✍جنگل
🍁خسته و درمانده در جنگل بیهدف راه میرفت. کلافه بود از جنگ و خونریزی. از پوتینهایی که ساعتها او را رها نمیکرد. از دوری از وطن و خانوادهاش. دلتنگ صدایِ مادر بود. دلتنگ بوی وطن.
☘سرش را پایین انداخته و غرق فکرهای جورواجور بود. صدای نامزدش سارا در گوشش میپیچد.
- جان بیا ببین چه خوب پیانو میزنم.
با یادآوری خاطرات شیرین، لبهایش به دو طرف کِش آمد.
🌸در حال و هوایِ خودش بود که پایش به جسمی سنگین و بزرگ خورد. ترس به جانش اُفتاد. سرش را بالا بُرد. نگاهش به پیانوی رهاشده وسط جنگل اُفتاد. دو دستش را بر رویِ چشمانش کشید. شاید توهم زده باشد.
نه توهمی در کار نبود؛ واقعی واقعی بود. موجی از شادی جایِ غم و اندوهش را گرفت. دستانش را بر روی پیانو به حرکت درآورد. به یاد سارا شروع به نواختن کرد.
اشکهایش لباس نظامیاش را تَر کرد. بهترین قطعه را برای او نواخت.
🌳گوشهای از جنگل نشست. به تنه درخت تنومندی تکیه داد. دفتر یادداشت و قلم را از جیبش درآورد. نامهای عاشقانه برای سارا نوشت. خاطره جنگل و پیانو را برایش گفت. نوشت جنگ زشت است. جنگ آوارگی مردم را به دنبال دارد. جنگ اشک کودکان و مادران را درمیآورد. رهاکردن خانه و اموال را و فرار کردن از وطن را میآورد.
دعا کن جنگی نباشد. دعا کن صلح و آرامش هدیه هر روز مردم دنیا باشد.
سارا دلتنگ خندههایت هستم.
نوشت و نوشت تا تمام آنچه در دلش مانده بود بیرون بریزد.
🌾صدای دوستش را شنید که او را صدا میزد. قلم و دفتر را در جیبش گذاشت. به طرف او رفت.
— کجایی جان اگر فرمانده غیبتت را بفهمد، پوست از سرت کنده است.
آهی از اعماق قلبش برخاست. با صدای بلند گفت: نفرین بر جنگ.
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌱رویش
☘برای رشد فقط به افکار مثبت میدان دهید.
💥بعد از هر شکست بگو؛ آنقدر شکست خواهم خورد تا راه شکست دادن را بیاموزم.
در مسیر زندگی، مهم حرکت با یاد قادر متعال است.
🌼روزتان نورانی با یاد خالق سبحان
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
👳♂بیدار مرد
🔘بیدار بودن، به روز بودن و آگاهی، همیشه هزینه دارد. سیدجمالالدین اسدآبادی، به روایتی متولد روستای اسدآباد و به روایاتی کنز از توابع افغانستان بود. برای آنکه بتواند به عنوان یک سنی در کشورهای دیگر فعالیت کند، در افغانستان به وزارت رسید.
🔹علم، آگاهی، بیدار بودن و جلوتر از زمان بودنش، او را انسانی فعال و روشن فکر ساخت. سفرهای متعدد او به اقصی نقاط ایران و جهان او را جهان دیده و خاص کرده بود.
🔸 سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفر کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود و در آنجا شریک اسرار دوست محمد خان، امیر افغانستان شد. در جنگ هرات نیز همراه او بود. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع ازهر منطق و فلسفه درس میداد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.
▪️در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروة الوثقی مبادرت نمود که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشههای خود در مورد اتحاد، اسلام را نشر میداد.
🔺اگرچه برای او آنقدر گفتند و گفتند که حتی به لیبرال اسلامی و بدتر از آنها، دامنش را آلودند، اما اعتقاد شهید مدرس به او، موجب شده تا مرگ او را شهادتی به وسیله سم بدانیم.🥀
🌺روحش شاد و راه پر از آگاهیش، پر رهرو باد🌺
#سیره_علما
#سید_جمال_الدین_اسدآبادی
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 تک فرزندی یا چند فرزندی؟
✅ تک فرزندها، نمیتوانند به راحتی نسبت به سایر نوجوانان در خانوادههای شلوغ، هویتیابی کنند. آنها تا زمانی که درگیر و بند نوازش هستند، کودک میمانند و در دنیای نوجوانیشان هم تنهاتر از بقیه خواهند بود.
