✍️معامله با خدا
💦قطرات باران بر سر و روی فاطمه بوسه می زد و او را در شیرینیِ وصف ناپذیری فرو می برد. چشمان خود را بست و با تمام وجود به صدای آرامبخش باران گوش می داد. باران را جلوه ای از رحمت خدا می دید که به او هدیه داده شده است. به یاد روزهای گذشته افتاد که با خود درگیر بود که دل دوستانش را شاد کند و یا رضایت پدر را به دست بیاورد؟!
🌼چند روز قبل سمیه به او گفت: «فاطمه جان گروهی از بچه های دانشگاه که همه رو می شناسی بعد از امتحانات می خوان به یِ سفر تفریحی برند تو هم می یای؟ »
فاطمه گفت: «عزیزم نمی تونم قول بدم . ممکنه پدرم اجازه نده.»
سمیه: «فاطمه یک کاریش بکن همه بچه ها دوست دارن تو باشی، با بودن تو بهمون خوش می گذره. دلمون رو با اومدن شاد کن.»
فاطمه بعد از امتحان وقتی به خانه رسید، پدرش هم آمده بود. بعد از خوردن ناهار کنار پدر نشست و بوسه ای بر دست پدر کاشت و گفت: بابا اجازه هست بعد از امتحانات با دوستان دانشگاه به سفر برم؟ پدر ابروانش را موج دار کرد و بر پیشانی اش چروک های ریزی نشست، کمی اخم چاشنی صورتش کرد و گفت: «فاطمه خودت می دونی با مسافرت های مجردی موافق نیستم. هر جا خواستی با هم می ریم .»
🌺فاطمه به طرف اتاقش رفت. خودش را روی تخت رها کرد و به سقف چشم دوخت و به شانس خود نفرین می کرد که چرا نمی تواند مثل دوستانش به سفر رود؟
چند ساعتی با خودش درگیر بود که با لجبازی و تهدید پدر خود را راضی کند؛ امّا بعد از آنکه به یاد سخنان روحانی مسجدشان افتاد که در مورد پدر و مادر و اثر رضایت آن ها بر زندگی فرزند سخن می گفت، تا جایی که رضایت و نارضایتی پدر را به رضایت و نارضایتی خدا گره زده بود.(۱) با خدا معامله کرد و از خیر این سفر گذشت. دوستانش را برای رفتن به سفر بدرقه کرد و همنوا با قطرات باران به عشق بازی با خدا مشغول شد.
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
🔹(۱) رسول اللّه صلى الله عليه و آله:رِضَا الرَّبِّ في رِضَا الوالِدِ، وسَخَطُ الرَّبِّ في سَخَطِ الوالِدِ.
🌸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رضايت خدا ، در رضايت پدر است و نارضايتى خدا ، در نارضايتى پدر .
📚حکمت نامه کودک، ص۳۰۴
#ارتباط_با_والدین
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹
به: منجی عالم بشریت🌸
✨ سلام صبور مهربانم
🌸امروز به خودم گفتم اگر فلان نفر رئیس جمهور شود، إن شاءالله اوضاع خوب میشود.
🌱اما هر چه فکر میکنم میبینم دوران ظهور تو چیز دیگری ست آقای خوبم.
🌟هر چند هم که اوضاع خوب شود و نعمتها بر ما فرو ریزد، اما باز هم دلمان شاد و مسرور نمی شود، چون که معشوقی مثل تو را کم دارد.🌷
آقای من زمین تنگ شده و جای زندگی کردن نیست؛ بدون تو.
🌿دلم حسابی برایت تنگ شده که حد ندارد. مرا دریاب.😢
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌻چه زیباست حرکت گل آفتابگردان به سمت خورشید
💫و چه زیباست حرکت آدمی به سمت خدا
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠محبتی خالصانه
🔘هرگاه فردی برای رضایت خدا به فرزندان و همسر خود محبتی خالصانه داشته باشد؛ چنانچه طرف مقابلش آن طور که شایسته است به او محبت نکند، نباید انگیزهاش را از دست بدهد.
🔘به این بیاندیشد؛ چون خالصانه رضایت خدا را در نظر گرفته است، خداوند اجرش را ضایع نمیکند و به بهترین وجه ممکن برایش جبران خواهد نمود.
✅ یادمان باشد هر کس خوبی کند به خودش خوبی کرده است و هر کس بدی کند به خودش بدی کرده است. (اسراء آیه ۷)
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ ازدواج ساده و زیبا
🌺واسطه ازدواج که استاد مشترک شان بود، در معرفی جلال به خانواده عروس گفت: او از مال دنیا چیزی ندارد، اما در آخرت خیلی چیزها دارد.
🌿مراسم ساده شان در روزنامه جمهوری اسلامی منعکس شد. مهریه مورد تقاضای عروس مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، اما داماد، مهریه بیشتر را پشنهاد کرد. تمام مهریه در قالب یک فقره چک، فی المجلس دریافت شد. عروس خانم، همه مهریه را به فرمانده سپاه پاسداران انقلاب ، جهت مخارج پاسداران اهدا کرد.
💍خرید ازدواج آنها عبارت بود از یک حلقه، قرآن، نهج البلاغه، یک دوره تفسیر المیزان و سفره عقدشان فقط قرآن بود و سجاده نماز.
🌱او زندگی را با وسایل ساده شروع کرد: یک یخچال، قفسه کتاب و یک موکت به جای فرش.
🌸در شب عروسی، جلال گفت: اول باید نماز جماعت بخوانیم. همه به صف جماعت ایستادند و بعد از پذیرایی، دوستان جلال یک نماشنامه طنز اجرا کردند.
📚جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان، ص۵۴-۵۶
#سیره_شهدا
#شهید_جلال_افشار
#به_انتخاب_تو
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🧐کدام دختر را برای ازدواج انتخاب کنم؟
🌸یکی از مهمترین و بهترین مسیر برای تربیت فرزندان، انتخاب همسر شایسته است. وقتی گل خانه زندگی شما در فضای سالم، با محبت و نشاط آور رشد کرده باشد، شاهد شکوفایی غنچههای (فرزندان) معنوی و عطرآگین دست پرورده او خواهید بود.
🌺هر چقدر محیط خانواده دارای فضای سالم باشد، در آن خانواده فرزندانی تربیت خواهند شد که نور چشم و زینت زندگی والدین میشوند.
#همسرداری
#عکس_نوشته_سوری
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍محبت
🌺مریم محبت میخواست. یک عمر در زندگی سختی کشیده بود، ولی دریغ از یک گوشه چشمی از محبت.چه روزها که تا شب برای زندگی شان تلاش کرده بود.ولی شوهرش ذره ای محبت خرجش نمی کرد.
🌸فکر و ذهنش خوش گذراندن با دوستانش بود. جمعه به جمعه کوه و فوتبالش ترک نمیشد. مریم فقط به ساک ورزشی حسام خیره میشد. حسام میدید ؛ ولی کار خودش را می کرد.
🍃مریم از هر راهی وارد شد که گرمی زندگی را حفظ کند. از محبت کردن به کسی که قدرش را نمی دانست، دریغ نمی کرد.همیشه با خودش می گفت روزی می شود که به عشق من اعتراف می کند.
🌺قلب حسام را گویی غباری از غفلت گرفته بود.تا اینکه مریم بیمار شد. زندگی روی دیگرش را به حسام نشان داد. مریم دیگر صبر و تحمل قبل را نداشت.بهانه جو شده بود. بی تابی می کرد، خسته شده بود دائم بهانه می گرفت.
🌸ولی حسام تازه به دوست داشتن همسرش پی برده بود. تازه فهمیده بود که باید همسرش را آرام کند.او را در آغوش کشید، پیشانیش را بوسید. سر مریم را بر روی سینه اش گذاشت و با جملاتش آرامش را بر تن خسته و رنجور او ریخت.
#داستان
#همسرداری
#بهقلمخادمالمهدی
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌 شما
از : عطش💧
به: آفتاب پشت ابر🌤
✨ای چراغ هدایتم
✨سلام و صلوات خدا بر تو ای هادیِ گمشدگان روزگار
🍀هدف خلقتم را در این آشفته بازارِ زندگی، گم کردهام. برای بدست آوردن هر چیزی خودم را بزحمت می اندازم اما دریغ از ذرهای بندگی.
☘مگر نه این است که «ما خلقت الجن و الإنس الا لیعبدون» که به تفسیر ابن عباس «ای لیعرفون». پس چرا سرگشته و حیرانم ، مگر عبادت و شناختن معبود جز سعادت است که اینچنین بی هدف روزگار می گذرانم
🌼پدر بزرگوارم! به جوانی ام رحم کن که این پردهی غیبت ، گرد و غبار غفلت را بر چشمهای ظاهربین و دلفریبم ، پاشیده و دیر نیست که گرد پیری نیز ، ناتوانم کند.
وای بر من و غفلت و ناتوانیم
دعایم کن که محتاج دعای ظهورت هستم
اللهم أعرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی
🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحنا له الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🍃ای نفس!
💫دلبستن به دنیا،
فقط تو را از هدف دور خواهد کرد
و هدف همان قرب الهیست.
✨ما جاودانه خواهیم شد،
آنگاه که چشمان خویش را بر هر وابستگی فرو بندیم و مسلط شویم به نفسِ سرکشِ افسار گسیختهی خویش.
💪آنگاه پیروزِ این نبرد تنگاتنگ خواهیم بود.
🌺یا ایتها النفس المطمئنه
ارجعی الی ربک راضیه مرضیه
#صبح_طلوع
#به_قلم_ضحی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠محیطی دوستانه و امن
✅والدین سعی کنند خانه را طوری چیدمان کنند که، محیطی دوستانه و امن برای اکتشاف بچه ها باشد.
🔘گفتن جملات همیشگی «بهش دست نزن»، «ازش دور شو» و «مگه نگفتم هیچ وقت به این وسایل دست نزن» باعث از بین رفتن حس آزادی کودک می شود.
🔘خانه هر چقدر برای بازی و اکتشاف بچه ها امن تر باشد نه گفتن ها ی والدین کمتر می شود و در نتیجه تنش کمتری بین آنان و فرزندانشان ایجاد می شود.
✅در نهایت هر چه فرزند آزادتر در خانه باشد، با والدینش بهتر همکاری می کند.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بهتر از فضای مجازی برای بچهها چی سراغ دارید؟
🌼حاج حسن همیشه نوجوانان و جوانها را با خودش جمع میکرد، میبرد کوهنوردی. بودند در بین بچهها کسانی که حرمت ایشان را آن طور که لازم بود ادا نمیکردند. حتی یکی از بچهها بود که ایشان را با اسم کوچک صدا میکرد.
🌹این فضا خیلی اذیتم میکرد. یک بار بهش گفتم: حاج حسن! اگه اجازه دهی میخواهم به این شخصی که شما را با اسم کوچک صدا میکند، تذکری دهم.
ایشان ممانعت کرد و گفت: این بچهها الان با فضای اینترنتی و مجازی سر و کار دارند. کوچه و خیابان هم که پر از گناه است. همین که ما بتوانیم یک ساعت اینها را از آن محیط گناه دور کنیم، این یعنی چکیده و حاصل تمام کار کوهنوردی ما.
📚با دست های خالی؛ خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم؛ نویسنده مهدی بختیاری؛ صفحه ۹۷
#سیره_شهدا
#شهید_حسن_طهرانیمقدم
#عکسنوشتهحسنا
#مشارکت_حداکثری
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فرزندت را تشویق می کنی؟
🌹تشویق، استعدادهای نهفته در نهاد آدمی را از قوّه به فعلیّت می رساند و نیروی خلّاقیّت را در نهاد او شکوفا می سازد. تقدیر از فرزندان و تشویق آنان به خاطر کارهای پسندیده ای که انجام میدهند، در تقویت اعتماد به نفس و روحیه خودباوری و در نتیجه عزّت نفس آنان تأثیر به سزایی دارد.
🌺اگر فرزند پس از انجام عملی مورد تحسین قرار گیرد، شیرینی تشویق در خاطره او باقی خواهد ماند و انگیزه او را در تکرار آن عمل قوی تر خواهد ساخت.
روزی امام حسن مجتبی(علیهالسلام) کودکی را دید که نان خشکی در دست داشت، لقمه ای از آن را می خورد و لقمه دیگر را به سگی که در آن جا بود، می داد. آن کودک فرزند یکی از بردگان بود.
🌷امام از او پرسید: پسرجان! چرا چنین می کنی؟ کودک جواب داد:من از خدای خود شرم دارم که غذا بخورم و حیوانی گرسنه به من بنگرد و به او غذا ندهم، حضرت از روش و سخن زیبای او خرسند شد و دستور داد غذا و لباس فراوانی به او عطا کنند. سپس وی را از اربابش خرید و آزاد نمود.
📚البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص ۳۸
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشتهحسنا
#مشارکت_حداکثری
🆔 @tanha_rahe_narafte