🏴#انتظار از دین، چه #نیازی به دين و چه انتظاری از #امامت علوی رشد
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
⚫️ رویکرد به تحلیل #عاشورا ـ #کربلا از خردورزی فلسفۀ دینی آغاز میشود. اینکه «چه نیازی به #عاشورا ـ #کربلا است؟» وامدار این پرسش است که «چه نیازی به اصل #امامت است؟» و این نیز بهنوبۀخود در زیرمجموعۀ «چه نیازی به دین انبیایی ـ دیانت علوی است؟» طرح و تحلیل میشود.
⚫️ اهتمام به پردازش مدلِ مفهومیِ الگوی دینشناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت دین از مبانی فلسفۀ دینی آغاز میشود تا در اولین گام به مقولۀ #انتظار_از_دین پرداخته شود، به اینکه آیا انتظار مدیریت همهجانبۀ رشد ـ توسعه انتظار بایستهای از دین است؟ عیارسنجی چندوچون جنبش معاصر احیای فکر دینی و سطح کوشایی در پردازش اندیشۀ دینشناخت پیشرفت (رشد ـ توسعه)، اندیشۀ جمهوری اسلامی و اندیشۀ مدیریت هندسۀ قدرت جهانی، تابع گستره و ژرفای خودآگاهشدۀ آن #نیاز و #انتظار است.
⚫️ رویکرد به اصل امامت و عینیتهای رخدادۀ تاریخی آن، چونان عاشورا ـ کربلا، در مساحت تازۀ انسان جدید، جهان اجتماعی جدید و دانش جدید، از خاستگاه #فلسفۀ_دینی آغاز میشود و سپس نوبت به پردازش فلسفی، کلامی و آنگاه فقهی و سپس حاکمیتی میرسد. کانون این تحلیل نیز این نگرش است که جزئی از ساختار تحلیلی #فرانیاز انسانشناخت رشد، فرانیاز الگوی عینی رشدنگر مدیریت موقعیتهای گوناگون زندگی است. این خواهانیْ ماهیتی بیرونِ دینی دارد. ادیان و مکاتب گوناگون زیستی در نگاه این عیار نقد و مقایسه میشوند.
⚫️ اولین شاخصۀ دینداریْ #نیاز_به_دین و اولین شاخصۀ قرآنی بودنْ نیاز به قرآن و اولین شاخصۀ علوی بودنْ نیاز به #امامت و اولین شاخصۀ حسینی بودنْ نیاز به امام حسین (ع) و سنت زیستی اوست.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 السّلام علیکَ یا ابا عبدالله الحُسین
و علی الأَرواح التّی حلّت بفِنائک
و اَناخَت بِرَحلِك
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
◾️با تو آموزگار خویش
با تو حس رضایت از زندگی
موجبهموج
مرا سرشار میسازد.
ای آموزگار خوبی!
سلام بر تو
و سلام بر روحهایی که در آستانۀ كبريايیات حلول کردند
و به آرامش رسیدند.
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ عاشورا ـ کربلا
◾️در رویکرد آغازین به #دین و به مکتب #امامت_علوی ـ حسینی، سه سؤال اصلی داريم:
۱. چه #انتظاری_از_دین، چه #نیازی_به_دين و چه انتظاری از #امامت_علوی میتوان داشت؟ و به تعبیری، نیاز خودآگاه به دین پس نیاز خودآگاه به امامت علوی در میان میآید؟
۲. چه #انتظاری_از_عاشورا و چه #نیازی_به_عاشورا داریم که به تعبیری، نیاز خودآگاه به امامت پس نیاز به عاشورا ـ کربلا را در میان میآورد؟
۳. پس انتظار برای عاشورا كدام است؟ از اهل مسلک عاشورایی، در آستانۀ آن آموزهها چه انتظاری میرود؟
◾️کوتاه اینکه مکتب و عاشورا ـ کربلای حسینی کجای زندگی ما حاضر است؟ چه انتظاری از آن میتوان داشت و چه نیازی به آن داریم؟ و درمقابل نیز، اگر این انتظار برآوردنی است، چه انتظاری از خویش دربرابر و برای این انتظار بایستی داشته باشیم؟
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 تربیت و تدبیر #عاشورایی _ #کربلایی زندگی
▪️محتوای حرکت عاشورای حسینی تبلور عینی یک #الگوی_راهبردی است برای احیای #دین بهمثابۀ الگوی تدبیر زندگیای رو به آرمان رشد در اندیشهها، جانها، زندگیها، تربیت و سازندگی، مدیریت و سیاست و بهطور کل زندگی اجتماعی. هرگاه این محتوا بهدرستی تبیین شود و با شناخت درست واقعیتهای جاری حیات انسانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه و نیز با اصول درست پیادهسازی چارچوبهای کاربردی الگوی مطلوب حیات دینی در مقتضیات گوناگون همراه گردد، بهنوبۀخود #تربیتکننده و #مدیریتکنندۀ دو عرصۀ فرد و جامعه است که به #رخداد_تمدنی میانجامد.
🖋 به قلم احمد #ّآکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 مکتب #عاشوار ـ #کربلا
◾️«#عاشورا ـ #کربلا» بیان آزمودهشدۀ زمانی ـ مکانی تدبیر همهجانبۀ زندگی فردی و اجتماعی، یعنی یک «گفتمان در #مدیریت_موقعیت» است؛ موقعیتی به تجربه گذاشتهشده از انتخاب میان دو شیوۀ زیست و دو الگوی زندگی پیشروی انتخاب آدمیان که در حافظۀ تاریخْ میراثی است تا امروز، تا فردا: شیوۀ سپیدی دربرابر شیوۀ سیاهی، مکتب الهیاتی و مصطفایی و علوی دربرابر مکتب کفری و نفاقی!
◾️مکتب «#عاشورا ـ #کربلا» نوعی اندیشه، نظریه، الگو، سنت و گفتمان دربارۀ شیوۀ زیست انسانی است که در متن عینیت فصلی از تاریخ حیات بشریْ دو امتداد زمانی (در وقتی خاص) ـ مکانی (در مکانی معین) گرفته و تبدیل به یک «#نظریۀ_موقعیت» شده است.
◾️«#عاشورا ـ #کربلا» یک «#سنت» یا «#روش برای تدبیر تغییر رو به آرمان رشد دربرابر حادثههای مهاجم زندگی» و اصولاً هرگونه موقعیت راهبردی است که البته الگوی راهبری راهبردیِ معینی میطلبد.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 دوگانۀ امن و اضطراب نمونهای از آموزگاری #موقعیت_عاشورایی ـ کربلایی
◾️بسیاری از ما در داشتنها «#امن_غرور» داریم و در نداشتنها «مضطرب» و در دلهره و هراسیم. ریشههای آن را تحلیل کنید که چرا؟ و اینکه اصحاب عاشورا در این موقعیتها چگونه بودهاند؟
◾️برای اصحاب عاشورا، از دست دادن عزیزترین نعمتها و بهرههای بلند زندگی یکی ازجمله بازیگریهای آنان در عرصۀ این سلوک نمادین تاریخی است. حسین(ع) مثلِ «علیاکبر» یا «ابوالفضل العباس» را دارد و آنان را از دست میدهد، کمرش میشکند، اما تزلزل و عقبنشینی و ابتذال و بیهودگی ندارد.
◾️داشتنها و نداشتنها نباید مایۀ امن و اضطراب باشند. چه که دربرابر داشتنها اشتغال و خوف و رجا جا دارد، نه امن غرور و دربرابر نداشتنها هم نه اضطراب، که باز اشتغال و خوف و رجا که علی(ع) فرمود: «شُغِلَ مَنِ الجَنَّهُ و النّارُ اَمامَهُ» کسی که بهشت و جهنم را پیش پای خودش میبیند و سرمایۀ نعمتهای مقدر را میبیند و قضا و دستور حق را هم میشنود، دیگر امن احمقانه و اضطراب خام ندارد که کار میکند و اقدام مینماید.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 السّلام علیکَ یا ابا عبدالله الحُسین
و علی الأَرواح التّی حلّت بفِنائک
و اَناخَت بِرَحلِک
◾️با تو حس رضایت از زندگی
موجبهموج
مرا سرشار میسازد.
ای آموزگار خوبی!
سلام بر تو،
و سلام بر روحهایی که در آستانۀ کبریاییات حلول کردند
و به آرامش رسیدند.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در دیروز برای آفریدگاری فردا
◾️«#عاشورا ـ کربلا» فرصت ظهور نظریۀ تدبیر زمانی ـ مکانی پیشنهادی دین قرآنی در یک عینیت تاریخی همواره ممکن، برای هر دورۀ تاریخ انسانی، به معنای امکان تبدیل دین قرآنی به نظریهای عینی برای مدیریت زیست در برهههای دمبهدم نوشوندۀ تاریخ انسانی است.
◾️«#عاشورا ـ کربلا» اتفاقی در خط آخر ممکن برای زندگی معنیدار و معنای زندگیْ برای آفریدگاری زمان و همۀ تاریخ را در مشت تدبیر معنایی زندگی گرفتن است.
◾️«#عاشورا ـ کربلا» نماد رخداد در موقعیت، در زمان (عاشورا) ـ در مکان (کربلا)، و همۀ این موقعیت زمانی ـ مکانی زیست را در میدان ارادۀ رویش خویش و خلق گرفتن است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 #زن در عیار انسان معیار
◾️«#عاشورا ـ کربلا» نظام تربیتی عظیمی را به دست میدهد که اهداف، شکلها، روشها و مراحل تربیت، الگوهای تربیتی، و عناصر و مبنای نظام تربیتی دین را در خود دارد. این نظام تربیتیْ هم تفسیری خالص و توانمند از نظام تربیتی دین به دست میدهد و هم این تفسیر را در نمونههای عینی تربیتیافتۀ عاشورایی پیشنهاد میکند.
◾️همۀ زندگی #زینب_کبری را پیش و حین و پساز آن رخداد، پرورندۀ بینش و شناخت و شعور خود دریابیم و در باور خویش بپذیریم که آن آموزگار چونان دیگر عاشوراییان در خط مستمر زیستی خویش و ازجمله در هنگامۀ کربلا بر گونۀ خاصی زندگی داشتند و دارای ساختار و محتوای شخصیتی خاصی بودند که آنگونه مرگ خویش را انتخاب کردند و پذیرا شدند تا با مرگ خویش نیز راهبر بشریت بهسوی دیانت و آدمیت باشند.
◾️نهضت عاشورا فراخوان ماست به باورداشت #زن_معیار و نیز شیعۀ پنجاه و پنج سال زندگی زینب بودن. آنگونه که او زندگی داشت در آن راستا و راه زندگی کنیم و با او نیز و همچون او و در راه او، از زندگی و مرگ خویش نیز وسیلهای بسازیم تا ادامۀ جریان بالندگی خویش و تربیت جامعۀ خویش تأمین شود و دشمنسوز باشد و همراهساز.
◾️#زینب_کبری پیامآور زندگانی مصطفایی، فاطمی، مرتضایی، حسنی و عاشورایی است؛ بانویی برای آموزگاری همۀ زندگی! فاطمۀ غدیری در نیم سدۀ دوم هجری «زینب عاشورایی ـ کربلایی» است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
💠تأملی بر نظر استاد احمد #آکوچکیان در عرصۀ #مبانی_نظری و #مطالعات_مبنا
🟫 و در مبنای همۀ سامان دانشی اندیشۀ دینشناخت پیشرفت، پارادایمپژوهی و مطالعات نظری پیشرو است.
🟠 گرایش راهبردی این سامان نظریْ پارادایمپژوهی در عرصۀ اجتهاد تفسیری است.
🟠 «#پارادایم» سرمشق فکری، الگوی مسلط اندیشگی و چارچوب فکری بنیادی است که فراگیر مبانی نظری (هستیشناسانه، روششناسانه، معرفتشناسانه و ارزششناسانه تا انسانشناسانه) مستدل و عام بدیهی (اصول موضوعه) و اصول و قواعد مبتنی بر آنهاست و فعالیت علمی دانشمندان را با روشهای معینی در حوزههای علمی (و معرفتی) هدایت میکند و بهنوبۀخود، بهمثابۀ الگویی فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. بدینسان پارادایمْ الگو و شیوههایی است که یک رشته و دانش معین در یک بازۀ زمانی خاص دارد.
🟠 در راستای تعریف یادشده، سه پرسش بنیادی در حوزۀ پارادایم در یک نظریۀ تفسیری بدینگونه پیشرو میآید:
۱. پرسش #هستیشناخت دین: این پرسش در ساحت نظریۀ تفسیر معطوف به پرسش از چیستی هستی (حقیقت و تحقق) دین است و ماهیت و شکل تحقق دین در اوج نمادین واقعیت اجتماعی را نشانه میرود. پرسش این است که دین و امر دینی چیست و چه جایگاهی در عرصۀ چراییهای حیات انسانی دارد؟ و دو سطح حقیقت دین و تحقق دین، در معادلۀ وجود اشیا و ایدهها در ذهن و وجود جهان بیرونی، چه تصویر بنیانپرداز برای جریان فکر اجتهادی مسئلهمحور دارد و چه سهم نسبتی با اندیشۀ پیشرفت برقرار میسازد؟
۲. با پرسش #معرفتشناخت، دانشپذیری دو ساحت یادشدۀ حقیقت دین و تحقق دین به میان میآید. معرفتشناسی یا معرفت به علمْ کاوش در چیستی، چرایی و چگونگی هر علم یا معرفتی است. معرفتشناسیْ علم به علم است و عرصۀ آن معقولات ثانوی فلسفی و نیز منطقی هستند. معقولات ثانوی منطقی از جنس مباحث روششناسی است. اندیشۀ مرجع یا فرااندیشۀ جهتبخش فرایند شناختی و شکلگیری شکلهای گوناگون از دانش دینشناخت پیشرفت کدام است؟ و نظام معارف مبتنی بر این اندیشۀ مرجع چه مناسبات سازوکاری، پیوستاری و میانرشتهای دارند؟
۳. پرسش #روششناختی در ساحت فکر اجتهادی پرسش مربوط به چگونگی دینپژوهی قرآنبنیان است. بدینروی به راهبردهای منطقی، اصول ابزارهای فنی و سیاست روش و شیوۀ عملی فرایند معرفتسازی یا معرفتیابی توجه میکند. در اینجا نیز، پاسخها دقیقاً به پرسشهای قبلی (پرسشهای معرفتشناختی و فلسفۀ دینی) بازمیگردند.
🟫 در راستای این مبانی سهگانه در این سامان پارادایمپژوهی، از مبانی فلسفۀ دینی، انسانشناسی تا فلسفههای مضاف، از موضوعاتی مانند فلسفۀ سیاسی ـ اجتماعی نیز سخن میرود.
➺@markaz_strategic_roshd
🟨بحثی در عرصۀ مبانی نظری و مطالعات مبنا، در نمونۀ پروژۀ #جهان_دینی
🔹در فصل ظهور آکادمیک #فلسفۀ_دین و دینپژوهی، بهتدریج عازم چرایی دین در جهان جدید و بهطور خاص چرایی دین انبیایی و دین ابراهیمی در عصر مدرن و پسامدرن شدهایم. همچنانکه ترجمۀ فلسفه در فلسفۀ دین در بینش بیرونمتنی از دین به دین و نیز بینش بیرونوحیانی به دین، عازم بینش رفتوبرگشتی درونمتنی ـ بیرونمتنی، بیروندینی و دروندینی در عرصۀ دادوستدی «معنای زندگی» و «تدبیر توسعهای پایدار» شده، و هر دو مقولۀ حقیقت دین و تحقق دین داخل در اندیشهورزیهای دورۀ معاصری گردیده است.
🔸#نظامشناسی_دین اینک بیگانه از #نظامسازی_دینشناخت توسعهای در میان نمیآید و بهناگزیر به این هر دو عرصه خواسته یا ناخواسته اندیشیده میشود. دورۀ معاصری از این چشمانداز فراخوان به یک امر مغفول راهبردی عظیم است و آن اینکه ایدۀ معاصری جمهوری اسلامی در جهان ایرانی، چونان جمهوری اسلامی در پاکستان یا در هر اقلیم جغرافیایی یا فرهنگی دیگر وجهی دادوستدی از نظریه و نظام را یافته است و نمیتوان بیگانه از این بینش دادوستدی در متن فلسفۀ دین به اصل نظریه اندیشید و به عینیت این نظام مدنی اهتمام ورزید.
🔸ظهور داعشیزمْ محصول بیپاسخی حیث #نظریهای دین در تدبیر رشد ـ توسعهای مدنیت معاصری است و نمایندگی از امرِ مغفول یادشده میکند و فرجامی بهجز تورم و زوال قدرت نخواهد داشت، مگر آنکه فلسفهای روشن در اصل نظریه و سامانی نظامواره در تفسیر دین و گام توسعهای تحقق دین بیابد.
🔹«#فلسفۀ_دین» در کوتاهترین تعریف عبارت است از دانش چیستی و چرایی دین بهمنظور گذار روشمند و بنیادین از حقیقت دین به چگونگی تحقق آن (تدین). به سخنی دیگر، فلسفۀ دین خاستگاه بازسامانی مستمر مبانی معرفتشناخت و روششناخت فکر دینی برای سامانبخشی مناسبات تفسیر و تدبیر جهان است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd