⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نودو_پنجم 🔻 #سرگذشت_حضرت_یوسف_علیهالسلام 🧑یوسف در آن هنگام #نُه_س
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_نود_وششم
🔻 #افکندن_یوسف_در_چاه🕳
🌌در همان شب یعقوب در #خواب💭😴 دید که ده گرگ🐺 به یوسف حمله میکنند😰
اما یکی از گرگها از یوسف دفاع میکند تا اینکه زمین دهان می گشاید و یوسف را میبلعد.😨
↩️ #سرانجام برادران تصمیم به انجام کار خود گرفتند و از پدر خواستند تا یوسف را با خود به صحرا ببرند.
🔸 یعقوب اجازه نداد.😑✋🏻
🔹 #آنها_گفتند؛
👥:ای پدر تو را چه می شود که ما را بر یوسف امین نمیدانی در حالی که ما خیرخواه او هستیم؟😟
فردا او را با ما بفرست تا در چمن بگردد و بازی کند و ما به خوبی نگهبان او خواهیم بود.» 😊
🔸 #یعقوب_گفت؛
🍃اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین میکند، می ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد.»😥
🔘 #زیرا در منطقه که یعقوب در آن زندگی میکرد گرگهای بسیاری زندگی می کردند.
🔹 #گفتند؛
👥: اگر گرگ او را بخورد با اینکه ما گروهی نیرومند هستیم، در آن صورت قطعا ما مردمی بی مقدار هستیم.😕
↩️ و هنگامی که او را با خود بردند با هم همدست شدند و او را در عمق چاهی انداختند.🕳️
🔸در این میان #بنیامین با این عمل آنها مخالف بود امّا به ناچار تسلیم رأی آنها شد چون به تنهایی نمی توانست کاری انجام دهد.😔
🔹 #یوسف را در چاه انداختند و پیراهنش👕 را از تنش خارج کردند و آنگاه آن را خونی ساختند.
🌌 #شامگاهان گریان نزد پدر خود باز آمدند و گفتند؛
👥:ای پدر ما رفتیم مسابقه بدهیم و یوسف را پیش کالای خود گذاشتیم، آنگاه گرگ🐺 او را خورد ولی تو ما را هرچند راستگو باشیم، باور نداری،🙁
🔸 #یعقوب_گفت؛
🍃نه، این نفس شماست که کار بد را برای شما آراسته است، اینک، صبری نیکو برای من بهتر است.»😩
🔹در آن زمان #یعقوب_مردی_چهلساله و #یوسف_کودکی_10ساله بود.
👕و پیراهن یوسف #همان_پیراهن_ابراهیم_خلیلاللّه است که جبرئیل از بهشت به هنگام افکنده شدن در آتش برایش به ارمغان✨ آورده بود
↩️ بعد از او #به_اسحاق و
↩️ بعد #به_یعقوب و
↩️ در نهایت #به_تن_یوسف_رسید و رایحه ای بهشتی از آن منتشر می گشت و یعقوب از انتشار آن بوی خوش وجود یوسف را حس کرد.
🔸 #یعقوب آنقدر در فراق یوسف گریست تا دیده اش سپید شد و کور گشت.😔
🔹 #یوسف درون چاه🕳️ مشغول استغاثه با خدا بود،
💫 #جبرئیل نزد او آمد و پرسید؛
✨ آیا دوست داری از چاه نجات یابی؟✨
🔸 #یوسف_گفت؛
🍃آن را بر عهده پدرانم، ابراهیم، اسحاق و یعقوب می گذارم.
💫و #جبرئیل نیز دعایی به او آموخت تا بخواند و از چاه🕳️ رهایی یابد.✔️
⏳زمانی گذشت تا اینکه کاروانی🐪🐫 از اهالی مصر از نزدیک چاه عبور کردند.
🔹 #رئیس_قافله مردی از کاروان را برای تهیه آب به سوی چاه فرستاد و هنگامی که مرد سطل را درون چاه🕳️ انداخت به جای آب، یوسف را به بالا کشید.
