eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
620 دنبال‌کننده
266 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 نذر رأفتِ بیکران 🍃🌺 چشم هایم خیره شد بر قابِ سقّاخانه ات سخت دلتنگم! شدم بیتابِ سقّاخانه ات موجی از دریای رأفت در وجودم جان گرفت آن شبانگاهی که دیدم خوابِ سقّاخانه ات اوّل هر صبح عیسی مُرده را جان می دهد با همان عطر گلاب نابِ سقّاخانه ات حضرتِ أم البنین(س) پابوسَت آمد تا که شد- ذکرِ «یاعبّاس(ع)» از آدابِ سقّاخانه ات شخص میکاییل آمد بعد تعظیم و سلام رزقِ عالم را گرفت از آبِ سقّاخانه ات زیر لب میگفت با خود شیخ-حرّعاملی معرفت می بارد از مهتابِ سقّاخانه ات همجوارت هست و میخوانَد نماز شکر را؛ پنجره فولاد در محرابِ سقّاخانه ات بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ سامرا جرعه ای نوشیدم از سردابِ سقّاخانه ات! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت غریبانۂ سلطانِ رأفت 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- با حالِ بد؛ بر سر کشیدی تا عبایت را زهرا(س) مهیّا کرد خرمایِ عزایت را قلبش چه تیری میکشید و بیقرارت شد بر کنج حجره میکشیدی تا که پایت را زهری که از انگورهای لعنتی خوردی بالا نمی آورد از سینه صدایت را از درد پیچیدی به خود، جانت به لب آمد سر داد مادر نالۂ «جانم فدایت» را جان جوادت(ع) باز کن با رأفتی سرشار آن چشم های تا ابد مشکل گشایت را دست أباصلت از غمت بر سینه اش میخورد دور و برِ تو داشت با گریه هوایت را لب های تو یخ کرده بود و سخت می لرزید امّا نمیکردی رها ذکر و دعایت را ¤ در آخرین لحظات، با جدّ غریبِ خود- گفتی به یادم هست داغِ کربلایت را شد قاتل جانم همان دستی که در گودال انگشترت را برد و بعد از آن عبایت را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر رأفتِ بی انتها؛ 🍃🌺 سلام عشق قدیمی؛ سلام، ضامنِ آهو سلام یار دلم، با مرام! ضامن آهو اسیر پنجۂ صیّاد نفْسم آقاجان شده ست ذکر لبانم مدام؛ ضامن آهو بر این دو پایِ شکسته، بر این تنِ خسته نگاه با کرَمت مستدام، ضامن آهو به دست پنجره فولاد خود مرا بسپار به زائرت برسان التیام، ضامن آهو ببخش اگر تبِ دنیا فراری ام داده از آن زیارتِ والا مقام، ضامن آهو خدا کند که دوباره مرا بیندازی- کنار بابِ جوادت به دام، ضامن آهو خدا کند که نگاهی کنی...صدا بزنی غلام ِ خانۂ خود را به نام، ضامن آهو چراغ خانۂ قبرم تویی امام-رضا(ع) شوَد به شوق تو عمرم تمام، ضامن آهو میایم و به هوایت دوباره میگویم: سلام قبلۂ هشتم! سلام؛ ضامن آهو! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 زبانحال، نذر شهادت ولی نعمت مان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- خیلی دلم گرفته از این غربتِ زمان انگار بغض کرده و تب دارد آسمان گفتم برایت از غم ِ «إن کنتَ باکیا...» وقتش رسید و شعله گرفته ست استخوان یابن الشّبیب داغِ دلم تازه شد بیا... نوحوا علی الحسین(ع) بگو! روضه ای بخوان از آن وداعِ سخت بگو! از رقیه(س) که- با گریه گفت یکسره بابا، نرو! بمان رفت و زدند سنگ به پیشانی اش چرا؟! میرفت پشتِ هم چقدَر تیر در کمان لعنت بر آن سه شعبه که در دست حرمله(لع) فوراً گرفت سینۂ جدّ مرا نشان گریه کن و بگو که زمین خورد بیهوا پیش ِ فرات؛ خسته و لب تشنه جدّمان از آن تنی که مقصدِ سرنیزه شد بگو از آن عقیقِ خونیِ در دستِ ساربان لعنت بر آن که با طرَب و هلهله دوید تا که سرِ به نیزه به زینب(س) دهد نشان والله عمّه جانِ مرا پیر کرده بود زخم زبان و طعنۂ یک عدّه بد دهان یابن الشبیب از سرِ بازارِ شام نه! چیزی نگو که قاتل من میشود، بدان! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت سلطان خراسان 🌺🍃 رفت از دل حسرت و افسوس با میلاد تو میشوم دلبسته و مأنوس با میلاد تو خادمان و زائرانت غرق ناز و نعمتند شد بهشت جاودان محسوس با میلاد تو نجمه خاتون میزبانی میکند! برپا شده- در حرم مهمانیِ مخصوص با میلاد تو حضرت عیسی زیارتنامه ات را خوانده و در کلیسا میزند ناقوس با میلاد تو نذر نشرِ مهربانیِ تو منبر می رود شیخِ طوسی در دیارِ طوس با میلاد تو تا ابد خیرِ دو دنیا را برای خود خرید هر که شد از دیگران مأیوس با میلاد تو فطرس از میلاد اربابم به بال و پر رسید خلق شد بال و پرِ طاووس با میلاد تو عرشیان دور تو می گردند و زیباتر شده لحظه لحظه لذتِ پابوس با میلاد تو! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ ولی نعمتمان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- زهر در جانم نشسته چشم های تار دارم مثل مادر بیقرارم؛ دست بر دیوار دارم من علي موسی الرضایم از علی(ع) دارم نشانه در گلویم استخوان؛ در چشمهایم خار دارم سینه ام شد شعله ور از هرم ِ زهری کینه آلود در نفسهای نحیفم آتشی انگار دارم با چه حالی، بی رمق؛ انداختم بر سر عبا را تشنه ام مانند جدّم حنجری تبدار دارم خواهرم! معصومه(س)جانِ من کجایی تا ببینی رویِ خاکِ سردِ حجره پیکری بیمار دارم بوسه باران میکند با گریه دستم را أباصلت خوب شد در احتضارم لااقل یک یار دارم دورم از فرزندم و جان میدهم در اوج غربت سخت دلتنگم برایش! حسرت دیدار دارم از وجودم میرود جان ذره ذره میکشم آه بیقرارم یادِ جدّم روضهٔ بسیار دارم یاد آن ساعت که قاتل با تشر؛ با خنجری کُند آمد و بالا سرش میگفت با تو کار دارم از نفس افتاده بود و قاتلش با صبر میگفت بر گلوی تشنه ات نه...بر قفا اصرار دارم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- نور چشم ِ مؤمنات و مؤمنین کنج حجره میکشد پا بر زمین با نوایِ یاعلي-موسی الرضا(ع) روضه شد آغاز، در عرش برین شد شبیه حضرتِ خدّالتریب صورتِ شاهِ خراسان را ببین گونه اش را میگذارد روی خاک یادِِ جدّ تشنهٔ خونین جبین عاقبت آمد جواد إبن الرضا(ع) با دلی آشفته و قلبی حزین داغ بر دل داشت! از چشم پدر- بوسه برمیداشت؛ گرم و آتشین تازه شد یکریز داغ کربلا باز هم در لحظه های آخرین میگذارد سر به زانویِ پسر با عطش جان می سپارد اینچنین هر دو عالم گفت با آهی مدام جان فدایِ ضامن آهو؛ همین! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر رأفتِ سلطان دو عالم 🌺🍃 باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام میزنم عشق تو را یکسره فریاد؛ سلام شد علی(ع) نام تو و ضامن آهو لقَبت صد و ده بار به تو؛ حضرتِ صیاد؛ سلام از همانجا به منِ خسته محبت داری از همینجا به تو از جانبِ من باد؛ سلام کرد از مشرقِ ایوانِ تو خورشید طلوع سورهٔ شمس به گلدستهٔ تو داد؛ سلام ماه بر پیچ و خم پرچم ِ تو بست دخیل داد بر محضرت از صحن گوهرشاد؛ سلام ابر زائر شد و بالایِ سرِ گنبدِ تو قطره قطره قطره از لبش افتاد؛ سلام آمدم خانهٔ تو...از همه جا رانده شدم خانه ام شد حرَمت! خانه ات آباد!..سلام میشود حالِ دلم خوش! برسد بر گوشم- -با صدایت اگر از پنجره فولاد: سلام دست بر سینه رسیدم که گدایت باشم یا معین الضعفا، دست مریزاد...سلام! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت امام الرئوف، شمس الشموس 🌺🍃 خدا وقتی به جسمَش ریخت در روز ازل جان را به قلبم داد عشقِ حضرتِ شاهِ خراسان را دمید از ذره ذره روح خود بر ضامنِ آهو وَ این یعنی ضمانت کن پس از این هر پریشان را تمام مهربانی شد خلاصه کنجِ لبخندش هوایِ رأفتش هر لحظه نازل کرد باران را به دنیا آمده چشم و چراغ حضرتِ نجمه(س) ببین گهواره دارد در بغل آیاتِ قران را نگاهِ عالم ِ آل محمد(ع) بر پدر زل زد تماشا میکند موسی بن جعفر(ع) فقه و عرفان را سلامی عرض کن تا که ببینی در کنار خود خودِ آرامش جان را؛ امامَ الإنس والجان را فراری میشود درد از وجودت، زود راهی شو... بگیر از پنجره فولاد جرعه جرعه درمان را به پابوسی فراخوان داده تا سائل شود سیراب شود با معرفت مأنوس، معنا کرده انسان را علی-موسی الرضا(ع) آنکه به عشقِ حیدر کرار به آبِ نابِ سقاخانه "سلمان" کرده مهمان را طلایِ گنبدش جلب توجّه میکند دائم غبارِ مرقدش جذّاب کرده خاکِ ایران را چنان محتاج ها را کرده مستغنی که تا محشر نخواهد خورد سائل قدرِ "آنی" غصهٔ نان را علی(ع) شاه نجف پیمانهٔ فقر مرا پُر کرد اگر در وصف شاهِ طوس گفتم لفظِ سلطان را به دیدارش زمان احتضارم سخت دل بستم که میبینم چنین؛ جان دادنِ بسيار آسان را! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت سلطانِ رافت و اعجاز 🌺🍃 شب سفر کرد از زمین و صبحگاهِ عید شد حضرتِ باب الحوائج صاحبِ خورشید شد چشمه ای بی انتها از زمزم ِ کوثر رسید همسرِ موسی بن جعفر(ع) با گُلی نوبر رسید بر سرِ این مادر و فرزند ای دل گل بریز ماه؛ در آغوش دارد نجمه خاتونِ عزیز میرسد عطرِ گلِ یاس از پرِ قنداقه اش حک شده نام علی(ع) بر پیکرِ قنداقه اش هشتمین آیینهٔ اصلِ ولایت آمده مالکِ مُلکِ جهان؛ سلطانِ رأفت آمده عالِم آل محمد(ص)، حضرتِ صاحب-سخن کرده با دستِ پدر؛ رختِ امامت را به تن دوست دارم این خدایی را که قرآن داده است هشتمین فرزندِ زهرا(س) را به ایران داده است آن به آن مشغولِ مدحش عاشقانِ بی ریا میرسد بر گوش، از خاکِ وطن؛ ذکرِ رضا(ع) أغنیا مکه روند و ما فقیران سمتِ طوس حجّ ما مقبول شد با حضرتِ شمس الشّموس رفت با پایِ دلش با حاجیان سمتِ حجاز هر که شد محوِ طوافِ این ضریح ِ دلنواز این ضریحِ پُر دخیل و تکیه گاهِ بی بدیل سرپناهِ خستگان! آرامش ِ ناب و اصیل یک حرم با خادمانی بهتر از حور و مَلَک از رواقش مهربانی می‌کشد سر به فَلک می‌گذارد صد کبوتر؛ سر به رویِ شانه اش لال می‌گیرد شفا از آبِ سقّاخانه اش بعدِ هر وعده نمازش میشناسد راه را زیرِ ایوان؛ هر که میخوانَد امین الله را می نشست ایکاش بر چشمان نابینایِ ما ذره ای گرد و غبارِ گوشهٔ باب الرضا(ع) خوشبحالِ زائری که مثلِ یاری آشنا دیده هنگام ِ ورودش رویِ صاحبخانه را دور میشد نفْس اگر از بسترِ آغوشمان باز میشد به حقایق هر دو چشم و گوشِمان می‌شنیدیم آنچه را که میرسد بر گوش ِ عرش آن نواهایی که برمی‌خیزد از بنیانِ فرش استغاثه میکند دل بیهوا در صحنِ قدس میشود فهمید، آهِ غزه را در صحنِ قدس کودکان مشغولِ بازی، با نشاط و بی هراس مادران، غرق دعایِ خیر با احساس ِ خاص حاجت آورده؛ تقاضایِ اجابت میکنند از ظهورِ حضرتِ موعود(عج) صحبت میکنند میرسد روزی که فرزندِ علی-موسی الرضا(ع) جمع خواهد کرد از عالَم بساطِ ظلم را عاقبت از صحنِ آزادی به زیرِ بک علَم جانبِ بیت المقدس میرویم از این حرم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅  @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