🔰سوگ، آشتی میآورد!
توی کلاس گفتم:
به حافظهی تاریخی خودتان مراجعه کنید. شاید لابهلای حوادثی که در ذهنتان مانده، مواردی بیابید از دعوای سفت و سخت برخی نزدیکان که وقتی در موقعیت سوگ قرار گرفتند، بینشان آشتی برقرار شد.
بعد خودم مثال زدم به دعواهایی از برخی بستگان که کار به زد و خورد شدید فیزیکی و بعد پاسگاه و دادگاه و بگیر و ببند و دیه هم کشید. اما وقتی فرزند یکیشان فوت کرد، زمینهای شد برای آشتیکنان.
انگار سوگ چنین اقتضایی دارد که وقتی ما میفهمیم فلان کس که روزگاری با او دعوا داشتیم حالا مصیبتزده است، رحممان میآید. نرم میشویم و خاضع. پا پیش میگذاریم برای دلجویی. به امید اینکه در این وضعیت، هم او را تسلی دهیم و هم مردانگی خودمان را اثبات کنیم. گویی درصددیم به او پیام بدهیم: هرچقدر ما با هم مشکل داشته باشیم، اما راضی به از دست دادن عزیزت نبوده و نیستیم. پس در غمت ما را شریک بدان و بدان که ما برای دشمنی کردن هم حد و حدودی قائلیم.
..و اینها همه یعنی موقعیت سوگ، بسترساز آشتی و مصالحه است.
بعد پرسیدم:
چرا در سوگ ملی شهید رئیسی، این موقعیت آشتیکنان پدید نیامد و ما شاهد این مصالحهی جمعی نبودیم؟ به عکس، انگار عدهای میخواستند نمک بر زخم بپاشند؟
یکی از بچهها رُک گفت:
چون وقتی هم ما داغدار بودیم، آنها نمک شدند روی زخمهامان!
پرسیدم کدام داغ؟
اشاره کرد به ماجراهای "زن، زندگی، آزادی" و فوت دختری به نام #مهسا_امینی
پرسیدم آیا واقعا آنروزها، این جمعیت عظیم مردمی که امروز به تشییع شهیدشان آمدهاند، در سوگ شما شاد بودند و درنتیجه نمکهایی بر زخم؟
گفت: نه. مردم نبودند. صرفا عدهای خاص که تازه لعن و نفرین و فحاشی هم میکردند.
گفتم خب چرا نادانی اندکی را مینویسید به حساب عدهی کثیری از مردم و بعد میروید در پوزیشن انتقام؟
ساکت شد ولی یکی دیگر بلافاصله پاسخ داد: چرا شما شادی عدهی اندکی از رذلهای نود دهنده را میگذارید پای حساب همهی ما؟
ساکت شدم و دیدم چطور اقلیتهایی پرهیاهو، قضاوتهای ما را نسبت به یکدیگر جهتدهی میکند... آن هم به اشتباه!
#سید_میثم
۷اردیبهشت سال۳
@Masihane