🧔🏻مرد با دیدن پسرکی بسیار زیبا متعجب😳 شد و او را نزد رئیس کاروان برد، ✔️
↩️تا اینکه #تصمیم_گرفتند او را به مصر برده و به عنوان غلام بفروش برسانند.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وچهلوهشتم 🔻 #شکست_بنیاسرائیل 🔷 #صندوق_عهد یا همان #تابوت_عهد نعمت
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وچهلونهم
🔻 #خبر_پیامبری_جدید
🔷 اشراف یهود از ارمیا #خواستند تا #پادشاهیقویتر و توانمند💪🏻 را برای مقابله با جالوت #بفرستد و #ریاست_بنیاسرائیل را به او واگذار نمایند✅
☝️🏻 #شاید بدینوسیله بر دشمن چیره شوند و #نصرتالهی_نصیبشان_گردد.✔️
🌿 #سموئیل ( ارمیا) که از روحیات بنی اسرائیل بخوبی #آگاه_بود و به نقاط ضعف آنها پی برده بود #گفت؛
✨آیا اگر شما مأمور به #جنگ⚔ شوید، او را یاری می کنید و با دشمن #تا_آخرینلحظه_میجنگید؟⁉️
👈🏻گمان میکنم که از انجام وظیفه #شانه_خالی_کرده و راه #فرار 🏃🏻♂را پیش می گیرید.😏
👥 #بنیاسرائیل_گفتند؛
#جالوت سرزمین ما، زن و فرزندان ما را از ما گرفته است😢
☝️🏻ما از سرزمین خود #رانده_شدهایم، چگونه با او #نجنگیم⁉️ و راه #فرار را پیش بگیریم؟
☝️🏻 #چه_حالی_بدتر_از وضع کنونی و #چه_ذلتی_شدیدتر_از وضع رقت بار ما است؟!😔
🌸«پس هنگامی که جنگ⚔ بر آنان مقرر شد✔️، #جز_شماری_اندک از آنان، همگی #پشت_کردند،😒 و خداوند به حال ستمکاران داناست.»🌸
🌿 #ارمیا_گفت؛ ✋🏻اجازه دهید من در مورد شما از خدا #دستور_بگیرم و در این مورد #راهنمایی شوم.✅
✨ ارمیا از خدا خواهش 🤲🏻کرد که آنکس که #شایسته_سلطنت ایشان است معرفی گردد و به #رهبری آنان قیام⚔ نماید.
🌸 #خدا_وحی_کرد
✨«من #طالوت را برای سلطنت بنی اسرائیل #برگزیدم»✨
🌿 #ارمیا_عرض_داشت؛
بارخدایا! من طالوت را #نمیشناسم و تاکنون او را #ندیدهام❌
🌸 #وحی_شد؛
✨ من او را پیش تو میفرستم و تو برای #ملاقات و دیدار او دچار زحمت نمیشوی.❌
👈🏻 چون او نزد تو آمد، #سلطنت را به او واگذار کن و #پرچم_جهاد را بدست او بده!✅
↩️پس #ارمیا رو به بنی اسرائیل کرد و به آنان گفت؛
🍃«خداوند #طالوت را برای پادشاهی شما گماشته است،☑️
👥 #گفتند؛ چگونه🤔 او را بر ما پادشاهی باشد با آنکه ما به پادشاهی از وی #سزاوارتریم.🤨
او مرد #فقیر و #ناتوان است.😒
🌿 #ارمیا_گفت؛
☝️🏻به جای این عناوین که شما گفتید؛
📚 #دانش و #تدبیر_کشورداری و #نیروی_جسمانی_بسیاری خداوند به طالوت بخشیده است.✅
⏪ نزد او نشانهای از پیامبران پیشین و پیامبری می باشد.
👈🏻 نزد طالوت #صندوق_موسی که درون آن #آرامش😌 است، قرار دارد.✔️
👈🏻 #آثار_باقی_مانده_موسی_و_هارون درون آن صندوق قرار دارد ✔️
👈🏻و #فرشتگانالهی_آنرا_حملمیکنند و به زودی شما آن را خواهید دید👀.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_صد_و_پنجاه_وسوم 🔻 #پادشاهی_طالوت 👥 #بنیاسرائیل_گفتند؛ ☝🏻 اگر خدا دس
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_صد_وپنجاه_وچهارم
🔻 #نبرد_طالوت_با_جالوت
🔸هنگامی که سپاهیان👥👥 طالوت در آن گرمای سوزان بیابان🏜️ به آن رودخانه رسیدند، همگی به جز تعداد اندکی، از آن آب نوشیدند.🤤
👥کسانی که از آب نوشیدند گویند شصت هزار نفر بودهاند و عدهای که از آن نخوردند، #سیصد_و_سیزده_نفر بودند.
🔹«و هنگامی که طالوت با #کسانیکه همراه وی ایمان آورده بودند آن عده که از #آب_خوردند از آن نهر گذشتند #گفتند؛
👥 : امروز ما را یاری مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست😑.
🔸 #کسانیکه به دیدار خداوند #یقین_داشتند، #گفتند؛
👥: بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذنخداوند پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است.»
🔹آنها با #عده_کم به راه خود ادامه دادند و خلاصه به #سپاه_عظیمی رسیدند که از دیدن آن، ترس وجود همه را فرا گرفت😰
☝🏻 ولی چون #وعده_نصرت و پیروزی را از طالوت شنیده بودند، در دل امیدوار گشتند.😌
🔸«و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند، #گفتند؛
👥🤲🏻پروردگارا بر دلهای ما شکیبایی فرو ریز و گام های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای». 🤲🏻
💢ناگهان از لشکر مقابل صدایی شنیده شد که می گفت؛
👤«آیا کسی هست با من بجنگد؟⁉️
#من_جالوت_هستم و کسی را یاری مبارزه با من نیست.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #داوود_به_جنگ_جالوت_میرود
🔹بین سپاه طالوت وِلوِله😰😩 افتاد.
لرزه بر اندام همگی افتاده بود، ولی طالوت #پاداش_قاتل_جالوت را، افتخار
⏪ #دامادی و #سلطنت بعد از خود قرار داده بود.🤩✅
✴️ ناگهان #داوود از میان برخاست و آتش #غیرت و #مردانگی در دل او شعلهور🔥 شد و بر او گران بود که ظالمی ستمگر در مقابل قوم برگزیده خدا، مبارز بطلبد و فریاد بکشد🤨. اما هیچکس جرأت مبارزه با او را نداشته باشد.
☝🏻لذا #از_طالوت_اجازه_نبرد_گرفت، طالوت نیز به او اجازه داد.✔️
👥برادران او با نگرانی😥 به او نگاه میکردند.
👤 #داوود به سوی #جالوت رفت.
چون نگاه👀 جالوت به او افتاد با خنده ای تمسخرآمیز گفت؛
😏«بچه جان برو، برو تا شخصی که هم قدرت من است، به میدان بیاید.»😆
🤨اما #داوود با قدم های محکم و در حالی که فلاخن (سنگ انداز) خود را آماده میکرد بطرف او رفت.
↩️ هنگامی که جالوت سوار بر فیلی🐘 بسوی او میآمد، #داوود_سنگی_بطرف_او_پرتاپکرد و
⬅️ #پیشانی_او_را_شکست. 😍✌🏻
🔸 #جالوت تا خواست به خود بیاید ناگهان سنگهای بعدی بسوی او پرتاپ شد و بالاخره بر زمین افتاد و #به_هلاکت_رسید و پرچم پیروزی✌🏻 و نصرت بنی اسرائیل بالا رفت✅،
⬅️شوکت دشمن شکسته شد و #لشکر_جالوت_پابهفرار_گذاشتند.😃
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_وچهارم 🔻 #هدایای_بلقیس 🔹بلقیس #هدایای_بسیاری🎁 به همراه #بزرگ
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وپنجم
🔻 #تخت_بلقیس_نزد_سلیمان_آمد
🔹چون سلیمان تخت را در نزد خود دید 👀گفت؛
🍃«این از فضل و احسان خدای من است☝️🏻 تا مرا #امتحان کند که آیا او را #شکر🤲🏻 میکنم یا #کفران_نعمت او میکنم و
✦☜هر که خدا را شکر کند، شکر نکرده است مگر برای نفس خود
✦☜ و هر که نعمت خدا را کفران کند به درستی که خدای من از شکر او بینیاز است و صاحب #کرم و #بزرگواری است.»
↩️ سپس #سلیمان_گفت؛
🍃«شکل تخت را تغییر دهید✔️ تا ببینم آیا با زیرکی و هوشیاری میفهمد که تخت اوست یا از آنهایی است که هدایت نمییابند🤔»
🔸وقتی #بلقیس نزد سلیمان آمد به او گفت؛
👸🏻:«آیا تخت تو چنین است؟⁉️ »
👸🏻گفت؛ «☝️🏻گویا آن است و پیش از این #معجزه_علم_پیغمبری و حقیقت تو به ما داده شده بود و ایمان آورنده بودیم.»
☝️🏻و در حقیقت قبلاً آنچه غیر از خدا میپرستید مانع🚧 ایمان او شده بود و او از جمله #گروه_کافران بود.»
🔸پیش از آمدن بلقیس، سلیمان به #جنیان دستور داده بود که #کاخی_شیشهای برای او ساخته و بر #روی_آب🌊 گذاشتنه بودند.
🔹وقتی #بلقیس آمد، به او گفتند؛
👥 «به قصر وارد شو»
و او گمان کرد که آب است.
☝️🏻به همین خاطر لباس خود را روی پاهایش بالا کشید و پاهایش پیدا شد.
🔸پس #سلیمان_گفت؛
🍃 «این محلی است که از #شیشه ساخته اند و آب نیست❌.»
👸🏻 #بلقیس_گفت؛ «من بر نفس خود ستم کرده بودم😔 (که غیر از خدا را میپرستیدم و اینک) #ایمان_آوردم و با سلیمان مطیع خداوند عالمیان🌏 شدم».
↩️ بعد از آن بلقیس به #شهر_سبأ نامه نوشت و پیغام✉️ فرستاد که من به خدای یگانه ایمان آوردم و سلیمان یک پادشاه #ظالم_نیست❌،
☝🏻 بلکه دارای #حکمت و #عدالت است و دین او بر حق است.✅
و #قوم_سبأ_را_دعوت_کرد که دین خدایی را بپذیرند.
🔸وقتی خبر به شهر سبأ رسید، بعضی #قبول_نکردند.😑
😈شیطان آنها را #وسوسه کرد که بلقیس #زن🧕🏻 است و زن عقلش🧠 #ناقص است و از دم و دستگاه سلیمان ترسیده و به عزت و نعمت بیشتر #طمع_دارد.
👥 آنها #گفتند؛ ما دین خود را از دست نمیدهیم و اگر بلقیس فریب خورد و گمراه شد #ما_فریب_نمیخوریم❌.
🔸و بعد از آنکه خداپرستان از آنها جدا شدند یک #سیل_عظیم🌊 آمد و شهرشان را آب بُرد و آنها در #بیابانها پراکنده شدند.
🌸حضرت سلیمان در زمان خود همه #بزرگان و #پادشاهان را به دین و کتاب موسی دعوت کرد و با قدرت 💪🏻و حکمتی که خدا به او بخشیده بود بیشتر مردم را #به_راهراست_راهنماییکرد.✔️
🔹 #روزگار_سلیمان بیشتر، روزگار
▪️صلح و
▪️آبادی و
▪️پیشرفت دانش و صنعت بود☑️،
⏪سلیمان ساختمان #بیت_المقدس را تمام کرد✔️
⏪ و چشمه ها و قناتهای بسیاری جاری کرد✔️
⏪ و راهها 🛣و پلها و سَدها و خانه های🏘 بسیار در زمان او ساخته شد
⏪و آوازه #حشمت و #حکمت_سلیمان به تمام شرق و غرب عالم🌍 کشیده شد.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