eitaa logo
مشعر قزوین
375 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
73 فایل
اجتماع هیئات حسینی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهمیه ایران برای اربعین تغییر نکرده است 🔹مدیر اجرایی ستاد مرکزی اربعین: خبر افزایش سهمیه صحت ندارد و هرگونه تغییر در میزان سهمیه و شرایط سفر اعلام خواهد شد. @TasnimNews
هدایت شده از شعر هیأت
آن روز کجای داستان خواهم بود؟ در لشکر صاحب‌الزمان خواهم بود؟ امروز هر آن‌گونه که هستم، بی‌شک فردای ظهور هم، همان خواهم بود 📝 🏷 @ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
إنالله‌وإناإلیه‌راجعون ▪️بانهایت تأسف و تأثر باخبر شدیم حاج از مبارزان و فعالان انقلابی، که عمر بابرکت خود را در راه و احیای صرف‌کرد، دارفانی را وداع گفته‌اند. ▪️این‌ فقدان ناگوار را به فرزندان‌گرامی‌ایشان علی‌الخصوص استاد عزیز که حضور و سخنان ایشان در همایش‌های جامعه‌ایمانی‌مشعر همواره مورد استقبال و استفاده جامعه هیأتی علاقه‌مند به معارف اسلامی بوده و نیز به همه شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت‌ عرض‌ نموده و برای آن‌مرحوم از خدای‌متعال، رحمت و مغفرت طلب می‌کنیم. 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
هدایت شده از نفس عمیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💠 مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی 🔷️ پنج شنبه، هجدهم شهریور ماه | معراج الشهدا قزوین ستاد برگزاری مراسم
هدایت شده از قلب‌ شهر
💠امام جمعه موقت قزوین در خطبه‌های نماز جمعه: 💢عاشورا نتیجه پنجاه سال جنگ روایت ها بود / با روایت‌‌سازی، شهید را جلاد معرفی می کنند / برخی با استفاده از جریان افغانستان به دنبال تخریب عقبه مقاومت هستند 🌐 https://b2n.ir/g52552
هدایت شده از سایت خبری صبح قزوین
⭕️همایش جان روشن مراسم نکوداشت نام و مرام "پدر مهربانی "قزوین زنده ياد حاج احمد خدایاوران مرد میدان تربیت در محوطه باز حسينيه هیئت رزمندگان اسلام برگزار شد. 📷شهرام سیاهکالی مرادی صبح قزوین را در اینستاگرام دنبال کنید👇 http://instagram.com/sobheqazvin_ir کانال اخبار فوری👇 @sobheqazvin
📸 💠 سلسله نشست های مدیران هیآت حسینی استان قزوین 🔸️ جمعه ۱۹ شهریورماه| مسجد طاق‌ بهلول (به میزبانی هیأت مکتب‌الزهرا س قزوین) @mashareqazvin
بسم الله الرحمن الرحیم علیها دردِ غروب گریه‌ی ما را بلند کرد این گریه آهِ طشتِ طلا را بلند کرد در خوابِ ناز بودم و من را صدا نزد در بینِ خواب بودم و پا را بلند کرد در راه  کارِ زجر فقط این دو کار بود یا پشتِ دست یا که صدا را بلند کرد همسایه‌ی یهودی ما صبح تا غروب هنگام پخت بویِ غذا را بلند کرد او را شناخت عمه به گودال دیده بود وقتی که پیرمرد عصا را بلند کرد این خونِ تازه  رنگِ حنای مرا که بُرد عمه گریست تا کفِ پا را بلند کرد دیدی میان مجلس نامحرمانِ شام طفلت نشست و دستِ دعا را بلند کرد از من گرسنه‌تر که رُباب است عمه جان آنجا کباب بعد کباب است عمه جان شانه نکش به موی سرم میخورَد گره با خارهای دور و برم میخورَد گره "خیلی یواش"لاله‌ی خود را بغل بگیر آرامتر سه ساله‌ی خود را بغل بگیر گلبرگ‌های لاله کبودی ندیده بود این دخترِ سه ساله یهودی ندیده بود پا را گذاشت روی پرِ من پرم شکست نوشید آب و کاسه‌ی آنهم سرم شکست زنجیر را که بست النگوی من کشید زنجیر را گشود به پهلوی من کشید از لابه لای گیسویِ من خار را بکِش من خورده‌ام به در نوکِ مسمار را بکِش خوردم زمین و دخترِ شامی نگاه کرد بال و پَرم که سوخت حرامی نگاه کرد حتی به یک سلام محلم نمی‌دهند این دخترانِ شام محلم نمی‌دهند اصلا صدا کنند مرا هم ،  نمیرَوَم من جز به روی دوش عمویم نمیرَوَم عمه به گریه گفت که راضی نمی‌شود با زخمهای آبله بازی نمی‌شود دیدم که باز هدیه‌ای از خود گرفته بود عمه برام جشن تولد گرفته بود باید کشید پارچه از  رویِ این طبق بویِ تنور می‌رسد از بویِ این طبق بابا رسیده پاره گلو رویِ دامنم عمه چقدر ریخته مو رویِ دامنم این هدیه خوب  گریه‌ی ما را بلند کرد این زخمِ چوب  گریه‌ی ما را بلند کرد @mashareqazvin
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹داغ جانگداز🔹 به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد به گوش کوه سرودم تو را و چشمه برآمد سکوت نقره‌ای ماه را شکست غم دل در آن زمان که از آن ماه بی‌کفن خبر آمد شکست صخره از این داغ جانگداز و به یادت، به رود رود عطش با هزار چشم تر آمد پس از تو هر گل خونین‌دلی که سر زد از این غم به سوگ لاله‌رخان شهید، خون‌جگر آمد به طعنه گفت بیابان به سنگ: «شرم نکردی ز درد آبله‌پایی که خسته از سفر آمد؟» به گریه گفت که: «سنگم‌ ولی شکسته‌ترینم به راه آن گل زخمی که از پی پدر آمد» پدر به قافله‌سالاری آمد از سر نیزه ز دست خار بیابان جهان به گریه درآمد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5175@ShereHeyat 🆔 @mashareqazvin
هدایت شده از قلب‌ شهر
ذکر جمعه 56.pdf
344.8K
*📖 نشریه ۵۶* 🔻گزیده بیانات حجت الاسلام و المسلمین خضری در خطبه‌های نماز جمعه ۱۹ شهریور ماه ۱۴٠٠ : 📝 اهم محورها: -تقوا،یاری‌گر انسان در جایی که عقل عاجز می‌شود -مؤلفه‌های تربیتی در جریان اسارت اهل‌بیت(ع) پس از واقعۀ عاشورا -مسئولیت‌گریزی؛ مهم‌ترین عامل طلاق در کشور -جنگ روایت‌ها در زمان اهل‌بیت(ع) و در زمان ما @qazvin1358
هدایت شده از آوند
طرح | سالروز شهادت حضرت رقیّه (سلام‌الله‌علیها) بر فعالان جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی تسلیت باد. 🔘 امام حسین (علیه‌السلام) با ایثار کامل، اسلام را حفظ کرد [حضرت (علیه السّلام) این را بیان کردند. یعنی من وظیفه‌ام این است، کاری که دارم انجام می‌دهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جاده‌ی مخالفت و ایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. یعنی اینجوری امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند. این شد ایثار کامل و اسلام را هم حفظ کرد. همین حرکت، اسلام را حفظ کرد. همین حرکت موجب شد که ارزش‌ها در جامعه پایدار بشوند، بمانند. اگر این خطر را نمی‌پذیرفت، حرکت نمی‌کرد، اقدام نمی‌کرد، خونش ریخته نمی‌شد، آن فجایع عظیم برای حرم پیغمبر، دختر امیرالمؤمنین و فرزندان خاندان پیغمبر پیش نمی‌آمد، این واقعه در تاریخ نمی‌ماند. این حادثه‌ای که می‌توانست جلوی آن انحراف عظیم را بگیرد، باید به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاریخ، شوک ایجاد می‌کرد و کرد. این فداکاری امام حسین است. (1390/4/13)] ----------------------------------- ‏👇 آوند در فضای مجازی: 🆔 ble.ir/avand98 🆔 Eitaa.com/avand98 🆔 jebhe.app/join/avand98 🆔 instagram.com/avand_98 ----------------------------------- 👇 نشانی اینترنتی: 🌐 www.avand98.ir
