eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
620 دنبال‌کننده
266 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 نذر ولادت 🍃🌺 خبر رسیده که آقایمان پدر شده است پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا برای سید و سالارمان ثمر شده است خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع) چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است نمیروم به خدا جای دیگری! چونکه گدا فقط درِ این خانه معتبر شده است چه دست ها که به قنداقه اش گره خورده چه چشم ها که به شوقِ وصال، تر شده است نگاه نافذِ او شد دلیلِ خلقِ عقیق به سنگ، خیره شد و صاحبِ اثر شده است برای هر که غلام ِ علیست(ع)؛ خیرِ کثیر برای دشمنِ حیدر، بلا و شَر شده است دوباره «أشهدُ أنّ علی(ع) ولی الله» اذان به شوقِ صدایش چه شعله ور شده است از آن زمان که به دست پدر معمّم شد نگاه عمّه به او گرم و گرمتر شده است شمایلِ ادبش کاملاً أبالفضلی ست(ع) اگر که شهره به دست-بوسیِ پدر شده است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت سراسر شعفِ 🍃🌺 خبر رسیده که آقایمان پدر شده است پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا برای سید و سالارمان ثمر شده است خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع) چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است نمیروم به خدا جای دیگری! چونکه گدا فقط درِ این خانه معتبر شده است چه دست ها که به قنداقه اش گره خورده چه چشم ها که به شوقِ وصال، تر شده است نگاه نافذِ او شد دلیلِ خلقِ عقیق به سنگ، خیره شد و صاحبِ اثر شده است برای هر که غلام ِ علیست(ع)؛ خیرِ کثیر برای دشمنِ حیدر، بلا و شَر شده است دوباره «أشهدُ أنّ علی(ع) ولی الله» اذان به شوقِ صدایش چه شعله ور شده است از آن زمان که به دست پدر معمّم شد نگاه عمّه به او گرم و گرمتر شده است شمایلِ ادبش کاملاً أبالفضلی ست(ع) اگر که شهره به دست-بوسیِ پدر شده است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر نور چشمان سیدالشهدا(ع) 🌺🍃 دل از ما بُرد و او را حضرتِ دلبر تصوّر کن جهان را اینچنین با جذبه ای دیگر تصوّر کن صدایش زد علی(ع) تا چشم ِ دشمن کورتر باشد دلِ اربابمان را خانۂ حیدر تصوّر کن وجودِ این پدر-فرزند ممسوس خدا بوده ست دو روح ِ پاک را در یک تن و پیکر تصوّر کن سرِ شهزادۂ ما را به «تاجِ زر» نیازی نیست به جای خاک؛ زیر هر دو پایش «زر» تصوّر کن چه مجنونانه میزد شانه موهای جوانش را از این تصویر؛ لیلا بودنِ مادر تصوّر کن تداعی شد علی(ع) تا با غضب شمشیر را برداشت عبایش را به دوش انداخت! پیغمبر(ص) تصوّر کن برادر زاده شیرین است! پس با شوق بی پایان... کنار عمه جان زینب(س) علی-اکبر(ع) تصوّر کن ¤ برای آخرین دیدار سمتِ خیمه راهی شد همیشه روضه ها را اول از آخر تصوّر کن فرود آمد به روی پیکرش بارانی از نیزه گُلی را زیر پا افتاده و پرپر تصوّر کن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت امام خیمه نشین 🍃🏴 در خیمه ماند و داغ دید و قسمتش تب شد بعد از پدر پشت و پناهِ عمّه زینب(س) شد آتش کشیدند و به غارت رفت هر چه بود بسکه هجوم آورده؛ خیمه نامرتّب شد روز دهم با رأس ِ بر نیزه به پایان یافت قدّش خمید و روزگارش بعد از آن شب شد در پیش چشمش یک نفر رفت و طناب آورد حرف از اسارت آمد و صبرش لبالب شد با دست بسته خیره شد بر ناقه! اشکش ریخت در محضرش زانو زد و مَرکب مؤدّب شد میدید عمّه در شلوغیِ سرِ بازار با چادرش رو میگرفت و بد معذّب شد هم داغ، هم بارِ امامت روی دوشش داشت با خطبۂ جانانه اش ناجیِ مذهب شد سی سال گریه کرد هر جا آب را می دید تا که به «سیدّالبُکا» آقا ملقّب شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر مهربان ازلی 🌺🍃 نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا بیا... به قصد ترحّم بیا! تو را به خدا به کنجِ دنجِ اتاقم که هیئت غم توست دوباره روضه بخوان بی ریا، تو را به خدا دلم گرفته برای حرم مرا برسان به زائرانِ شب جمعه ها؛ تو را به خدا نشسته ام سرِ راهت بیا و مثل قدیم ردم نکن بطلب کربلا؛ تو را به خدا چه بیقرارِ محرّم شدم ببر امشب- به روضۂ شب هشتم مرا تو را به خدا فدای تو بشوم پیش چشم من نگذار تنِ مقطّعه را در عبا؛ تو را به خدا نفس نفس نزن و بیقرار گریه نکن غریب و بی رمق و بیصدا؛ تو را به خدا حسینِ تشنه لبِ من! امام مظلومم به خاک پنجه نکش بیهوا؛ تو را به خدا شکسته داغ جوان قامت تو را! بگذار... فدای تو بشود این گدا؛ تو را به خدا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد اسوهٔ عشق و عبادت 🌺🍃 آمد و در مقدمش شور و نوا آماده شد عالمی با نیت مدح و ثنا آماده شد تا که اربابم صدایش زد علی بن الحسین(ع) در طوافش کعبه و سعی و منا، آماده شده منسبش ذرّیة الحیدر، برای وصف او مسجد و محراب، با قبله نما آماده شد بیقرارِ بندگی بود و لبش مشغولِ ذکر تا شود ورد زبانش؛ «ربنا» آماده شد اسوهٔ عشق و عبادت بود زین العابدین در قنوتش بهترین حالِ دعا آماده شد غبطه میخوردند بر حالش تمام انبیا تا برای ارتباطِ با خدا آماده شد آیه آیه، نسخه نسخه، صفحه صفحه عشق را در صحیفه ثبت کرد و پس شفا آماده شد دردمندان آمدند و در مدینه صف به صف دانه دانه دانه مُهر کربلا آماده شد شد نماز شکرِ میلادش به خوبی برگزار تا به دست سائلان سجاده ها آماده شد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
شبیه آسمان و ماه و خورشید به یادِ کربلا سی سال بارید شنیدیم آنچه را در روضه یک عمر میان خیمه با چشم خودش دید! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر شهادت بیمار مصلحتی کربلا 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- شنیدم در غل و زنجیر با آزار می‌بردند تو را با پایِ خسته؛ رویِ سنگ و خار می‌بردند دلت میسوخت از داغِ عزیزانی که جان دادند تو را در آفتابی شعله ور؛ تبدار می‌بردند دلت میخواست میرفتی پس از دفنِ پدر اما به ضربِ تازیانه! سخت بِالإجبار می‌بردند تمام ِ راه؛ حرفِ ناروا، زخم ِ زبان، تحقیر... علی(ع) بودی! تو را با کینهٔ بسیار می‌بردند تو را از کوفه و کاخ یزید(لع) و مست هایِ پست به آن ویرانه ای که داشت حالِ زار می‌بردند چهل منزل تو را که داشتی شأنِ امامت را مسلمان هایِ نحس ِ بدتر از کفاّر می‌بردند بدونِ سیّد و سالار، با یک محملِ عریان چه بی غیرت! که با خود جمعِ دختردار می‌بردند اسارت ارثِ اجدادَت نبود و بودی آشفته- از اینکه عمّه جانت را سرِ بازار می‌بردند از اینکه عده ای با هلهله ناموسِ حیدر را میانِ سیلِ نامحرم وَ در أنظار می‌بردند گرفت از چشمهایت خواب؛ داغِ کربلا عمری امان از لحظه ای که نامی از بیمار می‌بردند تنت میسوخت و غارت به جانِ خیمه ات افتاد تو را... رأس ِ پدر را خیلِ نیزه-دار می‌بردند! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅  @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