💠 متن دعای ربنای استاد شجریان
👇
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندهٔ لقمههای راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
#مثنوی_مولانا
@manzoomeye_hosn
🔹قسمت اول: سوره آل عمران آیه 8
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.
بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت .
🔹قسمت دوم: سوره مومنون آیه شماره ۱۰۹
إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ
زیرا شمایید که چون طایفه ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم ، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی .
🔹قسمت سوم سوره کهف آیه شماره ۱۰
إِذْ أَوَى الْفِتْیةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
آنگاه که آن جوانان کهف ( از بیم دشمن ) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز .
🔹قسمت چهارم: سوره بقره آیه ۲۵۰
وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَینَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما .
@manzoomeye_hosn
💠💠💠💠💠
💠💠💠💠
💠💠💠
💠💠
💠
این مردمان به نِفاقْ خوشدل میشوند،
و به راستی غمگین میشوند.
او را گفتم: "تو مرد بزرگی، و در عصرْ یگانهیی."
خوشدل شُد و دست من گرفت و گفت:
"مُشتاق بودم و مُقَصِّر بودم".
و پارسال به او راستی گفتم،
خَصْمِ من شُد و دشمن شُد.
عجب نیست این؟
با مردمانْ به نفاق میباید زیست،
تا در میان ایشان با خوشی باشی.
همین که راستی آغاز کردی،
به کوه و بیابان برون میباید رفت.
که میان خَلْق راه نیست.
👤 #شمس_تبریزی
@manzoomeye_hosn
می فرماید کسی تاب شنیدن راستی را ندارد؛ همگان طالب شنیدن چیزی هستند که خوش دارند. اگر حقیقت را با آنان درمیان بگذاری تَرکت می کنند، یا آنکه باید ترکشان کنی تا در امان باشی.
نفاق کردن، دورویی است؛ یعنی بر زبان راندن حرفی و انجام دادن کاری که حقیقت حال ما را نشان نمی دهد. شمس آن را چنین معنا می کند :
" نفاق آن است که آنچه در دل باشد خلاف آن ظاهر کردن "
با این حال این واژه، مانند بسیاری واژگان دیگر در کلام شمس و مولانا، دو سویه و دو معنای منفی و مثبت دارد. معنای منفی آن، همان است که امروزه از آن مراد می کنیم و در بند بالا آمده است. در این نفاق ما آنچه در دل داریم را آشکار نمی کنیم تا از گزندی در امان باشیم و یا به منفعتی برسیم. اما نوع دیگری از نفاق هم هست که در کلام شمس آمده. او خود و اغلب انبیا را داخل در این نفاق می داند.
" اغلب انبیا نفاق کرده اند ... اما نفاقی نی که او را به دوزخ برد، نفاقی که دیگران را به بهشت آرد ."
تفاوت این نفاق مثبت با آن نفاق منفی در این است که اوّلی برای سود خود است و دومی برای منفعت مخاطب. در اولی نفاق می کنیم تا سودی را متوجه "خود" کرده باشیم و در دومی نفاق می ورزیم تا شری را از "مخاطب" دور نموده باشیم. در نفاق نوع دوم به این امر توجه داریم که هر کسی تاب شنیدن هر چیزی ندارد. به قول مولانا : لقمه هر مرغکی انجیر نیست.
چون که با کودک سَر و کارم فُتاد
هم زبانِ کودکان باید گُشاد
📚 #مثنوی_مولانا
@manzoomeye_hosn
بسیاری از حرفها هست که به فراخور فهم ما گفته شده است، نه آنکه حقیقت امر چنان باشد. چون در این موارد، درویش از حقیقت حال و تجربه خود نمی گوید، پس نفاق کرده است. چیزی گفته که خلاف آن را در دل داشته است !
همه آنچه انبیا درباره خدا و بهشت و جهنم گفته اند، از این زمره اند. خدا، بهشت، جهنم، قیامت ، ... امور تجربه کردنی هستند نه گفتنی. پس هرچه در این باب می شنویم به قول شمس منافقانه است.
@manzoomeye_hosn
لولاک گفت محمد را.
محمد گفت:
"من نیز!
ما زاغَ البصرُ.
تو از همه مرا گزیدی،
من نیز غیر ترا نمیخواهم".
