🔺 پیشتر اصول حِکمی معلمی #امام را آموختیم و اکنون ١۵ خرداد ١٣۴٢، چونان ٢٢ بهمن ١٣۵٧، فرصت یک تجربۀ تاریخی رخداد معادلۀ «دین و مُلک» در جهان جدید با میانداری و راهبری امام و این درسهای بزرگ در گامهای #پساامامی است. علامه شهید #صدر همچنان پیشاهنگ کلاننگر حضور دین در جهان جدید است، اما او خود آموزگار امکان گامهای پساصدری چون عبور از منطق استقرا در ویرایش اصولی آن به معادلۀ منطقهای #استفهامی _ #پسکاوی است. تاریخیت معرفت و امکانهای تجدد مستمر در این میدان، بهتناسب اوصاف درونزای دین و ملک، این عبور روشمند از آراء و دیدگاههای پیشینیان اهلنظر را فصل راهبردی قدردانی آنان در میدان امر ملموس این بلوغ تاریخیت دانش نشان میدهد. با امام این نقطههای فراروی مانند:
١. به گونۀ #الگوی_معیار_پیشرفت (رشد ـ توسعه) ظهور روشنبین معادلۀ #نظر_عمل به سطح معادلۀ پارادایم به نظام مطلوب و نظریه تا مدلسازی مفهومی تا گفتمان تا مدلسازی عملیاتی تا واقعیت و بانی این منظومه شدن در جهان جدید؛
٢. رهسپاری از نظریۀ حداقل پنج سدهای #ولایت_فقیه_حکم به #ولایت_فقه_حکم (دانش آداب ظاهر عمل)، تا #ولایت_فقه_دین یا #ولایتمندی_نظام_اندیشگانی معطوف به همۀ ابعاد #دین بهمثابۀ الگوی معناداری زندگی که #فقه_حکم عضو نظاموارۀ آن است و نه اینهمان با آن؛
٣. و گذار از معادلۀ #دانش_قدرت به معادلۀ #دانایی_اقتدار در پیوست ملت_دولت و بدینسان عبور از معادلۀ ابزاری علم و فقه در آستانۀ قدرت؛
۴. و میانداری #پیشرفتشناخت دانش تفسیر قرآن کریم و #قرآنشناخت پیشرفت در میانۀ علوم مرسوم فلسفه تا فقه تا علوم انسانی تا عرفان؛
۵. الگوی فراوری مدیریت عادلانۀ قدرت_اقتدار حکمتبنیان؛
۶. تجربۀ روشمند #تجدد_درونزای_دینشناخت در جهان معاصری ایرانی.
➺@markaz_strategic_roshd
💠 تأملی بر نظر استاد احمد #آکوچکیان
در عرصۀ #فقه و #حقوق
🟤 «#فقه_حکمِ» بر مدار ادراک هستها (#دانشهای_حقیقی) را، بر رسم دیرینش، اینگونه میدانیم که #دانش_اعتباری و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان و طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزههای استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. به عبارت دیگر، #فقه_حکمْ #دانش استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میانحوزهای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری از هستیشناسی تا انسانشناسی و جامعهشناسی است. #فقه_حکمْ در سامانی با دو #دانش_عتباری «#اخلاق (ارزشهای بالادستی: شایدها و نشایدها) و #فقه ـ #حقوق (ارزشهای حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)»، بایدها و نبایدها، شایستها و نشایستها، حقها و تکالیف معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظامهای مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی تا قضایی و جزایی شکل میگیرد. این دو #دانش_اعتباری ناظر به چگونگیها هستند، درحالیکه #ادراکات_حقیقی به چیستیها و چراییها نظر دارند. #حکمْ ضابطۀ حاکم بر رابطه است. #فقه_حکم #دانش استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطههاست.
🟡 #فقه_حکم به معنای یک #دانش_هنجاری ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان، و انسانهای دیگر مانند هر دانش دیگری موضوع #تأملات_فلسفی (موضوع درجه دوم دانشی) قرار میگیرد و بخش انبوهی از پرسشهای مربوط به این قسم #تأملات_فلسفی جزو مسائل آن است که فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهی در چارچوب «#فلسفۀ_فقه» پاسخ خود را دریافت میکنند و به ناگزیر روشهای تحلیلی و عقلی خاص خود را میطلبند.
