eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_وچهارم 🔻 #هدایای_بلقیس 🔹بلقیس #هدایای_بسیاری🎁 به همراه #بزرگ
📘 📖 📝 🔻 🔹چون سلیمان تخت را در نزد خود دید 👀گفت؛ 🍃«این از فضل و احسان خدای من است☝️🏻 تا مرا کند که آیا او را 🤲🏻 میکنم یا او میکنم و ✦☜هر که خدا را شکر کند، شکر نکرده است مگر برای نفس خود ✦☜ و هر که نعمت خدا را کفران کند به درستی که خدای من از شکر او بی‌نیاز است و صاحب و است.» ↩️ سپس ؛ 🍃«شکل تخت را تغییر دهید✔️ تا ببینم آیا با زیرکی و هوشیاری میفهمد که تخت اوست یا از آنهایی است که هدایت نمی‌یابند🤔» 🔸وقتی نزد سلیمان آمد به او گفت؛ 👸🏻:«آیا تخت تو چنین است؟⁉️ » 👸🏻گفت؛ «☝️🏻گویا آن است و پیش از این و حقیقت تو به ما داده شده بود و ایمان آورنده بودیم.» ☝️🏻و در حقیقت قبلاً آنچه غیر از خدا می‌پرستید مانع🚧 ایمان او شده بود و او از جمله بود.» 🔸پیش از آمدن بلقیس، سلیمان به دستور داده بود که برای او ساخته و بر 🌊 گذاشتنه بودند. 🔹وقتی آمد، به او گفتند؛ 👥 «به قصر وارد شو» و او گمان کرد که آب است. ☝️🏻به همین خاطر لباس خود را روی پاهایش بالا کشید و پاهایش پیدا شد. 🔸پس ؛ 🍃 «این محلی است که از ساخته اند و آب نیست❌.» 👸🏻 ؛ «من بر نفس خود ستم کرده بودم😔 (که غیر از خدا را می‌پرستیدم و اینک) و با سلیمان مطیع خداوند عالمیان🌏 شدم». ↩️ بعد از آن بلقیس به نامه نوشت و پیغام✉️ فرستاد که من به خدای یگانه ایمان آوردم و سلیمان یک پادشاه ❌، ☝🏻 بلکه دارای و است و دین او بر حق است.✅ و که دین خدایی را بپذیرند. 🔸وقتی خبر به شهر سبأ رسید، بعضی .😑 😈شیطان آنها را کرد که بلقیس 🧕🏻 است و زن عقلش🧠 است و از دم و دستگاه سلیمان ترسیده و به عزت و نعمت بیشتر . 👥 آنها ؛ ما دین خود را از دست نمی‌دهیم و اگر بلقیس فریب خورد و گمراه شد ❌. 🔸و بعد از آنکه خداپرستان از آنها جدا شدند یک 🌊 آمد و شهرشان را آب بُرد و آنها در پراکنده شدند. 🌸حضرت سلیمان در زمان خود همه و را به دین و کتاب موسی دعوت کرد و با قدرت 💪🏻و حکمتی که خدا به او بخشیده بود بیشتر مردم را .✔️ 🔹 بیشتر، روزگار ▪️صلح و ▪️آبادی و ▪️پیشرفت دانش و صنعت بود☑️، ⏪سلیمان ساختمان را تمام کرد✔️ ⏪ و چشمه ها و قناتهای بسیاری جاری کرد✔️ ⏪ و راهها 🛣و پلها و سَدها و خانه های🏘 بسیار در زمان او ساخته شد ⏪و آوازه و به تمام شرق و غرب عالم🌍 کشیده شد. ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وپانزدهم 🔻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام 🌺حضرت مریم، ☝️🏻 آن بانوی بزرگو
📘 📖 📝 🔻 🧕🏻مادر مریم طبق ☝️🏻 که کرده بود او را به فرستاد، و چون فهمید🤔 مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته✔️ شده است، ☝️🏻بار دیگر غمهایش زدوده شد 😊 🔹و دانست که خدا او را مشمول و خاص خود قرار داده است 😍و او را بر این نعمت برگزیده است. 👈🏻لذا را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به حرم 🕌سپرد و 🧕🏻گفت؛☝️🏻 این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که باشد. ⬅️آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، و اطراف او جمع 👥شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند☝️🏻 را زیر نظر داشته باشند و او را به عهده بگیرند، 👈🏻زیرا دختر پیشوای آنها بود و در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، و 😌داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻   🔸در میان زکریا نسبت به مریم مهربان تر 😊بود و به نگهداری او داشت. ✨او می گفت؛✋🏻 من او هستم، این دختر را به من بدهید و مرا مخصوص توجه به او قرار دهید،☑️ ☝️🏻زیرا من از جهت به او نزدیکتر و بیشتر مورد اعتمادم. 👥مشاجره بالا گرفت و هر یک برای مقصود خود دلیلی📜 بیان می کرد، و با می خواستند را خود به عهده بگیرند✅ ❌ هیچکدام حاضر نشدند که این نصیب شخص دیگری شود و را به او بسپارند،😒 زیرا هر کدام امیدوار بودند که بدینوسیله به پروردگار خود جویند🤲🏻. ⬅️بالاخره همگی 👥تصمیم به گرفتند و در کنار نهری جمع شدند و ✍🏻خود را در آب انداختند، تا قلم هر کس بالا آمد از آن او باشد. ☝️🏻پس از لحظاتی⏳ قلمها زیر آب رفت و تنها 🖋 بود که روی آب 🌊آمد، لذا تسلیم رأی او شدند و مریم را به او سپردند. 🔸 از آن پس مریم تحت سرپرستی و کفالت درآمد و زکریا تربیت او را به عهده گرفت.✅ 🌿زکریا تصمیم گرفت به 🤲🏻 این کار وسایل آسایش و رفاه مریم را به بهترین وجه فراهم سازد. ♥️ عشق و علاقه زکریا به مریم، او را وا داشت تا مریم را دور از نگهدارد. ☝️🏻لذا اطاق بلندی در بنا کرد که راهی به آن جز بوسیله نردبان نبود.❌ 🍃زکریا شخصاً به بررسی و کفالت امور مریم پرداخت✔️. او مرتب به 🏠 و عبادت 🤲🏻مریم سر می زد تا از حال وی آگاه گردد و او را فراهم سازد. ☝️🏻هرگاه که زکریا به نزد مریم می رفت، او را در حال 🤲🏻 می دید و همیشه غذایی🍲 آماده که در برابرش ظاهر می گشت، 🌿گفت؛ ای مریم این از کجا آمده است؟🤔 ✨ او پاسخ گفت: ☝️🏻این از جانب که خدا به هرکس بخواهد بی شماری روزی می دهد.😊 🌸مریم نیز از مردم کناره گرفت و در مکانی گزید و پوششی برای خود برگزید☝️🏻 تا از دید مردم دور باشد و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت☑️. ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