⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وپنجاه_ونهم 🔻 #داوود_به_حکومت_رسید 🔹در پی فرار داوود #نفوذ_طالوت در
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصتم
🔻 #داوود_قاضی_میشود
🔸داوود بارها از خداوند خواست تا او را به #منصب_قضاوت و #دادرسی میان مردم 👥منصوب کند،
☝️🏻 اما هر بار خداوند سختی این کار را به او گوشزد میکرد و میفرمود؛
✨مردم تحمل #قضاوت_ناعادلانه را ندارند.❌
🔹اما #با_اصرار_داوود خداوند این شغل را به او #واگذار_کرد.✅
🔸داوود قاضی #عادل و #حق_شناسی بود.😊
☝️🏻او بیآنکه پرسش کند و یا تحقیقی 🔍انجام دهد، میدانست حکم را چگونه صادر کند، خداوند قدرتی 💪🏻به او عطا فرمود تا بتواند #ظالم😈 و #مظلوم 😔را از هم باز شناسد.☑️
🔸روزی #دو_مرد 👥برای دادخواهی نزد داوود آمدند.
🌸داوود بی پرسش و گفتگو دستور داد ☝️🏻گردن آن کسی را که خواهان بود بزنند.🔪
👈🏻این کار او باعث شد تا مردم قضاوت او را #ظالمانه تلقی کنند.😒
🍃 داوود از پروردگار خویش #کمک_خواست. 🤲🏻
🌺پروردگار وحی فرستاد،
✋🏻 ای داوود #حکم_تو_بر_حق_بوده است، چرا که آن شخص #قاتل🔪 بود و تو او را به #قصاص جنایتش رساندی،✅
☝️🏻 اما چون نه #پرسشی کردی و نه #شاهدی خواستی مردم این حکم تو را #ناعادلانه میدانند.
👈🏻 #محل_اختفای_شخصی را که آن مرد به قتل رسانده بود را به تو نشان میدهم✔️
👥 #مردم را به آن محل ببر و #مقتول را به آنها نشان بده.✔️
🌿 داوود به محل مورد نظر رفت و شخصی را که در زیر خاک مدفون بود، به آنها نشان داد☝️🏻 و به اذن خداوند آن #جسد به همه چیز #اقرار_کرد ✅
و دادرسی داوود را درست و #عادلانه خواند.
🌺خداوند به داوود وحی فرستاد که تو #نیکوترین_بنده من هستی اگر، به #بیت_المال که در دست توست #دست_دراز_نکنی❌ و آن را #امانت نزد خود بدانی.✅
☝️🏻در زمان داوود مردم به #طاعونی سخت مبتلا شدند😰، آن حضرت برای رفع بلا به #بیت_المقدس رفت.
🔹 #با_دعای_داوود🤲🏻 مردم از طاعون نجات یافتند✔️ و در محلی که دعای او به اجابت رسید مسجدی🕌 ساختند.
✨برای ساخت این مسجد مدت #یازده_سال از عمر داوود گذشت✨
🔸هنگامی که موقع #عرفات میشد، داوود به خاطر زیاد بودن جمعیت 👥👥و #صدای_بلند🗣 آنها به دامنه کوهی⛰ پناه میبرد تا #مناجاتش🤲🏻 به گوش خدا برسد.
🔹در این لحظه #جبرئیل فرود آمد و او را با خود به #جده برد و از آنجا به #دریای_سرخ🌊 برد، در عمق دریا صخرهای به مسافت #چهل_شبانه_روز، وجود داشت و زیر آن کرمی🐛 زندگی میکرد.
✨ #جبرئیل_گفت؛
☝️🏻 بدان که خداوند صدای این کرم را در #اعماق_دریا می شنود، پس گمان مبر ❌که صدایت در میان #همهمه_دیگران گم میشود.
🔸روزی داوود با خود گفت؛ فکر نمیکنم🤔 کسی در #کثرت_عبادت مثل من باشد
☝️🏻وقتی که نمازش به پایان رسید، #قورباغهای را دید👀 که به داخل محراب آمده.
