eitaa logo
مسار
379 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
419 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀در ترین و بدترین شرایط، رشد به وجود خواهد آمد. 🌸با سختی ها بساز تا درخت وجودت تنومند و شود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
همانند سوره ای از است ... که هیچ کس ... حتی نمی تواند برایت ... مانندش را ... بیاورد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸 مادر شهید «یوسف رضایی‌مطلق» می‌گوید: یوسفف پسر ارشدم است که در سال ۱۳۶۶ در ماووت عراق به شهادت رسید؛ آن موقع‌ها خیلی بحث روز مادر مطرح نبود. اما وقتی پسرم حقوقش را از سپاه می‌گرفت، اول می‌آمد و مبلغی به من می‌داد. خیلی حرمت پدر و مادر را نگه می‌داشت. 🌺 گاهی که به لبنان می‌رفت، از آنجا برای من لباس و روسری هدیه می‌گرفت؛ بعضی وقت‌ها هم ظرف و ظروف می‌خرید؛ من هم وسایل خانگی را برای خودش نگه داشتم که قسمت نشد یک روز وسایل را در خانه دامادی‌اش ببینم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹 وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا با گفتاری لطیف و بزرگوارانه با آن دو سخن بگو. سوره اسرا، آیه۲۳ 🆔 @tanha_rahe_narafte
داستان های من و دوچرخه 🙎‍♂️ 🚲 👦 هوشنگ دوچرخه : 🚲 امین جان یِ مقدار آروم تر، هم من و داغون می کنی هم خودت رو به کشتن میدی.🤨 امین: 🙎‍♂️ خوش رکاب حالم گرفته😔 شاید با تند رکاب زدن حالم عوض بشه. ☹️ دوچرخه: 🚲 امین تو که بی منطق نبودی!؟ این چه مدل عوض کردن حاله!!؟ 🤔 بیا بریم پارک یِ گوشه بشینیم با هم حرف بزنیم.😊 امین:🙎‍♂️ باشه راست میگی شاید اینجوری بهتر باشه. دوچرخه: 🚲 خب حالا بگو ببینم چی شده؟ 🙂 امین: 🙎‍♂️ یادته که امروز با هوشنگ 👱‍♂️ قرار گذاشتیم با هم باشیم. وقتی تو رو تو حیاطشون قفل کردم، هوشنگ گفت الان شبکه پویا یِ فیلم قشنگ داره بریم تماشا.😃 هوشنگ 👱‍♂️گفت: دیدن این فیلم قشنگ با تخمه خوردن میچسبه😁 مامان زود باش تخمه ها رو بیار الان فیلم شروع میشه. مامان هوشنگ 🧕 گفت: پسرم کار دارم. خودت برو داخل اولین کابینت سمت راست طبقه دوم ، بردار. هوشنگ 👱‍♂️ با صدای بلند گفت: ای خدا، مردم مادر دارن ، ما هم مادر داریم. 😒 خوش رکاب من به جای هوشنگ از مادرش خجالت کشیدم.☺️ فیلم هیجانی و قشنگی بود، هوشنگ دراز کشیده بود یدفعه پدربزرگش اومد تو اتاق👴 سریع پاشدم سلام کردم و دست دادم؛ ولی هوشنگ توجهی نکرد. ناراحتی پدربزرگش رو تو چهره اش دیدم. 😔 خب منم ناراحت شدم. یواشکی به هوشنگ اشاره کردم، ولی هوشنگ با صدای بلند گفت: بچه مثبت، ول کن بابا فیلمت و ببین. 😲 پدربزرگ هوشنگ 👴 با من صحبت می کرد، یدفعه هوشنگ داد کشید ساکت! نمیذاری فیلم ببینم. 🤭 از شدت شرمساری صورتم داغ شد.😰 بابابزرگش رفت بیرون. منم خواستم برم، ولی هوشنگ آستین پیراهنم رو کشید، بشین بعد فیلم می خوایم فوتبال بازی کنیم.⚽️ بعد از فیلم اومدیم تو حیاط خودت دیدی چکار کرد.🤨 آخرای بازی بود. باباش 🧔 اومد خستگی از چهره اش می بارید. سلام کردیم. ماشین رو گذاشت داخل حیاط. در رو که بست، انگار چیزی یادش اومد. هوشنگ👱‍♂️ رو صدا کرد، پسرم بیا برو چند تا نون بگیر یادم رفته بگیرم. 