اکبر از پاکسازی میادین مین به دفاع از حرم رسید
🔹شهید اکبر ملکشاهی اعتقاد داشت که فرزندانش طوری تربیت و رشد پیدا کنند که همیشه سادگی و قناعت را سرلوحه زندگیشان قرار دهند؛ بهعنوان نمونه به همسرش میگوید: " آنها را از لحاظ غذا خوردن طوری بار بیاورید که به یک نوع غذا، کم و ساده قانع باشند، تا اگر جنگی رخ داد و از لحاظ غذایی تحریم بودیم و مواد غذایی مختصری گیرمان آمد سختی زیادی نکشیم."
🔹ملکشاهی رزمندهای بود که به دلیل شرایط شغلیاش، سالها در میدان مین با شهادت رو به رو بود و آنقدر با حال و هوایش عجین شد تا در نهایت به کسوت یک مدافع حرم آسمانی شد. او جوانمردی بود که در سال ۱۳۷۶ یکی از کلیههایش را بخشید و سال ۹۴ نیز همه هستیاش را فدای حضرت دوست کرد.
#معرفی_شهید
از جنگ تحمیلی عراق تا دفاع از حرم
🔹جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به ظاهر پایان یافته بود اما جنگ نرم، عرصه تازه ای بود که دشمن برای مقابله با انقلاب اسلامی آغاز کرد. حاج شعبان نصیری لباس رزمش را از تن خارج کرد و در قامت یک نیروی فرهنگی، آستینهایش را بالا زد و مشغول شد.
🔹شهید شعبان نصیری حدود نه ماه قبل از شهادت، در عملیات سخت و سرنوشت ساز الخالدیه پس از رشادتهای فراوان مورد اصابت گلولههای مستقیم داعش قرار گرفت و از ناحیه سر، کتف، دست راست و پا به شدت مجروح شد. مداوای او در بیمارستانهای عراق ممکن نبود و به همین خاطر به ایران اعزام شد. قرار بر این بود تا برای تکمیل درمان به آلمان اعزام شود که نپذیرفت. وی حتی حاضر نشد پرفسوری که از آلمان برای مداوای تعدادی از جانبازان به تهران آمده بود هم او را ویزیت کند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
شهادت در اوج بندگی و سلوک در عالم معنویت
🔹شهید یوسف شریف: «دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم» ؛ یکی از دوستانش تعریف میکند: " در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است. فکر کردم نماز میخواند؛ جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم؛ دستم را که روی کتف او گذاشتم، به پهلو افتاد. دیدم گلولههای از پشت به او اصابت کرده، صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم. با خودم گفتم:«این که یوسف شریف است» "
🔹این شهید والامقام لازم نبود که فریاد بزند : " بچهها ، نماز به جماعت بخوانید یا در نماز اخلاص داشته باشید "؛ وقتی نیروها میدیدند این بزرگوار با آن اخلاص غیر قابل توصیف سر به سجده میگذارد و در رکوع می گوید « انا لله و انا الیه راجعون » با شوق و رغبت عجیبی برای مخلص شدن تلاش میکردند چون میدانستند کلام بندهای را میشنوند که ذرهای به دنیا وابسته نیست.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
دفاع از وطن اقلیت و غیراقلیت نمیشناسد
🔹فرهاد خادم روحیه مسئولیتپذیری داشت و در تحصیل، کار و خدمت به مردم بسیار کوشا بود. فارغالتحصیلی او از دانشگاه شریف درست مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود و با اینکه امکان مهاجرت به آمریکا را داشت اما ترجیح داد به جبهه برود. وی دوره آموزشی خود را در دزفول گذراند و پس از گذراندن این دوره به همراه چند تن از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف مسئول احداث پل چزابه شد که در نهایت ساخت این پل منجر به آزادی خرمشهر شد.
🔹مادر شهید خادم به سادگی، راضی به رفتن او نشد و مدتها با هم بحث داشتند، اما او میگفت مادر، میدان آزادی را یک ایرانی ساخته و باید از آن دفاع کرد. اگر دشمن، این سرزمین را بگیرد، من دیگر قادر به ادامه زندگی نخواهم بود و این نوعی، مرگ تدریجی است. فرهاد میگفت «چو ایران نباشد تن من مباد». پس از سخنان فرهاد، مادرش رضایت داد که باید او برای آزادی و استقلال وطن برود.
#معرفی_شهید
#شهید_اقلیت_دینی
شهیدی که خوناش را پای امنیت سیستان و بلوچستان داد
🔹منصور توحیدی نسب به رعایت حلال و حرام پایبند بود و میگفت اگر انسان لقمهای حلال به فرزندش بدهد در هر ۲ دنیا اجر دارد. معتقد بود این دنیا ارزش آن را ندارد که انسان کار حرامی انجام دهد و از راه حرام بخواهد بچههایش را به جایی برساند. وی در برابر رفتارهای غیرمنطقی سکوت میکرد و با این سکوت دیگران متوجه میشدند که شهید از آن رفتار ناراحت شده است.
🔹ساعت ۱۰ بود که با شهید تماس گرفتند و اطلاع دادند ۳ نفر از تروریستها از مرز پاکستان وارد خاک ایران شدند. شهید همراه ۷ نفر دیگه به مأموریت رفتند؛ اما آنها زودتر از نیروهای مرزبانی در جاده مستقر شده و کمین زده بودند. اولین کاری که کردند به سمت ماشین نیروهای انتظامی شلیک کردند و ماشین منفجر شد. نیروها که از اتومبیل خارج شده بودند برای دستگیری عناصر جیش العدل اقدام کردند. عناصر جیش العدل وانمود کردند مهماتشان تمام شده و منصور برای دستگیری آن ها خیز برداشت؛ اما این کار آن ها در واقع یک فریب بود و به سمت منصور رگبار بستند و او را به شهادت رساندند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
کاری میکنم که به من افتخار کنید
🔹شهید مجتبی یداللهی منفرد، جوانترین شهید مدافع حرم ارتش است که پس از فارغالتحصیلی از دانشکده افسری به فرمانده وقت نیروی زمینی بیان کرد: «کاری میکنم به من افتخار کنید.» عاقبت در جبهه دفاع از حرم، نامش را در کنار مشاهیر ارتش جمهوری اسلامی ایران به ثبت رساند.
🔹۲۱ فروردین ماه سال ۱۳۹۵ شاید روزی تلخی برای همرزمان و دوستان مجتبی بود چرا که او و ۳ نفر از همرزمانش در تیپ ۶۵ نوهد در این روز در عملیات نیروهای مقاومت در منطقه عملیاتی حلب حاضر شده و بر اثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه پهلو همگی به شهادت رسیدند. در عملیاتی که چند هزار نفر از نیروهای جبهه النصره و تکفیریها حمله وسیعی و گستردهای را به جنوب حلب انجام داده بودند، این رزمندگان رشادتها و دلاورمردیهای مومنانه و شایستهای از خود نشان دادند و ۴ نفر از عزیزان نیروی زمینی در این نبرد به شهادت رسیدند.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
📷روح الله سلطانی هفتادمين شهيد عملیات لشكر۲۵كربلا
🔹چند روز قبل از شهادت روح الله سلطانی، بچههای عملیات لشكر ۲۵كربلا درصدد چاپ بنر تصاوير شهدای اين لشكر بودند که شهيد سلطانی گفت عكس من را هم بزنيد چرا كه هفتادمين شهيد عملیات لشكر من هستم و همين طور هم شد.
🔹اين شهيد والامقام اهل دعا و استغفار بود و در داخل اتاق كار خويش تكه موکتیرا انداخته بود و نماز شب را روی آن میخواند و زمانی كه كوچكترين مشكل ايجاد میشد تا نیمههای شب با خدا راز و نياز میکرد و تكه كلام شهيد «يا ابوالفضل بیداد» بود.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_وطن
روایت مادر شهید کلانتری از او
🔹مادر شهید کلانتری تعریف میکند: " در جریان اعتصاب دانشگاهیان در دوران انقلاب، وقتی میرسد که بسیاری از آنها به خاطر نگرفتن حقوق مستأصل میشوند. پسرم شرکت راهسازی داشت. یک وقت دیدیم که رفت و همه ماشینآلات را فروخت و حقوق دانشگاهیان را داد که اعتصاب را ادامه بدهند. در پاسخ به مادر و پدر هم که بخش اعظم سرمایه شرکت و ماشین آلات را تأمین کرده بودند، گفته بود که من برای شما باقیات صالحات خریدهام. در وصیتنامهاش هم نوشته بود که من جز به پدر و مادرم به کسی مقروض نیستم."
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
آرزویی که هیچوقت برآورده نشد
🔹سمانه یاری همسر شهید عبدالله یاری که در سن ۲۳ سالگی همسر خود را از دست داده، درباره ویژگیهای شخصیتی و اخلاق کاری همسرش میگوید: " از زمانی که وی مسئول محیط بانی منطقه شد، برای جلوگیری از تخلفات ایدههای خوبی داشت به گونهای که تعداد تخلفات بومی بسیار کم شد و حتی برخی از متخلفان شکار پس از برخورد با همسرم، شکار غیر مجاز را کنار گذاشته و با او دوست شدند."
🔹همسر شهید: " همسرم در رشته محیط زیست استعداد بسیار زیادی داشت به گونهای که در حد یک استاد نکتههای ریز طبیعت را میدانست و خودش همراه دانشجویانی که برای بازدید از منطقه میرفتند بود و تمام نکتهها و توضیحات لازم را ارائه میکرد و آرزویش ادامه تحصیل و تدریس در دانشگاه بود که عمرش کفاف نداد."
#معرفی_شهید
#شهید_محیط_زیست
شجاعت شهید «دوستعلی فرجی» در تنگ بینا
🔹این شهید والامقام دوم مهرماه ۵۹ به خاطر نقش موثر در حماسه تنگ بینا و پاسگاه سنگی به فرماندهی شهید والامقام اکبر فرجیان زاده که منجر به شکست دادن دشمن و به اسارت گرفتن ۲۶ نفر از نیروهای بعثی گردید مورد تقدیر قرار گرفت و نیز در هشتم مهرماه ۵۹ به جهت رشادت و از خودگذشتگی و درگیری تن به تن با کماندوهای دشمن در دفاع از پاسگاه سد کنجانچم مهران و نجات جان تعدادی از رزمندگان مجروح و انتقال پیکر مطهر شهدایی که در زیر آتش دشمن جا مانده بودند؛ توسط سرهنگ لکی فرمانده هنگ ژاندارمری ایلام مورد ترفیع درجه قرار گرفت.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
«رهبر تخریب چی ایران را کشتیم» عنوان داعش پس از شهادت، شهید رشید
🔹شهید رشید به واسطه تخصص در زمینه انفجار و تخریب در دو مسابقه تلویزیونی «فرمانده» و «ضدگلوله» حضور داشت و شهادتش با بازتاب رسانهای گستردهای روبهرو شد.
🔹این شهید والامقام قرار بود یکی از فرماندهان که زخمی شده بود را بیاورد و شخصی را جایگزین او کند اما متاسفانه مسیر او لو میرود و بعد از آن در مسیر با تله ریموت دار انفجار ایجاد میکنند و ابراهیم شهید میشود، بعد از آن داعش تیتر زد که رهبر تخریب ایران را کشتیم و این ترور برای آنها خیلی حائز اهمیت بود.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
📷خاطرات شهید غواص از جبهه جنگ
🔹شهید توسن: " در حین آموزش شاید بیشتر از ۸۰ مرتبه از اروند عبور کردیم و انواع آموزشها را دیدیم. آب اروند خیلی سرد، تلخ، شور و آموزش در آن خیلی سخت بود، از بس که داخل آب میلرزیدم وقتی بیرون میآمدیم توان حرف زدن نداشتیم. لباسهای غواصی بر تن اکثر بچهها گشاد بود، حتی کفش غواصی هم به پایمان جور نبود. خیلی از بچهها پاهایشان چرکی شده بود و خیلی از سختیها را تحمل میکردند، بخاطر خدا و اینکه جزو نیروهای خط شکن باشند. یک گروه هم که جزو گروه غواص نبودند در ساحل برایمان چای دم میکردند و سیبزمینی در آتش میپختند و همین که از آب بیرون میآمدیم با خوردن چای و سیب زمینی کاملاً سرحال میشدیم. بچههای گردان تخریب همگی نماز شب میخواندند و اصلاً مسئلهای به نام ریا در کار نبود، نماز شب مانند نماز جماعت برقرار بود.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس