✨تربیت قرآنی
ایشان [علامه طباطبائی] برای بچه، مخصوصا دخترها ارزش بسیاری قائل بودند. دخترها را نعمت خدا و تحفه ارزندهای میدانستند. همیشه بچهها را به راستگویی و آرامش دعوت میکردند. دوست داشتند آوای صوت قرآن در گوش بچهها باشد. برای همین منظور، قرآن را بلند میخواندند و به مؤدب بودن بچهها اهمیت میدادند و رفتار پدر و مادر را در بچه مؤثر میدانستند.
📚گلشن ابرار، ج۲، ص۸۷۲و۸۷۳، به نقل از دختر علامه
#سیره_علما
#آیتالله_طباطبایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 خودتون اگه مامان بودید، چه توقعی از بچههاتون داشتید؟
✅ این شاید راحت ترین روش برای انتخاب روش برخورد با دیگران باشد.
🔘اینکه فکر کنید در هر جایی که هستید، چه رفتارهایی شما را خوشحال میکنند، چه رفتارهایی ناراحت؟
🔘با چه حرفهایی دل شکسته میشوید و با چه حرفهایی خوشحال؟
✅طبق همین قاعده که امام حسن علیهالسلام، یادمون داده ان، باید عمل کنیم تا شاید بتونیم بخشی از حق پدر و مادرمون ادا کرده باشیم.
🔹امام حسن علیهالسلام فرمودند:صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن یصاحِبوک بِهِ؛ با مردم به گونهای رفتار کن که دوست داری با تو آن گونه رفتار کنند.
📚أعلام الدّين ، ص۲۹۷
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍پرواز
🍃سینی نقرهای را از کنار سماور برداشت. قوری چای، فنجان و قاشق چایخوری بعد لیوان شیر، برشی نان و مقداری خامه کم چرب با عسل را درون سینی گذاشت.
☘وقتی صدای پدرش را شنید ساکت پشت در اتاق ایستاد و گوش کرد: «بر بال ملائک قفسی ساختهام تا خوب ببینم، بیاندیشم، احساس کنم رفتن یاران، آنان که زمانی کوتاه
دَم، زِ رفتن زدن و ترک تمام دنیا
رفتنی تا به کجا؟ عرش خدا ... مقصد ره پویان بود نه فقط عرش ... خدا در نظر آنان بود.»
🌾ضربهای به در زد و بعد وارد اتاق شد:«بابا! من به شعر گفتن هم علاقه دارم.»
🎋_اگه به شعر علاقه داری، پس چرا رشتهی فیزیک؟
🍃_فیزیک باید منطق و استدلال رو یاد گرفت ولی شعر، لطافت طبع و ...
🌸احمد با لبخند گفت:« اونقدر تلاش کن تا هر دو رو بتوونی در درون خودت پیدا کنی و آروم بگیری.»
🍀فاطمه صورت پدرش را بوسید و گفت: «بابا! میرم داروخانه، زود بر میگردم، مراقب خودتون باشید.»
🍂احمد احساس ضعف و بی حالی داشت؛ اما چیزی به فاطمه نگفت.
🌺نگاه احمد به عکس همسرش پریچهر افتاد. اشک در چشمش حلقه زد و زیر لب گفت: «دختر خوبی تربیت کردی، مثل خودت مهربون و با وقار.»
🌾از کشوی میز تختخواب، آلبوم کوچک عکس را برداشت. عکس های اعزام به جبهه و دوستان رزمندهاش، قبل از عملیات بیتالمقدس، یک به یک چهرههای آنها را نگاه کرد. دیگر سرفهها امانش را برید. آلبوم عکس از دستش رها شد. نگاهی به در اتاق انداخت. احمد به سختی نفس میکشید. انگشتانِ بیرمق او بی اختیار به یقهاش چنگ انداخت.
🍃در اتاق باز شد. فاطمه چادرش را رها کرد. کیف از شانهاش افتاد به سمت دستگاه اکسیژن دوید ماسک را روی صورت پدرش گذاشت و صدا زد: «بابا! ... یا حسین! »
🍁فاطمه هراسان دمپاییهایش را پوشیده و نپوشیده به سمت پلهها دوید. زن همسایه را صدا زد. ناامیدی از چشمانش با قطرات اشک، سرازیر شد.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
بسمربالحسین
از: زینب بنت المهدی
به: پناه قلبم
سلام آقا جانم شاید این لفظهای من برای خیلیها تکراری باشد، اما...