🙂 هوشنگ👱‍♂️ به باباش گفت: بابا اگه گذاشتی ما بازی کنیم. چرا همش من برم نون بگیرم. تازه بازیمون شروع شده. 🤥 باباش🧔 گفت: دیگه دیر وقته. کم کم هوا داره تاریک میشه 🌄 بازی رو تموم کنید.😊 امین:🙎‍♂️ خوش رکاب وقتی شنیدم هوشنگ به باباش چی گفت!! خیلی ناراحت شدم. 😔 به باباش گفتم با اجازه تون من دیگه باید برم خونه مون. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ سلام ای مقصد دنیا، سلام ای مبدأ هستی 😭 دو چشم ابریم گوید: سلام ای حضرت مهدی ✨ بیا ای حضرت باران، کویر عشق تب دارد 🌎 و آرامش نمی گیرد جهان در عصر سرمستی 🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿 نامه های خود به انوار مطهر را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان به آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. 🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿 🌀 هر روز و شب ساعت ها وقت می گذاریم و با افراد مختلف ارتباط می گیریم. 💌 از امروز قراری بگذاریم. هر روز نامه ای خاص برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه بنویسیم. باشد مورد قبول ایشان واقع گردد. 📝 ما می توانیم چند دقیقه از روزمان را با خداوند، معصومین علیهم السلام یا شهدا با نوشتن نامه ای ارتباط بگیریم. ✨ اجازه دهیم نورشان بر های ظلمت زده مان بتابد. ارواحنا له الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
❄️ اگر روزگاری آمد و در همه چیز یخ زد، نگران نباش. ☀️ به زودی پرتو خورشید خواهد کرد و گرمایش همه جا را فرا خواهد گرفت. 🌸 یخ ها ذوب خواهد شد. در آن هنگام امید به سویت جاری می شود. ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
💐راه بازگشت گناهکاران بسوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ✨ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر کس در باقیمانده عمر خویش کار نیک کند به گناهان گذشته اش مؤاخذه نشود. 📚امالی شیخ صدوق، صفحه ۱۱۱ 🌺 پیام این حدیث بسیار امید بخش به همه ی شیعیان این است که هر لحظه می توان بسوی خیمه ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز گشت. بدون هیچ سرزنشی نسبت به اعمال گذشته... 🌸 استغفار، علاوه بر دور کردن ما از گناه، سبب رضایت امام زمان ارواحنا فداه می شود. مثل اینکه پدری ببیند فرزندش پس از خطا، نادم شده و درصدد جبران و پرهیز برآمده است. 🌼 استغفار، علاوه بر کسب رضایت و خشنودی امام زمان ارواحنا فداه انسان را از گناه پاک می کند. این پاکی از ملزومات زمینه سازی برای ظهور است. چرا که حضرت، برای ظهور و قیام جهانی خود سرباز می خواهد و گنهکاران نمی توانند در زمره آنان قرار بگیرند. ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺و عن أبى عبد اللّه- جعفر بن محمّد- عن آبائه عن علىّ عليه السّلام أنّه قال فى خطبة له على منبر الكوفة: «أللّهمّ! إنّه لا بدّ لأرضك من حجّة لك على خلقك، يهديهم الى دينك‏و يعلّمهم علمك؛ لئلا تبطل حجّتك، و لا يضلّ أتباع أوليائك بعد إذ هديتهم؛ إمّا ظاهر ليس بالمطاع؛ و أمّا مكتتم و مترقب. فان غاب عن النّاس شخصه فى حال هدنتهم، فإنّ علمه و آدابه فى قلوب المؤمنين منبثّة، فهم بها عاملون.» 