࿐❈🌟
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ
خدایا، مرا در این ماه به همراهی و همسویی با نیکان توفیق ده.
🌟❈࿐
روشنای من!
چشم و دلم را خرج مسیری کن که اَقدام مؤمنین در آن نقش بسته
تا بلکه وجودم در هممسیری با آنان، خود را از تاریکی غفلت رهایی ببخشد!
࿐❈🌟
#مناجات_شبانه #دعاهای_روزانه_ماه_مبارک_رمضان
#شب_بخیر #عکسنوشته
🌟❈࿐ @mangenechi
┅⊰༻▫️💠
در روایات معصومین(ع)، آثاری همانند "اخلاص" و "حکمت" برای روزه برشمرده شده است.
نه اخلاص و نه حکمت، اموری نیستند یک شبه به دست بیایند و یک روزه هم از بین بروند. نیاز به طی یک روند طولانی و فرآیند پیچیدهی تربیتی دارند.
بنابراین میشود گفت آثار ماه رمضان، نشان میدهند که روزهی رمضان، تربیتکننده است، پختگی میآورد. تنها گرم نمیکند، بلکه تغییر هم میدهد.
اساساً این ماه، مربّی است.
برای ما باید خیلی مهم باشد که در یک روند تربیتی قرار بگیریم و برنامهای پیدا کنیم که طی آن با رفتارهای سادهای به نتایج مهمی برسیم.
اگر تنآسایی نکنیم و دلآزرده نشویم.
اگر همراهی کنیم و آثار خوب روزه را با بدیها، تباه نسازیم.
📚 کتاب شهر خدا؛ حجت الاسلام پناهیان؛ ص ۱۱۵
┅⊰༻▫️💠
#ویژههای_رمضانی #گزیده_کتاب
#گروه_فرهنگی_تبار
╔═.💠▫️༺.══╗
@mangenechi
╚══.💠▫️༺.═╝
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
#یک_آیه ، یک داستان
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
هوای گرم اردوگاه توی صورتم میزد.
در جزیرهی آزاد شدهی فاو بودم. چهرهی یک رزمنده از سپاه جمهوری اسلامی ایران، نظرم را به خود جلب کرد. جلو رفتم تا قدری با او همصحبت شوم.
پرسیدم: چند سال است که در جبهه هستی؟
گفت: پنج سال.
گفتم: قصد داری چه مدت دیگر در جبهه بمانی؟
گفت: تا انقلاب حضرت مهدی (عج).
گفتم: پس از پیروزی کجا میروی؟
گفت: برای آزادسازی بیت المقدس، به قدس میروم.
گفتم: اگر فرصتی به دست آمد و به محضر امام خمینی رفتی چه می گویی؟
گفت: برای چه به خدمت امام بروم؟ مگر من چه کار کردهام که لیاقت شرفیابی به حضور او را داشته باشم؟!
گفتم: فرض کن موفق شدی و به محضر ایشان رفتی؛ چه میگویی؟
گفت: نخست دستش را میبوسم و سپس میگویم: «ای امام عزیز! جانم به فدای تو باد!
تو با انقلاب و قیام خودت قلب پیامبر _صلی الله علیه و آله_ را شاد کردی. دعا کن که ما همچنان که با دشمن برون می جنگیم، با دشمن درون(شیطان نفس) نیز بجنگیم و بر آن پیروز شویم.»
و من تازه فهمیدم مقصود خداوند از مخلصین در این آیه چیست:
«فَادْعُوا اللّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَو كَرِهَ الكافِرُونَ؛ خداوند [يگانه] را بخوانيد و دين خود را براى او خالص كنيد، هر چند كافران ناخشنود باشند.»*
*غافر/۱۴
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
#در_محضر_قرآن #زندگی #داستانک
🔗 #منگنهچی
╔═.🌸🌿.═════╗
@mangenechi
╚═════.🌸🌿.═╝
┅⊰༻🌸🍃
#خاطره 6⃣1⃣
وسطهای تابستون بود. با اینکه فکر نمیکردیم تو مناطق کوهستانی غرب، شاهد چنین گرمایی باشیم ولی آفتاب، ناجوانمردانه قدرتش رو به رخمون میکشید.
چند روزی میشد که از قم اومده بودیم سمت کرمانشاه و از مهمون نوازی و مهربونی مردمش دلگرم شده بودیم.
روزای اول بابا ما رو گذاشته بود تو خود شهر کرمانشاه و خودش عازم پایگاه های مرزی شده بود تا بتونه تو چشیدن حلاوت ماه خدا به سربازای مرزبان کمک کنه.
