eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
426 دنبال‌کننده
251 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
مهمانِ توام، بارخدایا چه کنم؟! جا مانده ام از قافله! حالا چه کنم؟! شیطان غل و زنجیر شد و ماندم که- طغیانِ هوای نفْس ِ خود را چه کنم؟! @marziyehatefi
عمریست که همدست شدم با شیطان حق داری اگر بگیری از دستم نان غافل شده ام، قبول دارم! امّا... با رحمت خود مرا به خود برگردان! @marziyehatefi
🍃🌺 محاورۂ رمضانی، شبِ جمعه عج 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- حالِ دلم آرومه این روزا با تو چه اوقاتِ خوشی دارم تا «یا علیُ یا عظیم» میگم فوراً گره وا میشه از کارم چشمام به دستات زل زده حیرون می ریزه استغفار از لب ها میشینم اینجا با ابوحمزه پشت درت با گریه این شب ها حسرت به حالِ خیلیا خوردم دیدی سرم از شرم پایینه گفتی: بیا، می بخشمت! گفتم: بارِ گناهام خیلی سنگینه دیدم نبستی راه برگشت و برگشتم و سفره ت صفا داره بخشیدی و روتو نمیگیری از هر چی مهمونِ خطاکاره کاری بکن واسم تو رو قران از دست این نفْسم گرفتارم یا مَن یُحبُّ المحسنین؛ یارب- خیلی به تو...«توبه» بدهکارم دلواپسم هر شب سرِ افطار میلرزه قلبم، میشم آشفته هی قورت میدم بغضم و تا که چشمم به ظرف ِ آب می افته با پای دل تا کربلا میرم داغش دوباره تو دلم افتاد آب فرات و موج، پشتِ موج اربابم امّا تشنه جون میداد زل زد به خیمه از تهِ گودال با نیزه کَندن از تنش پیرهن تن غرقِ خون بود و سرش رو هم پیش چشایِ مادرش بردن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
یا رب نکند که رو سفیدم نکنی من آمده ام که ناامیدم نکنی حسرت به دلم مانده! خدایا نکند... مرگم بدهی، ولی شهیدم نکنی! @marziyehatefi
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی یکبار نشد راه ببندی و بگویی- برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟! از نور دلم کم شده و مانده سیاهی این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد از راه به در کرده و انداخت به چاهی خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی... از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی دستی برسان! ای کرمت لایتناهی نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم: یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نجوای با اهل بیت(ع)؛ به امید آمرزش... 🌺🍃 مستحقّم به من پناه دهید حال و احوالِ روبراه دهید بینِ خوبانِ خود مرا هم نیز- بپذیرید و باز راه دهید ببَریدم سریع تر به حرم پای بوسیِ دلبخواه دهید کربلا، مشهد و نجف، یا قم... آبرویی به روسیاه دهید زیر ایوان مرا نگاه کنید سر سپردم که سرپناه دهید در کنارِ امید و آمرزش ترس از هر چه اشتباه دهید وسطِ روضه ها به دستانم یک امان نامه از گناه دهید رزق اشکِ مرا زیاد کنید جانِ من را به قتلگاه دهید! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃نذر میلاد کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 آمدی و نور در عرش معلّی پهن شد جذر و مد؛ بیتاب بر امواجِ دریا پهن شد بر تنِ گهواره ات غیر از دو بالِ جبرئیل چادرِ گلدار؛ با دستانِ زهرا(س) پهن شد لذّت ذکر خدا را داشت و شب تا سحر پیش تو سجّادۂ زیبایِ بابا پهن شد حضرت موسی عصایش را گرفت از دست تو روبرویِ تو بساطِ ذکر عیسی پهن شد مجتبی(ع) بودی و دورت گشت! پس رفعت گرفت تابش ِ خورشید از بالایِ بالا پهن شد نیمۂ ماهِ مبارک؛ شد دو چندان نورِ ماه رفت زیرِ خیمۂ لطف و کرم!... تا پهن شد تا خدا «مشکل گشایی» را به نامت زد، سریع... کنج قران آیۂ «إنّا فتحنا» پهن شد شد اجابت یک به یک، بی منّت و بی واسطه تا پرِ قنداقه ات بر حاجتِ ما پهن شد دعوتیم افطار! چون در خانۂ مولاعلی(ع) سفرۂ اطعام ِ سائل ها، گداها پهن شد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر ضربت خوردنِ قران ناطق 🍃🏴 غمی امشب شبی بر صفحۂ تقدیر وارد شد سحر بود و کسی در نیّتش تقصیر وارد شد تمام ِ راه را میگفت ذکر توبه با تسبیح رسید آشفته خاطر، از «درِ تزویر» وارد شد کسی با هیبتِ ابلیس آشوب و سراسیمه نمازش را فرادا خواند و بی تکبیر وارد شد غضب در چشم هایش داشت و وحشت میانِ دل زمانِ فتنه بود و کفر با تکفیر وارد شد دلِ محراب لرزید و تن مسجد تکانی خورد زمان محکم زمین خورد و در او تغییر وارد شد هدایت منهدم شد تا که بسم الله را گفت و... سپس بر فرقِ قران ضربۂ شمشیر وارد شد نمی فهمید قران جز علی(ع) معنا ندارد که! از آن لحظه کنارِ ترجمه، تفسیر وارد شد «مرادی» بود و حاصل شد مرادش، پس خوش آمد گفت- به او شیطان! همینکه با غل و زنجیر وارد شد علی(ع) «فزتُ و ربّ الکعبه» را گفت و خبر بردند... حسن(ع)با بغض؛صبری کرد و قدری دیر وارد شد پدر را بُرد از مسجد، سپس زخم سرش را بست جوان از خانه رفت اما شکست و پیر وارد شد برای اینکه بابا را نبیند اینچنین زینب(س) کمی این پا و آن پا کرد و با تأخیر وارد شد اگر کوبید مُشتش را به دیوارِ کنارِ «در» دلش پُر بود از کوچه اگر دلگیر وارد شد... سکوتش سال های سال زجرش داد تا اینکه به روی جسم و تابوتش هزاران تیر وارد شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 شب قدر و طلب آمرزش از خداوند 🍃🏴 امشب نشسته ذکرت بر لب؛ إلهی العفو جاریست اشکِ چشمم یارب إلهی العفو بیتابم و نشستم پشتِ درت شبِ قدر دریاب! نقش بسته بر لب: إلهی العفو بیمارم و ببین که حالِ خوشی ندارم میسوزم از معاصی در تب إلهی العفو أنتَ الّذي سَترتَ، أنتَ الّذي غَفرتَ* حک شد به دستِ من این مطلب؛ إلهی العفو باید بگیرم از تو رزقِ شهادتم را در حالِ سجده مثلِ هر شب إلهی العفو جانم فدای آنکه، در زینبیه با اشک... میگفت جانِ بی بی زینب(س)! إلهی العفو * یارب قسم به جانِ زینب(س) که غرقِ خون دید- فرقِ سرِ پدر را امشب!... إلهی العفو! * مناجات امام حسین(ع) در روز عرفه (تویی آن خدایی که پرده پوشی کردی، تویی آن خدایی که آمرزیدی) ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت اول مظلوم عالم 🍃🏴 شیر خدا، امیرِ دلاور شهید شد تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس راحت شد از مدینه و آخر شهید شد کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار- با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س) در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که- خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد شعر گریز پایِ من از کربلا بگو... آنجا که تشنه! ساقی لشکر شهید شد زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)- بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
نوشت و گفت در حقّ اولینی غریبی و أمیرالمؤمنینی طلب کرد از خدا عمرِ دوباره برای گریه، علّامه امینی! @marziyehatefi
🏴🍃 در سومین شبِ قدر، به امید آمرزش 🍃🏴 تا نگاهت بشود سهم گدایت شب قدر میشوم زائر ایوانِ طلایت شب قدر در خیالاتِ خودم آمده ام سمتِ حرم تا بخوانم دو سه خط گریه برایت شبِ قدر چشم را بستم و دادم «به تو از دور سلام» آمدم در نجف و صحن و سَرایت شبِ قدر بینوا آمده ام تا به نوایی برسم دردمندم! برسد کاش دوایت شب قدر غرقِ عصیانم و گفتی که بگو: یازهرا(س) فرق دارد به خدا ذکرِ شفایت شبِ قدر عاشقت هست خدا؛ پس بعلی(ع) العفو... رو زدم بر کرمت، شاه ولایت! شب قدر نام تو هست امان نامۂ از دوزخ؛ پس- شبِ قدرم به فدایت! به فدایت شبِ قدر چشم در چشم تو گفتم صد و ده بار «ألغوث» تا که بخشیده شوم بعدِ دعایت شب قدر غمت افتاده به دل! رفتی و با گریه شده- مسجد کوفه چه دلتنگِ صدایت شبِ قدر بیتُ الاحزان شده این خانه! ببین جمع شدند... بچّه هایت همگی دورِ عبایت شب قدر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
