⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_بیستونهم 🔻 #آشنایی_خضر_و_موسیعلیهالسلام .....☝️🏻وقتی موسی از خوا
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وسیام
🔻 #شرط_شاگردی_موسیعلیهالسلام
🍃خضر به موسی #گفت
✨ #تو_نمیتوانی در مصاحبت با من #دوام_آوری❌،
#زیرا👈🏻 صبر تو کم است.
☝🏻 #اگر با من همراه شوی امُوری را که ↘️
▪️ #به_ظاهر ⏪ ناپسند
و
▪️ #در_باطن،⏪ حق است
از من میبینی
🔸و شما نیز مانند سایر افراد بشر 👥که به حکم کنجکاوی علاقهمند به
👈🏻 جر و بحث و جدل هستند،
⬅️ #دست_از_اعتراض_برنمیداری و
⬅️ #تاب_تحمل_آن_را_نداری!❌
🔹چگونه ممکن است در امُوری که از سنخ مشاهدات👀 عادی تو خارج است ساکت بمانی.🤨😏
🌿موسی که #شیفته_علم📚 و #تشنه_معرفت بود گفت؛
✨ «به زودی و به خواست خدا مرا #صابر و #شکیبا می یابی😃
😊☝🏻و من #نافرمانی تو را نخواهم کرد»
🍃 #خضر_گفت؛
«اگر می خواهی با من همراه شوی،
☝🏻 #باید_قول_بدهی_که در برابر کارهای من #صبر_کنی و هرچه از من دیدی #سؤال_نکنی❌
تا سفرمان به پایان رسد✅
👈🏻 آنگاه #علت انجام آن کارها را به تو #خواهم_گفت تا خاطرت آرام و آسوده گردد😌👌🏻».
🌿 #موسی درخواست او را #پذیرفت✔️ و خود را به رعایت آن مقید کرد.
⬅️و در #ساحل_دریا🏝 به همراه خضر سفر خود را آغاز کردند. تا به یک #کشتی🚢 رسیدند.
👥 آنها از مسافرین کشتی #تقاضا_کردند که آنان را سوار کشتی کنند.
🔹 موقعی که مسافرین، #نور_رسالت را در جبین این مسافران دیدند👀. #بدون_کرایه 💵آنان را پذیرفتند و مورد #لطف و #احسان☺️ قرار دادند.
👈🏻همانطور که موسی و خضر در کشتی 🚢نشسته بودند و مسافرین کشتی #غافل بودند.
🌿 خضر #دو_قطعه_تخته از چوبهای کشتی را جدا کرد.
🌼موسی که پیغمبری بزرگوار😊 بود و برای #هدایت و جلوگیری از ظلم و ستم به سوی مردم 👥فرستاده شده بود، با مشاهده👀 این منظره
😔 ناراحت و متعجّب😲 شد،
☝️🏻 زیرا دید، #احسان مسافرین کشتی با #بدی،
👈🏻 و #احترام و #تجلیل🙏🏻 ایشان با
#ناسپاسی😒 جبران می گردد.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_ونود_وهشتم 🔻 #ایوب_همسر_خود_را_طرد_میکند 🔹چون شیطان سخن #همسر_ایوب🧕
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونود_ونهم
🔻 #تضرع_ایوب_و_انقضاء_آزمایش
⏪آنگاه که ایوب خود را یکه و #تنها👤 دید. احساس کرد که درد او دو چندان گشته و بیماری او افزایش یافته است.
☝️🏻لذا #به_درگاه_خدا_شتافت،
✋🏻نه از روی خشم و غضب
بلکه از روی ناله😫 و تضرع خدا را فرا خواند و گفت؛.
🍃✨«بارخدایا! مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو از همه مهربانان عالم مهربانتری.»🍃
🔹و همچنین با شکایت از شیطان👿، #دفع_شر او را از خداوند خواستار شد.
👈🏻 و این زمانی بود که ایوب #آزمایش خود را با #نتیجه_عالی پس داده بود و در برابر وسوسه شیطان صبر و تحمل شایسته از خود نشان داده بود.✅
☝🏻لذا خدا دعای ایوب را به اجابت رساند و به خواست او جواب مثبت➕ داد و به او #وحی کرد؛
🌿💫«پای بر زمین زن،💫
زد و چشمه آبی 💧پدیدار آمد،
💫گفتیم در این آب سرد شستشو کن و از آن بیاشام.»🌿
⏪ایوب نیز چنین کرد و زخم ها و دملهای او #بهبود_یافت و سلامتی به جسمش بازگشت✔️ و بیماری از تن او رخت بربست و سلامتی و #عافیت_کامل خود را بازیافت.✅
🌸[و ایوب را یاد کن، ☝️🏻هنگامی که پروردگارش را ندا داد، که به من آسیب رسیده است، و تویی مهربانترین مهربانان.
👈🏻 پس دعای او را #اجابت_نمودیم ✔️و آسیب وارده بر او را #برطرف_کردیم ✔️و کسان او، نظیرشان را همراه با آنان مجددا به وی عطا کردیم ✔️
☝🏻تا #رحمتی باشد از جانب ما و #عبرتی برای عبادت کنندگان باشد🌸
⬅️اگرچه ایوب دستور داد که #همسرش🧕🏻 او را ترک کند، ولی همسر او از تهدید و غضب ایوب نرنجید و سایه مهر 😊و شفقت خود را از سر او برنداشت❌ و تصمیم به #پرستاری او گرفت و چون برای اصلاح امور ایوب وقتی به ویرانه🏚 بازگشت، و در کمال تعجّب😲، ایوب را جوانی #شاداب، #تندرست💪🏻 و #پرنشاط در باغی سرسبز یافت، به طوری که ابتدا ایوب را نشناخت❌.
🧕🏻زن شروع به گریه😭 کرد
↩️و جوان سبب گریه او را پرسید؟
🧕🏻 #زن_گفت؛ ویرانه ای در اینجا بود که #مرد_بیماری در آن می زیست. اکنون نمیدانم به سرش چه آمده است؟ 😭
👤 #مرد_جوان_گفت؛ من همان ایوب هستم که به درگاه خدا دعا کردم و خدا نیز همه نعمت های ما را باز گردانده است.😊
⏪سپس دست در آغوش ایوب برد و به پاس نعمت سلامتی و بهبودی که خدا به ایوب بازگردانده بود به ستایش و حمد 🤲🏻پروردگار پرداخت.
اما #ایوب در ایمانویقین #وفادارتر بود.✅
🌼 خداوند نیز جوانی را به #همسر_ایوب 🧕🏻بازگردانید و آندو بار دیگر در کنار هم زندگی را آغاز کردند.
☝️🏻سپس خدا برای آزادی ایوب از وعده تازیانهای که به همسر خود داده بود و به خاطر ترحم به آن بانوی وفادار به ایوب #وحی_کرد؛
🌿💫«و ایوب را گفتیم دستهای از #چوبهای_باریک_خرما بدست گیرد، بزن تا عهد و قسمت را نشکنی ❌
و ما ایوب را بندهی #صابر یافتیم، چه نیکو بنده ای که دائم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.»🌿
☝️🏻سپس خدا پاداش صبر ایوب را داد؛
🌿«و ما اهل و #فرزندانی که از او مردند و بقدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل متذکر شوند.»🌿
❇️ آری خداوند #در_قبال_صبر و #شکیبایی ایوب👈🏻 تمام مال و ثروت💰 و فرزندان او را به او بازگرداند و☝️🏻 به جای هفت پسر و هفت دختری که از دست دادند
⏪ #بیست_و_شش_پسر خداوند به آنها عطا کرد.
☝🏻تا درس عبرتی باشد برای جهانیان،👥 زیرا ایوب نمونه کاملی ازیک بنده #مؤمن و #شاکر و #صابر خدا بود.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وششم 🔻 #حضرت_زکریا_علیه_السلام 🌻با توکل بر تو ای خلاق جان 🌿
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهفتم
🔻 #زکریا_در_آرزوی_فرزند
🔹 #سالهای_عمر_زکریا بالا رفته، و سفیدی موهای سرش👴🏻 بر سیاهی آن غلبه کرده، استخوانهایش سست و قامتش خمیده شده بود.
💪🏻 #توان_حرکت او فقط بقدری بود که به سوی معبد 🕌« #هیکل» برود و به امور این عبادتگاه رسیدگی کند و پند و اندرز خود را به مردم 👥ابلاغ نماید،
⬅️ سپس به انجام #فرائض_مذهبی و عبادت🤲🏻 بپردازد و با پایان روز، شب تاریک🌌 را در صحبت با همسرش🧕🏻 و #ذکر_خداوند📿 به صبح برساند.
🔸زکریا روزی یک ساعت🕰 نیز به مغازه خود می رفت، تا با #سود_اندکی 💴که کسب می کرد امور زندگی خود را می گذراند و به یاری #درماندگان و #مستمندان می پرداخت
☝️🏻 ولی در هر حال از یاد و ذکر پروردگار خویش غافل نمی شد.❌
🔹زکریا #نود_سال از عمرش می گذشت☝️🏻 اما هنوز #اولادی نصیبش نگشته بود ❌و فرزندی🧒🏻 از او حاصل نشده تا موجب #پیوستگی_نسل و #امیدواری او باشد.
👈🏻لذا او همواره با غم و اندوه😔 خستگی و نومیدی به منزل🏠 وارد می شد و پیوسته در این فکر بود که چون طومار📜 زندگی او درهم پیچیده شود و #مرگ گریبانش را بگیرد.
☝️🏻کیست که #وارث_حکمت و #حافظ_امانت وی باشد،🤔
🔸زیرا #غلامان و #عموزادگان زکریا خود از #اشرار😈 بودند و باید کسی آنان را کنترل و هدایت می کرد.
☝️🏻اگر این مردم 👥بحال خود بمانند، >دین را زیر پا می گذارند، #فساد😈 را ترویج و قوانین کتاب آسمانی📖 را تغییر می دهند.
👈🏻این خاطرات دردناک روح زکریا را می آزرد و #اندوهی_شدید😔 بر جان و دل او می افکند، ولی زکریا مردی #صابر و #بردبار 😌بود.
🔹 او تنها در دل شب🌌 آه ناله ای جانسوز😩 سرمی داد و بدینوسیله خود را از #عقده_های_دل❤️ سبک می ساخت و باید چنین باشد زیرا که به ،#اراده و #تقدیر_الهی معتقد و به قضای او خشنود 😃بود.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