#شمس_تبریزی
میفرماید، اگر خدا در حق محمد میگوید: "لولاک ما خلقت الافلاک" (اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم)؛ محمد هم در عوض میگوید: "مازاغ البصر" (چشمم بجز تو، به کس دیگر نمینگرد).
عشق چون وافیست، وافی میخَرد
در حریفِ بیوفا مینَنگرد
#مثنوی_مولانا
👇
@manzoomeye_hosn
عشق از جنس وفاست. در عشق شرک راه ندارد. خاصیتش آن است که هرچه جز معشوق را از چشم و دل میبرد :
«یکی در زمان مُصْطَفی صَلَّی اللّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ آمد گفت که: "من این دین تو را نمیخواهم ، وَاللّه که نمیخواهم. این دین را باز بستان .چندان که در دینِ تو آمدم ، روزی نیاسودم؛ مال رفت، زن رفت، فرزند نماند، حرمت نماند، قوت نماند، شهوت نماند". گفت:"حاشا دین ما هر جا که رفت ، باز نیاید، تا او را از بیخ و بُن بَر نکَند و خانه اش را نروبد و پاک نکند؛ که لا یَمَسُّهُ اِلاَّ المُطَّهَرُوْنَ".
چگونه معشوق است تا در تو مویی مِهر خودت باقی باشد، به خویشتن راهت ندهد. به کلّی از خود و از عالَم بیزار میباید شدن ، و دشمن خود شدن، تا دوست روی نماید. اکنون دین ما در آن دلی که قرار گرفت تا او را به حقّ نرساند و آنچه نابایست است از او جدا نکند، از او دست ندارد.»
#فیه_ما_فیه
👇
@manzoomeye_hosn
پس قیامَت شو قیامَت را بِبین
دیدنِ هر چیز را شَرط است این
📚 #مثنوی_مولانا
می فرماید برای درک هر چیز باید جزئی از آن را در خود داشته باشی . اگر مهربانی را درک می کنی، یا شفقت و دوستی را، بدان که آن مهر و محبت و دوستی در تو هست که آن را می فهمی؛ همچنان که اگر خشم و قهر و دشمنی هم می بینی، حتما در وجود خودت هست که برایت قابل درک شده . آن کس که سراسر مهر است، به هر چه بنگرد محبت می بیند؛ و آنکه تماما خشم است و سرشار از حس دشمنی، هر جا بنگرد قهر می بیند و خصومت.
اما یک نکته دیگر هم در این ابیات هست؛ می فرماید: "پس قیامت شو، قیامت را ببین ". یعنی عده ای هستند که خود، قیامت اند؛ مولانا این صفت را به پیامبر نسبت می دهد:
زو قیامَت را هَمیپُرسیدهاند
ای قیامَت تا قیامتْ راهْ چند؟
📚 #مثنوی_مولانا
🍃🍃🍃
یعنی از پیامبر، که خود عین قیامت بود، می پرسیدند: تا قیامت چقدر مانده است؟!
اما معنای این حرف چیست؟ یعنی چه که پیامبر عین قیامت بود؟ باید معنای قیامت را نزد مولانا بدانیم :
"هرگاه که خیالات از میان برخیزند و حقایق روی نمایند، بیچادرِ خیال، قیامت باشد . آنجا که حال چنين شود، پشیمانی نماند. هر حقیقت که تو را جذب میکند، چیز دیگری غيرِ آن نباشد؛ همان حقیقت باشد که تو را جذب کرد."
📚 #فیه_ما_فیه
قیامت اشاره به زمان نیست. قیامت یک تجربه است، تجربه دیدار هر چیز، همانگونه که هست. برای عده ای این تجربه در همین حیات قابل حصول است.
مولانا این عالم را دارالغرور می خواند؛ جایی که امور عکس آنچه می نمایند، هستند. قیامت هنگامی است که پرده های فریب و خیال از پیش چشم برداشته می شود؛ و ما عین حقیقت را شاهد می شویم .
پس پیامبر قیامت بود، یعنی حقیقت را شاهد بود . او از این ایوان دروغ به مقعد صدق کوچ کرده بود، و هر چیز را همان گونه که بود، می دید.
@manzoomeye_hosn