نگاهی کن دل بی ارزشم را به هم زد معصیت آرامشم را میان سجده هایت لطفا آقا طلب کن از خدا آمرزشم را! @marziyehatefi
خورد با سختی شکست و سال ها ماتم گرفت هر که ما را در دفاع و رزم دست کم گرفت با سلاح غیرت و ایمان؛ به زودی بی درنگ؛ قدس را از چنگِ استبداد پس خواهم گرفت! @marziyehatefi
🍃🌺 روزقدس روز حمایت از مظلومان فلسطین نذر ظهور منجی عالم بشریت 🌺🍃 ساختم از شاخۂ زیتون قلم تا بگویم از غم ِ ظلم و ستم از «قریبُ الفتح»، آزادی، قیام ذکر «جاءالحق» نوشتم بر نیام از وطن! از خاکِ پاک مسلمین از شکوه قبله گاهِ اوّلین از بلای شمرِ ملعونِ زمان آن که دارد از جنایت ها نشان از تبِ مظلوم، از دستانِ سرد از تمام سال های غرقِ درد از رژیم نحس ِ کودک کش امان! سیّدي! ألغوث! یاصاحب-زمان(عج) از جوانانی که جان دادند سخت مادرانِ داغدارِ تیره بخت چشم ها گریان، ولیکن پُر غضب مادرانی یک به یک أمّ وهب غرق در خون شد عصای دستشان قامت سروِ پدرها شد کمان خانه ها ویران شد و بغضم شکست دختری بالاسرِ مادر نشست رفته در پاهایِ شعرم خارها مانده زیر غربتِ آوارها بیت هایم یارِ بیکس میشود زائر ِ بیت المقدّس میشود ای فلسطین ای غمت در سینه ام خاک پاکت قبلۂ دیرینه ام روزگارِ دشمنت تاریک شد موسم آزادی ات نزدیک شد ای سلاح سرد و گرم ای پاره سنگ پایِ صهیون را قلم کن بی درنگ ای برادر ای سرافرازِ دلیر مرز و بوم ِ میهنت را پس بگیر قد علَم کردی! بمان تا آخرش باز خواهد شد به رویِ مان درَش مسجدالأقصی! نمازش محشر است چون قدمگاهِ نبیِ أطهر(ص) است* هست اجباری و لازم فتحِ قدس خون بهایِ حاج قاسم فتحِ قدس! *قرآن كريم در سورۂ مبارکۂ اسراء بخش اول سفر معراج پیامبر(ص) را، يعنی سفر از مسجد الحرام به مسجد الأقصی در بيت‌المقدس، را بيان ميکند و دربارۂ آن میفرمايد: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»۱ پاك و منزه است خدايی كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الأقصی حرکت داد، كه گرداگردش را پر بركت ساختيم، تا آيات خود را به او نشان دهيم، او شنوا و بيناست. ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
بخشید و چه خوب غرقِ تغییر شدم مانند حصیرِ کهنه تعمیر شدم دل کندنم از ماه خدا دشوار است بسکه سرِ این سفره نمک گیر شدم! @marziyehatefi
🌺🍃در آستانۂ عید سعید فطر وداع با ماه مبارک رمضان 🌺🍃 رو به پایان رفت ماهِ میهمانی، حیف شد رفت از دستم طعام آسمانی، حیف شد جمع شد این سفره با دستانِ پاک عید فطر رفت دیگر شب به شب یاری رسانی، حیف شد بیشتر میرفت دستِ خالی ام بر کار خیر میرساندم بر ضعیفان لقمه نانی، حیف شد افتتاح و خط به خط قران چه بی صبرانه رفت روز و شب های مفاتیح الجنانی، حیف شد لذّتِ «احیا» گذشت و «قدر» را نشناختم رفت تا یکسالِ دیگر! عمرِ فانی، حیف شد باز شد ابلیس از زنجیر! سفره جمع شد بسته شد با مغفرت این میزبانی، حیف شد نفْسِ سرکش را پس از این، رام خواهم کرد! چون- بر زمینم زد! زمان رفت و جوانی، حیف شد شد تمام خانه ها هیئت! چه با غربت گذشت... روضه های بی ریا، اشک نهانی، حیف شد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
عید آمده و آمده ام باز فقیر یا حضرتِ حق به حقّ هر بندِ مجیر این حدّاقل ذکر و عباداتم را تأیید کن و از منِ عاصی بپذیر! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر بازگشایی حرم امام الرئوف حضرتِ 🌺🍃 رو به زائر باز شد باب الرضا(ع)، شکرِ خدا باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه- عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا مادری جانِ جوادت را قسم داد و گرفت حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا لالِ مادرزاد پایِ پنجره فولادِ تو باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم میشود از عالَمی رفع بلا، شکرِ خدا در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت صحن گوهرشاد شد از غم رها، شکرِ خدا لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود پیرمردی با براتِ کربلا، شکرِ خدا شد «امین الله» ذکرِ نابِ بعد از هر نماز روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا * جان سپردی کنج حجره! پیش ِ چشمانت نسوخت... دست و پای کودکان و خیمه ها، شکرِ خدا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
با نیزۂ گاه گاه پیش چشمم با ضربۂ اشتباه پیش چشمم- کشتند تو را با لبِ تشنه مادر... در گودیِ قتلگاه پیش چشمم! @marziyehatefi
🏴🍃 هشتم شوال سالروز تخریب بقیع 🍃🏴 بغض گلو، صحن و سرایِ گرد و خاکی شد آب و نانِ این گدای گرد و خاکی با پای دل وارد شدم محض زیارت حیران و گریان با دو پایِ گرد و خاکی خواندم پس از قران، زیارتنامه ام را در زیر یک ایوان-طلای گرد و خاکی چندین کبوتر دورِ چندین قبرِ معصوم زد بال و پر؛ با بال های گرد و خاکی دردِ دو عالم شد مداوا تا ابد با- دارویِ این دارالشّفای گرد و خاکی بالاسرِ شیخ الائمه(ع) می نشینند کلّ مراجع با عبای گرد و خاکی بر سینه و بر سر زدم مابینِ روضه در گوشۂ زائرسرایِ گرد و خاکی در ذهن، بوسیدم بقیعِ بی حرم را یک عمر با شالِ عزای گرد و خاکی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
بعد از تو ادامه یافت ایثار و غرور با قدرت و قاطعیت و شور و شعور رفتی و به روی دوش مان خواهد ماند این بیرقِ انقلاب تا روز ظهور! @marziyehatefi
🏴🍃 تقدیم به روح پاک حضرت امام خمینی(ره) 🍃🏴 یک عمر قنوتِ ناب در دستت بود یک شعبه از آفتاب در دستت بود روح ملکوتی ات پُر از آرامش ایمان و امیدِ ناب در دستت بود روشنگر راهِ رستگاری بودی رهبر شدی و حساب در دستت بود از خط به خط صحیفه ات نور وزید چون جاذبۂ ثواب در دستت بود در بستر بیماری خود هر لحظه قران و دعا، کتاب در دستت بود از خشم تو دشمن نگران شد! چون که دینداریِ بی نقاب در دستت بود جمهوری و آزادی و استقلال و پیروزی انقلاب در دستت بود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر وفات سیّدالکریم 🍃🏴 هر کجا که ذکر خیرت هست و از تو یادی است می نشینم با ادب! این عادتِ اجدادی است خسته از کنج قفس پر میکشم تا شهرری سخت ویران و خرابم؛ حاجتم آبادی است این حرم جایِ کبوتر دارد عمری یاکریم چون کرَم داری و کارَت دادنِ آزادی است حضرتِ عبدالعظیم و سیّدِ اهل کرم عاشقت هستم! وَ این احساس مادرزادی است خیره بر صحنت شدم آتش گرفتم! چون بقیع- بی حرم مانده ست و این غربت چه غیرِعادی است مرقدت شد کربلای ثانی و جانِ حسین(ع) سر به راهم کن! ببخش آقا اگر ایرادی است مُهر تأییدی گرفتی از امام ِ عصر خود این جوابِ هر سلامی که به دستش دادی است رفتی و در وصف شأن تو همین کافیست که... داغدارِ ماتمت مولا امام ِ هادی(ع) است! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر رأفتِ بی انتها؛ 🍃🌺 سلام عشق قدیمی؛ سلام، ضامنِ آهو سلام یار دلم، با مرام! ضامن آهو اسیر پنجۂ صیّاد نفْسم آقاجان شده ست ذکر لبانم مدام؛ ضامن آهو بر این دو پایِ شکسته، بر این تنِ خسته نگاه با کرَمت مستدام، ضامن آهو به دست پنجره فولاد خود مرا بسپار به زائرت برسان التیام، ضامن آهو ببخش اگر تبِ دنیا فراری ام داده از آن زیارتِ والا مقام، ضامن آهو خدا کند که دوباره مرا بیندازی- کنار بابِ جوادت به دام، ضامن آهو خدا کند که نگاهی کنی...صدا بزنی غلام ِ خانۂ خود را به نام، ضامن آهو چراغ خانۂ قبرم تویی امام-رضا(ع) شوَد به شوق تو عمرم تمام، ضامن آهو میایم و به هوایت دوباره میگویم: سلام قبلۂ هشتم! سلام؛ ضامن آهو! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