eitaa logo
مسیر فقاهت
2.3هزار دنبال‌کننده
224 عکس
11 ویدیو
37 فایل
🔸 کانال مسیر فقاهت محلی برای #تامل پیرامون داده های فقهی _اصولی و ارائه نکات کاربردی در مسیر فقاهت ✍️صادقی/دانش پژوه فقه و اصول مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) قم 💠نقل مطالب فقط با #ذکر_منبع💠 شناسه ادمین ( @Masirefeghahat ) 🌱تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نمونه ای از یک سرقت علمی در عصر امام باقر (علیه السلام) 🔸ربیعة بن ابی عبدالرحمن فروخ (م ۱۳۶ق) مشهور به ربیعة الرأی از شخصیتهای پرآوازه فقه مدار در قرون نخستین بوده است. مشهور است که مالک بن انس (م۱۷۹ق) فقه را نزد وی آموخته است. از برخی از گزارش ها چنین به دست می آید که زراره بن اعین با ربیعه – دست کم پیش از آشنایی وی با مذهب تشیع- در ارتباط بوده و برخی از نظرات فقهی وی را برای امام صادق علیه السلام نقل می کرده است. زراره در پرسشی از جواز ازوداج با زنانی که به عقیده ربیعه هستند سوال می کند و حضرت جائز نمی دانند¹ 🔹زراره نکته ای از ربیعة الرای شنیده که مقصود از قرء/اقراء طهارت ما بین دو حیض است و این کشف را به خود نسبت داده است. وی این سخن را به امام باقر - و در نقل مشابه امام صادق - علیهما السلام عرضه می کند و حضرت می فرماید: ربیعة الرأی دروغ می گوید، او این نکته را از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام دریافت کرده است، چرا به خود نسبت می دهد؟ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنِّي سَمِعْتُ رَبِيعَةَ الرَّأْيِ‏ يَقُولُ إِذَا رَأَتِ الدَّمَ مِنَ الْحَيْضَةِ الثَّالِثَةِ بَانَتْ مِنْهُ وَ إِنَّمَا الْقُرْءُ مَا بَيْنَ الْحَيْضَتَيْنِ وَ زَعَمَ أَنَّهُ إِنَّمَا أَخَذَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَذَبَ لَعَمْرِي مَا قَالَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ وَ لَكِنَّهُ أَخَذَهُ عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام² 🔸با اینکه ربیعة الرای، سخن درست را گفته بود اما امام باقر علیه السلام هرگز این سرقت علمی او را برنتافته و او را در نسبت دادن این نکته به خود، کاذب معرفی می کند. *¹:الکافی، ج۲،ص۴۰۳ *²:الکافی، ج۶،ص۸۸ 🆔@masire_feghaht نقل‌مطلب‌صرفابالینک‌کانال
تغییرات کتب.pdf
59.1K
🔰نظر استاد قائینی (استاد درس خارج حوزه علمیه قم المقدسة ) در مورد تغییرات کتب درسی سطوح عالی : 🔸فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروة مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دوران که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصا مسائل مستحدثه است 🔹فایل پیوست نامه استاد قائینی 🆔@masire_feghahat
بررسی برنامه جدید مرکز مدیریت.pdf
160.6K
🔰بررسی برنامه درسی جدید مرکز مدیریت توسط فضلای شورای طرح و برنامه مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) قم المقدسة 🆔@masire_feghahat
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰سر تعبیر «الاشهر بل المشهور» 💠گفته شده فرق بین این دو اصطلاح این است که مقابل «اشهر» ، «مشهور» است و مقابل «مشهور» ، «شاذ» لذا دلالت مشهور از اشهر قوی تر است 🔸در تحلیل فرقی که بین «اشهر» و «مشهور» ارائه شده دو احتمال وجود دارد 1⃣احتمال اول این است که «مشهور» به معنای غیر شاذ باشد 2⃣احتمال دوم این است که دلالت «مشهور» بر غیر شاذ به علت وضع نباشد چرا که در این صورت اگر بپذیریم مشهور وضعا به معنای غیر شاذ است بین ماده و هیئت «اشهر» تعارض میشود چراکه مفاد «اشهر» به لحاظ هیئت(افعل تفضیل) یعنی دو طرف دارای شهرت باشند اما ماده (شهرت) اقتضا میکند که طرف مقابل شاذ باشد ✅لذا دلالت ماده بر شذوذ طرف مقابل به خاطر وضع ماده شهرت نیست بلکه به خاطر است که از دلالت اطلاقی کلام استفاده میشود 🔄توضیح ذلک 🔸گاهی گفته میشود: «المشهور هذا القول» این جمله اقتضای این را دارد که کل مشهور هذا القول لذا نباید قول دیگری مشهور باشد. ولی در اشهر این حصر استفاده نمیشود چراکه در اشهر این دلالت اطلاقی بر حصر استفاده نمیشود چون هیئت مقتضی این است که هر دو مشهور باشند 🔹به همین جهت صحیح است گفته شود که انهما معا مشهوران که در روایت عمر بن حنظله هم اشاره شده است. 