بعد از چند روز که برگشت، قرار شد تو مسیر خونه که از ..... و ...... (اسم شهرا یادم نی) رد میشیم؛ خونوادهمونو به یه بازار گردی تو شهرای اطراف مهمون کنه.
حالا که چند ساعتی بود داشتیم راه میرفتیم و تو هر مغازهای کلی برای انتخاب کردن و پرو کردن و چونه زدن وایمیستادیم، دیگه نایی برای من 11 ساله و خواهر تازه مکلف شدهم نمونده بود. لپم گل انداخته بود و موهای تو گردن ریختهم هر لحظه از کنار روسری بیرون میزد و کلافهترم میکرد. سختتر از تحمل الطاف واسعهی آفتاب و داغی زمین و در و دیوار، دیدن پسر بچههای دست فروشی بود که تشتهای پر از یخ و دلستر و آبمیوههای هیجان انگیز و رنگاوارنگ رو، رو چرخ دستیشون گذاشته بودن و هر دو ثانیه یکبار با ناز و کرشمه از جلوی ما تشنگانِ ترک خورده رد میشدن.
دفعهی اول، مواجهه با این جلوه از نعمات بهشتی منو وادار کرد تا با چشمانی گشوده از هیجان خودم رو به مامان برسونم و از کیف پول و کرم مادریش بخوام تا برام یه چیزی بخره. لبخندش رو که دیدم، به قول معروف چشمام اکلیلی شد و قلبم پر از امید. ولی وقتی آروم دستش رو روی سرم کشید و گفت: هر موقع خواستیم بریم تو ماشین، چشم؛ انگار مثل بستنی قیفی اون بچهای که داشت از کنارم رد میشد وا رفتم و گفتم: اخه چرااااا؟
لبخندش عمیقتر شد: درسته روزه نیستیم ولی قرار نیست جلوی آدمای دیگهای که روزه هستن چیزی بخوریم و حرمت ماه رمضون و بشکنیم که!
نگاهی به دور و برم انداختم و با اعتراض گفتم: این همه آدم دارن همهچی میخورن خوب!
-اولاً، فقط بعضیا دارن این کار اشتباه و انجام میدن. بعدشم، اینکه یه سری گناه میکنن دلیل نمیشه بقیه هم اجازه داشته باشن کار اونا رو تکرار کنن. مگه نه؟!
و وقتی دید هنوز چشمم به بخار سرد روی قوطیهای دلستر دوخته شده گفت: میخوای همین الان بابا رو صدا کنم بریم تو ماشین؟
با تردید تو ذهنم چیزایی که بابا قول داده بود از اینجا برام بخره و مرور کردم و گفتم: نه! بهتره زودتر بقیه چیزا رو بخریم، بعد بریم.
به جای بغل کردن، شونهمو با محبت تو دستش فشرد و پیرهن عروسکی تو ویترین مغازه رو نشونم داد.
┅⊰༻🌸🍃
#ویژههای_رمضانی #خاطرات_رمضانی
#گروه_فرهنگی_تبار
╔═.🌸🍃༺.══╗
@mangenechi
╚══.🌸🍃༺.═╝
#میلاد_حضرت_ماه
#روز_ارتش_حزبالله
چه فرخنده روزی است ۲۹ فروردین
تلاقی تولد فرمانده و تولد دوباره ارتش جمهوری اسلامی ایران
#در_مسیر_ظهور
┄┅◈🌸◈┅┄
🔗 #منگنهچی
╔═.🌸🌿.═════╗
@mangenechi
╚═════.🌸🌿.═╝
هدایت شده از ″﴿پَـرؤآزتــ🌱ـاٱوج³¹³﴾″🕊
ٺـوحیـدمـانڪماسٺڪه
آمریڪاراابرقدرٺمینامیم؛
نـہخـدارا . . !
امـٰامخمیـنے«رھ»
✨ولادت نور
🍃هوای خوب ماه اول بهار رو به پایان بود .همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت .
🎶حتی صدای پرندگان.
انگار خبری داشتند.
خبر چه بود ؟!
💫پسری متولد شده که از نوادگان دُخت رسولالله است.
🇮🇷او پرچمدار انقلاب، خامنهای خواهد شد.
#مناسبتی
#به_قلم_سرداردلها
#بیستونه_فروردین
#میلاد امام خامنه ای عزیز
سلامتی حضرتش صلوات🌷
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🍃
#مجموعه_کلیپ #قرآنی
🌼 روشنای رستگاری 🌼
قسمت ششم
هدیهای از
#گروه_فرهنگی_تبار
به همراهان عزیز #منگنهچی
#در_محضر_قرآن
🌼🍃 @mangenechi