#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
#مربع_ترکیب
ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی
نشستهام سرِ راهی شکستهام به چه حالی
به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی
خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی
خدا کند که بریزم به پات خون حلالی
قلم گرفتم و نقشت به قبلهگاه کشیدم
ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم
نه کعبه را که تو را باز تکیهگاه کشیدم
تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم
که مثل قله بلندی که مثل آب زلالی
مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی
نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی
و آمدی و سرودند اُمیدِ این برهوتی
چه جلوهای چه جلوسی، چه جذبهای جبروتی
عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی
مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی*
که کردگار صراطی محمدی و جناتی
همه حَسن سکناتی همه علی جلواتی
چقدر پُر برکاتی چقدر فاطمه ذاتی
که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی
همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری
علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری
شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری
تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری
رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی
خدای غیرت و قدرت علیِ همت و صولت
نجف تبارِ شهامت شرفنژادِ شجاعت
به تیغ هول و مهابت بزن به ریشهی ذلت
که جهل و تلخی و غارت رسیدهاست به غایت
که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی
برس به دادِ زمانه که کفر را بتکانی
که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی
برای اینهمه غزه ، برای قبرِ نهانی
حرم بساز و به آنجا سلامِ ما برسانی
تویی و لشگر ایرانیات ، ببین چه وصالی
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که بردهای به نگاهی*
به کشتگانِ خودت خوان نماز بر سرِ راهی
شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی
به عاشقان تو مانده نه قوَّتی نه مجالی
مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم
در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم
در این هوای گرفته در این غبار بمیرم
بیا که آخرِ عمری کنارِ یار بمیرم
خدا کند که جوابی دهی به غرقِ مَلالی
گرفتهام به اُمیدی دوباره دست دعا را
که گفتهاند برایم حدیثِ شاه و گدا را
نشستهام که بگیرم کمی نگاه خدا را
برای مادرم امشب برات کرببلا را
که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی
شنیدهام که شب و صبح گریه نانِ تو است و
هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و
هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و
هنوز عمهی سادات روضهخوان تو است و
که در برابر زینب به نیزه هست هلالی
*سعدی
*فروغی بسطامی
#حسن_لطفی
#حسینیه
@marsieh_madh
#امام_خمینی_قدس_سره
#مربع_ترکیب
تقدیم غمت خونِ جگر لالۀ ما بود
بی مهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود
هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود
هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود
ای ماه که دادی همه را مهر خدائی
چون شد که دمیدی به شبستان جدائی
ای یاد جمال تو چراغ سحر ما
ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما
ای روی نهان از نظرت در نظر ما
حیف است که باشیم و نباشی به بر ما
هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود
ایام غمت بر همه ایام بلا بود
ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم
یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم
سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم
باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم
عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما
بی تو شده جان کندن ما زندگی ما
ای همدم یاران خدا جوی جماران
ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران
ای گرد عزایت به سرو روی جماران
با یاد تو چشم همگان سوی جماران
بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست
بیت الحزن از غصه جماران دل ماست
ای رفته به دیدار خدا با دل آرام
آرام دل آرام که گیتی است تو را، رام
از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام
با صبح قیامت شب کفر است به اتمام
دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید
از طبل ابر قدرتی آواز نیاید
آرام کز اعدای تو آرام ربودند
یاران همه از دور پیام تو شنودند
از مرکز الحاد بدین راه گشودند
در دامن کفر آیت توحید سرودند
خورشید قیام تو گرفته همه جا را
بخشنده پیامت به جهان نور خدا را
آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم
آرام که پیوند وفا را نگسستیم
با غیر تو ما عهد نبستیم نبستیم
آنیم که بودیم و همینیم که هستیم
کوبیم بت اهرمن اهرمنی را
داریم زتو چون تبر بت شکنی را
آرام که همواره پیامت سخن ماست
آرام که این جامه به پیکر کفن ماست
آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست
آرام که بر بال ملایک وطن ماست
آرام که ایمن زبلا کشور ما شد
همسنگر تو خامنه ای رهبر ما شد
در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران
گردید وطن آتش و خون هشت بهاران
غلطید بخون از همه سو پیکر یاران
سوگند به سوز دلت ای پیر جماران
داغ تو که چون شعله آتش به درون بود
بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@marsieh_madh
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#مربع_ترکیب
ای بقیعِ غم تو کرببلایی دیگر
کربلا بود برای تو مِنایی دیکر
کوفه تا شام، تو را سعیوصفایی دیگر
در غریبان، تو غریب الغربایی دیگر
غربتت را نسرودم منِ شاعر آری
راستی تو چقَدَر شاعر و ذاکر داری؟!
