eitaa logo
مسار
330 دنبال‌کننده
5هزار عکس
551 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ دیدمان به زندگی چگونه است؟ ✨ باران که می‌بارد همه پرنده‌ها به دنبال سر پناهند، اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابرها پرواز می‌کند. ✨این دید ماست که تفاوت را خلق می‌کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ فرزندت را دعا می‌کنی؟ ✨فخر المحققین فرزنـد مرحوم علامه حلی از حیث ادب واخلاق و ملکات فاضـله امتیازی مخصوص داشـته است. علامه در برخی از نوشـته‌های خود هر جا از فرزندش نام می‌برد می‌گوید خداوند مرا فدای او گرداند. 🌹در آغاز کتاب الفین که مشـتمل دو هزار دلیل در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه‌السـلام بوده، می‌نویسـد:«من به خواهش فرزنـد عزیزم محمـد که خداوند امور دنیا و آخرت او را اصـلاح گرداند، چنانکه او نیز نسـبت به پدر و مادر از هر گونه احترام و خدمت‌گزاری مضایقت ندارد و امیدوارم که خداوند سـعادت دو جهان را به وی روزی کند، ... این کتاب را که موسوم به «الفین» است املاء نمودم.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بهترین الگو برای فرزندان 📝سعی کنید با عمل و رفتار خود، بهترین‌ها را به فرزندتان آموزش دهید؛ اگر بهترین کلمات و زیباترین احساسات دنیا را بر زبان جاری سازید، اما در عمل‌تان خبری از آن‌ها نباشد، فرزندتان درک می‌کند و می‌گوید: اگر کار خوبی است چرا خودشان انجام نمی‌دهند؟ همین سؤالات باعث خواهد شد تا سمت آن کارها نروند. پس سعی خود را بر این بگذارید که کارهای خوب و پسندیده را با رفتارهای خود به کودکان آموزش دهید. چون شما بهترین و نزدیک‌ترین الگو برای آنها هستید. 📝خودتان الگوی خوبی باشید، اگر شما نماز عاشقانه و اول وقت بخوانید، مطمئن باشید فرزندتان نمازخوان می‌شود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️بال آبی 🌞نور خورشید از لابه‌لای پرده روی گل‌های قالی افتاده بود. مهتاب لباس صورتی بلند با آستین‌های پرچین را پوشید. جلو آینه چرخی زد. پایین دامنش به رقص در آمد. صدای مادر را شنید: «برس رو بیار تا موهاتو شونه کنم.» ☘️مهتاب با خوشحالی آمد. مادر موهای قهوه‌ای‌رنگ بلند و صاف دخترش را شانه زد. با تل آبی‌رنگ چتری روی صورتش را جمع کرد. موهایش را بافته با کش مو بست. روسری آبی آسمانی را روی سرمهتاب ‌انداخت. گوشه روسری را مرتب کرد به شکل لبنانی گیره زد: «مثه فرشته‌ها شدی!» ✨_ مثه فرشته‌ها؟ ⚡️_ بال‌ فرشته که سفیده. 🌸_بال بعضی از فرشته ها رنگیه، مثه رنگ روسری دخترا. 🍃مهتاب لبانش به خنده باز شد. مادر چادر مشکی‌اش را سر کرد. مهتاب کیف صورتی‌اش را روی شانه انداخت. مادر در خانه را بست. راهی خانه مادربزرگ شدند. 🌾چند ساعت بعد مادر، مهتاب را صدا زد که آماده شو برویم. مهتاب به مادرش گفت: «میشه روسری سر نکنم.» 💠مادر آرام شروع به خواندن کرد : «مادر بزرگ می‌گفت --- بر دختر مسلمان پوشیدگی واجب است --- از چشم نامحرمان می‌گفت چون جواهر --- با ارزش و گران است از دستبرد دزدان --- پوشیده و نهان است من هم کلام او را --- با جان و دل شنیدم یک روسری زیبا --- روی سرم کشیدم تابنده و درخشان --- مانند آفتابم مانند یک جواهر --- در پوشش حجابم» 🌺مادربزرگ لبخندزنان درحالی‌که کادویی دستش بود رو به مهتاب گفت: «این هم هدیه دختر قشنگم.» 🌿_ آخ جون، مامان بزرگ ممنون. 🎋مهتاب از خوشحالی سریع کادو را باز کرد. یک کیف دخترانه آبی فیروزه‌ای با یک گیره روسری نقره‌ای رنگ بود. مهتاب صورت مادر بزرگش را بوسید و پرسید: «هدیه به چه مناسبتیه؟» 🔘_ بعد از جشن تکلیفت، خونمون با روسری اومدی. 🌺مهتاب صورتش گل انداخت. روسری‌اش را از کیف درآورد. مادر مهتاب در دلش مادر بزرگ را تحسین کرد و با خود اندیشید. خانواده تنها والدین و فرزندان نیستند. بلکه سر زدن به بزرگ‌تر فرصتی برای ابراز عشق و شادی است. آن‌ها غیر مستقیم روی نوه‌هایشان اثر مثبت دارند. صدای مهتاب، مادر را به خود آورد : « مامان گیره‌ی مادر بزرگ رو به روسری ام بزن.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
