✨﷽✨
#پندانه
حاکم 🤴🏻و کشاورز بیچاره👨🏻🌾
❇️روزی #حاکمی🤴🏻 برای #گردش به بیرون از شهر رفته بود که #مرد_میانسالی 👴🏻را در حال کار بر روی #زمین_کشاورزی دید.
🤴🏻 #حاکم پس از دیدن آن مرد👨🏻🌾 بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد #کشاورز👨🏻🌾 را به #کاخ_بیاورند.
👨🏻🌾 #روستایی بینوا با ترس و لرز😰 در مقابل تخت #حاکم🤴🏻 ایستاد.
#حاکم دستور داد #لباس_گرانبهایی 👘بر او پوشاندند و یک #قاطر🐎 به همراه #افسار و #پالان خوب هم به او دادند.‼️
🤴🏻#حاکم که از تخت پایین آمده بود و #آرام_قدم_میزد به مرد #کشاورز👨🏻🌾 گفت:☝️🏻
🔹میتوانی بر سر کارت برگردی،
🔸ولی همین که دهقان بینوا👨🏻🌾 خواست حرکت کند 🤴🏻 #حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت. 😳
👥همه حیران😧 از آن #عطا و حکمت این #جفا، منتظر توضیح #حاکم 🤴🏻بودند‼️
🤴 #حاکم از #کشاورز پرسید: مرا میشناسی⁉️
👨🏻🌾 کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر👑 رعایا و #حاکم شهر هستید❗️
🤴 #حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی⁉️
♦️#سکوت مرد حاکی از #استیصال و #درماندگی او بود😟
🤴 #حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب🌃 بارانی 🌧که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان 🌌کردم و گفتم
💢خدایا🤲🏻 به حق این #باران🌧 و #رحمتت مرا #حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی
🔻 که ای #ساده_دل❗️ من #سالهاست از خدا یک #قاطر🐎 با #پالان برای کار کشاورزیام #میخواهم هنوز #اجابت_نشده آن وقت تو #حکومت این شهر را #میخواهی؟😏
✴️یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد🤔
🤴حاکم گفت: این #قاطر و #پالانی که میخواستی،
🔻این #کشیده هم #تلافی همان کشیدهای که به من #زدی❗️😏
☝🏻فقط میخواستم بدانی که برای خدا #حکومت این شهر یا #قاطر و #پالان_فرق_ندارد❌
🔴فقط #ایمان و #اعتقاد من و توست که #فرق_دارد☝️🏻
✅ از خدا #فقط_بخواه، خدا #بینهایت_بخشنده و #مهربان است و در #بخشیدن_بیانتهاست♥️
💟ولی به
👈🏻 #خواستهات و
👈🏻 #لطف و
👈🏻 #تقدیر خداوند
⬅️ #ایمان_داشته_باش.✅
#دختر_فاطمی
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
✨﷽✨
#پندانه
حاکم 🤴🏻و کشاورز بیچاره👨🏻🌾
❇️روزی #حاکمی🤴🏻 برای #گردش به بیرون از شهر رفته بود که #مرد_میانسالی 👴🏻را در حال کار بر روی #زمین_کشاورزی دید.
🤴🏻 #حاکم پس از دیدن آن مرد👨🏻🌾 بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد #کشاورز👨🏻🌾 را به #کاخ_بیاورند.
👨🏻🌾 #روستایی بینوا با ترس و لرز😰 در مقابل تخت #حاکم🤴🏻 ایستاد.
#حاکم دستور داد #لباس_گرانبهایی 👘بر او پوشاندند و یک #قاطر🐎 به همراه #افسار و #پالان خوب هم به او دادند.‼️
🤴🏻#حاکم که از تخت پایین آمده بود و #آرام_قدم_میزد به مرد #کشاورز👨🏻🌾 گفت:☝️🏻
🔹میتوانی بر سر کارت برگردی،
🔸ولی همین که دهقان بینوا👨🏻🌾 خواست حرکت کند 🤴🏻 #حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت. 😳
👥همه حیران😧 از آن #عطا و حکمت این #جفا، منتظر توضیح #حاکم 🤴🏻بودند‼️
🤴 #حاکم از #کشاورز پرسید: مرا میشناسی⁉️
👨🏻🌾 کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر👑 رعایا و #حاکم شهر هستید❗️
🤴 #حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی⁉️
♦️#سکوت مرد حاکی از #استیصال و #درماندگی او بود😟
🤴 #حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب🌃 بارانی 🌧که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان 🌌کردم و گفتم
💢خدایا🤲🏻 به حق این #باران🌧 و #رحمتت مرا #حاکم این شهر کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی
🔻 که ای #ساده_دل❗️ من #سالهاست از خدا یک #قاطر🐎 با #پالان برای کار کشاورزیام #میخواهم هنوز #اجابت_نشده آن وقت تو #حکومت این شهر را #میخواهی؟😏
✴️یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد🤔
🤴حاکم گفت: این #قاطر و #پالانی که میخواستی،
🔻این #کشیده هم #تلافی همان کشیدهای که به من #زدی❗️😏
☝🏻فقط میخواستم بدانی که برای خدا #حکومت این شهر یا #قاطر و #پالان_فرق_ندارد❌
🔴فقط #ایمان و #اعتقاد من و توست که #فرق_دارد☝️🏻
✅ از خدا #فقط_بخواه، خدا #بینهایت_بخشنده و #مهربان است و در #بخشیدن_بیانتهاست♥️
💟ولی به
👈🏻 #خواستهات و
👈🏻 #لطف و
👈🏻 #تقدیر خداوند
⬅️ #ایمان_داشته_باش.✅
#دختر_فاطمی
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_بیستونهم 🔻 #آشنایی_خضر_و_موسیعلیهالسلام .....☝️🏻وقتی موسی از خوا
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وسیام
🔻 #شرط_شاگردی_موسیعلیهالسلام
🍃خضر به موسی #گفت
✨ #تو_نمیتوانی در مصاحبت با من #دوام_آوری❌،
#زیرا👈🏻 صبر تو کم است.
☝🏻 #اگر با من همراه شوی امُوری را که ↘️
▪️ #به_ظاهر ⏪ ناپسند
و
▪️ #در_باطن،⏪ حق است
از من میبینی
🔸و شما نیز مانند سایر افراد بشر 👥که به حکم کنجکاوی علاقهمند به
👈🏻 جر و بحث و جدل هستند،
⬅️ #دست_از_اعتراض_برنمیداری و
⬅️ #تاب_تحمل_آن_را_نداری!❌
🔹چگونه ممکن است در امُوری که از سنخ مشاهدات👀 عادی تو خارج است ساکت بمانی.🤨😏
🌿موسی که #شیفته_علم📚 و #تشنه_معرفت بود گفت؛
✨ «به زودی و به خواست خدا مرا #صابر و #شکیبا می یابی😃
😊☝🏻و من #نافرمانی تو را نخواهم کرد»
🍃 #خضر_گفت؛
«اگر می خواهی با من همراه شوی،
☝🏻 #باید_قول_بدهی_که در برابر کارهای من #صبر_کنی و هرچه از من دیدی #سؤال_نکنی❌
تا سفرمان به پایان رسد✅
👈🏻 آنگاه #علت انجام آن کارها را به تو #خواهم_گفت تا خاطرت آرام و آسوده گردد😌👌🏻».
🌿 #موسی درخواست او را #پذیرفت✔️ و خود را به رعایت آن مقید کرد.
⬅️و در #ساحل_دریا🏝 به همراه خضر سفر خود را آغاز کردند. تا به یک #کشتی🚢 رسیدند.
👥 آنها از مسافرین کشتی #تقاضا_کردند که آنان را سوار کشتی کنند.
🔹 موقعی که مسافرین، #نور_رسالت را در جبین این مسافران دیدند👀. #بدون_کرایه 💵آنان را پذیرفتند و مورد #لطف و #احسان☺️ قرار دادند.
👈🏻همانطور که موسی و خضر در کشتی 🚢نشسته بودند و مسافرین کشتی #غافل بودند.
🌿 خضر #دو_قطعه_تخته از چوبهای کشتی را جدا کرد.
🌼موسی که پیغمبری بزرگوار😊 بود و برای #هدایت و جلوگیری از ظلم و ستم به سوی مردم 👥فرستاده شده بود، با مشاهده👀 این منظره
😔 ناراحت و متعجّب😲 شد،
☝️🏻 زیرا دید، #احسان مسافرین کشتی با #بدی،
👈🏻 و #احترام و #تجلیل🙏🏻 ایشان با
#ناسپاسی😒 جبران می گردد.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وسوم 🔻 #نقشه_جدید_پیمانشکنان 🔹در این راستا #گناهکاران به دن
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وچهارم
🔻 #به_حکومت_رسیدن_سلیمان_علیهالسلام
🌷چون که داوود از جهان رحلت نمود
🍃در میان بستر غبرا غنود
🌷شد سلیمان جانشینش بر مقام
🍃 هم پیمبر بر خلایق هم امام
🌷تاجی از نور نبوت بر سرش
🍃جمله مخلوق خدا فرمانبرش
🌷جن و انس و ماهی، آب و باد
🍃هر که اندر هر کجا از هر نژاد
🔹 #حضرت_سلیمان فرزند داوود پیامبر بود و مادرش🧕🏻( برسبا) نام داشت
☝️🏻و ملقب به #حشمت_اللّه ،
4391 سال بعد از هبوط آدم در فلسطین به دنیا آمد.🤱🏻
👥مردم از زمان کودکی 👦🏻او، از #خوبی😇و #دانایی📚 و #عدالت_خواهی او خبر داشتند.
🌸خدای تعالی نیز #موهبتهای_فراوانی به او عطا فرمود از جمله....↘️
✨ #نبوت و
👑 #سلطنت
را یکجا به سلیمان داد✅
🔸 و او را بر کشور حاصلخیز و پهناوری که #از_خلیجعقبه تا #شط_فرات امتداد داشت فرمانروا👑 گردانید.
🔹داوود قبل از وفاتش تصمیم گرفت فرزندش را به جانشینی خود در میان بنیاسرائیل قرار دهد.
☝️🏻اما #قوم_بنیاسرائیل به بهانه آنکه سلیمان از سنکمی برخوردار است، او را #نپذیرفتند.❌
🔸 قرار شد #چوبدستیهای_مختلفی از افراد قوم را داخل خانهای🏠 قرار دهند تا بر روی هرکدام از آنها که #سبزینهای 🌱رویید، صاحبش به #جانشینی_داوود انتخاب شود.
↩️ فردای آن روز همه با کمال تعجب😲 دیدند که بر روی #چوبدستی_سلیمان سبزه روییده است.🌱
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #سلیمان_و_برادر_ریاستطلب
🔹 #پس_از_چهلسال سلطنت و نبوت، داوود چون پسر کوچک👦🏻 خود سلیمان را آماده ساخت تا پس از وی حکومت مردم👥 را در دست گیرد زیرا ↘️
▪️ #قدرت و
▪️ #درایت_سلطنت و
▪️ #رهبری_مردم
را بخوبی دارد☑️
☝️🏻از طرفی آبیشالوم #برادر_بزرگترسلیمان که از مادر دیگری بود با ولایتعهدی سلیمان موافق نبود 😒و درصدد #ایجاد_اختلاف و #شورش 😠در بین مردم برآمد.
👱🏻♂️آبیشالوم سالیان متمادی نسبت به بنی اسرائیل #لطف و #مهربانی 😊داشت،
👈🏻بین آنان #قضاوت میکرد
👈🏻امورشان را #اصلاح و آنان را اطراف خویش👥 جمع میکرد
👈🏻و همواره در فکر آیندهای بود که برای خود تصور 🧐کرده بود.
🔹 #کار_آبیشالوم در دستگاه داوود بالا گرفت،✔️
⏪ به حدی که کنار درب منزل داوود میایستاد تا درخواست حاجتمندان را برآورده سازد.
🔸 او شخصا در این کار دخالت میکرد،☝️🏻 تا بر تمامی بنی اسرائیل #منت و #نفوذی داشته باشد و از #حمایت🤝 آنها برخوردار باشد.
🔹آنگاه که او موقعیت را مناسب دید و از حمایت🤝 بنی اسرائیل مطمئن😌 شد از پدر خود داوود اجازه خواست که به (جدون) برود تا به نذری که در این مکان نموده، وفا کند.✅
⬅️ پس کارآگاهان🧐 خود را در میان اسباط بنیاسرائیل فرستاد و به آنان ابلاغ📜 کرد که هرگاه صدای #شیپور_اجتماع را شنیدید بسوی من بشتابید و سلطنت را برای من اعلام نمایید، ☝️🏻که این کار برای شما #بهتر و #سودمندتر خواهد بود.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتادم 🔻 #سلیمان_و_مورچگان 🔹سلیمان، ▪️پیغمبری و ▪️ سلطنت داوود ر
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_ویکم
🔻 #سلیمان_و_مورچگان
🔹...سلیمان سخن مور را شنید و مقصود او را دریافت،✔️
☝️🏻 لذا به سخن مور لبخندی😊 زد و
⬅️ خنده او به این جهت بود که... خدا #نیروی_درک سخن مور🐜 را به او عطا کرده است✅
↩️و بعلاوه از سخن مورچگان که بر #رسالت_سلیمان واقف بودند و میدانستند که پیغمبر خدا بیهوده مخلوق او را نمیکشد در تعجب بود.😳
🔸به دنبال آن سلیمان #ایستاد و مورچه را خواست و با او به #گفتگو پرداخت و مورچه🐜 از آن حضرت سؤالاتی کرد و سخنانی میان آن حضرت با مورچه رد و بدل شد
🔹و ازآنجمله #سلیمان_به_مورچه_فرمود؛
✨ ای مورچه مگر نمیدانی که من #پیغمبر_خدا هستم و به کسی ظلم و ستم نمیکنم؟⁉️ ❌
🐜 #مورچه_در_جواب_گفت؛ چرا!😊
🍃 #سلیمان_فرمود؛
✨ پس چرا مورچگان را از ستم من بیم دادی و گفتی به خانه هایتان درآئید که سلیمان و لشکریانش👥👥 شما را پایمال نکنند...؟ ⁉️
🐜 #مورچه_گفت؛ ترسیدم 😰آنها به حشمت و زینت تو نظر کرده و مفتون گردند و از ذکرخدا دور شوند!😔
🔘و در نقل 👤فخر رازی است که
🐜 #مورچه_گفت؛ به آنها گفتم به خانه هایشان🏠 بروند تا این همه نعمتی را که خدا به تو داده نبینند 😑و به کفران نعمتهای الهی مبتلا نشوند!✋🏻
↩️به هر صورت این #لطف و #دلجوئی_سلیمان و نظر داشتن او با موران در ادبیات فارسی 📚نیز منعکس شده و شاعران فارسی زبان دربارهاش شعرها سرودهاند و از جمله
✍🏻 #سعدی_شیرازی گوید؛
🌷خواهی که بر از ملک سلیمان بخوری
🍃آزار به اندرون موری مرسان
✍🏻و #خواجه_شیراز گوید؛
🌻نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
🌿سلیمان با چنان حشمت نظرها داشت با مورش
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وپانزدهم 🔻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام 🌺حضرت مریم، ☝️🏻 آن بانوی بزرگو
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وشانزدهم
🔻 #مریم_خادم_بیت_المقدس
🧕🏻مادر مریم طبق #نذری☝️🏻 که کرده بود او را به #بیت_المقدس فرستاد، و چون فهمید🤔 مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته✔️ شده است،
☝️🏻بار دیگر غمهایش زدوده شد 😊
🔹و دانست که خدا او را مشمول #لطف و #کرم خاص خود قرار داده است 😍و او را بر این نعمت برگزیده است.
👈🏻لذا #مریم را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به #روحانیون حرم 🕌سپرد و
🧕🏻گفت؛☝️🏻 این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که #خدمت_گذار_خانه_خدا باشد.
⬅️آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، #خادمین و #متولیان اطراف او جمع 👥شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند☝️🏻 #امور_دختر را زیر نظر داشته باشند و #تربیت او را به عهده بگیرند،
👈🏻زیرا #مریم دختر پیشوای آنها بود و #پدرش در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، #مقامی_والا و #ارجمند 😌داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #زکریا_و_کفالت_مریم
🔸در میان #خادمین_بیت_المقدس زکریا نسبت به مریم مهربان تر 😊بود و #رغبت_بیشتری به نگهداری او داشت.
✨او می گفت؛✋🏻 من #شوهر_خاله او هستم، این دختر را به من بدهید و مرا مخصوص توجه به او قرار دهید،☑️
☝️🏻زیرا من از جهت #ارتباط_خویشاوندی به او نزدیکتر و بیشتر مورد اعتمادم.
👥مشاجره بالا گرفت و هر یک برای مقصود خود دلیلی📜 بیان می کرد، و با #اصرار می خواستند #سرپرستی_مریم را خود به عهده بگیرند✅
❌ هیچکدام حاضر نشدند که این #افتخار نصیب شخص دیگری شود و #کفایت_مریم را به او بسپارند،😒
زیرا هر کدام امیدوار بودند که بدینوسیله به پروردگار خود #تقرب جویند🤲🏻.
⬅️بالاخره همگی 👥تصمیم به #قرعه_کشی گرفتند و در کنار نهری جمع شدند و #قلمهای ✍🏻خود را در آب انداختند، تا قلم هر کس بالا آمد #کفالت_مریم از آن او باشد.
☝️🏻پس از لحظاتی⏳ قلمها زیر آب رفت و تنها #قلم_زکریا🖋 بود که روی آب 🌊آمد، لذا تسلیم رأی او شدند و مریم را به او سپردند.
🔸 از آن پس مریم تحت سرپرستی و کفالت #زکریا درآمد و زکریا تربیت او را به عهده گرفت.✅
🌿زکریا تصمیم گرفت به #شکرانه🤲🏻 این کار وسایل آسایش و رفاه مریم را به بهترین وجه فراهم سازد.
♥️ عشق و علاقه زکریا به مریم، او را وا داشت تا مریم را دور از #دسترس_مردم نگهدارد.
☝️🏻لذا اطاق بلندی در #بیت_المقدس بنا کرد که راهی به آن جز بوسیله نردبان نبود.❌
🍃زکریا شخصاً به بررسی و کفالت امور مریم پرداخت✔️. او مرتب به #مسکن🏠 و #محراب عبادت 🤲🏻مریم سر می زد تا از حال وی آگاه گردد و #مایحتاج_زندگی او را فراهم سازد.
☝️🏻هرگاه که زکریا به نزد مریم می رفت، او را در حال #عبادت🤲🏻 می دید و همیشه غذایی🍲 آماده که در برابرش ظاهر می گشت،
🌿گفت؛ ای مریم این از کجا آمده است؟🤔
✨ او پاسخ گفت:
☝️🏻این از جانب #خداست که خدا به هرکس بخواهد بی شماری روزی می دهد.😊
🌸مریم نیز از مردم کناره گرفت و در مکانی #سکنا گزید و پوششی برای خود برگزید☝️🏻 تا از دید مردم دور باشد و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت☑️.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
بخوانیم باهم کتاب #مکیال_المکارم 📘 را 👇🏻 #39 ..... #شفاعت ما را درباره او بپذير پس #خداوند شفاعت آ
باهم بخوانیم کتاب #مکیال_المکارم 📘 را 👇🏻
#40
2️⃣ #امر_به_معروف
🔹 در بحث نهي از منكر مطالب مناسبي در اين زمينه خواهد آمد انشاءاللَّه تعالي
3️⃣ #اجابت_دعاي_ما
👈🏻 #به_بركت_آن_حضرت
☝🏻بدان كه از جمله نعمتهای بزرگ خداوند متعال بر ما اين است كه به ما اجازه داده تا او را بخوانيم و #دعا_كنيم🤲🏻 و حاجتهاي خود را از او بخواهيم و #خداوند متعال به #لطف و #كرمش دعاي ما را #مستجاب مي فرمايد
☝🏻و چون در جاي خود #ثابت است كه تمام #نعمتهايالهي به #بركت_وجود
♥️ #امام_زمانمان♥️ به ما مي رسد و نيز پر واضح است كه #اجابت_دعا از #بهترين_نعمتهاست #بلكه
👈🏻 #مهمترين_نعمت است✔️ .
☝🏻 #زيراكه به وسيله اين نعمت به #نعمتهاي_ديگر دست مي يابيم؛
🔸اهميت #حق_مولايمان امام زمان بر ما روشن مي شود☝🏻 #زيرا كه وجود آن حضرت #وسيله_تحققيافتن اين نعمت و موهبت بزرگ از جانب #خداوند است ،
☝🏻 #پس بر ما واجب است كه با #دعا و يا #كارهاي_ديگر
#جبران_اين_لطف_را_بنماييم✔️
↩️و از جمله دلايلي كه بر اين جهت به طور خصوص #دلالت دارد - كه وجود امام عليه السلام واسطه و سبب مستجاب شدن #دعاي_مردم است- ✔️
📄 روايتي است كه صفّار در بصائر الدرجات به سند خود از امام ابوجعفر باقر عليه السلام آورده است كه فرمود : 🌸✨رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم به اميرالمؤمنين فرمود :
🌷✨آنچه برتو ديكته مي كنم بنويس ✍🏻، علي عليه السلام عرضه داشت :
🌹✨اي پيامبر خدا آيا ميترسي فراموش كنم ⁉️
🌷 فرمود : ✨نمي ترسم فراموش كني؛ من از خداوند خواسته ام كه تو را #حفظ كند ، و فراموشت ننمايد ، ولي #براي_شريكانت_بنويس✍🏻✨
🌹. عرضه داشت شركاي من كيانند ❓ 🌷فرمود : ✨امامان از #فرزندان تو كه خداوند
⏪ #به_سبب_آنان بر امت من #باران🌧 مي فرستد✔️
⏪و #به_سبب_آنان دعاي ايشان را #مستجاب مي كند✔️
⏪و #به_سبب_آنان بلا را از آنها دور مي سازد ✔️
⏪و #به_سبب_آنان رحمت از آسمان نازل ميشود✔️
🔹 و اين #نخستين آنان است
- به #امام_حسن اشاره كرد -
سپس به #امام_حسين اشاره كرد و فرمود : امامان از فرزندان تواند✔️
✍🏻 مي گويم اين حديث با ملاحظه ساير عبارتهايش در آنچه ذكر كرديم #صراحت دارد✔️
4⃣ #احسان_به_ما
🔸 #احسان_امام_زمان عجل اللَّه تعالي فرجه #به_ما نحوه هاي گوناگون دارد كه قسمتي از آنها را بعد از......
📄ص: 87
ادامه دارد....
_________________________
1)اصول کافی، 2، 172
2)بصائرالدرجات، 167
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
╰─┈➤↴
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌤️❀•❀⊱━━╮
@masirsaadatee
╰━━⊰❀•❀🌤❀•❀⊱━━╯