شده آزرده تو را از عمل ما، خاطر
بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر
از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر
گرچه محتاجترینیم به قال الباقر
همهی سال پی یک شب تقویم توأیم
ما فقط مرثیهخوان شب ترحیم توأیم
دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا؟
گاهگاهی که رسیدیم، نماندیم چرا؟
پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا؟
باقرالعلم! ز علم تو نخواندیم چرا؟
بگذر از ما که برای تو مؤثر نشدیم
نه که بی صحن و رواقی تو، مسافر نشدیم
کودکیهای تو در اوج مصیبت طی شد
کودکیهای تو همراه شهادت طی شد
پای آن خیمه که میرفت به غارت طی شد
زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد
طی شده کودکیات گوشهی بین الحرمین
گه در آغوش پدر، گاه در آغوش حسین
کربلا جلوهی غم بود برایت مادام
کربلا کشت تو را، کشت تو را بدتر شام
کربلا بود و حسین و تو و سجاد، تمام
کربلا بود و امام بن امام بن امام
من تو را یک تنه یک کرببلا میبینم
من تو را در همهی مرثیهها میبینم
داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو
روضهخوان باش خودت، روضهی او را تو بگو
پرده بردار، بیا راز مگو را تو بگو
بوسهی تیغ به رگهای گلو را تو بگو
تو بنا بود بمانی به امامت برسی
روضهخوان باشی و هر شب به شهادت برسی
#محسن_ناصحی
#اشعار_آیینی
@marsieh_madh
#امام_جواد علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹باب المراد🔹
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود...
ای زمین از عرش، بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوهٔ قلبت، دل آرامت، جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
بیعصا هم معجزه مانند موسی میکنی
دیدهٔ کور «موفق» را تو بینا میکنی
بر حقیری بنیعباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ علم گردن میزنی...
📝 #محمدعلی_بیابانی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
لبِ چاک چاکم امشب هوس شراب دارد
چهکنم که گفت ساقی همه جا حساب دارد
من و برکهای که در خود رخ آفتاب دارد
ببر امشبم از اینجا به نجف ، ثواب دارد
نجف است و شاهمردان به حرم علی علی جان
من و روبروی ایوان همه دَم علی علی جان
بخدا که دیده حق را به جمالِ لَنتَرانی
نظری که دیده او را به شکوه آسمانی
به کنار رُکنِ کعبه به تجلی یمانی
شدهام اویس و گفتم به زبانِ بی زبانی
علی از پیمبران هم بری از قیاس باشد
و سزد فقط به زهرا که علی شناس باشد
نرسد به حد فهمش به کجا توانمش خواند
نه خدا توانمش خواند نه جدا توانمش خواند
همهجاست جلوهاش پس، همهجا توانمش خواند
علی آنقدر بزرگ است که خدا توانمش خواند
زِ شکاف کعبه آمد برود به دوش احمد
که کجاست جای پایش سرِ شانهی محمد
توکه آمدی خدا گفت: که جهان کجا کجا تو
تو هزار انتخابم که فقط تو ... یا تو یا تو
بخدا رسیده هرکس که رسیده است تا تو
که حرامزاده بی تو که حلالزاده باتو
همهی وجود زهرا به نگاه تو همه اوست
بخدا علی است زهرا بخدا که فاطمه اوست
دَمِ گرم لای تیغت سر کافران بپیچد
به مدار ذوالفقارت همهی جهان بپیچد
پیِ وصف توست الکن بخودش زبان بپیچد
رسد آنزمان که نامت همه با اذان بپیچد
که تمام اهل عالم فقط این صفیر باشد
که فقط علی امام است و علی امیر باشد
بهفدای بازویت که درِ قلعه را زِ جا کند
نه فقط که درب خیبر که تمام قلعه را کند
دَمِ جبرئیل آمد: «که علی است مرحبا... کند»
پس از آن تمام شرک را هم دم تیغِ لافتی کند