هدایت شده از شعر هیأت
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو، یکی جان و یکی جانان است در روی کبود آن دو، پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از قلب‌ شهر
🔸ما از این تریبون از تصمیم‌گیران وتصمیم‌سازان می‌خواهیم برای تشکیل «دولت جوان» به عنصر تحول‌آفرین یعنی جوانان اعتماد کنید؛ ما گام اول را پشت سر گذاشته‌ایم والان در گام دوم انقلاب هستیم. حجت الاسلام و المسلمین خضری خطبه‌های نمازجمعه | 19 شهریور ماه 1400 @qazvin1358
علیه‌السلام 🔹ای کاش...🔹 نمی‌شد خالی از عَمّارها دور و برت، ای کاش یلی همتای اشتر داشتی در لشکرت، ای کاش سکوت محض اگر شد پاسخ هل من معین تو ملامت‌ها نمی‌شد پاسخ چشم ترت، ای کاش تو را باور نخواهد کرد این شهر فریب‌آلود مدینه بی‌پناهت خواست اما همسرت، ای کاش... برادر کوه بود و شانه‌اش از اشک تو لرزید خدا تسکین شود بر قلب خون خواهرت، ای کاش چگونه جسم تو تشییع شد سربسته می‌گویم شبیه فاطمه شب دفن می‌شد پیکرت، ای کاش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4239@ShereHeyat 🆔 @mashareqazvin
شور؛ خودمو به تو سپردم.mp3
2.58M
علیه‌السلام 🔹خودمو به تو سپردم🔹 به تو دل خوش کردم، به تو که آقایی دلمو آوردم، یه دل زهرایی خوبه حال و روزگارم، پیش پات که سر بذارم همه زندگیمو از دست سخاوت تو دارم دردامو واسه‌ت آوردم، خودمو به تو سپردم نمک عشق حسینو سرسفره تو خوردم دلم با مادرت امشب میگه حسن حسین میگه حسن، زینب میگه حسن «حسن مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم نداره هر کس، به غمت دل داده هر کی شد گریونت، تو قیامت شاده مادرم نذری‌تو هم زد، سرنوشتمو رقم زد پدرم تو گوشم از بچگی از لطف تو دم زد تو امید آخرینم، با محبتت عجینم این شبا خواب زیارت ضریحتو می‌بینم غریب فاطمه این دل حرمته چشای تر من دریای غمته «حسن مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کرمت عزت داد، به منِ ناقابل تو شدی مولا و، همه عالم سائل می‌خوام آدم تو باشم، مرهم غم تو باشم تا خدا خداست فقط به زیر پرچم تو باشم همه اعتبارم از تو، دل بی‌قرارم از تو به امام حسین قسم محرما رو دارم از تو بازم به نوکرت آقا بها بده یا جونمو بگیر یا کربلا بده «حسن مولا» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4807@ShereHeyat_Nohe
بسم الله الرحمن الرحیم روضه از زبان امام حسن علیه‌السلام گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهمِ آتشِ قلبم بشود حیف نشد سالها بود دعایم  قسمم  آرزویم زودتر سهمِ لبم  سَم بشود  حیف نشد که مغیره نرود بر روی منبر پیشم طعنه‌ها نیز کمی کم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  هیچ نگفتم به کسی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و کوچه‌ی امن و درِ بی آتش و دود گفتم این سه ، همه با هم بشود حیف نشد رفته بودیم به مسجد که مگر مادرمان یک نفس راحت از این غم بشود حیف نشد وقت برگشت از آن کوچه به او می‌گفتم که خوشی قسمتِ ما هم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد  ذره‌ای شرم مجسم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست جایِ او قامت من خم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربتِ او کم بشود حیف نشد ایستادم به روی پنجه‌ی پا تا رویم مانعِ سیلیِ محکم بشود حیف نشد (حسن لطفی) @mashareqazvin