🍁عطر نرگس
🌻صبحمان بخیر میشود، آن هنگام که عطر نرگس در سر تا سر وجود میپیچد.
🌼در آن هنگام عطرآگین میشود، روح و جانمان از هر آنچه نشانی او دارد.
🌤بیایید روزمان را با سلام به گل نرگس شروع کنیم.
🌸سلام خوشبوترین گل عالم🌸
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨گِله امام زمان اهمیت داره؟
یک شب در نجف پشت سر شهید مدنی نماز خواندنم. وقتی مسجد خلوت شد، دیدم شروع کرد به گریه کردن.
چون به من اظهار لطف داشتند، به خودم جرأت دادم و نزدیک شدم و علت گریهشان را جویا شدم.
ایشان گفتند: یک نفر (که بعدا فهمیدم خودشان هستند) بعد از نماز امام زمان (عج) را دیده است. امام زمان به او گله کرده اند که: «می بینی شیعیانم را. همه وقتی نماز تمام شد، بلافاصله پی کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند.» تا شنیدم خیلی متأثر شدم.
راوی: آیت الله مجتهدی تهرانی
📚دلم تنگه براتون؛ خاطرات شهید علی عباس حسین پور . نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: دوم-۱۳۹۷ صفحه ۲۰
#سیره_علما
#شهید_مدنی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 علت پابرجایی زمین و آسمان چیست؟
✅ خدای سبحان، جهان را هدفمند خلق کرده است.
🔘 یکی از اهداف آفرینش، تربیت انسان در مسیر کمال است که از طریق معرفت و کسب فضائل اخلاقی به مقام رفیعی میرسد.
🔘 جهان براى حجت خدا؛ یعنی امام، که انسان کامل است در حال گردش و تحرک میباشد.
🔘 علت پابرجایی زمین و آسمان؛ وجود مبارک حجت خداست و هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نیست.
✅ حجت خدا بر روی زمین، چه امام ظاهر و چه امام غایب از چشم مردم، واسطهی فیض الهی هستند و مردم از وجودشان بهرهمند میشوند.
🔹امام صادق علیهالسلام فرمود: «لولا الحجه لساخت الارض باهلها؛ اگر حجت خدا نبود، مسلما زمین، ساکنانش را فرو میبرد.»۱
📚۱.غیبت نعمانی، بخش روایات درباره لزوم حجة در زمین، ص۱۵۵
#مهدوی
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍قرار
🍃هراسان از خواب پرید. عرق پیشانیاش را پاک کرد. به سمت کیف پولش رفت و صدقه کنار گذاشت.صدای پدرش را شنید: «ملیحه؟»
☘_سلام بابا، کارم دارین؟
🎋_آماده شو، بریم.
⚡️ملیحه سریع آماده شد، از مادرش خداحافظی کرد. پدر و دختر کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادند.
🍂وقتی وارد اتاق شدند سرهنگی پشت میز نشسته بود و جواب مراجعه کنندگان را میداد.
کاظم پدر علی گفت: «از پسرم خبری دارین؟»
سرهنگ متوجه نگاه منتظر پدر شد، دستی بر پیشانیاش کشید و گفت: «خیلی سخته بگم، اما بیخبریم.»
🍃 پدر و دختر به گوشهای پناه بردند و دقایقی اشک ریختند بعد ملیحه راهی خانه و پدرش به محل کارش رفت.
☘ملیحه بعد از این که در کارهای خانه به مادرش کمک کرد به اتاقش رفت. نگاهی به عکس برادرش علی انداخت و آرام گفت: «داداش، کجایی؟»
🌾قسمتی از دعای ندبه یادش آمد: «اَينَ بابُ الله الَّذی مِنهُ یُوتی؛ کجاست آن درگاه خداوند که از آن جا به سوی خدا روند؟» ۱
زیر لب زمزمه کرد:«یا امام زمان! کمکم کن، به قلب مادرم آرامش بده.»