اما من دوست دارم شما را با همین الفاظ خطاب کنم.
آقا فکر اینکه برای آرامش من سخت در آشوبی قلبم را میآزارد.
کاش حداقل خدا دردهای مرا به قلب خودم میریخت تا کمی تو آرام باشی.
من یادم نیست امروز چه کردهام.
تو برایم بنویس.
من هم برای نوشتهات میخوانم:
استغفر الله و اتوب الیه❤️
دعایمان کن؛ اول برای آنها که در حسرت لبخند یک کودکاند.
تو دعا بخوانی یقینا مستجاب است.
یا حق
مایهی آرامشم...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚دلِ طبیعت
🍃هرگاه به دلِ طبیعت میرویم؛
نسبت به دنیای اطرافمان بیتفاوت نباشیم.
🌳سرسبزی جنگل و دشت، هدیه خداوندست.
🍀مراقب هدیه خداوند باشیم.
نگذاریم طبیعت، مجبور به تحمل ناسازگاری ما شود؛ مثل مادری که بچههای بداخلاق دارد.
#استوری
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#تولیدی_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨درس زندگی
در همان اوایل درس حضرت امام که ایشان برخی نکات اخلاقی را میفرمودند، حاج آقا (شهید محلاتی) برای ما نقل کردند که امروز حضرت امام در درس فرمودند: «طلبههای متأهل نباید شبها مطالعه کنند، بلکه شبها را به رسیدن به امورات منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده و سحرها را به مطالعه اختصاص دهند.»
📚صحیفه دل، ص۱۲۷، به نقل از همسر شهید آیت الله محلاتی
#سیره_علما
#شهید_محلاتی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🕋 ولایت خدا
🌸 صف در صف در مقابل جایگاه ایستاده بودند. همه یک شکل یک پوشش، یک رنگ، یک نوع کلاه و همه به یک سو مینگریستند. امام وارد شد. نور امام در فضای مدرسهی علوی پیچید.
🧡آمده بودند تا با امام بیعت کنند.
بیعت کردند و همه با خود و خدا قرار گذاشتند تا از جان و مالشان در راه انقلاب بگذرند.
🌻اسلحهها را بر زمین گذاشتند و دربهای انبارهای اسلحه به روی مردم گشوده شد.
🌷شاخه شاخه گل در تفنگهایی که دیگر به سوی مردم گشوده نمیشدند، قرار میگرفت.
💥و اینچنین همافران از عضویت در ارتش طاغوت، به جانفدایی در ارتش الله رسیدند.
🍀« الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور؛ خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکیهای جهل بیرون آرد و به عالم نور برد.»
📖سوره بقره، آیه۲۵۷
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ بیمارستان
🍂عباس مُرد. از آن زمان که خودش را توی بیمارستان، بیکَس و تنها دید. عباس گزینهی جذابی نبود، برای هیچکس. برای شیرین، عباس فقط یک مانع بود، مانع ازدواج. پس رهایش کرد و رفت.
🍁برای سیروس، عباس فقط یک نان خور اضافه بود، پس نادیدهاش گرفت.وقتی وارد سردخانه بیمارستان شد. پرستار روی صورتش را باز کرد. خودش بود عباس با همان موهای سیاه و فرفریاش. میخواست بالا بیاورد. با یک دست جلوی دهانش را گرفت و آن یکی را به دیوار تکیه داد. پیش چشمانش سیاهی رفت. پاهایش لرزید.
🍃صدای مادر و پدر پیرِ عباس با لهجه شیرین روستاییشان در گوشش اِکُو شد. با خودش گفت:« جواب پدر و مادر پیرش را چه بدهم؟!»
از ترس داد و قال شیرین هر جمعه یواشکی از روستا به او زنگ میزدند و احوال عباس را از او جویا میشدند.
☘از همان ابتدا که شیرین، پای سیروس را به خانهشان برای کمک گرفتن باز کرد، از او خوشش نیامد. دلش برای عباس میسوخت؛ ولی کاری از دستش برنمیآمد. تنها کاری که میتوانست بکند پدر و مادر پیرش را دلنگران نکند. هربار که زنگ میزدند به خیال خودش با چند دروغ مصلحتی خوشحالشان میکرد:
« کار و کاسبی عباس سکه شده . کنار شیرین زندگی خوب و بی دردسری داره. »
🥀نمی دانست چه بگوید؟! اگر میگفت: « پسرتان بعد از آن تصادف فلج شده و گوشه خانه اُفتاده» هر دو دِق میکردند!
⚡️هر وقت عباس را میدید فقط این جملات در ذهنش رژه میرفت: «شیرین چطور دلش اومد عباس و عشقش را فراموش کند. مگر همین عباس نبود سالگرد ازدواج شان او را سورپرایز میکرد و به مسافرت میبرد. مگر همین عباس نبود که به پای شیرین ماند با اینکه بچه دار نمیشد؟!»
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام الله
از: معصومه #کد۱
به:حضرت علی امیرالمؤمنین
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
سلام اولین اسوه و الگوی مهربانی، عشق، شفقت، رحم و انصاف
مولا علی جان اوصاف شما در یک نامه و کتاب نمی گنجد.
مولا جان هزاران مثنوی هم نمیتواند شرح حال شما را بگوید. عالیترین مرتبه انسانیت و کمال در حد اعلی هستی مولا جان و به حق، شایسته رسیدن به مقام امامت بودی، مولا امیرالمؤمنین. مولا و مقتدای ما سلام به جود و کرم و احسانت که در عین عظمت و بزرگی چه خاضع و فروتن و مهربان بودی. سلام بر شما و محب عزیزتان که به معرفت واقعی رسید. دوستان دوستش داشتند و نزد تمام جهان قداست و حرمت داشت و دارد و دشمنان از هیبت و بزرگی و شجاعت و شهامتش در ترس و هراس بودند. فدای نامت مولا جان که شیعیان راستینت چه عاشقانه پیرو و مقتدایت هستند. ذکرشب و روز من یاعلی و یاعلی.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#مسابقه
#نامه_خاص
#امام_علی علیهالسلام
#مناجات_با_امام
🆔 @parvanehaye_ashegh
🤩طنزک
نکنه میخوای تا لنگ ظهر بخوابی؟!🤭
☀️خورشید از فرط عصبانیت سرخ شده
داره میگه: بابا من دارم میسوزم تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری، اونوقت تو تا نصفه شب اون ماس ماسک دستته،📱اگه به فکر خودت نیستی لااقل به فکر من باش!
😴اینجوری نگام نکن. باور کن این متن رو تو رختخواب ننوشتم!
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فضیلت اول وقت تمام شد
ایشان هم پیوسته برای بچهها دعا میكردند. من امروز اثر دعای مطهری را حتی در نوههایم میبینم. از همان دوران كودكی بسیار به رعایت ضوابط شرعی مقیدند؛ حتی نوههای من از همان دوران خردسالی، مقید به وضودار بودن هستند. بچه هفت ساله وضو میگیرد.
یك بار من به خاطر كسالت از اول وقت، نمازم مقداری عقب افتاد. وقتی وضو گرفتم، آمدم كه نماز بخوانم، دیدم جانماز مرا نوهام جمع كرده؛ دلیل این كار را سؤال كردم. این بچه خردسال گفت: مامان جان! دیگر فضلیت اول وقت تمام شده، و چون دیر آمدید، من جانماز را برداشتم.
📚فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، شماره ۱۰، به نقل از همسر شهید مطهری
#سیره_علما
#شهید_مطهری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 خواب منظم
✅ نظم در خواب، دارای اهمیت بسیاری است.
🔘بچههایی که در خوابیدن نظم ندارند، تمرکز خود را رفته رفته از دست میدهند. در نتیجه اُفت تحصیلی در آنان مشاهده میشود.
🔘کم خوابی، خواب بیش از حد و دیر خوابیدن، فرزند را کم حوصله و پرخاشگر میکند.
🔘فرزندان باید عادت کنند هر شب به موقع و سر ساعت بخوابند تا روز بعد سرحال و سالم باشند.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
#عکسنوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte