فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دلت الان کجاست؟
💫نوکرتم رقیه خاتون، شارگمم میدم براتون
✨دلم الان سمت دمشقه، دُرس کنار کفتراتون
#استوری
#تولیدی_صدف
🆔 @tanha_rahe_narafte
😇بیاید کمی فکر کنیم
🤔تا حالا چقدر توانستیم مثل پیامبر و اهل بیتش زندگی کنیم؟
🍃اول زندگی بعد مرگ. در زیارت عاشورا از خدا میخواهیم که زندگی و مرگ ما را زندگی و مرگ محمد و آلش قرار بدهد. همین که از خدا خواستم دیگر کار تمام است. یعنی خودم نباید برای رسیدن به این هدف بزرگ، قدم بزرگی بردارم؟
✨امروز پنجمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک یاعلی اعلام کنند تا برای آنهایی که اعلام نکردند، پیام یادآوری بفرستم.
🏴 انتقادات و پیشنهاداتتان را برای آیدی @taghatoae ارسال بفرمایید.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_karimi-[www.Patoghu.com].mp3
8.35M
🧐حواست هست داری روزت رو چطور شروع میکنی؟
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#کریمی
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🖤طواف دل
🏴نوای یا حسین از هر کجا شنیده شود، دل بر طبل سینه رخشوار میکوبد، اشک میجوشد و قرار رخت میبندد.
✨چشم دل در حرم امام حسین علیه السلام باز میشود و بی پا و سر، گرد حرمش طواف میکند؛ دم به دم میگوید: السلام علیک یا اباعبدالله.
#صبح_طلوع
#به_قلم_صبح_طلوع
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 مهارت رفتاری
✅ رفتار مناسب با والدین سالمند از اهمیت بسزایی برخوردار است.
🔘 روش برخورد با سالمندان مهارتی است آموختنی، با یادگیری آن میتوان از ناراحتی و نارضایتی در خانواده جلوگیری کرد.
🔘 بعضی از سالمندان مشکلات و دردسرهایی در زندگیشان وجود دارد، به خصوص با از دست دادن حافظه یا ناتوانی در فعالیتهای سابق بدنیشان، اینجاست که باید حساستر و بااحتیاطتر با آنها رفتار کرد.
🔘 ناگفته نماند این مشکلات برای خودشان ناراحت کنندهتر و ناامیدانهتر است و گاهی سبب افسردگی آنها را فراهم مینماید.
✅بنابراین باید آنها را درک کرد و با آنها رفتاری بسیار لطیف و مهربان داشت.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_کوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ نماز طوفان
🌹رکود بر جبهههای غرب حاکم شده بود. فرماندهان مصمم بودند عملیاتی را انجام دهند و بهترین گزینه آزاد سازی ارتفاعات میمک بود. اما ستون پنجم بیکار ننشسته بود و خبرهای جبهه را به دشمن مخابره کرده بود. به همین خاطر آنها منتظر حمله بودند. از طرفی هم طرح عملیات ریخته شده بود و باید انجام میشد.
🍀ولی الله معاون تیپ بود. اشکریزان به نماز ایستاد. در قنوت نماز از خدواند طوفان و باران را با هم خواست. فقط در این صورت بود که آمادگی دشمن غیرفعال میشد.
🍃هنوز از نماز ولی الله و توسل فرماندهان چیزی نگذشته بود که طوفان شروع شد. کم کم به حدی شدت گرفت که در جبهه خودی چادرها را از جا کند و در جبهه دشمن، دیدهبانها را از ارتفاعات به دل سنگرهاشان کشاند.
🌺با این عنایت الهی عملیات شروع شد. وقتی نیروهای خودی خودشان را بالای سر عراقیها رساندند، آنها تازه از خواب خوش بیدار میشدند و فقط عده کمی از آنها توانستند فرار کنند.
📚 سی و ششمین روز؛ زندگی نامه شهید عبد الله صادق، نوشته: سیمین وهاب زاده مرتضوی، صفحه ۵۷-۵۸
#سیره_شهدا
#شهید_ولیالله_چراغچی
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍سوزن شکسته
🌺مثل همیشه جلوی تلویزیون لم داده بود. صدای مادر که با تلق و تلوق چرخ خیاطی ملودی خستگی را مینواخت به گوشش رسید:« پاشو یه دست به این ظرفا بزن. از صبح تا شب فقط وقت تلف میکنی! یادت میاد آخرین بار کِی گردگیری کردی! والا الان با این همه خاک که روی وسایل نشسته میشه یه خونه ساخت! »
🌸- باشه! حالا تا شب وقت هست. دنیا که به آخر نرسیده! اگه گذاشتی به دل خوش یه فیلم ببینم! اَه.
🍃- به خدا من یه نفرم! مگه چقدر جون دارم! یه دستم به خیاطیه! یه دستم به آشپزی! هم باید حواسم به داداشت باشه، هم کارای بابات رو انجام بدم. والا منم آدمم، آهن که نیستم!
دلم خوشه دختر دارم کمک حالم باشه! هر روز باید سر شستن چهار تیکه کاسه و بشقاب باهاش کَلکَل کنم.
🌼عاطفه کنترل را گوشهای پرت کرد و غُرغُر کنان به سمت آشپزخانه رفت. هنوز به ظرفشویی نرسیده بود که صدای جیغ مادر او را به سمت اتاق کشاند.با دیدن انگشت خونی مادر، به تِته پِته افتاد. خشکش زده بود. نمیدانست چکار باید بکند.
🌺- چرا خشکت زده!؟ برو اون بتادین رو با یه ظرف بیار. یه تیکه پارچه سفید هم پیدا کن ببندم روش. میترسم ازجا بلند شم سرم گیج بره! اعصاب که برام نذاشتید. نفهمیدم چی شد سوزن چرخ رفت تو دستم. خدا رحم کرد سوزن نپرید تو چشمم!
🌸عاطفه به آشپزخانه رفت. صدای بازوبسته کردن درِ کابینتها نشان میداد نمیداند بتادین کجاست!
🍃-عاطفه پس چی شد! رفتی از داروخونه بگیری؟ یعنی به درد هیچ کاری نمیخوری!
🌺بالاخره در کشویی که داروها را نگهداری میکردند بتادین را پیدا کرد. یک کاسه بزرگ و مقداری پنبه و دستمال هم برداشت و سراغ مادر رفت. آمنه خانم محکم روی ناخنش را گرفته بود تا خونش بند بیاید.
🌸به محض این که دستش را برداشت تا عاطفه بتادین بریزد، قطرات خون در کاسه، قلب عاطفه را شکست. از دست خودش عصبانی بود. با ناراحتی گفت: «قربونت برم! زنگ بزنم اورژانس! نکنه سوزن توش مونده باشه!»
☘آمنه خانم که رنگ پریدهاش، آینه ضعفش شده بود گفت: «نه مادر! فکر نکنم. روش رو ببند فعلا! یه کم دل دل کردنش آروم بگیره.»
🌺چند روزی گذشت. انگشت آمنه خانم سیاه شده بود و دیگر تحمل دردش را نداشت. عاطفه با هزار مصیبت مادر را راضی کرد که عکسی از دستش بگیرد و به اورژانس ببرند. عاطفه درست حدس زده بود. سوزن داخل انگشت شکسته بود. پزشک اورژانس با نگاه به نتیجه رادیولوژی سری تکان داد و گفت: چند روزه!؟ حسابی عفونت کرده! باید بری اتاق عمل!
🌼تمام بیمارستان دور سرش چرخید. انگار اتاق عمل اسم رمزی بود برای زمین گیر کردن عاطفه!
🌺چشمانش را که باز کرد، مادر با انگشت باند پیچی شده روی سرش را نوازش می کرد! تکانی به خودش داد. تا خواست حرفی بزند، آمنه خانم گفت: «چقدر کم طاقتی دختر! عمل قلب باز که نبود. انگشتم یه مهمون ناخونده داشت، بیرونش کردن. به این میگن عمل سرپایی! یه ربع هم بیشتر طول نکشید! والا تو الان یک ساعته خوابی!!»
🌸آمنه خانم دستش را بالا آورد و چرخی به آن داد و با لبخند ادامه داد: «البته این مهمون ناخونده دزد هم بود! عصب دستم رو با خودش برد! الان دیگه این انگشتم فلج شده!»
☘عاطفه نگاهش را زیر ملافه پنهان کرد تا آسمان ابری چشمانش، غم مادر را بیشتر نکند.
#داستان
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_معراج
🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴من باشم و تو بییاور بمونی؟
✨پسر کوچیک حسنم، منم باید برم
💫غیرت علی تو وجودمه عمو
🏴شال علوی روی شونهمه عمو
🍃زاده دلاور و شیر ژمنم
❤️خون حسنی توی خونمه عمو
#استوری
#تولیدی_صدف
🆔 @tanha_rahe_narafte
😔چرا امام زمان ظهور نمیکنه؟
☹️ خسته شدیم، پیر شدیم، مردیم، پس چرا دعاهامون اثر نمیکنه؟
🔹چون هنوز این را درک نکردیم که گره مشکلات ما فقط با دستان گرهگشای امام زمان ارواحنافداه باز میشود.
🔸چون امام زمان را در حد رفع خواستههای روزمرهمان میخواهیم. بزرگ فکر نمیکنیم و خواستار بزرگان نیستیم.
✨امروز ششمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک یاعلی اعلام کنند تا برای آنهایی که اعلام نکردند، پیام یادآوری بفرستم.
🏴 انتقادات و پیشنهاداتتان را برای آیدی @taghatoae ارسال بفرمایید.
#زیارت_عاشورا
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_karimi-[www.Patoghu.com].mp3
8.35M
🧐حواست هست داری روزت رو چطور شروع میکنی؟
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#کریمی
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴🏴🏴
✍ ما رَأَیْتُ اِلّا جَمیلاً
▪️زینب یعنی؛ ما رأیت الا جمیلا
▪️به حق گفته شده است که؛ فاطمه، غم علی را ندید؛ علی، غم حسن را ندید؛ حسن، غم حسین را ندید؛ حسین، غم رقیه را ندید؛ولی اَمان از دل زینب...
▪️آن روزی که زینب از غم رفتن حسین بیهوش شد، این ساعات را مشاهده میکرد.
▪️حسین تنها برادر زینب نبود، حسین را که میدید، گویی جدّ اعظم خود را، مادر و پدر خود را و برادرش حسن را میدید.
▪️عاشورا همه کس زینب را، از او گرفت.
▪️داغِ زینب بعد از عاشورا، تازه شروع میشود.
▪️زینب یعنی؛ بانوی عشق و کرامت.
▪️زینب یعنی؛ کوه صبر و استقامت.
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴پانزدهم محرم
⚫️فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام
بنابر بعضی اقوال، در این روز سرهای مطهر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را به سوی شام حرکت دادند.
البته بعداً اهل بیت علیهم السّلام سرهای مطهر را به بدنها ملحق کردند.
📚وقایع الایّام، تتمه محرم، ص۲۸۱
#محرم
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte