#امام_زمان_عج_مناجات #شب_یلدا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دلم می خواست راه روشن شب های من باشی
چنان خورشید پشت ابر غم ، رویای من باشی
منم آن قطره ی ناچیز ِ سرگردان ِ بارانی
برایم باز کن آغوش خود ، دریای من باشی
من از جمعیت تنهای هر آدینه می ترسم
چه می شد همدم این جمعه ی تنهای من باشی
برای ختم این هجران ، امام کربلایی ها
کماکان نیت هر ختم عاشورای من باشی
زمان گریه کردن بین روضه بیشتر باشد
بیا تا روضه خوان این شب یلدای من باشی
**
بزن ای روضه خوان امشب گریز شام ویرانه
بخوان تا غربت این ذکر یازهرای من باشی
سه ساله گفت باباجان دلم می خواهد امشب را
در این دنیای نازیبا ، غم ِ زیبای من باشی
اگر هم نوبتی باشد بمان که نوبت من شد
یک امشب را محبت کن فقط بابای من باشی
به من می گفت ساکت باش ، گفتم دختر شامی
نمی فهمی مگر اینکه تو امشب جای من باشی
دلم از غصه ی دوری دگر راحت نخواهد شد
غم دیروز من ، امروز من ، فردای من باشی
بیا تا بوسه هایم مرهم زخم سرت باشد
بیا با بوسه ای درمان زخم پای من باشی
اگرچه دیر امّا این شب یلدا سحر گشته
چراغانی کنید این شهر را ، بابام برگشته
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی #حسینیه 👇👇👇
@marsieh_madh ✋🇮🇷
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
خودت جلوه دادی، گُل و خارها را
و طوفان زدی دشت و گلزارها را
ای ابرِ خطاپوشِ بارانیِ من!
بگیر از دل و سینه زنگارها را
گداهای شب را ملامت نکردی
کشیدی در آغوش، بیدارها را
درِ خانهات را به مردم نبستی
فقط راه دادی گرفتارها را
همینکه یکی دردِدل کرد با تو
دوا کردهای درد بیمارها را
رجب، ماه شعبان و ماه خدا... آه!
چه راحت ضرر کردم افطارها را
دوباره به مهمانیات دعوتم کن
دوباره بکش ناز سربارها را
یکی گفت حسین و همه گریه کردند
همانجا خریدی گنهکارها را
**
به زحمت خودش میرساند به زهرا
رقیه تقاضای زواّرها را
رقیه مجیب و رقیه اجابت
ببین دور این کعبه اصرارها را
صدا زد پدرجان نبودی ببینی
که دیدم ته شام و بازارها را
نخوردم زمین گرچه صد ضربه خوردم
گرفتم بجان تو دیوارها را
یتیم خودت را دوباره بغل کن
عوض کن کمی طرز رفتارها را
✍ #رضا_دین_پرور
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#هدف_نشر_فضائل_اهل_بیت
💐 اشعار آیینی #حسینیه 👇👇👇
@marsieh_madh ✋🇮🇷
🌹🌹🌹🌹🌹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام؛ #مجلس_یزید_ممنون؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
گفتم به "دل" بمیر!، به "جان" گفتهام بسوز!
خورشید بر فرازِ نِی و تیره گشته روز
عالَم فدایِ آنکه سرش را بریدهاند!
نفرین به خصم، لعن به اشرارِ کینهتوز
یا زینب الصبور! بخوان از غمِ حسین
شامِ سیاه را به یکی آه، برفروز!
با چوبِ خیزران به لبش زد یزید و بعد_
دختر که دید، عمه به او گفت: لب بدوز!
**
دارد تمام میشود این ماهِ عاشقی؛
من سخت، بیقرارِ شبِ سومم هنوز!
✍ #عادل_حسین_قربان
#اشعار_آیینی
#اشعار_محرم
#نوحه
#مدایح_مراثی
| عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/2592800965C27ad482bc3
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
از رو نی منو نگا کن بابایی
واسه دخترت دعا کن بابایی
دوباره بهم بگو "رقیه جان"
دوباره منو صدا کن بابایی
مثه اون روزایِ خوبِ مدینه
بیا دستامو حنا کن بابایی
از همون بالای نیزه هم شده
یه نگاه به این پاها کن بابایی
میدونی نمیتونم که راه برم
پس واسم فکر عصا کن بابایی
گلِسَر دیگه به کارم نمیاد
گرهی موهامو وا کن بابایی
واسه اینکه زجر دیگه سر نرسه
مثه من خدا خدا کن بابایی
دردمو به هیچکی جز تو نمیگم
دردمو خودت دوا کن بابایی
من میخوام فقط که باخودت باشم
زود منو حاجت روا کن بابایی
سرِ تو جاش توی آغوش منه
هجرت از تشت طلا کن بابایی
تو کفن نداشتی من میخوام چکار؟
یه حصیری دست و پا کن بابایی
✍ #علیرضا_خاکساری
@marsieh_madh
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
وقتی از خاک تو شفا برسد
گر نگاهی کنی، چهها برسد
به نوا میرسانیاش قطعاً
بی نوا گر به نینوا برسد
رحمت واسعه! بغل وا کن
تا غریبه به آشنا برسد
ما ز دست فراق خسته شدیم
یکنفر هم به داد ما برسد
دست ما را بگیر تا بلکه
پاى ما هم به کربلا برسد
لحظهی احتضار منتظریم
قدمت روی چشمها برسد
تا حسینی شدن بسی راه است
میوهی کال، مانده تا برسد
زخمهای تو تشنهی اشکاند
گریه کردم به تو دوا برسد
::
با خودش میبَرَد مرا حتماً
پدر امشب اگر خرابه رسد
نان خود را نخورد خواهرتو
تا به طفلان تو غذا برسد
✍سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#حضرت_رقیه_س_شهادت
میل پریدن هست اما بال و پر، نه
هر آن چه میخواهی بگو اما بپر، نه
حالا که بعد از چند روزی پپش مایی
دیگر به جان عمهام حرف سفر، نه
یا نه اگر میل سفر داری، دوباره
باشد برو اما بدون همسفر، نه
با این کبودیهای زیر چشمهایم
خیلی شبیه مادرت هستم، مگر نه؟!
از گیسوان خاکیام تا که ببافی
یک چیزهایی مانده اما آنقدر نه
دیشب که گیسویم به دست باد افتاد
گفتم: بکش، باشد ولی از پشت سرنه
امروز دیدم لرزههای خواهرم را
در مجلسی که داد میزد: (ای پدر نه)
تو وقت داری خیزرانها را ببوسی
اما برای این لب خونین جگر نه؟!
ای میهمان تازه برگشته! چه بد شد
تو آمدی و شامیان خوابند ورنه...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#جواد_کریم_زاده
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کتیبه و علمش فرق می کند
دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند
در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند
دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند
باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کرمش فرق میکند
غمخانه ای که گشته به پا در عزای او
بانی مجد و محترمش فرق می کند
هر کس برای خود صنمی انتخاب کرد
کلب الرقیه هم صنمش فرق میکند
هرگز عجیب نیست که حیران شود مسیح
بیند که با مسیح دمش فرق می کند
با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند
زهراست کوه صبر ولیکن رقیه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند
دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند
شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند
روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
#جواد_کریم_زاده
@marsieh_madh