eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_بیست‌ونهم 🔻 #آشنایی_خضر_و_موسی‌علیه‌السلام .....☝️🏻وقتی موسی از خوا
📘 📖 📝 🔻‌ 🍃خضر به موسی در مصاحبت با من ❌،                     👈🏻 صبر تو کم است. ☝🏻 با من همراه شوی امُوری را که ↘️ ▪️ ⏪ ناپسند               و          ▪️ ،⏪ حق است                                     از من می‌بینی 🔸و شما نیز مانند سایر افراد بشر 👥که به حکم کنجکاوی علاقه‌مند به 👈🏻 جر و بحث و جدل هستند، ⬅️ و ⬅️ !❌ 🔹چگونه ممکن است در امُوری که از سنخ مشاهدات👀 عادی تو خارج است ساکت بمانی.🤨😏 🌿موسی که 📚 و بود گفت؛ ✨ «به زودی و به خواست خدا مرا و می یابی😃 😊☝🏻و من تو را نخواهم کرد» 🍃 ؛ «اگر می خواهی با من همراه شوی، ☝🏻 در برابر کارهای من و هرچه از من دیدی ❌ تا سفرمان به پایان رسد✅ 👈🏻 آنگاه انجام آن کارها را به تو تا خاطرت آرام و آسوده گردد😌👌🏻». 🌿 درخواست او را ✔️ و خود را به رعایت آن مقید کرد. ⬅️و در 🏝 به همراه خضر سفر خود را آغاز کردند. تا به یک 🚢 رسیدند. 👥 آنها از مسافرین کشتی که آنان را سوار کشتی کنند. 🔹 موقعی که مسافرین، را در جبین این مسافران دیدند👀. 💵آنان را پذیرفتند و مورد و ☺️ قرار دادند. 👈🏻همانطور که موسی و خضر در کشتی 🚢نشسته بودند و مسافرین کشتی بودند. 🌿 خضر از چوبهای کشتی را جدا کرد. 🌼موسی که پیغمبری بزرگوار😊 بود و برای و جلوگیری از ظلم و ستم به سوی مردم 👥فرستاده شده بود، با مشاهده👀 این منظره 😔 ناراحت و متعجّب😲 شد، ☝️🏻 زیرا دید، مسافرین کشتی با ، 👈🏻 و و 🙏🏻 ایشان با 😒 جبران می گردد. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_ونود_وهشتم 🔻 #ایوب_همسر_خود_را_طرد_میکند 🔹چون شیطان سخن #همسر_ایوب🧕
📘 📖 📝 🔻 ⏪آنگاه که ایوب خود را یکه و 👤 دید. احساس کرد که درد او دو چندان گشته و بیماری او افزایش یافته است. ☝️🏻لذا ، ✋🏻نه از روی خشم و غضب بلکه از روی ناله😫 و تضرع خدا را فرا خواند و گفت؛. 🍃✨«بارخدایا! مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو از همه مهربانان عالم مهربانتری.»🍃 🔹و همچنین با شکایت از شیطان👿، او را از خداوند خواستار شد. 👈🏻 و این زمانی بود که ایوب خود را با پس داده بود و در برابر وسوسه شیطان صبر و تحمل شایسته از خود نشان داده بود.✅ ☝🏻لذا خدا دعای ایوب را به اجابت رساند و به خواست او جواب مثبت➕ داد و به او کرد؛ 🌿💫«پای بر زمین زن،💫 زد و چشمه آبی 💧پدیدار آمد، 💫گفتیم در این آب سرد شستشو کن و از آن بیاشام.»🌿 ⏪ایوب نیز چنین کرد و زخم ها و دملهای او و سلامتی به جسمش بازگشت✔️ و بیماری از تن او رخت بربست و سلامتی و خود را بازیافت.✅ 🌸[و ایوب را یاد کن، ☝️🏻هنگامی که پروردگارش را ندا داد، که به من آسیب رسیده است، و تویی مهربانترین مهربانان. 👈🏻 پس دعای او را ✔️و آسیب وارده بر او را ✔️و کسان او، نظیرشان را همراه با آنان مجددا به وی عطا کردیم ✔️ ☝🏻تا باشد از جانب ما و برای عبادت کنندگان باشد🌸 ⬅️اگرچه ایوب دستور داد که 🧕🏻 او را ترک کند، ولی همسر او از تهدید و غضب ایوب نرنجید و سایه مهر 😊و شفقت خود را از سر او برنداشت❌ و تصمیم به او گرفت و چون برای اصلاح امور ایوب وقتی به ویرانه🏚 بازگشت، و در کمال تعجّب😲، ایوب را جوانی ، 💪🏻 و در باغی سرسبز یافت، به طوری که ابتدا ایوب را نشناخت❌. 🧕🏻زن شروع به گریه😭 کرد ↩️و جوان سبب گریه او را پرسید؟ 🧕🏻 ؛ ویرانه ای در اینجا بود که در آن می زیست. اکنون نمی‌دانم به سرش چه آمده است؟ 😭 👤 ؛ من همان ایوب هستم که به درگاه خدا دعا کردم و خدا نیز همه نعمت های ما را باز گردانده است.😊 ⏪سپس دست در آغوش ایوب برد و به پاس نعمت سلامتی و بهبودی که خدا به ایوب بازگردانده بود به ستایش و حمد 🤲🏻پروردگار پرداخت. اما در ایمان‌ویقین بود.✅ 🌼 خداوند نیز جوانی را به 🧕🏻بازگردانید و آن‌دو بار دیگر در کنار هم زندگی را آغاز کردند. ☝️🏻سپس خدا برای آزادی ایوب از وعده تازیانه‌ای که به همسر خود داده بود و به خاطر ترحم به آن بانوی وفادار به ایوب ؛ 🌿💫«و ایوب را گفتیم دسته‌ای از بدست گیرد، بزن تا عهد و قسمت را نشکنی ❌ و ما ایوب را بنده‌ی یافتیم، چه نیکو بنده ای که دائم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.»🌿 ☝️🏻سپس خدا پاداش صبر ایوب را داد؛ 🌿«و ما اهل و که از او مردند و بقدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل متذکر شوند.»🌿 ❇️ آری خداوند و ایوب👈🏻 تمام مال و ثروت💰 و فرزندان او را به او بازگرداند و☝️🏻 به جای هفت پسر و هفت دختری که از دست دادند ⏪ خداوند به آنها عطا کرد. ☝🏻تا درس عبرتی باشد برای جهانیان،👥 زیرا ایوب نمونه کاملی ازیک بنده و و خدا بود.😊 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وششم 🔻 #حضرت_زکریا_علیه_السلام 🌻با توکل بر تو ای خلاق جان     🌿
📘 📖 📝 🔻 🔹 بالا رفته، و سفیدی موهای سرش👴🏻 بر سیاهی آن غلبه کرده، استخوانهایش سست و قامتش خمیده شده بود. 💪🏻 او فقط بقدری بود که به سوی معبد 🕌« » برود و به امور این عبادتگاه رسیدگی کند و پند و اندرز خود را به مردم 👥ابلاغ نماید، ⬅️ سپس به انجام و عبادت🤲🏻 بپردازد و با پایان روز، شب تاریک🌌 را در صحبت با همسرش🧕🏻 و 📿 به صبح برساند. 🔸زکریا روزی یک ساعت🕰 نیز به مغازه خود می رفت، تا با 💴که کسب می کرد امور زندگی خود را می گذراند و به یاری و می پرداخت ☝️🏻 ولی در هر حال از یاد و ذکر پروردگار خویش غافل نمی شد.❌ 🔹زکریا از عمرش می گذشت☝️🏻 اما هنوز نصیبش نگشته بود ❌و فرزندی🧒🏻 از او حاصل نشده تا موجب و او باشد. 👈🏻لذا او همواره با غم و اندوه😔 خستگی و نومیدی به منزل🏠 وارد می شد و پیوسته در این فکر بود که چون طومار📜 زندگی او درهم پیچیده شود و گریبانش را بگیرد. ☝️🏻کیست که و وی باشد،🤔 🔸زیرا و زکریا خود از 😈 بودند و باید کسی آنان را کنترل و هدایت می کرد. ☝️🏻اگر این مردم 👥بحال خود بمانند، >دین را زیر پا می گذارند، 😈 را ترویج و قوانین کتاب آسمانی📖 را تغییر می دهند. 👈🏻این خاطرات دردناک روح زکریا را می آزرد و 😔 بر جان و دل او می افکند، ولی زکریا مردی و 😌بود. 🔹 او تنها در دل شب🌌 آه ناله ای جانسوز😩 سرمی داد و بدینوسیله خود را از ❤️ سبک می ساخت و باید چنین باشد زیرا که به ، و معتقد و به قضای او خشنود 😃بود. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