بسم الله الرحمن الرحیم از : آلاله به: یگانه منجی نجات بشر تعهد انسان را مسئول می‌نماید که نسبت به وظیفه‌اش احساس مسئولیت نماید و اگر سرش رفت، تعهد و وظیفه‌اش نرود. ما در زمینه‌های مختلف تعهد می‌دهیم و خود را پایبند و وفادار به آن می‌دانیم، اما مولای من! وقتی که پای یاری تو در میان می‌آید یا تعهد نمی‌دهیم یا اگر تعهد بدهیم، وفادار و پایبند نمی‌مانیم و به کلی آن را فراموش می‌نماییم. مولای من! یاریمان نما تا متعهد و پایبند و وفادار به عهد با تو بمانیم. ✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 شما هم می‌توانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهم‌السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط‌های مجازی‌تان منتشر کنید. با نشر نامه‌های‌تان در ثواب ارتباط‌گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحنا له الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
✨چقدر به خدا اعتماد داری؟ 🍂هیچ برگی بی اذن خدا بر زمین نمی‌افتد. 🌸کاش یاد بگیریم که تسلیم بودن در برابر خواست خدا، بزرگ‌ترین هدیه خداوند به انسان است. 🌼در هر امری، هزار نکته نهفته است که ما از آن بی‌خبریم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️آیا عشق به رهبر ما شبیه شهداست؟! 🌸 شهید بزرگوار احمد کشوری، ایمان و عشق به خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام را جرعه جرعه از سینه مادری تغذیه کردند که ‌خود او، از ‌ای‍م‍‍ان‌ و ق‍درت‌ روح‍‍ی‌ بالایی برخوردار بودند. ‌ 🌹بعد از انقلاب وقتی برای امام رحمه‌الله‌علیه كسالت قلبی پيش آمده بود، شهید کشوری در سفر بود. در راه، وقتی اين خبر را شنيد، از ناراحتی ماشين را كنار جاده نگه داشت و می‌گريست. وقتی به تهران رسيد، به بيمارستان رفت و آمادگی خود را برای اهدای قلب به رهبرش اعلام كرد.۱ 🌺در بزرگی مادر شهید ه‍م‍ی‍ن‌ ب‍س‌ ک‍ه‌ ‌ه‍ن‍گ‍‍ام‌ دف‍ن‌ فرزندش، در ح‍‍ال‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌ع‍ک‍س‌ ‌او را م‍‍ی‌ب‍وس‍ی‍د، پ‍رچ‍م‌ ج‍م‍‍ه‍وری‌ ‌اس‍لام‍‍ی‌ ‌ای‍ران‌ را ک‍ه‌ ب‍‍ا دس‍ت‌ خ‍ود دوخ‍ت‍ه‌ ب‍ود، ب‍ر س‍ر م‍زار ف‍رزن‍د ‌آوی‍خ‍ت‌ و ف‍ری‍‍اد زد: «اح‍س‍ن‍ت‌ پ‍س‍رم‌، ‌اح‍س‍ن‍ت‌.»۲ 🗞۱. روزنامه کیهان، چهار‌شنبه ۱۸‌شهریور ۱۳۹۴، شماره ۲۱۱۵۳ 🗞۲. روزنامه کیهان، یک‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷، شماره ۲۱۹۷۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ آیا می‌دانید بهترین راه مبارزه با فساد چیست؟ 🍁در زمان ناصرالدین شاه امتیازهای اقتصادی زیادی به غربی‌ها به خصوص دو کشور انگلیس و روسیه داده می‌شد. یکی از آن‌ها امتیازها «انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو» بود. ⚠️ این امتیاز زیان مادی فراوانی برای کشور ایران داشت. 🌺 میرزای شیرازی مرجع بزرگ تقلید وقت که در سامرا زندگی می‌کرد، چندین بار به ناصرالدین شاه نامه نوشت و تلگراف زد و خواستار لغو هر چه سریع‌تر این امتیاز شد. 🔥امّا گوش شنوایی برای شاه نبود. 🌸اینجا بود که میرزای شیرازی فتوای تاریخی و ماندگار خود را اینچنین دادند: «الیوم استعمال توتون و تنباکو به ایِّ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.» 💥سرانجام شاه مجبور شد، امتیاز را لغو کند. 📚 نجاتي، محمد رضا، تحريم تنباكو، تهران، مؤسسة انتشارات فراهاني، ص۱۰۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍مثل مادر 🍃سرش را کمی جلوتر از خودش، وارد سالن کرد. از بالا تا پایین مجلس خانومها، گوش تا گوش نشسته بودند. در مجلسی به آن بزرگی، بیشتر از دو سه کودک، به چشم نمی خوردند. ☘ بیشتر خانومها مسن بودند. در و دیوار اتاق پر از خنزل پنزلهای تزیینی از بادکنک، شرشره، کاغذهای کشی بود و روی زمین ظرفهای بزرگ میوه چیده شده بود. 