eitaa logo
منگنه‌چی
4.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
84 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلیاردها ثروت مردم محروم را برداشت و ! لعن ابدی مردم بدرقه‌ات! @mangenechi
••⊙※--🔹--※⊙•• می‌شه نصیحت یه هدیه باشه از ما به دوستانمون ☺️ ولی مهمه که با سلیقه انتخابش کنیم و بعد هم با سلیقه کادوش کنیم و بعد هم دو دستی و با احترام تقدیمش کنیم. ☺️ بله هر کاری آدابی داره. ☺️ ••⊙※--🔹--※⊙•• امام على عليه السلام: اِسمَعوا النَّصيحَةَ مِمَّن أهداها إلَيكُم، و اعقِلوها على أنفُسِكُم نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند بشنويد و آن را با جان و دل بپذيريد. غررالحكم حدیث ۲۴۹۴ ••⊙※--🔹--※⊙•• ••⊙※--🔹 @mangenechi
هدایت شده از منگنه‌چی
💠⚜ حرف حساب ⚜💠 با گریه می‌آید اتاق مشاوره‌ی . 😭 بچه‌های حراست دست پسری را گرفته‌اند و کشان‌کشان می‌آورند. ☹️ دختر همچنان گریه می‌کند. 😭 با یک لیوان آب سرد آرامش می‌کنم. 💧 بچه‌های حراست پسر را به زور می‌نشانند روی صندلی و می‌روند. دختر شروع می‌کند به فحش دادن: مرتیکه عوضی لاشی.... 😡 پسر پوزخندی می‌زند 😏 و می‌گوید لاشی؟ من لاشی‌ام؟ خانم... ، جان من یه نیگا به قیافه‌ی ما بکن. قیافه‌ی کی به لاشیا می‌خوره؟ دختر گارد می‌گیرد برای حمله. با صدای بلند می‌گویم: بشین سر جات ببینم! 😠 این حرفا چیه به هم می‌زنید؟ دختر با صدای لرزان می‌گوید: این عوضی این ...این... و بغض می‌کند و بلند می‌زند زیر گریه. پسر رویش را برمی‌گرداند. دوزاریم می‌افتد. برای لحظاتی سکوت حاکم می‌شود. این بار چندم است که دخترها در گوشه و کنار دانشگاه مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند و این اولین بار است که دختری این موضوع را علنی در حیاط دانشگاه اعلام کرده. پسر را با نامه می‌فرستم اتاق مشاوره‌ی اقایان. دخترک کل ماجرا را تعریف می‌کند. یک ساعتی حرف می‌زنیم وبعد کوله‌اش را بر می‌دارد و می‌رود. 🔸💠🔸💠🔸 فردا بنر بزرگی را با کمک خدمه توی سالن اصلی دانشگاه نصب می‌کنیم: "خانم وندی شلیت نویسنده آمریکایی: چطور می‌توانیم از مردها توقع رفتار احترام‌آمیز داشته باشیم در حالی که با ظاهر خود مرتب این پیام را به آن‌ها می‌دهیم که لازم نیست این طور رفتار کنید" یکی زیر بنر با خودکار آبی نوشته بود: ای ول به این می‌گن حرف حساب!! 🔸 پی نوشت: عذرخواهی شدید به خاطر به کار بردن الفاظ رکیک! 😥 🔸💠🔸💠🔸 🔗 💠 @mangenechi
هدایت شده از منگنه‌چی
🤲 🍃 🌟 الهی! جز تو از انسان بزرگ‌تر کیست؟ و در پیشگاهت از من کوچک‌تر کیست؟ 🤲 🍃 🌟 🤲🍃 🌟 @mangenechi
💎معرفی 57 عنوان کتاب تقریظ شده رهبرمعظم انقلاب حفظه الله تعالی 1 🔹 «آن بیست و سه نفر» 2 🔹 پنجره‌های تشنه 3 🔹 «سفر به قبله» 4 🔹 «گلستان یازدهم» 5 🔹 «وقتی مهتاب گم شد» 6 🔹 دختر شینا 7 🔹 آب هرگز نمی‌میرد 8 🔹 فرنگیس 9 🔹 در کمین گل سرخ 10 🔹 آتش به اختیار 11 🔹 اردوگاه عنبر 12 🔹 بابانظر 13 🔹 پا به پای باران 14 🔹 پایی که جا ماند 15 🔹 پرواز شماره 22 16 🔹 پیشانی شیشه‌ای 17 🔹 تپه‌های لاله سرخ 18 🔹 تیپ 83 19 🔹 جدال در زیویه 20 🔹 جشن حنابندان 21 🔹 جنگ پابرهنه 22 🔹 جنگ خیابانی 23 🔹 خداحافظ کرخه 23 🔹 فرمانده من 24 🔹 دا 25 🔹 دسته یک 26 🔹 دشت شقایق‌ها 27 🔹 زنده‌باد کمیل 28 🔹 سفر به شهر زیتون 29 🔹 سفر به قله‌ها 30 🔹 شانه‌های زخمی خاکریز 31 🔹 عبور از آخرین خاکریز 33 🔹 ضربت متقابل 34 🔹 گزارش یک بازجویی 35 🔹 لشکر خوبان 36 🔹 مدال و مرخصی 37 🔹 مقتل 38 🔹 نجیب 39 🔹 نورالدین پسر ایران 40 🔹 نونی صفر 41 🔹 همپای صاعقه 42 🔹 هنگ سوم 43 🔹 یادداشت‌های خرمشهر 44 🔹 یادداشت‌های ناتمام 45 🔹 یاد یاران 46 🔹 یاور صادق 47 🔹 از الوند تا قراویز 48 🔹 خاک‌های نرم کوشک 49 🔹 خط فکه 50 🔹 عباس دست‌طلا 51 🔹 فرهنگ جبهه: شوخ طبعی‌ها 52 🔹 من زنده‌ام 53 🔹 «سرباز کوچک امام» 54 🔹 «تَن تَن و سندباد» 55 🔹 «ره‌نمای طریق» 56 🔹 «دختران آفتاب» 57 🔹 «حماسه هویزه»
🔘 داستان کوتاه شب های بلند زمستان☃❄️ هر وقت مادر✨ سفره شام را زودتر پهن می‌کرد و کت آقاجون ⚡️را از کمد بیرون می‌کشید می‌فهمیدیم قرار است جایی برویم همان سرِ شب با کلی ذوق و شوق، آماده میشدیم برای رفتن به یک شب نشینی آقاجون ⚡️می‌گفت: صله ارحام دلِ آدم را شاد نگه می‌دارد هیچکس هم نمی‌گفت نمی‌آیم! ازین ادا اصول ها که من نمی‌آیم شما خودتان بروید و امتحان و آزمون و کنکور دارم وجوان است دوست دارد توی خودش باشدهم نداشتیم👌 همه با هم می‌رفتیم😄 تلفن 📞هم نبود که قبلش هماهنگ کنیم و میزبان و بچه‌هایش را هم کلی ذوق زده می‌کردیم💕😀 به سر کوچه شان که می‌رسیدیم جلوتر از مادر و آقاجون بدو بدو خودمان را به درشان می‌رساندیم⛹‍♂⛹‍♂ تا از بودنشان اطمینان پیدا کنیم با یک چشم از لای در حیاط که اغلب خوب بسته نمی‌شد یا از سوراخ کلید🔑 به درون خانه‌شان سرک می‌کشیدیم روشن بودن یک چراغ، به منزله این بود که خانه نیستند و خودشان جایی رفته‌اند حسابی توی ذوقمان می‌خورد و قلب و دلمان حسابی می‌گرفت😞 اما اگر همه چراغها روشن بود بگو بخند تا آخر شبمان جور بود💡💡 اما این روزها چه❗️⁉️ آخر شب که بغض می‌کنی😞 دردها که تلنبار می‌شود، میروی سراغ لیست مخاطبانت📃 یکی حالت روح👻 یکی لست ریسنتلی😳 یکی لانگ تایم اِگو! یکی دلیت اکانت! آدم نمی‌داند کِی هستند، کِی نیستند!؟⁉️ اصلا آدم نمی فهمد چراغِ کدام خانه خاموش است و کدام روشن!؟🌘 تا بی مقدمه برایش تایپ کند: " تشنه ی یک صحبت طولانی‌ام ". و سریع ریپلای شود: " بگو من کِی کجا باشم؟ ". داریم از تنهایی و بی همزبانی "دق" می کنیم😔 بعد اسمش را گذاشته اند " عصر ارتباطات ". به سیره عشاق بپیوندید 👇 https://eitaa.com/Sireyoshshagh
🌼🍀🌼 - این میز رو بخور! حتماً اشتباه‌شنیدم! میز که خوردنی نیست! می‌پرسم: بله آقا؟ دوباره حرفشان را تکرار کردند و پسر و یکی از اعضای خانواده که آنجا بودند زدند زیر خنده... باز هم نفهمیدم، حرف من چه ربطی داشت به خوردن میز؟! سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: آقا من نمی‌توانم میز را بخورم. و بعد زل زدم توی صورتشان. ادامه دادند: همونجور که تو نمی‌تونی میز بخوری، منم هر روز نمی‌تونم کباب بخورم. سرم را انداختم پایین و از در اتاق رفتم بیرون! تا من باشم که هی پیغام و پسغام دکتر را نیاورم و اصرار کنم که بهتر است هر روز امام کباب بخورند تا کمتر احتیاج به دارو پیدا کنند! چطور از امام انتظار داشتم قبول کنند، در حالی که زندگی ساده‌ی ایشان را دیده بودم و از باورهایشان در این باره خبر داشتم؟! 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص ۱۰ 🌼🍀🌼 🌼🍀🌼 @mangenechi
💠 می‌دانی چرا از خاک آفریده شدی، نه از آتش؟ برای اینکه بسازی؛ نه اینکه بسوزانی. برای اینکه با آب، گـِل شوي و زندگي ببخشی. تا در قلبت دانهٔ عشق بکاری و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی! «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ»(روم ۲۰) پس به خاک بودنت ببال و خاکی باش رفیق! 💠 @mangenechi
👀 جنتلمن های نایس اروپایی...❗️❗️❗️ @tatamadon
┅⊰༻🔸༺⊱┅ تا بوده، پیش تو خسته بوده‌ام و غصه‌دار! خوشی‌هایم برای دیگران بوده و غم‌هایم سهم تو! لبخند کم برایت آوردم! دردمند که شدم به سویت آمدم و غم که از دلم رفت، خدای اشک‌ها و خنده‌هایم را فراموش کردم! تو تمام لحظه‌های منی. از اولین گریه‌ی عمر تا آخرین لبخند زندگی. تو با منی! ای تمام دارایی‌ام! يا نَعيمي وَ جَنَّتي وَ يا دُنْيايَ وَآخِرَتي يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. مناجات المریدین، مناجات خمسة عشر ┅⊰༻🔸༺⊱┅ ╔═.🔸༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅◈❄️◈┅┄ و صبح از نام مقدس تو اذن طلوع می‌گیرد و از نفَس معطر تو جهان جان می‌گیرد و از حضور پنهان و پیدای تو امید می‌تراود تا روزی دیگر آغاز گردد و یک روز به پایان انتظار نزدیک‌تر شویم. 😍 ┄┅◈❄️◈┅┄ 🔗 ╔═❄️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️◈═╝
هدایت شده از سلام(نشرخوبیها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 *بیائید یه قولی به هم بدیم! هرجا کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد، ازش دفاع کنیم، حمایتش کنیم*✋🏼✋🏼 بی_تفاوت_نباشیم *نشرحداکثری*
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ اصرار کردم درس خارجشان مستقیم از رادیو پخش شود. انصافاً برای آن درس خیلی زحمت می‌کشیدند و بسیار پربار و علمی ارائه می‌کردند. برای اینکه رضایت بدهند، گفتم: رادیو دروس بعضی از آقایان مراجع را هم پخش می‌کند. پرسیدند: آیا درس همه‌ی مراجع پخش می‌شود؟ گفتم: خیر، رادیو ظرفیت پخش همه دروس را ندارد. جواب داد: پس نمی‌خواهم مال من هم پخش شود. (راوی: حجت‌الاسلام مروی) 📚 چند خاطره از زندگی شخصی رهبر انقلاب ، تابناک ، ۷ تیر ۱۳۸۹ ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
ز گیتی دو کس را سپاس: یکی حق‌شناس و یکی حدشناس! @mangenechi
هدایت شده از منگنه‌چی
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• هنرمند کسیه که بتونه در اوج سختیا، حال‌خوب‌کنِ اطرافیانش باشه. مثل چایی 😊 •••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• ╔═.🌼🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌼🌿.═╝
هدایت شده از منگنه‌چی
💠⚜💠 خودت، خودِ خودت لطفاً کارم رو راه بنداز لا تَکِلنی الی خَلقِک بل تَفَرَّد بِحاجتی و توَلِّ کفایتی 💠⚜💠 🔗 💠⚜💠 @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• صبح متبرّکی که با نام تو آغاز شده، صبحی است پر از نسیم بهشت و لبریز از امیدهای دل‌انگیز و روح‌بخش 😊 به تو سلام می‌کنم و روزم را مثل بهشت، خوشبو می‌کنم. 😊 سلام مولای من ✋ •••❈❂🌿🌼🌿❂❈••• ╔═.🌼🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌼🌿.═╝
┄┅◈💠☘💠◈┅┄ «موقعی که حضرت ابراهیم رو خواستن بندازن تو آتیش، پرستویی داشت با یه قطره آب می‌رفت سمتش. پرسیدن می‌ری چی کار؟! می‌سوزی! جواب داد: آب می‌برم بریزم روی آتیش. گفتن: یه قطره چه اثری داره؟! جواب داد: شاید روی آتیش اثر نداشته‌باشه، اما منو ابراهیمی می‌کنه. حالا منم مثل همون پرستو هستم. راست می‌گین. پیر شدم. شاید توی جبهه زیاد کاری ازم برنیاد، اما با اینجا اومدنم می‌خوام جزو ابراهیمیان زمان بشم.» دیگه حرفی نداشتم بزنم. وقتی یکی مثل میرزا جواد آقای تهرانی این اعتقاد رو داشته باشه،... 📚 کتاب خاطراتی از آئینه اخلاق ┄┅◈💠☘💠◈┅┄ 💠 @mangenechi
هدایت شده از منگنه‌چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• چاقو اسماعیل را نکشت؛ آتش ابراهیم را نسوزاند؛ نهنگ یونس را نبلعید؛ دریا موسی را غرق نکرد؛ با خدا باش تا او نگهدارت باشد. •••❈❂🌿🌸🌿❂❈••• 🔗 ╔═.🌸🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.🌸🌿.═╝