eitaa logo
منگنه‌چی
4.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
84 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
گم شده‌ام در این وانفسای پیچاپیچ دنیا! خانه‌ام را فراموش نکرده‌ام! آسمان را هنوز دوست دارم! بال پروازم خیس و نمور و سنگین، چشم‌هایم رو به سمت پرواز! ....می‌آیم! ჻ᭂ࿐✰ ჻ᭂ࿐✰ @mangenechi
┅⊰༻🔸༺⊱┅ خدایا! به دریا نگاه کردم؛ امواج احساسات تو را دیدم که به سینه آب موج🌊 می‌زند. به آسمان🌌 خیره شدم؛ طیران و معراج تو را دیدم که تا بی‌نهایت ادامه داشت. برسینه ابرهای سفید☁️، همچون فراشی پاک، گذر کردم؛ صفا و پاکی و خلوص تو را احساس کردم. در آغوش ابرها🌫 فرو رفتم؛ احساس کردم که در آغوش پاک تو همه عالم را فراموش کرده‌ام، جز عشق، جز لطف، جز صفا و خلوص، جز موج محبت چیزی احساس نمی‌کنم. ❣شهید چمران❣ ┅⊰༻🔸༺⊱┅ 🔗 ╔═.🔸༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔸༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🍃 هر صبح که سلامت می‌کنم، دلم مرور می‌کند که چه مولایی دارم: کریم و مهربان و دلسوز و نزدیک و ... چه احساس نابی! چه آرامش بی‌بدیلی! داشتن تو بهترین دارایی دنیاست! 🔹🍃 ╔═.🍃🔹.═════╗ @mangenechi ╚═════.🔹🍃.═╝
29.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانشمند شهید را در یک و نیم دقیقه بشناسیم. گوهر بی‌همتایی که به فیض عظیم رسید و بهایی صدچندان یافت. دریغ و درد که چه دیر شناخته شد در میان ما! ┅⊰༻▫️💠▫️༺⊱┅ 🔗 ╔═.💠▫️༺.══╗ @mangenechi ╚══.💠▫️༺.═╝
او که نمی‌شناختیمش.pdf
234.7K
🌼🍂 «او که نمی‌شناختیمش» نوشته‌ای کوتاه برای استاد شهید به قلم: نظیفه سادات مؤذّن (باران) یک سال پیش برای او نوشته شد. برای او که نمی‌شناختیمش! 😭 🌼🍂 @mangenechi
🌼🍀🌼 تا حالا فکر کرده‌اید آدم‌ها چطور کردن را یاد گرفتند؟ می‌دانید از کجا آموختند که شادی را با غافلگیری همراه کنند؟ از هر کس بپرسی، شاید یادش نیاید و نداند. این سنت خداست، برای بندگان خوبش؛ آنجا که می‌فرماید: وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ (طلاق،۳) خدا از همه‌ی آدم‌ها بیشتر بلد است که چگونه، کجا و چطوری دل کسی را به دست آورد و ذوق‌زده‌اش کند... فقط یک شرط دارد: حواسمان فقط به او باشد. هر چند اگر شش دانگ هم حواسمان را جمع کنیم، خدا ناغافل، سورپرایزمان می‌کند و حداقلش یک لبخند عمیق، روی لبمان نقش می‌زند. مطمئن باش. 🌼🍀🌼 🌼🍀🌼 @mangenechi
خداوند سرچشمه‌ی زیبایی‌ها و خوبی‌هاست. انسان به میزانی که زیبایی‌ها و خوبی‌ها را کسب کند، به نزدیک می‌شود! @mangenechi
🤲 🍃 الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من كیست؟ كه تو دارایی منی. 🤲 🍃 🤲🍃 @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منگنه‌چی
┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ چه چیزی بهتر از سلام زیبایی با صدای دل‌انگیز تو می‌تواند روزم را بیمه کند؟ اگر تو برایم «سلام» و «سلامت» آرزو کنی، روزم پر از نشاط و شادابی نشود که نمی‌شود! و جواب سلام واجب است و تو هیچ واجبی را ادا نشده نمی‌گذاری 😊 سلام مولای مهربانم! 🤚 صبحت بخیر! ┄┅◈⭐️❄️⭐️◈┅┄ 🔗 ╔═❄️⭐️◈═════╗ @mangenechi ╚═════❄️⭐️◈═╝
. 🍂معنی «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»🍂 «قولوا» در ظاهر یعنی گفتن، اما باطن آن به معنی «شدن» است. چون «گفتنی» صادق است که از «شدن» نتیجه شده‌ باشد. کسی که حرکت و جهت و سمت او «لا اله الا الله» نمی‌گوید، اما با زبانش «لااله الاالله» می‌گوید، فرمان «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» را اجرا نکرده؛ بلکه آن کس اجرا کرده که «لا اله الا الله» جهت او و نشان‌دهنده‌ی تعلق اوست. پس فلاح و تکامل انسان، نتیجه‌ی تعلق او به «لا اله الا الله» است. فلاح یا رستگاری یعنی از بند رستن؛ یعنی انسان در بند خاک است و در بند تعلق به خاک. با تعلق به «لا اله الا الله» از این بند رسته و در نتیجه رستگار و آزاد می‌شود. 📚 تعلق، آیت الله حائری شیرازی، ص۲۰ 🌼🍂 🔗 🌼🍂 @mangenechi
دوباره کرده بود 😰 گفت: فردا می‌کنم! خوابید و دیگر بیدار نشد! @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منگنه‌چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅═🌿🌼🌿═┅ چه کسی می‌گوید پشت این ثانیه‌ها تاریک است؟ گام اگر برداریم، روشنی نزدیک است. 😊 ┅═🌿🌼🌿═┅ 🔗 ╭┅═ 🌿🌼═┅──╮ @mangenechi ╰──┅═🌼🌿 ═┅╯
هدایت شده از منگنه‌چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
──┅═❄️🌟═┅── دنبال نیمه‌ی گمشده‌ت می‌گردی؟ ──┅═❄️🌟═┅── 🔗 ╭┅═ 🌟❄️═┅──╮ @mangenechi ╰──┅═🌟❄️ ═┅╯
🔶⚜🔶 گفتم: «اي بابا! باز هم روزه‌اي؟ مگه تو چقدر روزه‌ي قضا داري؟» گفت: «اين روزه‌ها جريمه است، نه بدهي». گفتم: «داداش جان! يك جوري حرف بزن كه ما هم بفهميم». گفت: «يه خرده فكر كني مي‌فهمي. آدم كي جريمه مي‌شه؟» گفتم: «وقتي كار خطايي انجام بده». گفت: «آفرين! همينه». گفتم: «ما كه نفهميديم، مگه تو چه كار كردي؟» گفت: «اون رو ديگه خودم بهتر مي‌دونم». خيلي كنجكاو شده بودم. با اصرار گفتم: «بگو، بگو! ياالله بگو!». خنديد و گفت: «باشه مي‌گم، ولي قول بده كه فقط من بدونم و تو». گفتم: «قول!» گفت: «وقتي كه نتونم واسه برم، فرداش جريمه مي‌شم و بايد روزه بگيرم». با تعجب گفتم: «واي چقدر سخت! حالا كي جريمه‌ات مي‌كنه؟» گفت: «وجدان، آبجي خانم! وجدان». (شهید محمّدحسین اشرف) 📚 فرهنگنامه شهدای سمنان، ج ۱، ص ۴۶۰ 🔶⚜🔶 🔶⚜🔶 @mangenechi
انتخاب اینکه چه زمانی و چگونه بمیرید با شما نیست؛ اما انتخاب چگونه گذراندن زمان باقی مانده تا مرگ با شما است. @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ هرکس در این زمانه به عشقی دلش خوش است من عاشق زیارت شب‌های جمعه‌ام ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ ─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─ @mangenechi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸𖣔🔸༅═┅─
🌼🍂 قدیم برخلاف حالای بعضی خانواده‌ها، پدر فقط یک عابر بانک نبود؛ یا هیولایی که مادر هرجا کم می‌آورد، بچه‌ها را از کتکش بترساند. قدیم‌ها پدر از در که می‌آمد، می‌شد شمع خانه. بچه‌ها و همسر، دورش جمع می‌شدند. نه یکی، نه دوتا، شش تا، پنج تا، هشت‌تا! بچه‌ها، دور پدر جمع می‌شدند و پدر شام را کنارشان می‌خورد. بعد فیتیله‌ی چراغ گردسوز را پایین می‌کشیدند و تازه بزم آغاز می‌شد. پدرِ با ابهت روز، تبدیل می‌شد به قصه‌گوی شب. قصه‌های شاهنامه، حمله‌ی حیدری، منتهی الامال. قصه‌هایی که فقط قصه نبودند، پر بودند از رمز و راز زندگی. پدر آن روزها، معلم بی‌چوب بچه‌ها بود. بچه‌ها دور پدر عشق می‌کردند و همین طور که ابهتش، آن‌ها را گرفته بود، در قلبشان چراغ مهر به پدر روشن بود. قدیم‌ها، پدر هیولا نبود، اما حرمت داشت. از این سوسول‌بازی‌های حالا خبری نبود، اما جایگاه پدر و مادر طوری بود که بچه اگرچه آن‌ها را رفیق نم‌دانست، اما شفیق می‌دانست. حریم می‌فهمید و کمتر دست از پا خطا می کرد. مادر هم همسرش را آقا صدا می‌زد؛ تا نیامدنش سفره را پهن نمی‌کرد و به بچه‌ها می‌آموخت کسی جلوتر از پدر، حق ندارد دست به غذا بزند. شاید همین‌ها باعث شد یک عده فمنیست از خدا بی‌خبر میان میدان بیایند و به خیال خودشان، دادِ زن را از مردِ مقتدر ایرانی بگیرند. اما رفیق! بیا صادق باشیم من و تو خوب می‌دانیم شانه‌های مرد مقتدر، هزار بار بیشتر از رنگ و لعاب و فمنیست و کودک‌سالاری، برای شانه‌های لرزان و دستان ظریفمان به کار می‌آمد. این حرف‌ها طرفداری از نیست؛ اما کاش کمی بیشتر به داد اقتدار مردهایمان، به داد غیرت، حس مردانگی و قدرتشان برسیم. حتی تصور دنیایی که در آن مردها هم بلدند با زن‌ها چگونه تا کنند و هم بی‌عشوه و مقتدر مردانگی می‌کنند، شیرین است. دست من و توست که هم به همسرانمان، هم به فرزندانمان، به دختر و به پسر، یاد بدهیم چگونه بین این دو جمع کنند. 🌼🍂 @mangenechi