🍃دفتر یادداشت جلد طوسی را از کیفش در آورد که نگاهش به حدیثی از امام رضا علیهالسلام افتاد: «هرگاه سختی و گرفتاری به شما روی آورد، بهوسيلهی ما از خدای عز ّو جلّ كمك بخواهيد.»۲
🌸بیاختیار اشک از چشمانش غلتید، نیت کرد: «خدایا! هر روز دعای توسل میخونم تا به آبروی امام زمان (عج) قلبهامون آروم بگیره و صبور باشیم.»
🍃ملیحه هر شب بعد از نمازش دعای توسل میخواند و برای سلامتی امام زمان عج صلوات هدیه میکرد.
☘زنگ خانه به صدا در آمد. کاظم در را باز کرد. سربازی بعد از سلام برگهای به دست کاظم داد و گفت: «جهت شناسایی سرباز وظیفه علی، به معراج شهدا بروید.»
۱. مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ص ۱۹۳
۲.مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۵۸
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸غزل عاشقانه
🌼لحظه لحظههای زندگی در حال گذر است. زن و شوهر با مهربانی در قلب یکدیگر خانهای محکم میسازند.
🌞با چهرهای خندان و سرودن غزل عاشقانه در کوچههای زندگی، لحظات کنار هم بودن را قدر بدانیم. کسی از فردایش خبر ندارد.
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨تو سفر مراقبت از بچهها کار کیه؟
با آقا [آیت الله سیدمحمدحسن الهی، برادر علامه طباطبائی] زیاد مشهد رفتیم. ایشان میگفتند میخواهم ببرمت کربلا حرم سیدالشهداء. آن جا زیاد بودم؛ اما تو نبودی. میبرمت آن جا را هم ببینی؛ اما نشد. اخلاقشان در مسافرت هم خیلی خوب بود. در اتوبوس خانمها به من میگفتند: از اخلاق خوبش است که دو تا بچه با خودت آوردهای؟ میگفتم: نه. همان قدر که من از بچهها مواظبت میکردم، ایشان هم مراقبت میکردند.
📚الهیه، ص۶۵، به نقل از همسر آیت الله الهی
#سیره_علما
#آیتالله_الهی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 معجزه چشم گفتن
🌸تو خونه شما رئیس کیه؟🤔
مامانتون؟
باباتون؟
تو خونه ما فسقلی مونه😉
✅ زن باید اقتدار همسرش را حفظ کند.
🔘 بگذارد حرف آخر را، پدر خانواده بزند.
🔘 نگه داشتن این حُرمتها، به نفع خود زن است.
🔘 پدر خانواده وقتی این ویژگی نصیبش شود، شاداب و سرحال است.
✅ آنوقت به خواستههای همسرش دقّت و توجه بیشتری دارد.
💥خانم خونه میدونی "چشم گفتن" به مردِ خونه، معجزه میکنه! بیا از همین الان امتحان کن.😍
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کنار دریا
🌅غروب غمانگیز کنار دریا را به خاطر آورد. روی شنهای ساحلی که پر از صدفها و سنگهای سیاه و سبز بود با هم قدم میزدند.
☘بچهها مشغول جمع کردن صدف بودند. توی کفش نسترن ماسههای خشک ساحل، پُر شد. ایستاد تا ماسهها را از درون کفش راحتیاش خالی کند که گوشی وحید به صدا در آمد.
🎋نسترن با خودش گفت: «چرا دور شد، بعد جواب داد.» شک به دلش چنگ انداخت؛ اما به روی خودش نیاورد تا مسافرتشان با خاطرهای تلخ رقم نخورد.
