‌پاخاستیم و قدم‌هایمان را با مسیر تابوت‌هایتان همراه کردیم. راستش را بخواهی این‌ کمترین کاری بود که می‌شد کرد در جبران قدم‌های باصلابتی که تو برای نجات میلیون‌ها انسان برداشته بودی. تو با هر قدمت، عنصری را از دشمن در هم می‌شکستی و پرچم ایران به جایش می‌نشاندی! ما خبر از استقبال ملکوتیان در لحظه‌ی عروج باشکوه و آسمانی‌ات نداریم! اما سخنان ولی امرمان، از علمدار بارشادتش، گویای مقام او در ملکوت اعلی ست، آنجا که فرمودند، +در زمان حیاتش هم، او شهیدی زنده بود. (۷۶/۵/۱۳) + در راه خدا و‌ برای خدا و مخلصاً لله مجاهدت کرد. (۹۷/۱۲/۱۹) +خدمات او نه منحصر به کشورهای منطقه و نه جهان اسلام، بلکه خدمت به همه‌ی بشریت است. (۹۶/۸/۳۰) +زحمات او ذخیره‌ی ارزشمندی در دیوان عدل الهی است. (۹۲/۶/۱۹) + او نمونه‌ی برجسته‌ی تربیت‌شدگان اسلام و‌ مکتب امام خمینی(ره) بود. (۹۸/۱۰/۱۳) و بالاخره شهادت را پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در تمام این سال‌ها دانست. (۹۸/۱۰/۱۳) و در آخر بگویم که این قصه پایانی ندارد، قصه‌ی مردی که آوازه‌ی مردانگی‌اش در هر کوچه و‌ پس‌کوچه‌ی شهرها پیچیده است. قلم من هم ناتوان از توصیف اوست چه در زمانی که زمین از ثبات قدم‌هایش به آرامش می‌رسید و چه هنگامی که آسمانی شد و به جایگاه حقیقی خود دست یافت. @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️🔹◼️ شهادت پایان نیست؛ آغاز است؛ تولدی دیگر است. عجب صدقِ این جملات، بعد از رفتنت به همه‌مان ثابت شده مردِ رؤیایی! تو که هستی که در خلوت و شلوغیِ روح مناجات‌هایمان، این‌قدر حضور داری؟! تو که هستی که با هر سلام ما خدمت اربابمان در کنارمانی؟! تو که هستی که در ابتدا و انتهای همه‌ی دعاهایمان، تصویر چهره‌ی پاکت از جلوی چشمِ ذهنمان، دور نمی‌شود؟! تو که هستی که روزهای حسرت نداشتنت تمام نمی‌شود؟!... زندگی و حیات، به جسم نیست. کاش ما هم کمی طعم زندگی را بچشیم. تو با شهادتت آغاز شدی زنده تر شدی بیشتر هستی آری مزدِ بندگی چیزی جز این نیست. یک عمر برای خدا زیستن را خدا زیبا جبران می‌کند. و چه نیکو عاقبتی! دستمان را رها نکن که بد جور نیازمندیم و گرفتار. مردِ بزرگِ رویایی! ◼️🔹◼️ ◼️🔹◼️ @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄•●❥ اگر ۹ دی داشت، (س) شهید نمی‌شد! ┄•●❥ @mangenechi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم دوربین مداربسته بیمارستان از روایت بغض‌آلود رهبر انقلاب از انتظار حاج قاسم سلیمانی پشت درب اتاق عمل جراحی و همراهی با خانواده دوست شهیدش @BisimchiMedia
معرفی کتب سردار.pdf
822.1K
┄•●❥ نوشته‌ی حاضر تلاش کرده فهرست و معرفی مختصری ارائه کند از کتاب‌هایی که در مورد سردار شهید به رشته‌ی تحریر در آمده است. ببینید و بخوانید و به دیگران هم برسانید. کاری از ┄•●❥ @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 واکنش‌های عجیب و غیرمنتظره‌ی مردم، وقتی می‌فهمیدن، پشت ماجرا، دست مامان‌شون توی کار بوده ❗️ @mangenechi
◾️🔹◾️ مادرم که رفت، پدر خواند: «بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته». هوا تاریک بود، غریبه بینمان نبود. دور هم نشسته بودیم و گریه می‌کردیم. مادر جوان نبود، نه آن‌قدرها که مثلاً کودکی در شکم داشته باشد. مادر به مرگ طبیعی رفته بود. مادر بچه‌هایش را به ثمر رسانده بود، اما این‌ها هیچ یک چیزی از داغ ما کم نمی‌کرد. مادر نبود و به جان می‌فهمیدیم پاره شدن نخ تسبیح خانه یعنی چه. مادر نبود و انگار ستون فقراتمان را کسی با ناخن بیرون می‌کشید و ما کمرمان شکسته بود. با این وجود مادر بین در و دیوار، له نشده بود. مادر، سینه‌اش سالم بود، به جز رد عمل. پهلویش اما درد می‌کرد. چند وقتی بود. بابا، مادر را نشست، شست. شب نبود، روز بود، هوا روشن بود، جمعی از دوستان بودند. مادر را که در خاک می‌گذاشتیم، دور مادر پر بود از مَحرَم‌ها. مردهای محرم. می‌دانی لحظه‌ی درخاک گذاشتن، سخت است. مردان قوی می‌خواهد. هم همین‌طور. اصلاً تصورش هم سخت است تنها بخواهی عزیزت را در خاک بگذاری. به خصوص اگر دورت پر باشد از فریادهای با آستین خفه‌شده‌ی چند کودک. مادر ما فقط مادر بود، نه دختر پیامبر. اما تاریخ چیزهایی عکس این‌ها را برای دختر پیامبر خدا روایت می‌کند. تاریخ جرم مادر را درک تنهایی امامش نوشته است. تاریخ سن فرزندان دختر پیامبر را، هفت ساله، شش ساله، پنج ساله، چهارساله نوشته است. درک دختر سه ساله و پنج ساله از مرگ مادر چه می‌تواند باشد؟!!! 😭😭 ◾️🔹◾️ @mangenechi