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی(رضوان الله علیه) 🔹 حاشيه مكاسب آشیخ محمد حسین ، ، ولی از آقای حاج شیخ نصرالله خلخالی شنیدم: آقای میلانی جلسه استفتایی را بر عهده آشیخ محمد حسین گذاشته بود. در آن جلسه استفتا مرحوم آشیخ محمد حسين بود! آشیخ محمد حسینِ کتاب‌ها، غیر از آشیخ محمد حسینِ جواب استفتا بود. 🔸 از آقای [علامه] طباطبایی شنیدم که می‌فرمود: مقام ثبوت آقای آشیخ محمد حسین در اصول، اقوای از مقام اثبات ایشان بود و در فلسفه بر عکس بود. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۲۲ 🆔@masire_feghahat
🔰 🔸 شهید اول خیلی فوق العاده بود. اگر حواشی ایشان بر دروس را ملاحظه کنید، مبهوت می‌شوید که چقدر بر فقه احاطه دارد. ما کلمات قوم را طوطی‌وار یاد گرفته‌ایم. وقتی آقای بروجردی کلمات سابقین را معنا می‌کرد، می‌فهمیدیم که آنها درست می‌گویند. 🔹 کتاب دروس شهید اول -که ناتمام ماند- بعد از مراجعه به جواهر و همه کتاب‌ها، هنوز هم تازه است و مطالب زیادی در آن وجود دارد که در این کتاب‌ها نیامده است. کتاب دروس، کتاب تازه‌ای است و بر فقیه لازم است که حتّی بعد از مطالعه جواهر الکلام به دروس مراجعه کند و از مطالب ابتکاری آن بهره ببرد. 🔸شهید در بعضی از نسخ دروس، حاشیه‌هایی دارد که با «منه» مشخص شده است. این حواشی خیلی قوی است و مثلا ذکر می‌کند که فلان مطلب در کجا ثمره دارد و حدود ده مورد از ثمرات آن را ذکر می‌کند. اینها شاهد بر احاطه فوق‌العاده شهید بر فقه است و نشان می‌دهد که فقه مثل موم در دستش بود 📚جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص ۳۰۸ 🆔@masire_feghahat
🔰 🔸اجازة الشيخ محمد حسين كاشف الغطاء للشيخ محمد صالح المبارك القطيفي 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰تقسیم بندی معاصی به صغیره و کبیره {بخش اول} ❇️تبیین محل بحث 🔸نزاعی وجود دارد که آیا تقسیم گناه به کبیره و صغیره، یک تقسیم است؟ یعنی در واقع برخی از گناهان کبیره و بعضی از گناهان صغیره هستند. یا اینکه کبیره و صغیره بودن یک است؟ یعنی هر گناهی نسبت به مافوقش صغیره و نسبت به مادونش کبیره است و گناه کبیره به صورت مطلق یا صغیره به نحو مطلق نداریم. 🔹برخی از قدماء قائل شده اند که تمامی گناهان کبیره اند و تقسیم گناهان به کبیره و صغیره تقسیم حقیقی نیست، بلکه تقسیم مذکور نسبی و اضافی است. 📝کلام شیخ طوسی 🌀و المعاصي عندنا و إن كان ، و أنها تسمى صغائر ، فليس يجوز أن نلعن فاعلها¹ ♻️البته شیخ طوسی در کتاب مبسوط تقسیم بندی معاصی به کبیره و صغیره را مطرح میکند 🌀 فان ارتكب شيئا من ، و هي الشرك و القتل و الزنا و اللواط و الغصب و السرقة و شرب الخمر و القذف و ما أشبه ذلك، فإذا فعل واحدة من هذه الأشياء سقطت شهادته، فأما إن كان مجتنبا للكبائر مواقعا فإنه يعتبر الأغلب من حاله، فان كان الأغلب من حاله مجانبته للمعاصي، و كان يواقع ذلك نادرا قبلت شهادته، و إن كان الأغلب مواقعته للمعاصي و اجتنابه لذلك نادرا لم تقبل شهادته² 🔅مرحوم ابن ادریس حلی نیز از این عبارت شیخ طوسی در مبسوط تقسیم بندی معاصی به کبیره و صغیره را استظهار کرده البته میفرمایند که این تقسیم بندی صحیح نمیباشد چراکه در نزد شیعه گناه صغیره معنا ندارد الا به صورت نسبی 🌀و هذا القول لم يذهب إليه رحمه اللّٰه، إلا في هذا الكتاب، أعني المبسوط، و لا ذهب إليه أحد من أصحابنا، لأنّه لا صغائر عندنا في المعاصي، إلا بالإضافة إلى غيرها³ ـــــــــــــــــــــــ *¹:العدة فی اصول الفقه،ج۲،ص۷۰۷ *²:المبسوط،ج۸،ص۲۱۷ *³:السرائر،ج۲،ص۱۱۸ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰استاد سیداحمد (حفظه الله) 💢رجال💢 🔹آنچه در این گفتار مشاهده میکنید نقدی بر مبنای رجالی و تقسیم بندی حدیث توسط علامه حلی(رضوان الله علیه) و همچنین نقدی بر مبنای اخباریون در پذیرش حدیث میباشد 📆خارج اصول۱۴۰۱/۰۷/۱۰ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰تقسیم بندی معاصی به صغیره و کبیره {بخش دوم} ❇️موقف متاخرین 🔹صاحب مفتاح الکرامه مرحوم عاملی این تقسیم بندی را به قاطبه ی متاخرین نسبت میدهد 🌀و المتأخّرون قاطبة على أنّ المعصیة نوعان: صغیرة و کبیرة، و لیس کلّ معصیة کبیرة 🔸البته بعضی از معاصرین مانند صاحب فقه الصادق این تقسیم را نپذیرفته است 🌀فتحصّل ممّا ذکرناه أنّ الأظهر أنّ کلّ ذنب کبیر، و أنّ الاختلاف بالکبر و الصغر إنّما هو بالإِضافة الى معصیة أخرى ♦️پس از روشن شدن محل خلاف به بررسی ادله مطرح شده از سوی فقهایی که این تقسیم بندی را پذیرفته اند میپردازیم 🔘ادله قرآنی ❇️آیه اول : إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً[سوره نساء/آیه۷۹] 💠تقریب استدلال : استدلال به این آیه بر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره بر بیان معنای واژه سیئات در عرف قرآن کریم متوقف است. سیئات جمع سیئه و به معناى حادثه و یا عملى است که زشتى و بدى را با خود همراه دارد و موجب بدحالی انسان می‌شود و انسان نسبت به آن کراهت دارد. 🔅به همین جهت لفظ آن بر امور و مصائبى که آدمى را بد حال مى‏کند اطلاق مى‏شود، نظیر آیه «وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» و چه بسا بر نتائج و آثار دنیوى و اخروى گناهان اطلاق شود: «فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا» و چه بسا بر خود گناه نیز اطلاق مى‏شود: «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُه» 🔅 سیئه به معناى گناه، گاه بر مطلق گناهان اطلاق مى‏شود، چه صغیره و چه کبیره، مانند آیه «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُون‏» اما در آیه محل بحث «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم» به قرینه مقابله تنها در گناهان غیر کبیره (صغیره) ظهور دارد. 🔅شاید بتوان گفت کلمه سیئه مانند کلمه فقیر و مسکین است که در صورت استعمالِ هرکدام به تنهایی، دارای یک معنا هستند و در صورت استعمال در کنار هم معنای متفاوت از هم دارند. در این آیه شریفه نیز چون سیئات در مقابل کبائر ذکر شده است تنها بر گناهان غیر کبیره (صغیره) دلالت دارد. بنابراین، اگرچه در قرآن «سیّئه» در چند معنا به کار رفته است، اما به قرینه‌ «مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ»، مراد از «سیئة» در اینجا گناه است و به قرینه‌ «کَبائِرَ»، مراد گناهان صغیره است. لذا آیه شریفه در مقام امتنان به مسلمانان نوید می‌دهد که اگر از بعض گناهان (کبائر) اجتناب کنند خداوند از بعضى دیگر گناهانشان (صغائر) مى‏گذرد. 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰جريان استصحاب در امور اعتقادی 🗯در بحث استصحاب اصول فقه بحث می‌شود که آیا در می‌توان از استصحاب کمک گرفت یا خیر؟ 📝محقق خراسانی در کفایه اینطور نوشته است: ●و أما الأمور التي كان المهم فيها شرعا هو الانقياد و التسليم و الاعتقاد ... فكذا فيها حكما و كذا موضوعا ¹ ●اشکالی نیست که استصحاب حکمی و موضوعی در امور اعتقادی جاری بشود 🔄و در ادامه به عنوان نمونه این مثال را بیان کرده است: ● و أما لو شك في حياة إمام زمان مثلا فلا يستصحب لأجل ترتيب لزوم معرفة إمام زمانه بل يجب تحصيل اليقين بموته أو حياته مع إمكانه‏ ●اگر مثلا در شک شود در اینجا استصحاب چراکه در این مورد در صورت امکان تحصیل یقین به موت یا حیات امام واجب است 🔸اما با این حال در رجال کشی کلامی از هشام بن حکم نقل شده است که استصحاب را جاری می‌دانسته است. راوی این قضیه یونس بن عبدالرحمن است. هشام از سرآمدان کلام شیعه در زمان امام صادق و کاظم است (علیه السلام) و یونس از اصحاب اجماع است که در جریان استصحاب توسط هشام خدشه‌ای نکرده است: ●۴۸۰_وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ ... قَالَ، وَ حَدَّثَنِي يُونُسُ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فِي مَسْجِدِهِ بِالْعَشِيِّ ... فَقَالَ هِشَامٌ عِنْدَ ذَلِكَ: إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نَدِينَ بِحَيَاةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ حَيٌّ حَاضِراً كَانَ عِنْدَنَا أَوْ مُتَوَارِياً عَنَّا حَتَّى يَأْتِيَنَا مَوْتُهُ فَمَا لَمْ يَأْتِنَا مَوْتُهُ فَنَحْنُ مُقِيمُونَ عَلَى حَيَاتِهِ،وَ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَالَ: الرَّجُلُ إِذَا جَامَعَ أَهْلَهُ وَ سَافَرَ إِلَى مَكَّةَ أَوْ تَوَارَى عَنْهُ بِبَعْضِ الْحِيطَانِ فَعَلَيْنَا أَنْ نُقِيمَ عَلَى حَيَاتِهِ حَتَّى يَأْتِيَنَا خِلَافُ ذَلِكَ، فَانْصَرَفَ سَالِمٌ ابْنُ عَمِّ يُونُسَ بِهَذَا الْكَلَامِ² 🔹آنچه که از این روایت استظهار میشود این است که هشام اینطور استدلال کرده است که اگر شک در حیات امام داشتیم بنا میگذاریم که امام حی است مادامی که خلافش ثابت بشود همانطور که در مسائل عرفی همین بنا را داریم 🟢این مطلب علاوه بر این که نشان می‌دهد که استصحاب امری عقلایی است (چون وقتی هشام برای خصم به استصحاب استدلال کرد و مثال زد، او قبول کرد با این که آنها تعبدی به حجیت استصحاب نداشته‌اند)، نشان می‌دهد که به نظر برخی از بزرگان اصحاب ائمه در اعتقادیات و حیات امام هم استصحاب جاری می‌شود. ـــــــــــــــــــــــــــ *¹:کفایه الاصول ، ص۴۲۲ *²:رجال کشی،ص۲۶۶ 💢شایان ذکر است از روایت و کلام محقق خراسانی آن مقداری که شاهد مثال بود ذکر شد و تقطیع مخلی صورت نگرفته است 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفابالینک‌کانال
🔰 💢 گفتگوی یک طلبه با ناصرالدین شاه 🔸می‌گویند، روزی ناصرالدین‌شاه، سرزده، به مدرسه‌ی «مروی» تهران رفت که می‌دانیم در دو قرن اخیر، همواره مرکز تدریس و تدرّس علوم دینی بوده است. هنگام گشت و گذار در مدرسه، شاه با طلبه‌ای روبرو شد که در حجره‌ی خود مشغول مطالعه‌ی کتاب «خلاصة‌الحساب» (نوشته‌ی شیخ بهایی) بود. 🔹طلبه‌ی مزبور لباس رسمی به تن نداشت و وقتی هم که چشمش به شاه افتاد، احترام لازم را به وی -که به‌طور ناگهانی و بی‌خبر در برابر طلبه ظاهر شده بود- نگذاشت. روی همین حساب، شاه به همراهش گفت: الان حالش را می‌گیرم و ادبش می‌کنم! و فوراً رو به طلبه کرد و گفت: این چه کتابی است که می‌خوانی؟ گفت: خلاصة‌الحساب شیخ بهایی است. گفت: در چه علمی است؟ گفت: ریاضیات. 🔸گفت: خب، بگو صد تیز به یک ریش، حسابش چقدر می‌شود؟! طلبه‌ی مزبور -که از بدشانسی شاه، خیلی رند و حاضرجواب تشریف داشت- تأملی کرد و دستی به محاسنش کشید و گفت: قربان، اگر عُشریه‌ی سلطنتی[مالیات ده درصدی که به خزانه‌ی شاه سرازیر می‌شد.] را ازش خارج کنیم و پیشکشی حکام را هم در نظر بگیریم و ازش منها کنیم، فکر نمی‌کنم چیزیش باقی بماند! 🔹شاه، با شنیدن این پاسخ سریع و شگفت، بسیار کِنِف شده و به همراهش گفت: زود برویم که هیچ آبرویی برای ما نگذاشت! 📚ذوق لطیف ایرانی.جلد۲. ابوالحسن منذر.صفحه ۱۳۱-۱۳۲ 🆔@masire_feghahat