🌸قلبش تاپ تاپ می‌کرد بار اول بود وارد جمع به این بزرگی می‌شد. ازکیف کوچک بغلش، آینه‌ی کوچک دسته دار را در آورد، برای اخرین بار، خودش را چک کرد. آرایش ملیح و لایت صورتش را پوشانده بود. از آرایش غلیظ خوشش نمی آمد. 🎋دوباره پیش از آنکه وارد شود، از درگاهی کوچک به جمع نگاه کرد. کسی او را ندیده بود و این کار را سخت تر می‌کرد. باید وارد می‌شد و به عنوان عروس تازه‌ی فامیل با تمام جمع زنانه سلام واحوالپرسی می‌کرد. بازهم خوشحال بود که به خاطر کرونا مجبور نیست باهمه روبوسی کند. 🌾سرویس های گران قیمت، لباسهای پرزرق و برق، شمایلهای اتو کشیده وعمل شده، همه، اضطراب او را بیشتر می کرد. 🌺موهای مش‌دار و پریشانش را مرتب کرد. دستی روی قلبش گذاشت، نفس عمیقی کشید و با بسم الله، وارد شد. 🍀کسی از ته سالن فریاد زد: «به عروس خانوم. » صاحب صدا را نشناخت. فقط درحالی که حس می‌کرد سرتا پایش زیر ذره بین فامیل هست، لبخند زد و بلند سلام گفت. ✨همه‌ی نگاه ها به سمتش چرخید. بالاخره یک چهره‌ی اشنا دید. مادر و خواهر حمید بودند که برایش جا باز می‌کردند و او را به بقیه معرفی می‌کردند. با دیدن آنها لبخند زد. اولین بار بود از دیدن آنها این همه خوشحال می‌شد 🍃_سلام عروس گلم 🌱_سلام مادر خوبید؟! 💠 مادر حامد، رویش را به چند زن کناری کرد و گفت:«ایشون عروس خانوممون هستن، حنانه جون» 🔘بعد سرتا پایش را نگاهی انداخت و درحالی که معلوم بود از لباسهای او راضی است، دیگران را به حنانه معرفی کرد. حنانه لبخند رضایت را که دید، آرام شد. روی صندلی کنار مادرشوهر وخواهر شوهرش نشست. موهایش را روی شانه ی یک طرفه‌ی لباسش انداخت، پاهایش را روی هم انداخت و برای اولین بار تصمیم گرفت حس کند مادرشوهر می‌تواند کسی شبیه مادر خودش باشد. این فکر به او آرامش داد و باعث شد تا آخر شب، در جمع حس غربت نکند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از:گمنام به:مهدی آل محمد بسم الله الرحمن الرحیم سلام امام زمانم، چراغ راهم برای رسیدن به خدا و هدف خلقتم.... سخت محتاجِ همراهی و راهنماییت هستم. بدون شک بی تو راه را گم می‌کنم و اسیر هوای نفس و شیطان قسم خورده می‌شوم. عجب سوزناک است مرگ با جاهلیت و بدون معرفتت. مهدی جان، یک عمر گفتم بیا، اما توجه نداشتم که تو چون کعبه‌ایی و من باید بیایم و دورت بگردم. ببخش همه کوتاهی‌ها و بی‌معرفتی‌هایم را که باعث این جدایی شده و مدد کن فاطمه‌گونه مطیع شما باشم. اللهم عجل لولیک فرج بحق حضرت مادر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها 🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦 ارواحناله الفداء ارتباط با ادمین: @taghatoae 🆔 @parvanehaye_ashegh
🖊تا چه زمانی درس بخوانیم؟ 📚دانش را باید در هر زمان و مکانی بجویید؛ ☘️چون که زندگی همواره می‌خواهد چیزهای جدیدی بیاموزد و امر یادگیری هیچ وقت دکمه‌ای به نام توقف ندارد. 🌺 خوب است علم و دانش با اخلاق اسلامی و بصیرت سیاسی آمیخته شود و این امر با دقت و پشتکار در دانشجوهای عزیز ما محقق می‌شود. 🌷جویندگان دانش، نه تنها روزتان بلکه هر روزتان مبارک باشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨چرا زن‌ها باید کار کنند؟ امام به پسرها و نوه‌هایشان القا می‌کردند که انتظار کار کردن از زنشان نداشته باشند. اگر‏‎ ‎‏کردند محبت کرده اند. البته به دخترها هم توصیه می کردند که کار بکنند و در ابتدای عقد‏‎ ‎‏نصیحت می‌کردند: «سعی کنید با هم رفیق باشید.» 📚برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه۵۳ راوی: فاطمه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه 🆔 @tanha_rahe_narafte