🐸 #حیوان_رو_به_داوود_گفت؛
قرائت زیبایت را همیشه میشنوم و شاهد عبادت 🤲🏻زیاد تو هستم، اما بدان که من خداوند را هر شب #هزار_بار تسبیح میگویم.✅
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_هفتادم 🔻 #ازدواج_محمّد_صلی_الله_علیه_و_آله 💫محمّد صلی الله علی
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_وهفتادو_یکم
🔻 #بعثت_پیامبر_صلی_الله_علیه_و_آله
💫پیامبر اکرم قبل از بعثت با اینکه در محیط بت پرستی بود ولی به بت ها تعظیم نکرد و پیوسته خدای یگانه را می پرستید. ✅
💫او در طول سال #یک_ماه را به #غار_حرا می رفت و با ♥️خدای یکتا راز و نیاز می نمود تا این که در 27 رجب المرجب و هنگامی که #چهل_سال داشت در غار حراء به #پیامبری رسید.😍🎊
▪️یک روز که پیامبر در غار حراء مشغول عبادت بود، #جبرئیل_آمد_وگفت؛
💫ای محمّد بخوان!
▪️محمّد در جواب گفت؛
🌷✨چه بخوانم،⁉️😳
🔸 جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد.
↩️بار دیگر #جبرئیل_گفت؛
💫 بخوان!
🔹پیامبر صلی الله علیه و آله همان جواب را تکرار کرد
↩️و باز نیز جبرئیل او را در آغوش گرفت.
#در_بارسوم_گفت؛
💫🌺إقرأ باسم ربک الذی خلق🌺
☝️🏻این جمله را گفت و از دیده پیامبر صلی الله علیه و آله پنهان شد.
🔸رسول خدا که با دریافت نخستین اشعه وحی سخت خسته شده بود به سراغ 🧕🏻خدیجه آمد و #فرمود؛
🌷✨مرا بپوشان و جامه ای بر روی من بینداز تا استراحت کنم.✨
⏪ بعد از آنکه کمی استراحت کرد☝️🏻ماجرا را برای 🧕🏻خدیجه همسرش تعریف نمود.
🧕🏻همسر با وفای پیامبر با شنیدن این سخنان رو به پیامبر کرد و #گفت؛
🍃بشارت باد تو را و دل خوش دار و ثابت قدم باش، سوگند به کسی که جان خدیجه در دست اوست، من ایمان و باور راسخ دارم که تو پیامبر این امت هستی.🤩✨
🧕🏻سپس شتابان نزد پسر عموی خویش «ورقة بن نوفل» که📓 کتب آسمانی را خوانده و از #تورات و #انجیل مطالبی را میدانست، رفت و به او #گفت؛
🧕🏻شوهرم می گوید که جبرئیل بر او نازل گشته و سپس داستان آن حضرت را برای ورقة بازگو کرد.
🔹 ورقة با شنیدن سخنان🧕🏻 خدیجه گفت؛
🌿قدّوس، قدّوس.
سوگند به کسی که جان ورقه به دست اوست، ای خدیجه اگر راست گفته باشی، جبرئیل همان ناموس اعظم که خدمت موسی علیه السلام می آمد به حضور محمّد صلی الله علیه و آله رسیده است و #او_پیامبر_اینامت_است
↩️ و خدیجه با شنیدن این خبر، شادمان😃 و با دلی سرشار از عشق💕 و علاقه به پیامبر به خانه بازگشت.🏠✔️
⏪بدین ترتیب #آخرین_پیامبر_الهی مأموریت یافت تا مردم جهان 🌍را به دین توحید و یکتاپرستی که همان اسلام است، دعوت کند.✅
⬅️ #اولینمردی_که_به_او_ایمان_آورد علیبنابیطالب علیه السلام بود که در🏡 خانه پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی میکرد و
⬅️ #اولین_زنی_که_اسلام_آورد خدیجه همسرش بود.✅
⏪ و مدتی این دو نفر با آن حضرت نماز میخواندند در حالیکه هنوز دیگران در کفر می زیستند
👈🏻و پس از چندی عده کمی از مردم ایمان آوردند.
✅آری، #پس_از_بعثت، پیامبر مأمور دعوت و تبلیغ مردم شد.
▪️ مأموریتی که در آغاز کار داشت این بود که دعوت، به طور پنهانی و مخفیانه انجام شود.😉
🔸 #در_سهسال_نخست، پیامبر مردم را بصورت پنهانی به دین مبین اسلام دعوت نمود.✔️
☝️🏻زیرا که هنوز عربستان آمادگی پذیرش دین جدید را نداشت.😔
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@masirsaadatee
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_هفتادوششم 🔻 #هجرت_به_حبشه 🗓 در سال #پنجم_بعثت که کار سختگیری
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_وهفتادوهفتم
🔻 #معراج_پیامبر_صلیاللهعلیهوآله
🗓 در سال 12 بعد از بعثت، در شب 27 رجب، 💫پیامبر #در_خانه_دخترعموی_خود🏠 مهمان بود و بعد از نماز عشاء خوابید. 😴
⏪در همان شب #جبرئیل و #میکائیل و #اسرافیل_با_هفتاد_هزارفرشته نازل شدند.✔️
💫 جبرئیل پیامبر را از خواب بیدار نمود و عرض کرد؛
🌌امشب شبی است که ♥️خداوند از تو دعوت نموده و مرا مأمور فرموده که تو را برای
▪️ #اکرام و
▪️ #مکالمه_حضوری و
▪️ #تماشای_عوالم_بالا و
▪️ #مشاهده_عجایب آن و
▪️ #آثار_رحمت_و_جلال_وجمال_خداوند که تاکنون برای کسی قبل از تو و بعد از تو روی نداده و نخواهد داد، حاضر نمایم.😊✅
☝️🏻لذا حضرت وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و آماده حرکت شد و آن سه مَلَک، #بُراق را که حیوانی از حیوانات بهشت بود حاضر نمودند.✔️
🔸هنگام سوار شدن یکی از آن سه مَلَک مقرب دهانه آن را گرفت و دیگری رکابش را و سومی لباس حضرت را مرتب کرد.✨
🔹در این هنگام بُراق تکانی خورد و #جبرئیل_گفت؛
💫آرام باش که تا کنون پیامبری مانند این بر تو سوار نشده و بعد از این هم نخواهد شد،
⏪ سپس براق حضرت را بلند نمود و جبرئیل؛ #آیات_آسمانی_و_زمینی را به پیامبر ارائه می داد.✔️
🔸بعد صدای موحشی به👂🏻 گوش حضرت رسید و جبرئیل او را به زمین🌍 فرود آورد و عرضه داشت؛
💫 اینجا مدینه است که باید بعدا به آن هجرت فرمایی 😊
▶️و حضرت در آنجا دورکعت نماز خواند و سوار شد✔️
↩️و پس از طی مسیری دوباره #جبرئیل او را پیاده نمود و #گفت؛
💫 #اینجا_طور_سینا_است
⏪ و دوباره پیامبر دو رکعت نماز خواند و سوار شد✔️
🔸 تا به #بیت_المقدس رسید و براق را به حلقه ای که انبیاء مرکب هایشان را به آن میبستند، بست و داخل مسجد🕌 شد و جبرئیل ملازم حضرت بود.
🔹در آنجا حضرت ابراهیم و موسی و عیسی و سایر انبیاء را دید که به استقبال آن حضرت آمده اند. و اقامه نماز گفته شد✅
⏪ و جبرئیل بازوی پیامبر را گرفت و بر تمامی انبیاء برای امامت، ایشان را مقدم داشت و او نماز خواند و همه اقتداء کردند و بعد از نماز،
👤کسی سه ظرف نزد حضرت آورد که در یکی شیر🥛 و در دیگری آب 🍶و در سومی شراب بود🍷
⏪ و شنید کسی گفت؛
▪️ اگر #ظرف_آب 🍶را بگیرد، خودش و امتش غرق می شوند.😟
▪️ اگر #ظرف_شراب 🍷را بردارد، خودش و امتش به راه باطل می روند 😢و
▪️ اگر #ظرف_شیر 🥛را بگیرد خودش و امتش به راه حق می روند.☺️✔️
⏪ سپس حضرت ظرف شیر 🥛را گرفت و تناول فرمود و #جبرئیل_عرضه_داشت،
💫 خودت و امتت همیشه بر حق خواهید بود ✔️
و سؤال از مشاهدات بین راه نمود و پیامبر آنچه را دیده و شنیده بود بیان فرمود.👌🏻
💫 #جبرئیل_گفت؛
☝️🏻 آن صدای #محوش که شنیدی، صدای سنگی بود که من هفتاد سال قبل آن را به جهنم 🏜انداخته بودم و در آن وقت به ته جهنم رسید و #اصحاب_گفتند؛
👥: از آن وقت به بعد پیامبر صلی الله علیه و آله دیگر خنده نکرد تا از دنیا رفت.😔
↩️پس جبرئیل به همراه پیامبر به آسمان دنیا #صعود نمود و #دربان_آسمان که اسماعیل نام داشت و هفتاد هزار ملک تحت فرمان او بود، بعد از استفسار از جبرئیل و سوال از نام حضرت، درب آسمان را باز نمود ✅و پیغمبر به او سلام✋🏻 کرد و او جواب داد.
🔸 پیامبر صلی الله علیه و آله برای او طلب مغفرت کرد و او نیز برای حضرت طلب مغفرت کرد و همگی به پیامبر تبریک و تهنیت گفتند و از ورود ایشان مسرور شدند،😃
☝️🏻 مگر یک نفر .....
ادامه دارد....
_ ☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
╰─┈➤↴
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@masirsaadatee
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_وهفتادوهشتم 🔻 #معراج_پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله ☝️🏻همگی به پیام
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_وهفتادونهم
🔻 #معراج_پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله
🔹بعد به آسمان سوم رفتند و در آنجا پیامبر صلی الله علیه و آله مردی 👨🏻را مشاهده کرد که زیبایی اش بر تمام خلق، مانند زیبایی 🌕 ماه شب چهارده بود در مقابل ستارگان.🌟
🧚🏻♂ #جبرئیل_گفت؛ این برادرت یوسف است و باز بین حضرت و او ✋🏻سلام و دعا و تحیت و ثنا رد و بدل شد.✔️
🔹در آسمان چهارم #حضرت_ادریس علیه السلام را مشاهده 👀نمود و
🔹 در آسمان پنجم مرد کامل چشم درشتی را ملاقات کرد که👥👥 جمع کثیری در اطرافش بودند و
🧚🏻♂ #جبرئیل_گفت؛ این هارون است که با قوم خویش مساعدت کرد.😊
🔹در آسمان ششم مرد گندمگون پرمویی را مشاهده فرمود که می گفت؛
▪️بنی اسرائیل گمان می کنند من نزد ♥️خدا گرامی تر از تمام خلق هستم، اما این مرد گرامی تر از من است.✅
🧚🏻♂ #جبرئیل_عرض_کرد؛ ایشان حضرت موسی علیه السلام است.😊
🔹در آسمان هفتم مرد جلیلی را مشاهده فرمود که بر در ⏪ بیت المعمور و جوار الهی برای او کرسی وضع نموده اند و بر آن قرار دارد و موی سر و ریش او سیاه و سفید در هم است.
🧚🏻♂ #جبرئیل_گفت؛☝️🏻 این حضرت ابراهیم علیه السلام پدر بزرگوار شما است و اینجا جای تو و پرهیزکاران امتت می باشد و بین حضرت و تمام آنها سلام و دعا 🤲🏻و ثنا رد و بدل شد.✅
↩️پس آن حضرت با جبرئیل وارد بیت المعمور شدند و در آنجا 💫حضرت دو رکعت نماز گذارد و از بیت المعمور بیرون آمدند.
⏪ #در_این_وقت_دو_نهر_آب برای پیامبر بوجود آمد که یکی #کوثر و دیگری #رحمت نام داشت.✔️
💫 حضرت از #اولی_آشامید و در #دومی_غسل نمود😊و این دو نهر آب با حضرت بودند تا وارد بهشت شد ✔️ که خاکش مانند مشک بود و 🕊پرندگان و🍎🍊 میوه هایش در بزرگی ممتاز بودند😌 و در آنجا درختی مشاهده نمود که اگر پرنده ای مدت هفتصد سال گرد آن پرواز می کرد یک دور آن را به آخر نمی رساند✔️😲
⏪ و هیچ سرایی در بهشت نبود مگر آنکه یک شاخه از آن درخت در آن سرای بود و #جبرئیل_گفت؛
☝️🏻 این #درخت_طوبی است که در📖 قرآن از آن یاد شده است.✔️
↩️سپس حضرت در بهشت سیر نمود تا به درخت #سدرة_المنتهی رسید و آن درختی است که در سایه هر برگ آن امتی جای دارند.✅
🧚🏻♂ در اینجا جبرئیل از رفتن باز ماند و #پیغمبر_به_او_فرمود؛ در چنین جایی دوست از دوست جدا می شود؟⁉️🤔
🧚🏻♂ #جبرئیل_عرض_کرد؛
▪️اگر یک سر انگشت نزدیک تر شوم خواهم سوخت و حضرت از آنجا به بعد بر روی رفرف سیر فرمود و گفته اند آن فرش بزرگی از نور✨ است. ✅
↩️و به جایی رسید که #صدای_هیچ_ملکی به گوش پیامبر نمی رسید.
🔹 لذا عظمت و اُبهت آن مکان بر حضرت چیره شد و در آن حال صدای آشنایی به گوشش رسید که می گفت؛
🌸🍃ای بهترین خلقِ من، ای محمّد، نزدیک بیا.🌸🍃
💫پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک شد تا به مقام #قاب_قَوسَین_اَو_اَدنی رسید،👌🏻
⏪ یعنی به اندازه فاصله زه دو کمان و در آنجا ♥️ #خداوند_به_او_فرمود؛ ✋🏻سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو.😊✅
ادامه دارد....
_ ☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
╰─┈➤↴
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@masirsaadatee
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