eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
620 دنبال‌کننده
266 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃شب سوم محرم 🍃🏴 چون تار موی توست دخیلِ نسیم ها حاجت گرفته کلّ جهان از قدیم ها دردانۂ حسین(ع) شدی! با نگاه تو بهبود یافت حالِ تمام وخیم ها روزی که پایت آبله برداشت، آمدند... محض ِ عیادتت همۂ یاکریم ها افتاده بود معجر و خلخال و مویِ تو در دست پر شرارتِ قوم ِ رجیم ها میگفت نیزه دار؛ تو بابا نداری و... قران رسید و آیۂ «کهف الرقیم» ها لکنت گرفتی و سخنت شد مقطّعه هستند داغدارِ غمت؛ «حاء» و «میم» ها کنج خرابه خاک نشین بودی و شدند؛ شرمنده ات تمام حصیر و گلیم ها باید نوشت نام تو را با دو قطره اشک بر کنجِ گوشوارۂ دختر-یتیم ها! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 شب سوم محرم نذر مظلومیتِ 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- پیر شد! از حال او بابا خبر دارد فقط در دلِ بی طاقتش داغ پدر دارد فقط با مشقّت راه می رفت و امان از آبله از غم این ماجرا صحرا خبر دارد فقط راه، طولانی و تیغِ آفتاب و در دلش اضطرابِ تازیانه بیشتر دارد فقط اکثراً دستِ بزن دارند و با دلواپسی چشم هایی خیره سمت دور و بر دارد فقط بیشتر اهل کمینند و تمام ِ راه را- واهمه از حمله هایِ پشت سر دارد فقط جای سیلی سرخ بود امّا دوباره می زَدَش زجر(لع) زجرش داده! دائم دردسر دارد فقط گریه میکرد و حرامی بُرد پیش ِ او گذاشت غرقِ خون! در تشت! بابایی که سر دارد فقط دید و قدری درد دل کرد و سپس از حال رفت عمّه زینب(س) از غمش خونِ جگر دارد فقط! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بی تو بیتابم و بیمار! کجایی بابا؟! خسته ام از تبِ بسیار! کجایی بابا؟! آب میخواستم اما چه لگدها خوردم شدم از غصه گرفتار! کجایی بابا؟! متورم شده از ضربۂ سیلی صورت لُکنت افتاده به گفتار! کجایی بابا؟! زجرکُش کرده مرا زجر(لع)! کشیده ست به خاک شده هر بار که بیکار! کجایی بابا؟! اشک میریزم از اینکه شده سرتاسر-زخم کفِ پاهای من از خار! کجایی بابا؟! تا که دلتنگِ تو شد عمّه؛ مرا بوسید و... گفتم از داغ تو هر بار: کجایی بابا؟! ¤ مینوازند دف و یکسره می بارد سنگ ما کجا و سرِ بازار؟! کجایی بابا؟! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در عزای شب سوم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا حق روضهٔ ادا شود- کجایی؟ تو بدون من نمی‌رفتی آخه جایی... ببین رو گردنم ردِّ طناب افتاده بابایی کجایی تا ببینی که نمیتونم پاشم از جام نشستم کنج ویروونه میگیرم خار از پاهام هجوم آوردن و بی تو توو قلب من تلاطم شد تموم خاطراتمون میون شعله ها گم شد کشیدن از پاهام خلخال نمونده گردن آویزی سرم ریخت-آتیش ِ خیمه نمونده از موهام چیزی کتک از حرمله(لع) خوردم بدم میاد ازش بی حد رباب(س) و گریه می انداخت به عمه حرف بد میزد گمونم گوشهٔ ابروم شکسته...مضطرم کرده یه شب افتادم از ناقه با پهلویِ ورم کرده واسه اینکه من از عمه جداشم زجر(لع) میومد همش محکم رو دستم با غلافِ خنجرش میزد دلم آتیشه بیتابم برا داغِ عمیقِ تو سنان(لع) داره یه انگشتر شبیه اون عقیقِ تو یه روز گوشواره م و دید و دوید و زد سرم فریاد کشید از گوشم و میگفت به گوش ِ دخترم میاد می مُردم تا که می دیدم به جایِ روی ماهِ تو نشسته شمر(لع) با خنده به روی ذوالجناحِ تو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