به تبسم است احمد به دعاست یا احد را
که خدا از او نگیرد دَمِ یا علی مدد را
زدهای به قلب لشکر همه ماتِ تار و مارت
عرق زمین درآمد به غبارِ کارزارت
همهی سپاه پیچیده شده به ذوالفقارت
شده هریکی دو تا و شده هردوتا چهارت
دوسه تا نمودهای تو به دو ضربه عَمرووَد را
و خدا زِ ما نگیرد دَمِ یا علی مدد را
نفست همه نجات و قدمت پل صراط و
نظری به تو صلواة و نظر تو نورِ ذات و
همه نفْس کائنات و همه جان ممکنات و
حرم علی حیات و نجف علی نبات و
به جز از علی علی جان به وجود جزر و مد نیست
چهکند کسی که ذکرش نفسش علی مدد نیست
همه عُمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
چهکند بهشت بی تو که دلش به زلف بستی
به زمین قدم نهادی دل آسمان شکستی
دل ما که هست از چه غم خود به چاه گفتی
چه شده غریبیات را همه شب به آه گفتی
دلِ شب بزن غریبه درِ خانهی گدا را
به جزامیان غذا ده و فقیر و بی نوا را
بنشین و بشنو آقا دل سیر ناسزا را
بنشان به پشت خود در دل کوچه بچه هارا
در درک حضرتت را زِ چه بستی ای علی جان
تو که بوده ای علی جان تو که هستی ای علی جان
#حسن_لطفی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
چون ابر به هر باد پریشانم از این عشق
چون باد رها... بی سر و سامانم از این عشق
چون برگ به دستِ تبِ طوفانم از این عشق
بی چتر تهِ کوچهی بارانم از این عشق
سوگند دمِ حی علی العشق حسین است
نقش علمِ حی علی العشق حسین است
بُرد آن خمِ اَبرو منِ سجاده نشین را
چون ماه که حیران خودش کرد زمین را
نه کفر شناسد دلم از عشق نه دین را
دیوانه چه داند نه همان را نه همین را
ای شُکر که بر خانهی من راه تو اُفتاد
من خانه خرابت شدم ای خانهات آباد
یک بوسهی آتش پر پروانهی ما بُرد
سیل آمد و بر دوش خودش خانهی ما بُرد
طوفان شد و برقی زد و کاشانهی ما بُرد
این عشق رسید و دل دیوانهی ما بُرد
از روز ازل خاک نشینان حسینیم
عشق است اگر بیسر و سامان حسینیم
این کیست که آتش به گریبان من انداخت
این کیست که شعله به نیستان من انداخت
این کیست که آشوب به بنیان من انداخت
این کیست که جان بر رگِ بیجان من انداخت
بر آنکه دوچاریم حسین است حسین است
ما هرچه که داریم حسین است حسین است
ماییم و جنون تو که زنجیر نگشتیم
دورِ سرِ غیر از تو نفسگیر نگشتیم
ما جز به در خانهی تو پیر نگشتیم
هِی نام تو گفتیم ولی سیر نگشتیم
از هر نفس ما بس ما هست حسین است
این عشق تمام کس ما هست حسین است
ای هرچی خدا داشته پاشیده به پایت
ای هرچه علی داشته بخشیده برایت
ششگوشهی دل را که تراشیده خدایت
یک قبله فقط هست فقط کرب و بلایت
رفتیم و نوشتیم که جان در حرم توست
آرامترین جای جهان در حرم توست
ما را جگری بود دگر نیست دگر نیست
تاوان غم عشق به اما و اگر نیست
آن را که خبر از حرمت نیست خبر نیست
انگشت نما بودن ما جرم مگر نیست
با اشک تو آمیخت خدا آبو گِل ما
ای حضرتِ نزدیکتر از ما به دل ما
عیسی چه دمی داشت اگر داشت تو دادیش
موسی قدمی داشت اگر داشت تو دادیش
سینا حرمی داشت اگر داشت تو دادیش
یحیی که غمی داشت اگر داشت تو دادیش
یحییِ علی ای لب خشکیده دمت گرم
ای جان فقیران دو عالم حرمت گرم
بگذار که شب در خم گیسوی تو باشد
چشمان خدا رو به فراروی تو باشد
هر صبح علی خیره به اَبروی تو باشد
هرشب سرِ زهرا روی زانوی تو باشد
بگذار که زهرا بکشد شانه به مویت
بگذار حسن بوسه زند زیر گلویت
پشت درِ ششگوشهی تو جمع گدا جمع
شد بیت کرم گِرد تو در وقت دعا جمع
ای خاطرِ زهرا به نفسهای شما جمع
خوبان دوعالم همه در کرببلا جمع
تو که نفَسِ فاطمهای از چه شدی پخش
آقا تو حسین همهای از چه شدی پخش
از یاد، وهب بُرد کنارت وطنش را
حق داشت که عابس بدرد پیرهنش را
حُر غرقهی خون است ببینی کفنش را
جُون است بغل کردهای آقا بدنش را
ای شاه مزن سنگ بر آئینهی زینب
آهسته برو ای نفَس سینهی زینب
ای وای که زهرا أنا عطشان تو کشتش
تو نامده بودی أنا عریان تو کشتش
کوچه نه، حدیث لب و دندان تو کشتش
پهلو نه، غمِ حنجرِ سوزان تو کشتش
دنبال تو زینب چقدر تاب بیارد
رفته است برای تو کمی آب بیارد
برخیز ببین خواهرت اُفتاده عزیزم
بالای سرت مادرت اُفتاده عزیزم
از مستیِ نیزه سرت اُفتاده عزیزم
از ناقه زمین دخترت اُفتاده عزیزم
شب آمده داری خبر از حال رقیه ؟
زجر است که رفته است به دنبال رقیه
#حسن_لطفی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹عالِمِ آل محمد🔹
اوّل سخن به نام خداوند ذوالکرام
نام خداست چون همه جا بهترین کلام
وآنگه ز روی صدق و ارادت دهم سلام
بر آستان قدس رضا، هشتمین امام
امروز در حضور کریمش نشستهایم
هر یک به نیّتی به حریمش نشستهایم
این روضه کز شکفتن دلهاست باغ دل
روشن ز ذرّه ذرّۀ خاکش چراغ دل
ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل!
اینجاست آن که هست خریدار داغ دل
اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند
داروی زخم سینۀ صاحبدلان دهند..
امشب بهشت محو تماشای مشهد است
قندیلهای نور به هر جای مشهد است
هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است
قلب پیمبران به تمنای مشهد است
مشهد که جلوهگاه جمال محمد است
آرامگاه عالِمِ آل محمد است
فردا سپیده با دم جبریل میدمد
محشر نگشته، صور سرافیل میدمد
از مشهد الرضا، گل تهلیل میدمد
خورشید بر قبیلۀ هابیل میدمد
تا کور، چشم دودۀ قابیلیان شود
رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود..
امشب مدینه عرش معلای دیگر است
آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است
تورات نور، در کف موسای دیگر است
موسای عشق را ید و بیضای دیگر است
امشب مدینه وآن همه آیات روشنش
بوی رسول میدهد و پارۀ تنش
یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد
خاک مدینه، دیدۀ دل را جلا دهد
این شهر، عطر سامره و کربلا دهد
وین لالهزار بوی حسین و رضا دهد
گاه نزول موکب اجلال احمد است
یا عید جشن عالِمِ آل محمد است..
قدوسیان تجلی توحید بنگرید
نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید
در طور جلوهای که درخشید بنگرید
در دامن ستاره به خورشید بنگرید
خورشید آسمان ولایت رضا رسید
در لالهزار نجمه، گل اِنّما دمید
این وارث یگانۀ موسیبنجعفر است
فرزند نازدانۀ موسیبنجعفر است
در هر صفت، نشانۀ موسیبنجعفر است
این آفتاب خانۀ موسیبنجعفر است
روح نبی، روان علی، بر جهان امام
امر جهان و اهل جهان در کفش تمام
آیینۀ خداست جمال صبیح او
یوسف در آرزوی نگاه ملیح او
فرموده است حضرت صادق مدیح او
پیغمبران نشسته به پای ضریح او
تا افکند نگاه عنایت به سویشان
تا پر کند ز کوثر رحمت سبویشان
این ماه را که شمس ضحی آفریدهاند
نورآفرین آینهها آفریدهاند
بابالمراد خلق خدا آفریدهاند
او را برای کشور ما آفریدهاند
ایران که پایگاه ولایت به عالَم است
در سایهسار پرچم او سبز و خُرّم است
نام رضا صفای دل اولیا بُوَد
دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد
تنها نه سایهاش به سر مُلک ما بُوَد
عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد
این یک حقیقت است و کسی درک میکند
کاین روضه را به اشک روان ترک میکند..
مهری که ماه، سِیر کند در پناه او
ماهی که مهر موج زند در نگاه او
«وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او
«واللّیل» سایهپرور خال سیاه او
او هشتمین امام و دهم عصمت خداست
نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست
سبز است پرچمت که دلیل هدایت است
زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است
سرخ است خاتمت که نشان شهادت است
در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است
خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع
با بوسهها به گنبد تو میکند خشوع..
ای جلوهگاه رأفت و ای قبلهگاه راز
سایند قدسیان به حریمت سر نیاز
بر ملت مجاهد و ایران سرفراز
پیوسته باد پرچم سبزت در اهتزاز
تا میوزد به پرچم سبز شما، نسیم
داریم امید بر کرمت، اَیُّها الکریم..
در این حرم، فروغ خدا دیده میشود
در لحظه لحظه معجزهها دیده میشود
نور اجابت از همهجا دیده میشود
آیات لطف و فیض رضا دیده میشود
از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است
در انعکاس آینهها نور رأفت است..
ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر
هم خیرخواه خلقی و هم رهنمای خیر
هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر
دارد «مؤید» از تو امید دعای خیر
تا التفات بر پدر و مادرش کنی
در آستان خویش مقرّبترش کنی
📝 #سیدرضا_مؤید
✅ @marsieh_madh
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹دلم اینجاست🔹
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرمالله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حججاللهِ اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمسالشموس، عالِمِ آل محمد است
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمامنمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاکپرور است
قرآن روی سینۀ موسیبنجعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بستهاند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بیکرانهای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظارهاش
دوزخ بهشت میشود از یک اشارهاش..
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامنالحجج
جان جهان فدای تو یا ثامنالحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامنالحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامنالحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گلبوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا..
📝 #غلامرضا_سازگار
✅ @marsieh_madh
#امام_رضا علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹آیینۀ جمال خدا🔹
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت
در سر امین وحی، هوای خلیل داشت
بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
موسی به طور قرب خداوند بار یافت
تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت
در هر دلی فروغ حضور مدینه بود
در هر سری نشانۀ شور مدینه بود
خورشید بردمیده ز طور مدینه بود
کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود
ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد
آیینۀ جمال خدا آشکار شد..
ای بوده با زبور و صُحُف آشناییات
تورات را امید به معجزنماییات
شد جاثلیق محو فروغ خداییات
جالوت مات شعشعۀ ایلیاییات
عمرانِ صابی است کمال تو را گواه
نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه
عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت
سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت
بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت
من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت
پیچد چون نوای تو در بندبندمان
یا ثامنالائمه! رها کن ز بندمان
خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست
بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست
جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست
دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست
وقتی به محضر تو شرفیاب میشوم
از شرم شعله میکشم و آب میشوم
کوثر، پیالهای ز شراب طهور توست
طور شهود پرتو فاش ظهور توست
سینای جلوه، آیۀ نور حضور توست
خورشید هم از آینهداران نور توست
چشمم که محو حسن ملیح تو میشود
اشکم دخیلبند ضریح تو میشود..
آن زائرم که آمده با دست خالیام
رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام
بال و پری ببخش به بیدست و بالیام
کز شاعران حضرت مولیالموالیام..
مپسند بار خواهش ما را به ذمّهات
سوگند میدهم به جوادالائمهات..
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @marsieh_madh
#امام_حسین علیهالسلام
#کربلا
#مربع_ترکیب
🔹عکس حرم🔹
باز هم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و غسل شهادت کردم
روضهخوانت شدم و عرض ارادت کردم
تا بیفتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
حرفی از کربوبلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پُر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»...
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشمها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
📝 #محمد_غفاری
@marsieh_madh
#فرزندان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیهم
#شب_چهارم_محرم
#تشییع_شهدا
#حماسی
#مربع_ترکیب
سروها جان به فدای دل دریاییتان
همه رفتیم به تشییع تماشاییتان
بس که افزون شده امروز به زیباییتان
بعد از این فصل شما هست و شکوفاییتان
زیر تابوت شما زیر علم میمانیم
نسل در نسل همه پای حرم میمانیم
زیر تابوت نرفتیم که تا گریه کنیم
ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؟
از شما یاد گرفتیم کجا گریه کنیم
با شما بر غم شاه شهدا گریه کنیم
جایتان سبز در این روضه که گفتیم حسین
با شماییم به هر لحظه که گفتیم حسین
نعرهی شیعه زِ خوناب جگر برخیزد
یک نفر رفت اگر، چند نفر برخیزد
پدری رفت و زمین خورد پسر برخیزد
آنکه خود را زده بر خواب مگر برخیزد ؟
عزّت ما همه از عزّت زینب باشد
غیرتی هست اگر، غیرت زینب باشد
گفت ای بر سر زُلفت همه داراییها
جمع در طاق دو اَبروی تو زیباییها
میزند شعله مرا دیدن تنهاییها
ای برادر به فدایت همهی داییها
خواهرت آمده بارِ دو علمدار کشد
شاه نگذار که حتما به قسم کار کشد
به غریبیات قسم دورت اگر میگردم
با تمام جگرم با دو پسر میگردم
تیغ بردارم و مانند پدر میگردم
هرکسی یک نفر و من سه نفر میگردم
به تو سوگند که در رزم زبانزد هستند
دو دمِ تیغِ علی عون و محمد هستند
نگذار این دو بمانند خجالت بکشند
خیمهی مادرشان را که به غارت بکشند
دق کنند از غم ما زخم جسارت بکشند
داغ شرمندگی و بند اسارت بکشند
شمر ای کاش که با هرچه توان بنشیند
سرِ تو نه، به سر این دو جوان بنشیند
وای؛ از خیمهی زینب ضربان را بُردند
آه؛ با زورِ دو نیزه دو جوان را بُردند
تا بدوزند به هم چند کمان را بُردند
تا دو سر را برُبایند سنان را بردند
عطش و خنجر و خون زود توان میگیرد
اِرباًربا شدنِ این دو زمان میگیرد
حلقهها بسته شد و خنجرشان بالا رفت
نیزهها جمع شدند و سرشان بالا رفت
از دو سو از دو طرف پیکرشان بالا رفت
دادِ زهرا زِ غم مادرشان بالا رفت
چقدر طعنه از آن، طعنه از این خورد حسین
وای بر من که دو دفعه به زمین خورد حسین
#حسن_لطفی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_ششم_محرم
#مربع_ترکیب
شد شب معجزه ها ، ذکر عوالم حسن است
بر لب سینه زن و ذاکر و ناظم حسن است
سایه ی روی سر این همه خادم حسن است
اولین گریه کن روضه قاسم ، حسن است
حسنی گشته حسینیه ی دلها امشب
جای هر درد نوشتند مداوا امشب
ای حسن جان ِحرم ، حضرت دلدار سلام
دست پرورده ی عباس علمدار سلام
یک تنه لشکر دین قبله ی ایثار سلام
شیر غران علی حیدر کرار سلام
سیزده ساله شدی پیر شهادت طلبان
داده ای یاد قیامت به قیامت طلبان
ذکر جانم حسن از عالم بالا آمد
طالب خون علی اکبر لیلا آمد
سیزده سالگی حضرت مولا آمد
حال عباس و حسین از رجزت جا آمد
ذکر طوفان انابن الحسنت را عشق است
یک تنه لشکر آقا شدنت را عشق است
می رسد موج زنان غیرت طوفان حسن
لشکر کفر به جان آمده از جان حسن
باز پی شد شتر فتنه به دستان حسن
کوفه را ریخت بهم یوسف کنعان حسن
هیبتت حیرت انس و ملک و جن شده است
آن همه مَن مَن ازرق همه مِن مِن شده است
وقت آن شد بچشی غربت بابایت را
کینه ها داشت مگر چشم تماشایت را
سنگ ها کرد پر از لاله سراپایت را
چه غریبانه صدا می زدی آقایت را
با زمین خوردن تو گشت بلند هلهله ها
نیمه جانی ِ تو جان داد به این حرمله ها
گرگ های جملی، یوسف کنعان ای وای
از عطش آمده روی لب تو جان ای وای
مرهم زخم تو شد سم ستوران ای وای
شد یکی جسم تو با خاک بیابان ای وای
آه بر آه یتیمانه ی تو خندیدند
شیر گشتند همه تا که غریبت دیدند
زنده شد با غم تو روضه مادر قاسم
قتل تو زیر سر این همه لشکر قاسم
سرو گویم به تو یا لاله ی پرپر قاسم
هم ابالفضل شدی هم علی اکبر قاسم
لرزه از حال تو بر عرش معلی افتاد
می کشی پا به زمین و عمو از پا افتاد
#محمد_حسین_رحیمیان
@marsieh_madh