مَعشوقُنـٰا
حاجـے حقیقتاً شما ڪہ اینطوࢪۍ در خواست کࢪدین از خدا، منِ آلوده چـۍ بگم پس؟ :))) خجالت و شرمندگۍ و حسر
معبــود من، عشــق من و معشــوق من، دوستت داࢪم. باࢪها تو ࢪا دیدم و حس کࢪدم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مࢪا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
۱:۲۰
مَعشوقُنـٰا
معبــود من، عشــق من و معشــوق من، دوستت داࢪم. باࢪها تو ࢪا دیدم و حس کࢪدم، نمیتوانم از تو جدا بمانم
- زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه..
خطاب به خداوند میگه: (اَرَنی) ببینمت
در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید!!
مَعشوقُنـٰا
- زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه.. خطاب به خداوند میگه: (اَرَنی) ببینمت در جواب میشنوه: (لَن ت
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرنی" مگو و بگذر
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"...
مَعشوقُنـٰا
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه: چو رسی به طور سینا "اَرنی" مگو و بگذر که نیارزد این تمنا به جواب "لَ
حافظ نگاه عاشقانه داره میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"..
مَعشوقُنـٰا
معبــود من، عشــق من و معشــوق من، دوستت داࢪم. باࢪها تو ࢪا دیدم و حس کࢪدم، نمیتوانم از تو جدا بمانم
اما مولانا دیدگاه عارفانه داره و میگه:
"اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لن ترانی"..
مَعشوقُنـٰا
تنها اشتࢪاڪم با شما دࢪ گمنامۍ است...شما پلاکتان را و من هویتم را:))) کاش لا اقل جنسِ گمنامیمان یکۍ ب
اِنّي اُحِبُ هرچهکهداردهواےِ تو
شرمنده امکه قدمنزدمجاےِپاےِ تو:))
مَعشوقُنـٰا
یا طبیب القلوب، درمان کن قلوبمان را ...پاک کن قلوبے که به مهمانےات دعوت شده اند، قلوبمان را لایق حضو
رمضـٰان یکـ تضادِ دوست داشتنـےست!
من با تمامِ حقارتم میهمان عزیزے چون تو میشوم!シ
مَعشوقُنـٰا
میزنم سبزه گره تا گرهای وا گردد سالمان سال ظهور گل زهرا گردد؛
میزنم سبزه گره نیتم اینست خدا
یوسف گمشدهی ارض و سماء برگردد؛
مَعشوقُنـٰا
میزنم سبزه گره نیتم اینست خدا یوسف گمشدهی ارض و سماء برگردد؛
میزنم سبزه گره سبز شود دست دعا
وانکه رفتست ز دستم به دعا برگرد...
مَعشوقُنـٰا
اگرڪنار رَوَد پردهے گُنہ، پیداست امام ما همہ جا ظاهر است و غائب نیست ..͜
روزه دارِ فاطمه بین قنوت نافلـه
مثل مادر تک تک ِ همسایه ها را جا بدهシ
مَعشوقُنـٰا
روزه دارِ فاطمه بین قنوت نافلـه مثل مادر تک تک ِ همسایه ها را جا بدهシ
لحظه ی افطار مےدانم دعایم می کنے
با دعای خود به عاشـق قوّت نجوا بده