🍃از امام جعفر صادق علیه‌السّلام از پدران بزرگوارش از على علیه‌السلام در خطبه‌‏اى که بر منبر کوفه ایراد فرموده است، نقل شده است: 🌱«پروردگارا! همانا که اهل زمین را از داشتن حجتى از ناحیه تو که آنان را به دین تو هدایت کند و علم الهى را به ایشان‏ بیاموزد، گریزى نیست تا حجتت از بین نرود و پیروان اولیائت بعد از اینکه [به‌وسیله پیامبران] هدایتشان کردى، گمراه نشوند. ☘️[این حجت تو] یا در میان مردم ظاهر و براى آنان آشناست، امّا از او اطاعت نمی‌کنند؛ یا از دید مردم پنهان و منتظر زمان ظهور است. پس اگر وجود حجت در زمانى که مردم در صلح [بر فساد] هستند از نظر آنان غایب باشد، دانش و منش او به دلهاى مؤمنین می‌رسد و ایشان به آن عمل می‌کنند». 📚اثبات‌الهداة، ج‏۵، ص۷۸ ارواحناله الفداه 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌿من، تو، همه پر از دردیم، دردهای پیدا و پنهان. 🌻من، تو، همه منتظر درمانگر درد هاییم، درد های پیدا و پنهان. 💫ای درمانگر پیدای پنهان، بیا. ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔺 قاب دوست داشتنی 🌅 سلام تابلوی عزیز و دوست داشتنی من من خیلی دوست دارم. آخر خیلی خوشگل و زیبایی! همان روزی که مامان تو را خرید و با مراقبت کامل به خانه مان آوردت، همان موقع لباس مامانم را به دست گرفتم و با اصرار خواستم تا تو را روی دیوار اتاقم نصب کنند؛ اما قبول نکردند. 🌺مامان در جوابم لبخندی تحویلم داد و گفت: ای دختر زرنگ من پس تو هم ارزش این تابلو را فهمیدی. من هم سرم را به تایید تکان دادم. آن موقع سواد بلد نبودم اما رنگ و خطاطی قشنگ توی قاب ات، دلم را برده بود. مامان هم گفت: عزیزم این تابلو باید جایی باشد تا همه هر روز او را ببینند. - یادت است تابلو جانم. وقتی که جشن الفبای مدرسه را گرفتند، من با ذوق و شوق آمدم پیش باباجونم و به او گفتم که : -بابایی من همه ی نمراتم عالی شده. پس کادوی من و قول شما چه میشود؟ باباجون هم دست دختر لوسش را گرفت و آورد مقابلت ..و گفت: - اگر دختر ناز من این نوشته ی روی قاب را بخواند، کادویش را برایش میگیرم. 💫 یک کوچولو سختم بود اما ذوق زده و با چشمایی برق افتاده حرف به حرف ات را کنار هم گذاشتم و خواندم. آنقدر خوشحال شدم که چه نوشته ی زیبایی برویت نوشته، که حد ندارد. ذوق زده بالا و پایین پریدم و صورتم را به سمت باباجونم بردم. بابا که دستش را روی سینه اش گذاشته بود همراه من نوشته ات را خواند، تا من را دید زودی بغلم کرد. 🌸خوشگل عزیز من. می دانم که وقتی مامان نگران می شود، دلش مثل سیر و سرکه می جوشد و مدام توی هال خانه مان راه می رود، پیشت می آید و تو را نگاه می کند و درون دلش یواشکی چیزهایی می گوید. من نمی دانم چه می گوید اما می فهمم که آرامتر می شود. - امروز من هم مثل مامان آمدم پیشت. آخر یک ذره استرس امتحانم را دارم. درسهایم رو خوب خوب خواندم. الان هم حاضر شدم که با باباجون بروم مدرسه اما توی دلم ، نگرانم. با خودم گفتم اگه بیایم پیشت و مثل مامان با تو حرف بزنم، حتما کارم راه می افتد. 🍀چقدر خوبه که توی خانه مان هستی عزیز من. آخ آخ باباجون صدایم می زند. من باید بروم. باید خداحافظی کنم اما قبلش بگذار مثل باباجون دستم رو بگذارم روی مقنعه ی سفیدم، درست جای قلبم و نوشته ی رویت رو بخونم: - السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان! ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
حضرت والا سلام حضرت دوست سلام حضرت سلام حضرت ماه 🍀چه بگویم در غم و اندوه گناهانمان، که ما نفهمیم و تو بگریی؟ ما چه می دانیم شما چه می بینید و ما نمی بینیم؟! 🌸فقط میخوانیم: عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى مارا ببخش 😭😭 ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
❄️اگر همه چیز بزند و سرد شود، 🌸اما های مقاوم سرد و یخ زده نمی شوند. 🌺پس مقاوم و بمان. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔹 به دلیل داشتن روحیه ای محکم و ، احترام را به خود می بینند. دوست دارند شریک زندگیشان درخواست هایش را کوتاه، صریح و بدون لحن بگوید. از آن طرف او نیز خواسته های همسرش را در نهایت قدرت و ابهت انجام دهد. 📌باید به این نکته توجه داشت، وقتی روی موضوعی فکر می کند، را حفظ کنید و انتظار جواب نداشته باشید. ☘️از همه مهم تر او را نزد دیگران حفظ کنید. پس جلوی دیگران ایراد گرفتن ممنوع.⛔️ بدگویی از او پیش بچه ها ممنوع.⛔️ غر زدن ممنوع.⛔️ مراقب آهنگ حرف زدنهایتان با او باشید. برای سخنانش اهمیت قائل شوید. لبخند خود را از او دریغ نکنید. لبخند را چاشنی کلامتان کنید. 🙏از او تشکر، تعریف و کنید، هر گاه او ببیند، همسرش با مهربانی از او تشکر می کند، خوشحال می شود؛ چرا که احساس می کند دیده شده است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹همسنگ علی🌹 در روز قیامت امیرالمومنین، مردان مؤمن را و فاطمه زنان مؤمنه را به بهشت، راهنمایی می‌کنند. او عِدل، همپایه و همسنگ امیرالمومنین است. 🎤 بیانات مقام معظم رهبری، ۶۸/۱۰/۲۰ سلام الله علیها 🆔 @tanha_rahe_narafte
📌 تبدیل امر و نهی به مشورت 💠 خانم‌ها دقت کنید. یکی از قالب های که برای مردان خوشایند نیست و او را خدشه‌دار می‌کند، دستوری و تحکّمی حرف زدن است. 💠 بهترین کار‌ این است جملات امری یا دستوری خود را به و نظر خواهی تبدیل کنید. 💠 مثلا بجای اینکه به مردتان بگویید: "کمد رو این طرف اتاق!" بگویید: "نظرت چیه کمد رو اینجا؟" کلمه‌ی نظرت چیه و امثال آن را فراموش نکنید. 🆔@tanha_rahe_narafte
✍️همسرم دنیای منی 🌸بعد از جارو کردن و گردگیری به سراغ آشپزخانه رفت. قبل از هر کاری برای ناهار قرمه سبزی بار گذاشت. سپس به سراغ کابینت ها رفت. همه چیز مرتب بود یک دستمال کشید و جارو کرد. برنج های خیس خورده را روی اجاق گذاشت. بالاخره بعد از مدت زمان طولانی با صدای قاروقور شکمش، یادش آمد از صبح که از خواب بیدار شده چیزی نخورده است. نگاهی به ساعت کرد چیزی تا آمدن همسرش نمانده بود. فوری یک دوش گرفت. ادکلنی که او دوست داشت به خودش زد و دستی به سر و صورتش کشید. سراغ درست کردن سالاد رفت با سرعت آن را هم درست کرد. همه چیز آماده شده بود؛ ولی خبری از آمدن همسرش نبود. هم نگرانش شده بود هم حسابی گرسنه بود. هر چه زنگ می زد جواب گوشی اش را نمی داد. می دانست در حال رانندگی جواب گوشی خود را نمی دهد. دلش خوش بود که در مسیر خانه است والا جواب می داد. 🌺نیم ساعت دیگر هم در استرس گذشت تا اینکه صدای زنگ خانه آمد با سرعت خود را به پشت در رساند. زیر لب صلواتی فرستاد تا این ناراحتی و اضطراب را به همسرش منتقل نکند. لبخندی به لب هایش نشاند و در را باز کرد. با اینکه همسرش لبخند روی لب هایش بود؛ ولی خستگی از چهره اش کاملا مشخص بود. بعد از سلام و دست دادن، خدا قوتی به او گفت و میوه هایی که خریده بود از او گرفت. همسرش گفت: سلام زینب جان حالتان خوب است نازنینم؟ عزیزم به دلِ آقایتان رحم کن چقدر خوشگل کردی؟ البته خوشگل بودی، خوشگل تر شدی! - فدات بشم عباس. چرا امروز اینقدر دیر کردی؟ گوشیت رو هم جواب ندادی؟ نگرانت شدم. - راستش زینب جان چند تا جلسه مهم و سنگین کاری بود که به طول انجامید. گوشی را هم روی سکوت گذاشته بودم، فکر نمی کردم اینقدر طول بکشد والا خبر می دادم. - شکر خدا سالم هستی. اشکال ندارد لباس هایت را عوض کن تا ناهار بخوریم. 🍀 - زینب جان مگر ناهار نخوردی؟ - عباسم از کی تا حالا من بدون تو ناهار می خورم؟! - زینبم تمام دنیای من تویی! خیلی دوستت دارم. - با این حرف زدنهایت نمی گویی من از شوق پرواز کنم به هفت آسمان. - ای ریحانه خوشبوی من دوستت دارم چون خدا را دوست دارم و تو بهترین نعمت خدایی برای من. زینب جان حس شاعرانه ام گل کرده است، زود سفره را بنداز والا از گرسنگی هر دو غش خواهیم کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💌 شما از: گمنام به: منجی عالم بشریت سلام امام خوبی ها🌹 سلام بر تو وقتی نماز می خوانی💝 مهدی جان بیا و این کلاف سردرگم هستی را سامانی از نوع علوی بده و به غم هزاران ساله تاریخ بشریت از ریخته شدن خون سیدالشهداء خاتمه بده نه اصلا به خاطر دل زینب به خاطر ابوالفضل العباس به خاطر علی اکبر و علی اصغر به خاطر آرامش دل زهرا بیا و این غصه پر قصه را پایان ده اللهم عجل لولیک الفرج بحق دل پر درد زینب کبری إن شاء الله🤲🏻 ~~~~🌹~~~~ شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. ~~~~🌹~~~~ ✨شما هم با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک می شوید. ارواحناله الفداء عجل الله تعالی فرجه الشریف 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌺 ای همه هستی من، لطیف ترین احساس زندگی ام. بمان و برای خدا بمان. ✨ای روشنی بخش زندگی ام، تو منی. برای خدا بمان و شاد بمان. ای گل هستی ام، تو منی. برای خدا بمان و سبز بمان. ☀️ای قشنگترین طلوع زندگی ام، تو دل منی. برای خدا بمان و پاک بمان. ای ترین خاطرات زندگی ام، تو خدایی. برای خدا بمان و نور بمان. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️شیوه صحیح ارتباط با فرزندان 🍀زمانی یک خانواده با آرامش و صمیمیت در کنار هم خواهند بود که تمام اعضای آن روش صحیح ارتباط گیری و برخورد با سایر اعضای خانواده را بلد باشند. برای والدین داشتن ارتباط صحیح با فرزندان از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک رابطه قوی و صحیح می تواند شادی و نشاط را در یک خانواده به ارمغان آورد. 