🟤 #فقه_حکم اکنون و در انبوه مسائل برآمده در جهان جدید و بهطور خاص جهان ایرانی پس از تجربۀ انقلاب اسلامی با برآمدن معادلههای جدیدی چون «#فقه و معنای زندگی» در تناسب و معادلۀ با فلسفه و اخلاق زندگی، «#فقه و قدرت» در تدبیر عادلانۀ آن و برحذری در انفعال از آن و توجیهگر آن و «#فقه و تجدد» با سطوح و ژرفایی از انواع مسائل فلسفی، پارادایمی، جهانبینی و معرفتشناختی روبهرو است، مانند نسبت فقه حکم و معنای زندگی و استناد آن به فلسفه و معنا برای هستی، نسبت با اخلاق و ارزشهای وجودی تا لایههای درونی تجربۀ باطنی و عرفانی، نوع نسبت آن با علم اصول و بازبینیهای موردنیاز در روششناسی تا عرصۀ هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک فلسفی، نسبت آن با مسئلۀ نظامشناسی دین و نظامسازی توسعهای و مدیریت قدرت و ورود به عرصۀ راهبری توسعهای جامعۀ هدف و در سرجمع، نسبت فقه حکم با فقه دین و ولایت فقه دین.
🟡 ارجاع معرفتشناختی #نظریۀ_جمهوری_اسلامی_ایران به #نظریۀ_ولایت_فقیه_حکم به گستره و ژرفای مسائل دامن زده است و به گونهای عمیقاً پارادایمی با آیندۀ این نظام مدنی پیوند خورده است. #فلسفۀ_فقه اکنون در همۀ این گستره و ژرفا به ناگزیر حاضر و جاری است و باید تحلیل و پاسخی روشن برای مسائل معاصری پیشروی آن داشت. در نگاه اول به این حضور و جریان، انبوه چالشها خودنمایی میکند، درحالیکه با ژرفاروی به عمق این بینش فلسفۀ حُکمی و فلسفۀ فقهیْ فصلی از فرصت بینظیر گذار پارادایمی به تجدد و پسامدرنیتۀ درونزای جهان اسلامی ـ ایرانی در پاسخ به منظومۀ عظیم مسائل معاصری در معادلۀ دین و مُلک به میان میآید: از سویی در #جایگاه_حکم در زندگی و معنای زندگی معاصری و از سویی دیگر #جایگاه_فقه_حکم در نظام داناییبنیان تفسیر و تدبیر #پیشرفت، #تجدد و #توسعۀ درونزای معاصری.
➺@markaz_strategic_roshd
💠 در عرصۀ پژوهش فقه و حقوق
🔅 جایگاه فلسفۀ فقه
«#فقه_حکم» بر مدار ادراک هستها (دانشهای حقیقی)، بر رسم دیرینش، دانش اعتباری و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان، طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزههای استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. در تعبیری همپای، «#فقه_حکم» دانش استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میانحوزهای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری، از هستیشناسی تا انسانشناسی و جامعهشناسی، در سامانی با دو دانش اعتباری اخلاق (ارزشهای بالادستی: شایدها و نشایدها) و فقه ـ حقوق (ارزشهای حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)، بایدها و نبایدها، شایستها و نشایستها، حقها و تکلیفهای معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظامهای مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، دفاعی تا قضایی و جزایی است. این دو دانش اعتباری ناظر به چگونگیها هستند، درحالیکه #ادراکات_حقیقی به چیستیها و چراییها نظر دارند. حکمْ ضابطۀ حاکم بر رابطه است. فقه حکم دانش استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطههاست.
#فقه_حکم بهمثابۀ یک دانش هنجاری ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان و انسانهای دیگر، چونان هر دانش دیگری موضوع تأملات فلسفی (موضوع درجه دوم دانشی) قرار میگیرد و بخش انبوهی از پرسشهای مربوط به این قسم از تأملات فلسفی جزو مسائل آن است. این پرسشها فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهیْ در چارچوب «فلسفۀ فقه» پاسخ خود را دریافت میکنند که بهناگزیر روشهای تحلیلی و عقلی خاص خود را میطلبند.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd