⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نوزدهم 🔻 #نفرین_ادریس_علیه_السلام 🔹...... ولی آن مردم و #پادشاه🤴 به
📘 #از_آدم_تا_خاتم
📝 #پارت_بیستم
🔻 #رضایت_ادریس_علیه_السلام
#و_بخشیدن_گناه_مردم
..... ❤️ #خداوند به ادریس #وحی💫 فرستاد که مردم #توبه کرده اند، من پروردگار آسمانها بر آنها رحمت آورده و از #گناهشان در میگذرم،
🔹اما توقف #عذاب به رضایت تو است. ☝🏻 #اما_ادریس هنوز راضی به #بخشش نبود.‼️
🔸 خداوند #غذای_ادریس_و_یارانش را که توسط فرشته ای💫 به غار برده می شد #قطع_کرد.
🔹ادریس #سه_روز بیغذا ماند تا اینکه از شدت #گرسنگی لب به #اعتراض گشود و گفت؛
🤲🏻 پروردگارا قبل از اینکه بمیرم روزیم را قطع می کنی؟⁉️
✨ #خداوند فرمود؛
تو فقط سه روز #بی_غذا ماندی و اینگونه #ناتوان و پریشانی،🤨
پس چگونه به فکر مردمت نیستی که #بیست_سال است دچار #خشکسالی شده اند‼️‼️
من از تو #خواستم ولی تو آنها را #نبخشیدی پس از غار بیرون بیا و مانند آنان به دنبال #روزی خود باش.👌🏻
🔸ادریس با حالتی #ناتوان😥 وارد شهر شد.
از دور خانهای🏠 را دید👀 که از آن دودی بلند بود.
🚶♂️ به طرف خانه🏠 رفت و #پیرزنی👵🏻 را دید که مشغول #پختن دو قرص نان است.
🔹 از پیرزن خواست تا قرص نانی🍞 به او بدهد.
☝🏻 اما پیرزن در جوابش گفت:
👵🏻: بنده خدا، #دعای_ادریس برای ما چیزی نگذاشته است و هر آنچه را که داشتیم #از_دست_دادهایم.
#برو به شهر دیگری و روزی خود را از آنها بخواه.
🔸ادریس دوباره #اصرار کرد،
👵🏻پیرزن گفت؛ یکی از این دو نان🍞 برای #پسرم می باشد و دیگری هم قسمت خود من است،
🔹 #بالاخره با اصرار زیاد ادریس، پیرزن #سهم_پسرش را به ادریس بخشید.
🔸 #فرزند_پیرزن با دیدن این وضع از #ترس و اضطراب #جان_سپرد.⚰️
👵🏻 پیرزن #ادریس را #مسئول_مرگ_پسرش دانست😠
🔹ادریس که ناراحتی زیاد پیرزن را دید، گفت؛
✨ناراحت نباش، من به #اذن_خدا، فرزندت را #دوباره زنده خواهم کرد✨ و همین کار را هم کرد.✔️
🔸 وقتی آن پسر #زنده شد.
👵🏻پیرزن و 🧑🏻فرزندش به ادریس #ایمان_آوردند و در شهر فریاد زدند🗣️ که #ادریس_بازگشته_است،📢
🔹 همه مردم نزد او آمدند و از او خواستند تا دعا کند🤲🏻 #عذاب_الهی از آنها دور شود،
☝🏻 #ولی ادریس گفت در صورتی این کار انجام می شود که همه شما به همراه پادشاه با پاهای برهنه👣 در برابرم حاضر شوید.
🔸 #پادشاه🤴از این فرمان ادریس #برآشفت😤😡 و #بیست_نفر را به دنبال ادریس فرستاد تا او را به نزدش بیاورند🔗
🔹 ادریس از #سرکشی پادشاه #عصبانی شد😡 و تمام بیست نفر را #قبض_روح کرد.😳
🔸 پادشاه🤴 #پنجاه_نفر دیگر را نزد ادریس فرستاد، آنها چون بدنهای_بیجان آن بیست نفر را دیدند😳، رو به ادریس #اعتراض کردند😠 و گفتند #بیست_سال ما را با دعایت #دچار_عذاب_الهی کردی و حال که برگشته ای هم این رفتار تو است😒‼️
بگو چرا اینگونه رفتار می کنی⁉️😠
🔹 #ادریس بی اعتنا به آنها دستور خود را #تکرار کرد، #تا_اینکه_بالاخره پادشاه به همراه #همه_مردم تسلیم شدند🙌🏻 و در برابر ادریس به #خضوع افتادند،
⏳چیزی نگذشت که #بارانی⛈ #پربرکت تمام زمین 🌍را فرا گرفت و تمام زمین و مردم را سیراب کرد. ✔️
🌺 #دعای_ادریس به خاطر ↘️
#رام_کردن و #آگاه_کردن_مردم به قدرت خداوند بود
☝🏻 تا مردم بار دیگر به مخالفت با او بر نخیزند و دیگر اینکه #پیامبران #در_راه_خدا، #دینداری و #دعوت_مردم_به_حق،
#به_شدت😡☝🏻 عمل می کنند.
حتی #خشم_آنها(پیامبران) در مرتبهای بالاتر از خداوند قرار دارد
☝🏻 #زیرا که بردباری💚 و صبر💙 و مهربانی💕 #خدا بی انتها و #بیمثال است.🌹✨
ادامه دارد....
#بنت_الزهرا
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهل_و_هشتم 🔻 #شتر_صالح 🔹روزی #صالح رو به #قوم_ثمود فرمود؛ 🍃 من از #خ
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_چهل_و_نهم
🔻 #شتر_صالح
........ تمام #چهارپایان_قوم_ثمود به خاطر #هیبت_شتر_صالح🐪 از او میترسیدند و با دیدنش فرار می کردند.
🔹بی تردید، صالح که سالیان دراز اصرار قوم خود را بر #کفر، و #پیروی_از_باطل آنان را به خاطر داشت
☝🏻 #میدانست آنگاه که حجت وی بر ضد بت پرستان🗿 آشکار گردد، آنان را ناراحت می سازد و از #ظهور برهان صالح به #وحشت می افتند😨 و آنگاه که گواه رسالت او #آشکار گشت✔️
🔻 #کینه و
🔻 #حسادت مخفی آنان
👈🏻 #ظاهر می گردد و از دیدن #معجزه او عصبانی می شوند😡،
☝🏻لذا #ترسید که مردم دست به #کشتن این شتر🐪 بزنند، همین نگرانی وی را #ناگزیر ساخت قوم خود را از کشتن این حیوان برحذر دارد و از این بابت بود که صالح به آنان گفت؛
✨«از این شتر🐪 که #پدیده_الهی است استفاده کنید و #آسیبی به او #نرسانید»✋🏻.✨
🔸 #شتر_صالح مدتها به چرا مشغول بود و به نوبه خود #آب می نوشید بطوری که یک روز آب می نوشید و روز دیگر از صرف آب خودداری مینمود.
🔹جای تردید نیست، که #وجود_شتر و #رفتار_عجیب_آن، عده ای را متوجه صالح می کرد، و با مشاهده این شتر #صحت_رسالت_صالح👈🏻 #آشکار،
و #یقین کردند که صالح در #نبوّت خود #راستگو است.✔️
🔸 #این_گرایش_جدید، بتپرستان🗿 را #به_وحشت_انداخت و #ترسیدند که دولت آنان نابود و #سلطنتشان_متلاشی_گردد.😰
🔹 #مخالفین به آن دسته که افکارشان به سوی صالح سوق داده شده بود گفتند؛
👥:آیا شما می دانید که صالح #پیغمبر_خداست⁉️
☘️ یاران صالح می گفتند؛ آری❗️ ما به #رسالت او #ایمان آورده ایم. ✔️
↩️اما با شنیدن این پاسخ، از #کبر و #غرور_بتپرستان🗿 کاسته نشد،
☝🏻 #بلکه از روی #حسادت بر #کفر خود #اصرار ورزیدند
و به
⬅️ #تکذیب و
⬅️ #سرزنش پیروان صالح پرداختند و گفتند؛
👥:ما نسبت به آنچه شما ایمان آورده اید، #کافریم.✔️
🔸همانگونه که گفته شد هیبت شتر صالح🐪، شترهای آنان را رم می داد و #به_همین_جهت با وجود این شتر مخالف بودند و چه بسا آنگاه که مردم احتیاج فراوان به آب💧 داشتند، شتر #نوبت آب نوشیدن خود را به آنان نمیداد و #نمیگذاشت از آب استفاده کنند و همین عمل شتر، و #عناد و #کینه_توزی آنان با صالح، آنان را ناگزیر می ساخت تا #معجزه صالح را از بین ببرند✔️
☝🏻 #زیرا-متوجه_شدند، این معجزه، قلوب💕 مردم را به صالح #جذب میکند و مردم را به او #متمایل میسازد، و #ترسیدند که معتقدین به صالح و یاوران و #پیروان_او_افزونی_یابند.✔️
🔹 همه این #عوامل دست به دست هم داد و #مخالفان_را_مصمم_ساخت تا شتر🐪 را #نابود کنند و برخلاف سفارش صالح و عواقبی که از آزار و اذیت این حیوان برای آنان گفته بود، #تصمیم_بر_نابودی_آن گرفتند❗️
🔸 #مخالفین فکر می کردند که این حیوان #خطری_بزرگ و #تهدیدی_جدی برای⏪ حکومت آنان است،
☝🏻 لذا پس از تفکر و تفحص تصمیم به #قتل حیوان گرفتند ولی از کشتن آن بر جان خود #بیم داشتند و موقعی که تصمیم قتل آن را می گرفتند، به علت #وحشت😰، از فکر خود #منصرف می شدند و عقب نشینی می کردند و کسی #جرأت بر👈🏻 #اقدام آن عمل را نمیکرد.
ادامه دارد.....
#بنت_الزهرا
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وپانزدهم 🔻 #حضرت_مریم_علیهاالسلام 🌺حضرت مریم، ☝️🏻 آن بانوی بزرگو
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وشانزدهم
🔻 #مریم_خادم_بیت_المقدس
🧕🏻مادر مریم طبق #نذری☝️🏻 که کرده بود او را به #بیت_المقدس فرستاد، و چون فهمید🤔 مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته✔️ شده است،
☝️🏻بار دیگر غمهایش زدوده شد 😊
🔹و دانست که خدا او را مشمول #لطف و #کرم خاص خود قرار داده است 😍و او را بر این نعمت برگزیده است.
👈🏻لذا #مریم را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به #روحانیون حرم 🕌سپرد و
🧕🏻گفت؛☝️🏻 این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که #خدمت_گذار_خانه_خدا باشد.
⬅️آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، #خادمین و #متولیان اطراف او جمع 👥شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند☝️🏻 #امور_دختر را زیر نظر داشته باشند و #تربیت او را به عهده بگیرند،
👈🏻زیرا #مریم دختر پیشوای آنها بود و #پدرش در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، #مقامی_والا و #ارجمند 😌داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #زکریا_و_کفالت_مریم
🔸در میان #خادمین_بیت_المقدس زکریا نسبت به مریم مهربان تر 😊بود و #رغبت_بیشتری به نگهداری او داشت.
✨او می گفت؛✋🏻 من #شوهر_خاله او هستم، این دختر را به من بدهید و مرا مخصوص توجه به او قرار دهید،☑️
☝️🏻زیرا من از جهت #ارتباط_خویشاوندی به او نزدیکتر و بیشتر مورد اعتمادم.
👥مشاجره بالا گرفت و هر یک برای مقصود خود دلیلی📜 بیان می کرد، و با #اصرار می خواستند #سرپرستی_مریم را خود به عهده بگیرند✅
❌ هیچکدام حاضر نشدند که این #افتخار نصیب شخص دیگری شود و #کفایت_مریم را به او بسپارند،😒
زیرا هر کدام امیدوار بودند که بدینوسیله به پروردگار خود #تقرب جویند🤲🏻.
⬅️بالاخره همگی 👥تصمیم به #قرعه_کشی گرفتند و در کنار نهری جمع شدند و #قلمهای ✍🏻خود را در آب انداختند، تا قلم هر کس بالا آمد #کفالت_مریم از آن او باشد.
☝️🏻پس از لحظاتی⏳ قلمها زیر آب رفت و تنها #قلم_زکریا🖋 بود که روی آب 🌊آمد، لذا تسلیم رأی او شدند و مریم را به او سپردند.
🔸 از آن پس مریم تحت سرپرستی و کفالت #زکریا درآمد و زکریا تربیت او را به عهده گرفت.✅
🌿زکریا تصمیم گرفت به #شکرانه🤲🏻 این کار وسایل آسایش و رفاه مریم را به بهترین وجه فراهم سازد.
♥️ عشق و علاقه زکریا به مریم، او را وا داشت تا مریم را دور از #دسترس_مردم نگهدارد.
☝️🏻لذا اطاق بلندی در #بیت_المقدس بنا کرد که راهی به آن جز بوسیله نردبان نبود.❌
🍃زکریا شخصاً به بررسی و کفالت امور مریم پرداخت✔️. او مرتب به #مسکن🏠 و #محراب عبادت 🤲🏻مریم سر می زد تا از حال وی آگاه گردد و #مایحتاج_زندگی او را فراهم سازد.
☝️🏻هرگاه که زکریا به نزد مریم می رفت، او را در حال #عبادت🤲🏻 می دید و همیشه غذایی🍲 آماده که در برابرش ظاهر می گشت،
🌿گفت؛ ای مریم این از کجا آمده است؟🤔
✨ او پاسخ گفت:
☝️🏻این از جانب #خداست که خدا به هرکس بخواهد بی شماری روزی می دهد.😊
🌸مریم نیز از مردم کناره گرفت و در مکانی #سکنا گزید و پوششی برای خود برگزید☝️🏻 تا از دید مردم دور باشد و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت☑️.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وبیست_وششم 🔻 #معجزات_عیسی_علیه_السلام 👥مردم از عیسی #معجزه_ای خو
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وبیست_وهفتم
🔻 #نزول_مائده_آسمانی
🔹عیسی به منظور #ترویج_افکار خود🤔 به سوی بیت المقدس حرکت کرد و روز #عید_یهود را برگزید تا ☝️🏻در اجتماعشان دعوت خود را اعلام📢 کند.
🔸او دعوت خود را بر مهاجرینی که از نقاط دور و نزدیک آمده بودند عرضه کرد. 📜 #سخنان و #بیان_نافذ عیسی در دل ❤️آنها نفوذ کرد و در پی آن عده بیشتری دعوت او را پذیرفتند.✅
☝️🏻این حادثه #خشم_روحانیون😡 یهود را برانگیخت و به فکر فرو رفتند که چگونه از دعوت های عیسی رهایی یابند. ولی آنان #موفق_نشدند❌، زیرا خداوند بالاتر از هر مکر و حیله ای است.😊
🔹عیسی برای دعوت بیشتر مردم👤به دین خدا به راه افتاد و در شهر و روستاها #رسالت خود را به مردم اعلام📢 کرد.
👈🏻 در این سفر تبلیغی #حواریون نیز به همراه عیسی بودند.
⬅️عیسی و یارانش مدتی در یک دهکده 🏘اقامت می کردند و سپس عازم روستای دیگری می شدند و☝️🏻 با کمی درنگ مجددا برای حرکت به محل دیگری اسباب سفر خود را مهیا می ساختند و بدین طریق #دعوت_خود را ابلاغ می کردند.
🔸یکروز آنان در انتهای مسیر به #بیابانی_پهناور 🏜رسیدند که در آن اثری از آب و آبادی دیده نمی شد.☝️🏻 و اگرچه #حواریون به رسالت عیسی و نبوت وی ایمان آورده🤲🏻 بودند، ولی همیشه محتاج #تقویت_ایمان و یقین بودند.☑️
☝️🏻به ناچار در آن بیابان خشک و بی آب و علف به عیسی گفتند؛
👥آیا خدایت قدرت دارد از #آسمان برای ما #خوراکی بفرستد؟🤔
✨عیسی از #حال_یارانش تعجب😲 کرده و به آنها گفت؛ ☝️🏻اگر ایمان دارید #از_خدا_بترسید و از پیشنهاد اینگونه معجزات اجتناب کنید تا سبب فساد شما نگردد.❌
☝️🏻مگر معجزاتی را که خدا به دست من اجرا کرد و در آنها #کور_مادرزاد را بینا 👀ساخت، پیسی زده را عافیت بخشید و مردگان را زنده کرد، ندیدید؟!🤨
👥حواریون چون دیدند که عیسی ناراحت 😔گشته است خواستند #فکر_مضطرب_عیسی را آرام ساخته و غصب او را فرو نشانند به او گفتند؛
✋🏻 ما در ایمان خود صادق هستیم و در رسالت تو #تردیدی_نداریم😊، اگر ما درخواست #غذای_بهشتی🍎 کرده ایم فقط به خاطر این است می خواهیم از غذای بهشتی استفاده کنیم، چون #گرسنگی بر ما فشار آورده و غذایی نداریم که جان ما را حفظ کند.😔
🔸آنگاه عیسی چون #اصرار و #پافشاری یاران خود را دید، ☝️🏻دریافت که آنها به فکر #سرکشی و عناد نیستند❌ و شک و تردید آنان را وادار به این درخواست نکرده است
👈🏻لذا خداوند را خواند🤲🏻 و عرضه داشت؛
✨«بارخدایا! ای مالک ملک و گرداننده آسمانها و زمین 🌏و ای مدبر امور خلق و متوالی اعمال بندگان،
#مائده_ای از آسمان برای ما بفرست 🙏🏻که روز نزول آن برای اول و آخر ما #عید و #معجزه ای از جانب تو باشد و از آن به ما روزی عطا فرما که تو بهترین روزی دهندگانی!»😍
🌸خداوند به عیسی وحی فرستاد؛
☝️🏻من چنین مائده ای را بر شما #نازل_میکنم✔️،
🔻ولی باید متوجه باشید که مسئولیت شما بعد از نزول این مائده بسیار #سنگینتر خواهد بود،
☝️🏻اگر پس از مشاهده چنین #معجزه_آشکاری هرکس از شما به راه #کفر رود👿، او را آنچان #عذاب کنم که هیچ کس را آن گونه عذاب نکرده باشم.
🌸خداوند طبق وعده ای که داده بود سفره ای از آسمان🍎 برایشان فرستاد که #رزق_فراوان و #نعمت_بی_پایانش به همه جاری گشت.😍
✨ عیسی با مشاهده انعام پروردگار از روند این آزمون برآشفت و ترسید😰 که #حواریون به #فساد کشیده شوند
👈🏻لذا از خدا خواست تا این غذا #رحمتی برای آنان باشد و یارانش را هدایت نماید.☑️
⏪سپس به یاران خود گفت؛ این #غذای_آسمانی را که خدا فرستاده بخورید و سپاس او را بجای آورید🤲🏻 تا فضل و کرمش بر شما افزایش یابد.
👥یاران عیسی هرچه خواستند از #طعام_آسمانی🍎 خوردند و خرسند 😃گشتند و بر ایمانشان افزوده شد.
☝️🏻پس از این #اعجاز_بزرگ جمعیت کثیری از مردم به دین عیسی ایمان آوردند.
🔹در میان آن مائده آسمانی چند قرص #نان 🍞و چند #ماهی🐠 بود و چون مائده در روز #یکشنبه نازل شد، مسیحیان☝️🏻 آن روز را #عید نامیدند و دردعای حضرت مسیح نیز آمده؛
✨« #مائده موجب عید برای ما شود».✨
⬅️یعنی: ما را به #خویشتن و #وجدان و #سرشته نخست مان باز گرداند که☝️🏻 براساس توصیه و ایمان است.
📜روایت شده: پس از چند بار #نزول_مائده، خداوند به حضرت عیسی وحی فرستاد؛
🌿«مائده را برای #تهی_دستان قرار بده، نه ثروتمندان»🌿
✨حضرت نیز چنین کرد، #ثروتمندان به شک و تردید🤨 افتادند و مردم را نیز به #شک انداختند که مائده معجزه بوده است یا نه.
🌸خداوند #333_نفر از مردان آنها را به صورت #خوک🐷، مسخ نمود که حرکت می کردند و کثافات را می خورند😖.
👥 بستگان آنها گریه کردند😭 و دست به دامن حضرت شدند، ولی آنها بعد از #سه_روز به هلاکت رسیدند.
ادامه دارد ....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
✨﷽✨
💥 #پندانه
🔷 #پند یڪ پدر پیر 👴🏻بہ پسرش👱🏻♂:
💢 #منتظر هیچ دستی✋🏻
در هیچ جای این دنیا🌍 #نباش و #اشڪهایت😢 را با دستان خود #پاڪ_ڪن
✴️👥 #همہ_رهگذرند
💢 #زبان استخوانی ندارد✋🏻 ولی اینقدر #قوی 💪🏻هست ڪہ بتواند بہ راحتی قلبی را #بشڪند💔
✴️☝️🏻 #مراقب_حرفهایت_باش❗️
💢بہ ڪسانی👥 ڪہ #پشت_سرت حرف میزنند #بی اعتنا_باش😌
آنها 👥 جایشان همانجاست دقیقا #پشت_سرت 😏
✴️ #گذشت_داشتہ_باش✔️
💢گاهی خداوند #برای_حفاظت از تو ڪسی 👤یا چیزی را از تو #میگیرد
☝️🏻 #اصرار بہ برگشتنش #نڪن🚫 #پشیمان_خواهی_شد😔
✴️ خداوند وجود دارد،پس #حڪمتش را قبول ڪن✔️
🔹عمر من 0⃣8⃣ سالہ ولی مثل 8⃣ #دقیقہ⌛️ گذشت و دارہ بہ پایان میرسہ
تو این دقیقہهای ڪم⏰،ڪسی👤 را از دست خودت #ناراحت_نڪن❌
💢 #انسان بہ ☝️🏻 #اخلاقش هست ✔️✋🏻نہ بہ #مظهرش.
اگر صدای بلند🗣 #نشانگر_مردانگی بود سگ🐕 سرور 👑 مردان بود😐
💢قبل از اینڪہ سرت را #بالا👆🏻 ببری و #نداشتہ_هات را بہ پیش #خدا #گلایہ_ڪنی
☑️نظری بہ #پایین👇🏻 بینداز و #داشتہ_هات را #شاڪر_باش.🤲🏻🌸
✴️🦋 #انسان_بزرگ_نمیشود
👈🏻 #جز_بہ_وسیلہ_ی_فكرش
#دختر_فاطمی
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