#شور
#سرود
#دهه_کرامت
#امام_رضا_علیهالسلام
خورشید هشتم منو قبله ی هفتم منی
تو اومدی و رافت خدا شده باز علنی
ملائکه دارن میدن به فاطمه چشم روشنی
.........
تو که شاه خراسانی ....شرف الشمس ایرانی
یکی از خادمات شده قاسم سلیمانی
تویی که شرط توحیدی ...به دل خسته امیدی
خدا جنتو ساخت وقتی یک لحظه خندیدی
یا ضامن آهو مدد
———————————-
میون طوفان بلا صحن تو مثل ساحله
حریم تو خونه ی ماست نمازم اونجا کامله
عکسی که انداخته مشیه با حرم تو خوشگله
..........
خوبه دل مبتلا باشه ....نذر ایوون طلا باشه
خوبه که همیشه ذکرمون یا رضا باشه
ای پناه دل تنها......پسر حضرت زهرا
آقا دست توء روزی اشک نوکرها
یا ضامن آهو مدد
——————————-
خودت که بهتر میدونی چقدر آقا دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات جز تو کسی رو ندارم
منتظرم دوباره باز سر رو ضریحت بذارم
..........
با تو بودن چه شیرینه ....محشرم با تو تضمینه
مادرت فاطمه داره ماها رو می بینه
شاه جود و عطایی تو ....علی موسی الرضایی تو
بخدا بانی سفر کربلایی تو
یا ضامن آهو مدد
شعر و نغمه :
#حسین_خدادی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#ولادت
#امام_رضا_عليهالسلام
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند
نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند
ابرها را شوق باریدن هدایت می کند
چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند
لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست
کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست
آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی
اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی
لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی
از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی
السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی
السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا
دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد
ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد
از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد
یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد
بی قرار شبنشینی های رویِ گُنبدیم
ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم
جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت
جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت
مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت
کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت
دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا
قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا"
کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی
ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی
نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی
دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی
من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش
از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش
ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها
رود بودم سیلآسا گریه کردم بارها
قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها
جای جای صحنتان را گریه کردم بارها
هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد
هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد
حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند
شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند
کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند
خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند
خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست
چوبپرهاشان به نرمی پرِ جبریل هاست
ذکر تسبیحات ماهی های دریاها؛ رضا
با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا
صدهزاران بار می گوئیم با زهرا: رضا
یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا
عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف
جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف
خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته
عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته
شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته
خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته
دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند
کودکی هایم میان صحن بازی می کند
مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد
در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد
آینه در آینه اشک زلالش جمع شد
تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد
مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریهکُن شدم
مادرم با گریه شیرم داد گریهکُن شدم
کاش در تاریکی شب جِلوه ی ماهَم شوی
مثل فانوسی برای ظلمت راهم شوی
التیام زخم های سخت و جانکاهم شوی
به خدا عیبی ندارد ضامن ما هم شوی
سگ از آهوهای صحرایی چه کم دارد مگر
هر که اربابش شما باشی چه غم دارد دگر
آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند
رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند
پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند
دست آهنگونه اش مشکلگشایی می کند
نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده
کفشدار تو همان کوری است که بینا شده
هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود
مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود
سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود
زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود
بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست
ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست
قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند
خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند
آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند
سالیانی می شود که رزق ما را می دهند
از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم
ما نمکپرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم
ای بزرگی که سلیمانوار ذرّهپروری
از تمام انبیا و اولیا هم برتری
گوشهچشمی می کنی..،دل از دل ما می بری
جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری
جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم
جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم
بوسهگاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست
خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست
روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست
کربلای اربعینم لنگ امضای شماست
نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی
تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#دهه_كرامت
#امام_رضا_عليهالسلام
تو را هر کس که دارد دوست ، او را دوست می دارم
به شوق وصل کویت کو به کو را دوست می دارم
وساطت خواهِ تو کَلب و ضمانت خواهِ تو آهو
گریز آیهٔ « لا تُقنِطوا » را دوست می دارم
هوایی حریمت را زمینیِ حریمت کن
ورودی حرم از چار سو را دوست می دارم
مرا در صحن خود گُم کن مگر پیدا کنم خود را
من این گُمگشتگی این جستجو را دوست می دارم
دَمِ ایوان طلایت حس ایوان نجف دارم
نظر بر اینکه آنجا ذکر « هو » را دوست می دارم
روایت می کند معراج را در هر قدم زائر
هبوط عرش در فرشی نِکو را دوست می دارم
پُر از پروانهٔ کسب است اطراف ضریح تو
محل کسب نور از ماهرو را دوست می دارم
اگر سلطان تو باشی آرزو بر بنده عیبی نیست
اگر بُرهان تو باشی آرزو را دوست می دارم
سَقایت میکنی ساقی به سقاخانه مَستان را
من این مِی خوردن از خُم با سَبو را دوست می دارم
خدا در قابِ اَو اَدنای صحنت جلوه ها دارد
یکایک جلوه های « وَحدَه و » را دوست می دارم
أَأَدخُل گفتم و گفتی مکن مَعْطل بیا داخل
دَمِ باب الجوادت گفتگو را دوست می دارم
برایت آستین بندگی را می زنم بالا
میان حوض فوّاره وضو را دوست می دارم
یکی رفت و یکی آمد شکاف جمعیت پُر شد
از اینسان بی نَخ و سوزن رفو را دوست می دارم
از آن نقّاره ها جز یا رضا بیرون نمی آید
لب نقّاره های ذکر گو را دوست می دارم
تواضع کرد گنبد حکم پرچمداری اش دادی
جلال سرفرازِ سَر به تو را دوست می دارم
مرا آبستنِ حاجات کرده رأفتت سلطان
ویارِ بنده با شَه روبرو را دوست می دارم
نظیر پیر سلمانی که محو پیچشِ مو شد
روان چون شانه شرح مو به مو را دوست می دارم
درون صحن ها از هر طرف زوار می ریزد
از این منظر به دریا وصلِ جو را دوست می دارم
رضای زود راضی شو دخیل باز می داند
دلیل اینکه من این خُلق و خو را دوست می دارم
برائت شرط اثبات مُحَبت در مُحِبت شد
وجود خیر در شَرِ عدو را دوست می دارم
یکی یکدانه ای در دانه دانه اشک شوق من
سَرِ حُبِ تو این بُغضِ گَلو را دوست می دارم
تو را ای بارش بخشش بدون چتر می خواهم
تَرَم کن ، زیر باران شستشو را دوست می دارم
پُر است از هر زبان و گویش اینجا « دوستت دارم »
من اما قصهٔ « I IOVE YOU » را دوست می دارم
نمی از آبِ رو دادم یَمی از آبرو دادی
یَم از نَم آبرو از آبِ رو را دوست می دارم
همیشه رونمایی ؛ روز ، خورشیدی و شب ، ماهی
دورویی را نه اما این دو رو را دوست می دارم
اَمان اللهی و حُب تو ایمان ، بغض تو کفر است
اساسِ « الَّذینَ آمَنوا » را دوست می دارم
ندارم غیر جان معنا کنم « مِمّا تُحِبّون » را
رضا دِه ، « لَن تَنالو البِرَّ حَتیٰ تُنفِقوا » را دوست می دارم
یقینا هست اسرار مَگویی از بگو خوشتر
مگویم چونکه اسرار مَگو را دوست می دارم
#مهدی_زراعتی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#سرود
#امام_رضا_علیهالسلام
#دهه_کرامت
تا که اسم تو رو میبرم من، دیگه کامم شیرینه
دلِ سنگ مو میشکونم اینجا، مثِ تیکّهی آئینه
آره تعویضِ گُل روو ضریحت ، دیدنم داره آقاجون
فدای حرمت شب عیدی ، همه جا پُره آذینه
داره میریزه گل روی سر دنیا
زائرت شده حداکثر دنیا
مشهدت شده دیگه آخر دنیا
میخونم با هلهله امام رضا
حقیرم مقابلِ امام رضا
شبِ جشنه دستِ خالی نمیریم
به ماها میده صله امام رضا
(علی موسی الرضا)
——————————-
مگه میشه از عشق تو جانا ، من آخه دست بردارم
توی نا امیدیِ زمونه ، به تو خیلی امیدوارم
همون عکس سیاه و سفیدم ، شاهد من شد اینکه
من از اون قدیم و ندیم آقا، گداییت بوده کارم
خونوادگی این محبتو داریم
نوکریم ، ینی این اصالتو داریم
لطفته اگه این سعادتو داریم
سر سپرده ی توام امام رضا
نذری خورده ی تو ام امام رضا
تا که زندَم اینو اقرار میکنم
کشته مرده ی تو ام امام رضا
(علی موسی الرضا)
———————————
پیش حوضِ حریم تو هربار ، گناهامو میشورم
همه حرفامو پیش تو گفتم، با تو خیلی آخه جورم
تو رئوفی و مثل تو هیچوقت ، نمیشه دیگه پیدا
اگه دم زدم از کرم آقا ، بخدا تویی منظورم
بیپناهم و تنها مَأمنی آقا
دست رد به دلم نمیزنی آقا
میخونم با زبون مازنی آقا
مِن بَوِم تِسِه فِدا امام رضا
مِره بَنده تی بِلا امام رضا
مِن بَگِردِم شه خاره آقارِه که
مِره وَرنی کربِلا امام رضا
(علی موسی الرضا)
شعر و نغمه :
#امیر_طاهری
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#دهه_كرامت
#امام_رضا_عليهالسلام
هر روز دل پر میزند در ساعت هشت
محکم گدا در میزند در ساعت هشت
دلتنگ تر سر میزند در ساعت هشت
یعنی که ساغر میزند در ساعت هشت
هشتم امام من فدایت هفت جدم
بودند عاشق بینهایت هفت جدم
"حِصنی" که فرموده امامم "لا اِلٰه" است
حِصنِ حَصین من فقط این بارگاه است
هر گوشهی صحنش برایم خانقاه است
ذکرم در آن گوشه فقط از مدح شاه است
شعری که در صحنش سرودم لذتی داشت
شعرم عنایات و نگاه حضرتی داشت
لب وا نکردم در حرم ، قبل از دعایی _
سنگ حریمت میکند حاجت روایی
تا در مسیر مرقدت آیم گدایی
حاجت روایم میکند شیخ بهایی
قبل از تمنا ابتدا حاجت گرفتیم
ما از همین علامه ها حاجت گرفتیم
اصرار کردم اشتباهم را همیشه
اما نشان دادی تو راهم را همیشه
هربار عوض کردی نگاهم را همیشه
در حوض تو شُستم گناهم را همیشه
آلودگی های مرا اصلا ندیدی
دست تو را دیدم در اوج نا امیدی
یک پیر مرد روستایی صاف و ساده
بار خودش را بسته و کرده اراده
سمت خراسان راه افتاده پیاده
از دوور میبیند تو را در بین جاده
او سالهای سال در این رفت و آمد
حاجت گرفته از تو شاهنشاهِ مشهد
حالا قرارم با تو فصل مشترک شد
شور وصالم آه خیلی کم نمک شد
ای خوش عیارِ من ، دلم سنگ محک شد
روی عقیق زرد من اسم تو حک شد
شمس الشموس عالمِ امکان رضا جان
روزی رسانِ کشور ایران رضا جان
ما دیر پیشت میرسیم و شرمساریم
ما را ببین آقا همین گوشه کناریم
در راه وصلت لحظه ها را میشماریم
با خانواده مشهدت را دوست داریم
با ویلچر مادربزرگ پیرم آمد
میگفت اینجا چیزهایی گیرم آمد
مانند گلهای حرم من را عوض کن
از شیشه، دل نازکترم من را عوض کن
با ربنای مادرم من را عوض کن
مولای عاشق پرورم من را عوض کن
مست نفس های بهشتیات دو عالم
حال مرا هم خوب کن قبل از محرم
#امیر_طاهری
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#سرود
#ولادت
#دهه_كرامت
#امام_رضا_عليهالسلام
دلمو گره زدم به یک نخ پرچمت
اومدم حاجتمو رو به ضریح گفتمت
میدونم نمیزنی به سینه ای دست رد
تو کریم تر از اونی هستی که میشناسمت
لب هامون خندونه، تو کویر قلبمون بارونه
مژده می دن امشب ، خدا هم مدح تو رو میخونه
مولا مولا حضرت دلبر
مولا مولا شاهی و سرور
——————————
دل من مثل کبوتری پِیِ گندمه
تو هوای گنبدِ زردِ تو سردرگمه
بی قراره پای میخونه ی اسمال طلات
آره باز صحبت باده و شراب و خُمه
از غصه آزادم، آره آواره ی گوهرشادم
از دنیا دل کندم، دخیل پنجره ی فولادم
دوسِت دارم حضرت سلطان
دوسِت دارم صاحب ایران
——————————
همه دلداده و آواره ی این مسیریم
به یه لقمه از غذای حضرتیت اسیریم
امشب این بچه ها یک حاجته ویژه دارن
آخرش کرببلامو نو ازت می گیریم
قلبم رو شیدا کن، گره کور دلم رو وا کن
اینبارم اسمم رو ، توی لیست اربعینت جا کن
ای امید اول و آخر
دوسِت دارم سایه ی رو سر
شعر و نغمه :
#مسعود_کاظمی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_رضا_علیهالسلام
#زیارت_مخصوصه
احساس می کنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشده ی این ضمانتم
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنجعزلتم
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک،رعیتم
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین،همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..،نانخور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخورده ای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
▪️
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_رضا_عليهالسلام
کبوتر دل عاشق زدهست بال به مشهد
کشاندهاست دوباره مرا خیال به مشهد
ضمانت همه افتادهاست دست رضاجان
اگر گریختهاند اینهمه غزال به مشهد
علیل و خسته دل و کربلا نرفته و مجنون
مسافرند همیشه از این قبال به مشهد
برای برکت تقدیر نوکریّ و کنیزیست
کسی که ماه عسل میبرد عیال به مشهد
نمیبرند چو تجار بار زیره به کرمان
نمیروند امیران ، پر از جلال به مشهد
در آن زمان که خدا داد امتیاز به هر شهر
جمال رفت سوی اصفهان ، کمال به مشهد
برای ساخت صحن حسن ز روی تخیل
در این میان زده هر عاشقی مثال به مشهد
در انتهای غزل آرزوی شاعرش اینست
که جان دهد وسط جادهی شمال به مشهد
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#دهه_کرامت
#امام_رضا_علیهالسلام
احساس می کنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشده ی این ضمانتم
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنجعزلتم
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک،رعیتم
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین،همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..،نانخور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخورده ای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
▪️
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#دهه_کرامت
#امام_رضا_علیهالسلام
وقت آن است خداوند مدد فرماید
به بیانم مددی بیش ز حد فرماید
مدد از حضرت جبریل فراوان برسد
واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد
کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید
پای این شعر خدایا به خراسان برسد
وقت آن است خداوند به امداد آید
بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد
دست تقدیر فراهم شود ان شاءا..
تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد
بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس
و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس
عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش
خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش
زائر صحن وسرایی که ملک دربانش
آستانی که سماوات بلاگردانش
حرمی را که ملک خادم باب الکرمش
حضرت ضامن آهو که شده سلطانش
آستانی که رواقش شده بازار بهشت
فقرای همه عالم شده بازرگانش
السلام ای علم افراشته بر کشور ما
هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما
عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت
صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت
جملگی معتکف صحن و سرایت آقا
متوسل شده بر پنجره ی فولادت
همه با دفتری از عشق فراآمده اند
و به تحریر مقامات شما آمده اند
که سرایند شما را به صفات دگری
وصفتان را به بیان و کلمات دگری
واژه ی وصف تو باید که معطر باشد
آیه در آینه قرآنِ مصور باشد
روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد
هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد
بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند
همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند
از مقامات شما درّ و گهر میریزد
جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد
السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا
عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا
چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد
نوکری حرمت حال دگر می خواهد
با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد
و به درگاه خداوند مقرب تر شد
آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم
پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم
آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم
و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم
پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر
در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر...
#علی_کفشگر
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_رضا_علیهالسلام
شبیه قلب مریدان تپید نقّاره
به جسم زائر تو جان دمید نقّاره
همیشه گفت انَاالحقّ و اینچنین سر را
به روی ماذنه بر دار دید نقّاره
و ناگهان خبری را به بوق و کرنا کرد
چه شد میان حریمت؟ چه دید نقّاره؟
چو در حرم فلجی ایستاد بر پایش
ز شوق ، حنجر خود را درید نقّاره
سبوی گنبد وارونه را در اول صبح
جلوتر از دگران سر کشید نقّاره
میان صحن و رواق و ضریح و پنجرهها
نشست بر سر مجلس ، دمید نقّاره
همینکه مرد گرفتار خواست شِکوه کند
میان صحبت زائر پرید نقّاره
و او دهان نگشوده ، گرفت حاجت را
که آبروی گدا را خرید نقّاره
معذّبانه کنارت سروصدا کردهست
که بعد داد زدن لب گزید نقّاره
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_رضا_علیهالسلام
خاک بودم سالها از شوق گلدان شما
در دل من بار خواهد داد احسان شما
هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود
یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما
جای درسومشقخواندن..،گنبدت را می کِشم
دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما
اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است
من تمام عُمر را هستم مسلمان شما
آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد!
هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما
مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست
ای به قربان لب خندان دربان شما
دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم
دربهدر افتاده ام دنبال درمان شما
هفتپُشت من نمکپروده ی این سفره اند
آنقَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما!
یک طرف معصومهخانم،یکطرف سلطانطوس...
در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما!
نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟!
آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما
آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن
دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما!
روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند
هرکسی که چشمهایش گشته گریان شما
بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم
هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما
هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده
یا علیموسَیالرِّضا! دستم به دامان شما
رفته رفته دارد ایام محرم می رسد
آه!می آید همان ماه پریشان شما
▪️
▪️
حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقبتر می روند...
شمر تنها می شود با جد عطشان شما
عمهجانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست...
وای از اهل حرم وای از عزیزان شما
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14