🔘زیرا دنیای پدر و مادر خیلی متفاوت از دنیای آنهاست و سطح توقع خانواده از آنها، با نظر دیگران راجع به سن و سالشان جور در نمیآید.
💯 به نفع ما والدین و فرزندانمان است که بر طبل چند فرزندی در مقابل تک فرزندی بکوبیم.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
سلام به همراهان گرامی🌺
🔹تا ۱۹ اسفند۱۴۰۰(فردا) زمان دارید تا کد تخفیف برای عضویت در کتابخانههای عمومی دریافت کنید و تا آخر فروردین۱۴۰۱ برای ثبت نام با استفاده از کد تخفیف به کتابخانه عمومی شهرتون مراجعه بفرمایید.(تاریخ تمدید شده است)
🔸برای دریافت کد تخفیف وارد لینک زیر شده و استان و شهر و کتابخانه مورد نظرتان را مشخص کرده، سپس در صفحه کتابخانه مورد نظرتان روی کد تخفیف بزنید.
🔹بعد از ارسال شماره موبایل و کد ملی، کد تخفیف به شماره شما ارسال خواهد شد.
لینک سایت👈 libs.plib31.ir
http://libs.plib31.ir/
🆔 @tanha_rahe_narafte
☄ریگهایِ داغ
☀️آفتابِ سوزانِ صحرا، بر سر رزمندگان اسلام در حال تابیدن بود. شدت گرما رمق را از آنها گرفت. دستور استراحت داده شد. هر کس در پناه بوتهی خاری، بر روی ریگهای داغ نشست.
🌸 همه چشمها، به پسربچهای دوخته شد که با پای برهنه روی ریگهای داغ در حال تماشای آنها بود. او دستهایش را بالای پیشانی گذاشت، تا سایبان صورت آفتاب سوختهاش شود.
❤️زنی با شتاب خود را به او رساند و بغلش کرد. روی زمین خوابید و مدام تکرار میکرد: «پسرم! پسرم! پسرم! »
☘مادر که داغی ریگها بدنش را میسوزاند، غصه پسرش را میخورد که کف پاهایش نسوزد.
💦 دیدن این صحنه، اشک را بر پهنای صورت مردان جنگی روان ساخت.
🌺رسولخداصلیاللهعلیهوآلهوسلم که شاهد این ماجرا بود، روی به اصحابش کرد و فرمود: «آیا از محبت این مادر نسبت به فرزندش تعجب کردید؟!»
🌸یاران گفتند: «بله یارسولالله.»
🍃حضرت فرمودند: «بدرستیکه خداوند متعال نسبت به همهشما مهربانتر از این زن نسبت به فرزندش است.»
🍁اینبار اشک شادی و شعف بود که در چشمان رزمندگان موج میزد. *
📚* محجة البيضاء، ج ۸، ص۳۸۹
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام خالق حیا
از: ولایی
به: بانو فاطمه
سلام بانو جان
از شما تقاضا دارم برای بانوان کشورم و جهان، دعای عاقبت به خیری داشته باشید تا در دام هوس و شیطان نیفتند و پاسدار خون جوانان شهید کشور باشند. آنها که در وصیتنامههاشان که مانند منشوری راهگشا و راهنما برای ما و نسلهای آینده است، حفظ حجاب را از خون خود برتر میدانستند.
نام شما همه جا مشکل گشاست. این را سردار سلیمانی عزیز در عملیاتهایی که با بردن نام شما نتیجه پیروزی به ارمغان میآورد به همه ثابت کرد.
دردانهی نبی، سیده زنان عالم، محتاج نظر و دعای شما هستیم.
یا فاطمة الزهرا اغیثینی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#نامه_خاص
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مناجات_با_معصومین
ارتباط با ادمین: @taghatoae
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌸عطر شادی
☘اسفند در جیبهایش بوی بهار و عطر مهربانی دارد.
🌺در روزهای پایان سال حواسمان به یکدیگر باشد تا کام هموطنان با همیاری شیرین شود.
☘با رویش جوانههای بهاری دلهایتان شاد
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨با دخترها ملایمتر باشیم
پدرم سعی میکردند به دخترها بیشتر از پسرها توجه و محبت کنند. مثلا اگر مهمان آمد و قرار بود برادر بزرگم چای بریزند یا کفششان را مرتب کنند و تعلل میکردند، به ایشان تذکر صریح میدادند؛ اما در مورد دخترها ملایم بودند.
📚استاد مطهری از نگاه خانواده، ص۹۳، به نقل از سعیده مطهری
#سیره_علما
#شهید_مطهری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 چگونه با والدین رفتار کنیم؟
✅ فرزندان در برقراری ارتباط با والدین نقش مهمی دارند.
🔘 یکی از عوامل رابطهی خوب با والدین این است که زمانی را به آنها اختصاص داد.
🔘 هر چقدر زندگی ما را درگیر کرده باشد، باز هم میتوان مدت زمانی را برای والدین خود گذاشت.
🔘 اختصاص زمان، هدیهای با ارزش است.
🔘 هنگامی که بچهها به دانشگاه میروند و یا ازدواج میکنند و سر زندگی خودشان هستند، احساس تنهایی به پدر و مادر دست میدهد.
✅ بنابراین اگر دور از آنها زندگی میکنید؛ حداقل چند روز یک بار با آنها تماس تلفنی بگیرید. آخر هفتهها به دیدن آنها بروید و یا یک تماس تلفنی طولانی داشته باشید تا با آنها صمیمانه صحبت و ابراز علاقه نمایید.
🔹امیر المؤمنین علی علیهالسلام:« بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ.»؛ 🔸«بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.»*
📚*میزان الحکمة، ج ۱۰، ص ۷۰۹
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کاسه بیبی
🍃صبح پنجشنبه نیمه اسفند هوا آفتابی بود. مهین صدا زد:« بچهها بیاین کمک، فرش رو داخل حیاط ببریم تا بشوریم.»
☘مسعود با شیلنگ تمام فرش را خیس کرد. مهین لگنی را پودر رختشویی ریخت، با دستش هم زد تا کف کرد بعد با کاسهای محلول را روی فرش پاشید. مهین با پسرهایش مشغول شستن فرش شدند.
🎋زنگ خانه به صدا در آمد. محسن به سمت در رفت. سیمین سینی به دست ایستاده بود. محسن کاسه آش رشتهای که با روغن، نعناع و کشک تزیین شده بود را برداشت.
سیمین از لای در که باز بود به داخل حیاط نگاهی انداخت.چشمش به مهین افتاد که با فرچه فرش را میشست: «خاله، بیام کمک؟»
_ ممنون، حالا بیا تو تا محسن کاسه رو بیاره.
✨محسن هول هولکی کاسه آش را خالی کرد و شست. وقتی وارد حیاط شد به سمت سیمین رفت تا کاسه چینی را بدهد. ناگهان روی کفها سر خورد و محکم زمین خورد. کاسه از دست محسن افتاد و شکست تیکههای کاسه چینی گل قرمزی این طرف و آن طرف پرت شد. مهین دستپاچه فریاد زد:«محسن، کاسه بیبی رو شکستی!»
⚡️محسن با صدای بلند گفت:« اشتباه کردم.»
🍃مهین نگاهش به دمپاییهای کنار حوض افتاد یک لنگه را برداشت و هدفدار پرت کرد. محسن جاخالی داد و با سرعت از در حیاط به داخل کوچه فرار کرد.
#داستانک
#مناسبتی
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام الله
از: معصومه
به: ماه نورانی نیمه شعبان
سلام آقا صاحب الزمان
سلام تنها امید قلب مؤمنان
سنگینی بار گناه شانههایمان را خم کرده و از بین رفتن امر به معرف آبرویمان را کم کرده. دیگر نفسی در این بلاد بالا نمیآید. انگار شوق گناه غیرت، نجابت و حیا را از کل دنیا گرفته. همه فراموش کردهاند چه خونها ریخته شد. بدنها قطعه قطعه شد. پیکرها بر روی دار رفت. قلبها گلوله باران شد. با گناه عجیب خو کردهایم و خوشیم و هرگز دنبال گم شده خود نیستیم که به خاطر بیتفاوتی و بیخیالی ما سالها آواره و زندان است. در قفس گناهان ما اسیر شده. چقدردوست دارد آزاد شود و همه جهان را از قید اسارت نفس آزاد کند. دنیا نیمه جان شده آقا به دعای مادرت زهرا در نیمه شعبان بیا.
🌹✨🌹✨🌹✨
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh