⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نود_و_نهم 🔻 #اعتراف_زلیخا 🔹از آن روز هر زنی💁🏻♀️ یوسف را میدید، #دلب
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_صدم
🔻 #یوسف_در_آرزوی_زندان
... 🔹 #زنان_با_این_سخنان دل یوسف را تسخیر و هوای نفس او را تحریک نمودند، #ولی_یوسف بین نوید و تهدید مضطرب بود،
☝️🏻 تا آنجا که ترسید #وسوسه_شیطان،😈 جمال حقیقت را از نظرش پوشیده دارد.
⏪پس #به_درگاه_خدا_توسل_جست و به درگاه او ناله کرد😩 تا فکر پلید زنان👩🏻 در او کارگر نیفتد.
🔸 پس #یوسف_گفت؛
🧔🏻:«پروردگارا❗️🤲🏻
#زندان برای من دوست داشتنیتر است از آنچه مرا به آن میخوانند و اگر نیرنگ آنان را از من دور نکنی به سوی آنان باز خواهم گرایید و از جمله نادانان خواهم بود.» 😔
🔹یوسف #از_همه_بلاها و #دامها که برای او گستردند و تهمتهای ناروایی که به او نسبت دادند #با_عزتنفس و #دامن_پاک_بیرون_آمد.✔️
⏪ هنگامی که #زلیخا👸🏻 بارها و بارها بی اعتنایی و دوری یوسف را از خود مشاهده کرد،
👈🏻 همسرش را به وسیله #مکر و #حیله مجبور کرد تا اورا به زندان بیاندازد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-**
🔻 #یوسف_در_زندان
🔸آری، یوسف #بدون_ارتکاب_به_هیچخطا و گناهی #زندانی_شد،
👈🏻 اما به عدل و داد الهی امیدوار بود و خود را تسلیم محیط سرد و تاریک زندان کرد.✔️
🔹سالهای پی در پی یوسف در زندان ماند، او در زندان به ↘️
▪️ #دیدار_مریضان🤒 و
▪️ #همدردی_با_ضعیفان و
▪️ #نصیحت_خیرهسران میپرداخت و
▪️ #گمراهان_را_ارشاد_میکرد.✔️
☝🏻 تا اینکه
⬅️ #در_اثر_اخلاق و #رفتار_نیکوی_او زندانیان به او علاقمند شدند و در تنهایی و ناراحتی به یوسف پناه می بردند.
↩️ #همزمان_با_زندانیشدن_یوسف
👥 دو جوان دیگر از درباریان نیز به زندان افتادند.⛓️
🔸دو جوان با او در زندان آمدند، روزی یکی از آن دو گفت؛
👱🏻♂️من خود را در خواب دیدم که #انگور🍇 را برای #شراب🍷 می فشارم.
🔹 و دیگری گفت؛
🙎🏻♂️من خود را در خواب دیدم که بر سرم #نان🍞 میبرم و #پرندگان از آن میخورند.
🔹و رو به یوسف گفتند؛
👥«به ما #تعبیرش_را_خبر_بده، که ما تو را از نیکوکاران می بینیم.»
↩️در همان وقت که دو جوان تعبیر خواب خود را خواستند یوسف #فرصت را #غنیمت شمرد و از این فرصت #برای_تبلیغ_دین_خود_بهره_جست و گفت؛
🧔🏻:در وراء بتهایی🗿 که می پرستید خدایی میباشد که به من #وحی✨ کرده شما را به سوی او #راهنمایی و #ارشاد_کنم. و اگر مایلید دلیلی بر #صحت_گفتار_من بدست آورید و برهانی برای صدق دعوت من پیدا کنید، به تعبیر خواب این دو جوان #توجه_کنید،
☝️🏻 و #اگر_به_حقیقت_پیوست، بدانید که من از عالم غیب وحی میگیرم، و
↩️آنگاه گفت؛
🧔🏻:«ای دو رفیق زندانیم، یکی از شما به آقای خود #شراب🍷 می نوشاند و اما دیگری به #دار آویخته میشود و پرندگان از مغز سرش می خورند.»
⏳ #بعد_از_مدتی یکی از آنان #آزاد شد و هنگامی که می خواست از آنجا خارج شود یوسف گفت؛
🧔🏻🍃«مرا نزد آقای خود یاد کنید.» 🍃
⏪و #اینجا_بود_که_شیطان😈 یاد پروردگار را برای لحظهای هرچند کوتاه از ذهن یوسف زدود و #همین_امر_موجب_شد مدت بیشتری را در زندان سپری کند و خداوند برای او #وحی✨ فرستاد، که
💫آیا ما نبودیم که به تو #تعبیر_خواب آموختیم❓
🧔🏻 #یوسف که به اشتباه خود پی برد، نزد خداوند #توبه_کرد و از خدا خواست تا از زندان نجاتش بخشد.🤲🏻
ادامه دارد....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وبیست_وششم 🔻 #معجزات_عیسی_علیه_السلام 👥مردم از عیسی #معجزه_ای خو
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وبیست_وهفتم
🔻 #نزول_مائده_آسمانی
🔹عیسی به منظور #ترویج_افکار خود🤔 به سوی بیت المقدس حرکت کرد و روز #عید_یهود را برگزید تا ☝️🏻در اجتماعشان دعوت خود را اعلام📢 کند.