🔹دانستن و رعایت بعضی از نکات در استحکام رابطه بین والدین و فرزندان مؤثر است و سبب نشاط آن خانواده می شود، که در این مجالِ اندک به مواردی اشاره می گردد: 1- 🍃آغوش گرفتن ارتباط فیزیکی همچون آغوش گرفتن، موجب آرامش روح و روان فرزندان است. سبب می شود که فرزندان احساس صمیمت بیشتری با والدین داشته باشند. (هنگام خداحافظی یا زمانی که به خانه می آیند یا وقت هایی که کار شایسته ای انجام داده اند و یا زمانی که به شما پناه آورده اند، مناسب است فرزند خود را در آغوش بگیرید. اگر فرزندِ نوجوان دارید، ساعاتی را بنشینید با هم دمنوشی بخورید و صحبت کنید. با دستان خود گاه گداری دستانش را بگیرید، یا به طور مثال: دستانتان را روی شانه هایش بگذارید.) 2- 🍃توجه کردن به احساسات فرزند شما نیاز به توجه دارد. هرگاه احساسات خود را آشکار می کند، بهترین فرصت برای ایجاد ارتباط صحیح است. به طور مثال: گریه کردن فرزند نزد شما؛ یعنی اینکه شما را پناهگاه یافته است و به شما اعتماد دارد. احساساتش را درک کنید و به او بگوئیدکه مشکلش را می فهمید. 3-🍃 گوش دادن فعال به حرف های فرزندان وقتی که فرزند شما حرف می زند حواستان کاملا به او باشد. روزنامه را کنار بگذارید، تلفن همراه را خاموش کنید و... هر وقت لازم هست در کنار گوش کردن با زبان خود یاریش دهید و به او بگوئید: وای! ... واقعا! ... می فهمم چی می گی! ... بیشتر برایم بگو... 4- 🍃بازی کردن زمانی را اختصاص دهید که با کودکتان بازی کنید. با صدای بلند بخندید، پر سر و صدا و هیجانی بازی کنید. 5- 🍃عجله نداشتن در موقع ارتباط گرفتن با فرزند خود، عجله نداشته باشید. به چشمانش نگاه کن، به خنده هایش گوش کن، اسمش را صدا کن و نوازشش کن. 6- 🍃دوست داشتن بی قید و شرط هیچگاه به فرزند خود نگویید در صورتی که فلان کار را انجام دهی دوستت دارم! 7- 🍃سرزنش نکردن هرگاه فرزندتان مرتکب اشتباهی شد از سرزنش کردن او بپرهیزید و با چشم پوشی، از خطایش بگذرید. 8- 🍃اجتناب از مقایسه کردن هیچ وقت فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید. به او نگویید: از فلانی یاد بگیر! 🌺بنابراین برای اینکه والدین ارتباط موفقی با فرزندان داشته باشند باید از موارد بالا کمک بگیرند. اگر ارتباطی با معیارهای صحیح صورت بگیرد، متقابلا فرزند هم با والدین صمیمی خواهد شد. پس چیزی را از والدین مخفی نخواهد کرد. همانند یک دوست با آن ها حرف می زند و درد دل می کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
📝 یادداشت‌‌های پدر 📖 پدرم بسیار اهل مطالعه بود و کتاب‌های فراوانی برای ما به یادگار گذاشته ‌است. همیشه کنار سجاده‌ا‌ش یک جلد قرآن، مفاتیح و دیوان حافظ بود. وقتی مطالعه می‌کرد، در کنار صفحات کتاب یادداشت می‌نوشت. یک جور نکته‌برداری و حاشیه‌نویسی بود. هر کتابی را که الان باز می‌کنیم، در هر گوشه آن نکته‌ای، دست‌خطی و یادداشتی از پدر را می‌بینیم که مانند یک وصیت‌نامه ما را در مشکلات یاری می‌کند. زهرا شوشتری(فرزند شهید نورعلی شوشتری) 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺قالَ بَعْضُهُم : شَكْوَتُ اِلى ابِى الْحَسَنِ موسى عليه السلام ابنا لى ، فَقالَ : لاتَضْرِبْهُ، وَاهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ؛ 🌺كسى گفت : از فرزندم به امام كاظم عليه السلام شكايت كردم . ايشان فرمودند : «او را نزن. بلكه با او قهر كن؛ ولى نه به مدّت طولانى.» 📚عدّة الداعى ، ص ۷۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️قول مردانه 🏡 نگاهی گذرا به اتاق انداخت. در کمدِ میثم را باز کرد. همه لباس ها روی زمین ریخت. هر چه به او می گفت: «عزیزم لباس هایت را مرتب در کمد بچین» گوش نمی داد. پیراهن ها را به چوب لباسی آویزان کرد. وقتی همه لباس ها را با سلیقه و به صورت جداگانه در کمد چید. 🌸 یاد روزی افتاد که حسن به خواستگاری اش آمده بود. آن شب همسرش با خانواده دقیقا سر وقتی که گفته بودند آمدند. وقتی هم میوه برایش آوردند خیلی با سلیقه پوست کرد و با نظم خاصی در پیش دستی اش گذاشت. به طور منظم برش خورده بودند به تکه های مساوی تا جایی که برادرش که کنار او نشسته بود، از این نظم و دقت او تعجب کرد. رد اتوی لباس هایش کاملا به چشم می آمد و ذره ای جا به جا نبود. با یادآوری این خاطره با خودش فکر کرد: میثم به چه کسی رفته است؟ نه من بی نظم هستم نه سرهنگ. 🍃 همسرش بعد از گذشت بیست سال مثل روز خواستگاری منظم و مرتب بود. چند شب قبل همسرش به او گفته بود: من سرهنگ مملکت قِلِق همه را به دست آوردم، مگر بچه خودم را . میثم بر طبق نظم و قاعده پدرش کار نمی کرد. با اینکه پدر گفته بود: کسی حق ندارد ساعت 10 شب بیرون از خانه باشد. ولی بعضی شب ها که میثم با دوستانش قرار می گذاشت تا ساعت 10 شب طول می کشید. مادر به پدر گفت: میثم نوجوان است نباید کاری کنیم که به شخصیتش بربخورد. مخصوصا حالا که در دوران بلوغ است. سرهنگ جواب داد: خب شما بگو چکار کنم؟ 💕 قرار شد آن شب پدر و پسر همانند دو تا دوست با هم حرف بزنند. امر و نهی و توبیخ هم در کار نباشد. آن شب میثم با دلهره و استرس وارد خانه شد. صورتش از شدت ترس رنگ پریده شده بود. پدر و مادرش را که دید سرش را پایین انداخت. سلام کرد. آن شب سرهنگ بر عکس دفعات قبل بدون توبیخ کردن با لبخند گفت: سلام دلبندم. کجا بودی عزیزم؟ خسته نباشید. بیا کنارم بنشین تا کمی با هم حرف بزنیم آن هم از نوع مردانه اش فقط من باشم و تو. 🌿 میثم حالش عوض شد. ترس جایش را به شادی داد. با تبسم گفت: چشم بابا جان، الان لباس عوض می کنم می آیم پیشتان. آن شب پدر و پسر با هم حسابی حرف زدند. مادر هم از آشپزخانه نگاه می کرد. گاهی قیافه شان جدی می شد و گاهی می خندیدند. پدر و پسر به توافق رسیدند. آخر حرف هایشان دست هایشان را روی هم گذاشتند با صدای بلند گفتند: قول می دهیم، قول مردانه. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بسم الله الرحمن الرحیم مولاجانم.. امام من 🍃 دوست دارم قلمم برای شما کار کند و در خدمت باشد. درست مثل سرباز پا در رکاب، آماده ی اهداف شما باشد. دوست دارم وظیفه ای که به عهده دارم را این قلم به بهترین وجه ممکن به انجام رساند. مولاجان ... قلم به دست گرفتن کار ماست و اثرگذاری به دستان شما .. دعا می کنم که از من و از قلمم راضی باشید إن شاءالله 🤲 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨شما هم با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با شریک می شوید. ارواحناله الفداه 🆔 @parvanehaye_ashegh
✳سرچشمه محبت 🌸خداوند، سرچشمه است. 🌺ما را با اش خلق کرد و احسن الخالقین نهاد. 🍀 دامان مادری را روزیمان کرد تا بهشت زمینی را هم اینجا نظاره کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte