⚜ در عرصۀ پژوهش #اجتهادی_تفسیری
احمد آکوچکیان:
▫️ انسان تازهای در آستانۀ کتاب کریم
جهان جدید و تازهای برای انسان امروز اتفاق افتاده است، جهانی با انبوه پرسشها و مسئلههای تازه دربارۀ انسان، پس دربارۀ زندگی، پس و بهناگزیر دربارۀ دین یا مکتب برای زندگی و به این قرار دربارۀ انبوه چگونگیهای ناگزیر پیشروی معنیداری زندگی در این معاصریت و ازجمله پرسش از چگونگی معادلۀ ملت و دولت و نه دولت ـ ملت. کتاب مرجع دین برای زندگی «قرآن کریم» است. چگونه به قرآن روی کنیم و به خویش فرصت جریان رشدشناخت این کتاب حکیم را در متن معادلۀ عقلانیت و معنویت زندگی معاصری خویش ببخشیم؟
۱. معاصریت ناگزیر بشر امروز اتفاق افتاده است، #تجددی با انبوه #پرسشهای تازه و دیدگاههای تازه، مانند پرسش از معادلۀ عقلانیت و خلاقیت انسان، عقلانیت و معنویت در متن زندگی، پرسش از معادلۀ ایمان و شریعت، پرسش از معادلۀ معنای هستی و معنای زندگی، پرسش از الگوی توسعۀ پایدار در همۀ عرصههای حیات انسانی بهقصد آیندهنگاری تاریخیت همۀ زندگی؛
۲. برای انسان امروز ـ خواسته یا ناخواسته و خوانده یا ناخواندۀ دینپژوهان ـ «#دین_برای_انسان» در میان است و نه «#انسان_برای_دین»! بدین روی هجوم عظیم انتظارات انسان معاصری از دین در میان است. برای انسانی که دین پاسخگوی دغدغههای وجودی او و جستوجوهای او باشد، آن «انتظار از دین» به «نیاز به دین» فراوری میشود و بر مدار این نیاز به دین است که برای انسان سالک باورکردۀ دین معیار برای رویش وجود خویش، نوبت بالغی از «انسان برای دین» سر میرسد. پس در این معاصریت، باید نشان داد که «کتاب دین: قرآن کریم» معیار پاسخگوی این معادلۀ «از دین برای انسان تا انسان برای دین» است. بدینسان ظهور خودآگاه دانش فلسفۀ دین و به این قرار، گذار معادلۀ انتظار از دین و نیاز به دین در تحلیل مسائل معاصری پیشروی دین و دینداری با میانداری رخداد «دین برای انسان» بهمثابۀ مدخل ورود در جریان زیست دیندارانه و برآمدن گامبهگام «انسان برای دین» رخ نموده است؛
۳. این رویکرد تازهبنیاد فلسفۀ دینی به دین معیار حاجتمند ناگزیر روشمندی است. باید از یک #روش معین سخن گفت که بتوان با آغازگری از فهم آنْ فهرست انتظارات از دین را در خط استنطاقی قرار داد و بلوغ یک خط فکری معین را به سامانی نظریهای تبدیل کرد، یک #سامان_نظریهای که توانمند دانشبینانسازی زندگی و توسعه را داشته باشد و بر این مدار، نشانگر آن باشد که دین معیار توانمند جریانداری در یک الگوی درونزای توسعۀ آیندهنگار است و نشان میدهد چگونه فاعلان چنین عرصۀ زیستیای میتوانند خود برنامهریز تدبیر توسعهای خویش و ملت خویش بر مدار آن دین معیار باشند تا بهمدد گفتمان و فرهنگ حاصل این زیست برنامهای، یا دانش عامه، آن دانشبنیانی را به داناییبنیانی برای متن جامعۀ انسانیْ بهویژه در خواهانی و رؤیا و عزم انسانی تا ملی تبدیل کنند.
با این رخداد تازۀ فلسفۀ دینی، تاریخ تفسیر دین و قرآن کریم اینک با رهسپاری به «معرفتشناسی و روششناسی پسینی یا فلسفۀ تاریخ تفسیر» در آستانۀ یک گذار راهبردی پارادایمی است؛
۴. در این خواهانی فلسفۀ دینی جاری در متن مسائل عینی انسان و مدنیت معاصری، فراوری بهتدریج خودآگاه معادلۀ سازِکاریِ اینک روشنترِ «نظرْـ عمل» به «#پارادایم ـ #واقعیت» در متن تحقیق و توسعه و در این راستا، ضرورت تبیین معرفتشناخت و روششناخت دانش تفسیر در فرایند اجتهاد تفسیری سازوکار پیشرفتشناختْ در متن فرانظریه و نظریۀ اندیشۀ دینشناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت دین قرآنی ـ اوصیایی پیشرو است.
➺@markaz_strategic_roshd