⚡️کنار پنجره ایستاده بود که فکری به ذهنش رسید. آرام آرام سمت میز رفت و خودکار آبی را برداشت. روی کاغذ شروع به نوشتن کرد: «تو همه امید من هستی، به تو عشق میورزم. زن و شوهر باید همیشه یادشان باشد که همخانه نیستند؛ همسرند نه تنها در خوشی، بلکه در سختیها باید همدیگر را حمایت کنند و به یکدیگر توجه داشته باشند. زن و شوهر لباس هم هستند. هر دو باید در زندگی مشترک، یار و یاور هم باشند. »
🍃صدای ضربهی به در را شنید. بعد از کمی مکث محبوبه و محمد وارد اتاق شدند. تا از مادرشان اجازه بگیرند تا با هم به پارک بروند.نسترن با آرامش گفت: « محمد جان! مراقب خواهرت باش؛ دختر گلم! حرف داداش محمد رو گوش بده.»
🌾بچهها خداحافظی کردند و از خانه بیرون رفتند. نسترن دو باره در افکارش غرق شد: «نباید قضاوت کنم، هر مشکلی، راه حل داره!
مثل چشام بهش اعتماد دارم؛ اما باید منطقی رفتار کنم.»
✨صدای زنگ در واحد افکارش را پاره کرد. نسترن بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «ببین عزیزم! بچهها نیستن، تو مسافرت هم مطرح نکردم؛ اما الان سوالی ازت دارم. اتفاقی شنیدم با چه الفاظی صحبت میکردی، قربون صدقه میرفتی، یه مدتی هم عصبی هستی.»
🍃_خواهرم مریم به خاطر دخالت بی مورد خانوادهها، زندگیش حسابی با ناصر خراب شده.
🌸نسترن با چشمانی گرد، نگاهش به چشمان وحید گره خورد.
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
بسم الله الرحمن الرحیم
از : گمنام
به: مولا مهدی عج
سلام حجت خدا و غایت آرزوها...
مهدی آل طاها اگر با تو باشم هر جای عالم که باشم خوشبختترینم و اگر از تو دور باشم تمام غمها به دلم سرازیر است و قلبم دچار درد میشود.
آرامش حقیقی در جوار تو تنها حاصل میشود و لا غیر...
اللهم عجل لولیک الفرج بحق قلوب آرامش یافته شهدا🤲🏻
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
☁️از آسمان بیاموز
🌻چشمهایت را به آسمان بدوز، میبینی چتر روشن آبیش را سخاوتمندانه روی سرت گسترده. به زمین چشم بدوز و ببین آنچه از او برمیآید، دریغ نکرده.
🍂تو هم بخشنده باش.
تو هم آبی باش. به امروز خوش آمدی.
#صبح_طلوع
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨سختگیری نکردن
زمستان هم كه بلند مىشدیم، مىرفتیم لب حوض وضو بگیریم. اگر مثلا كمى آب گرم داشتند، مىگفتند: بیایید با این آب گرم وضو بگیرید و اگر نبود كه هیچ. در مورد نماز با ما هیچ سختگیرى نكردند. از این جهت هم الحمدلله اثر مطلوبى در فرزندانشان باقى گذاشتند.
📚پابه پای آفتاب، ج۱، ص۱۳۸ و۱۳۹، به نقل از خانم فریده مصطفوی
#سیره_علما
#امام_خمینی رحمةاللهعلیه
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨کودک پرخاشگر
📝بسیاری از والدین آرزو دارند فرزندانی کامل و از همه حیث عالی تربیت کنند، لذا تصور میکنند برای این کار باید فرزندشان را مرتباً به زیر تیغ انتقاد و اخطار ببرند تا او را از اشتباهات رفتاری خود آگاه کرده و خوب بار بیاورند. غافل از اینکه بکن نکنهای مستمر پدر و مادر و امر و نهیهای غیرضروری و انتقادهای مداوم جز حقارت درونی نتیجهای در بر نداشته و کودکی بدون عزت نفس و خجالتی را تربیت میکند که مدام خود را مستحق تحقیر دانسته و همین احساس حقارت او را عصبی و خشن میسازد.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشته_آنسه
🆔 @tanha_rahe_narafte