🔸او دعوت خود را بر مهاجرینی که از نقاط دور و نزدیک آمده بودند عرضه کرد. 📜 #سخنان و #بیان_نافذ عیسی در دل ❤️آنها نفوذ کرد و در پی آن عده بیشتری دعوت او را پذیرفتند.✅
☝️🏻این حادثه #خشم_روحانیون😡 یهود را برانگیخت و به فکر فرو رفتند که چگونه از دعوت های عیسی رهایی یابند. ولی آنان #موفق_نشدند❌، زیرا خداوند بالاتر از هر مکر و حیله ای است.😊
🔹عیسی برای دعوت بیشتر مردم👤به دین خدا به راه افتاد و در شهر و روستاها #رسالت خود را به مردم اعلام📢 کرد.
👈🏻 در این سفر تبلیغی #حواریون نیز به همراه عیسی بودند.
⬅️عیسی و یارانش مدتی در یک دهکده 🏘اقامت می کردند و سپس عازم روستای دیگری می شدند و☝️🏻 با کمی درنگ مجددا برای حرکت به محل دیگری اسباب سفر خود را مهیا می ساختند و بدین طریق #دعوت_خود را ابلاغ می کردند.
🔸یکروز آنان در انتهای مسیر به #بیابانی_پهناور 🏜رسیدند که در آن اثری از آب و آبادی دیده نمی شد.☝️🏻 و اگرچه #حواریون به رسالت عیسی و نبوت وی ایمان آورده🤲🏻 بودند، ولی همیشه محتاج #تقویت_ایمان و یقین بودند.☑️
☝️🏻به ناچار در آن بیابان خشک و بی آب و علف به عیسی گفتند؛
👥آیا خدایت قدرت دارد از #آسمان برای ما #خوراکی بفرستد؟🤔
✨عیسی از #حال_یارانش تعجب😲 کرده و به آنها گفت؛ ☝️🏻اگر ایمان دارید #از_خدا_بترسید و از پیشنهاد اینگونه معجزات اجتناب کنید تا سبب فساد شما نگردد.❌
☝️🏻مگر معجزاتی را که خدا به دست من اجرا کرد و در آنها #کور_مادرزاد را بینا 👀ساخت، پیسی زده را عافیت بخشید و مردگان را زنده کرد، ندیدید؟!🤨
👥حواریون چون دیدند که عیسی ناراحت 😔گشته است خواستند #فکر_مضطرب_عیسی را آرام ساخته و غصب او را فرو نشانند به او گفتند؛
✋🏻 ما در ایمان خود صادق هستیم و در رسالت تو #تردیدی_نداریم😊، اگر ما درخواست #غذای_بهشتی🍎 کرده ایم فقط به خاطر این است می خواهیم از غذای بهشتی استفاده کنیم، چون #گرسنگی بر ما فشار آورده و غذایی نداریم که جان ما را حفظ کند.😔
🔸آنگاه عیسی چون #اصرار و #پافشاری یاران خود را دید، ☝️🏻دریافت که آنها به فکر #سرکشی و عناد نیستند❌ و شک و تردید آنان را وادار به این درخواست نکرده است
👈🏻لذا خداوند را خواند🤲🏻 و عرضه داشت؛
✨«بارخدایا! ای مالک ملک و گرداننده آسمانها و زمین 🌏و ای مدبر امور خلق و متوالی اعمال بندگان،
#مائده_ای از آسمان برای ما بفرست 🙏🏻که روز نزول آن برای اول و آخر ما #عید و #معجزه ای از جانب تو باشد و از آن به ما روزی عطا فرما که تو بهترین روزی دهندگانی!»😍
🌸خداوند به عیسی وحی فرستاد؛
☝️🏻من چنین مائده ای را بر شما #نازل_میکنم✔️،
🔻ولی باید متوجه باشید که مسئولیت شما بعد از نزول این مائده بسیار #سنگینتر خواهد بود،
☝️🏻اگر پس از مشاهده چنین #معجزه_آشکاری هرکس از شما به راه #کفر رود👿، او را آنچان #عذاب کنم که هیچ کس را آن گونه عذاب نکرده باشم.
🌸خداوند طبق وعده ای که داده بود سفره ای از آسمان🍎 برایشان فرستاد که #رزق_فراوان و #نعمت_بی_پایانش به همه جاری گشت.😍
✨ عیسی با مشاهده انعام پروردگار از روند این آزمون برآشفت و ترسید😰 که #حواریون به #فساد کشیده شوند
👈🏻لذا از خدا خواست تا این غذا #رحمتی برای آنان باشد و یارانش را هدایت نماید.☑️
⏪سپس به یاران خود گفت؛ این #غذای_آسمانی را که خدا فرستاده بخورید و سپاس او را بجای آورید🤲🏻 تا فضل و کرمش بر شما افزایش یابد.
👥یاران عیسی هرچه خواستند از #طعام_آسمانی🍎 خوردند و خرسند 😃گشتند و بر ایمانشان افزوده شد.
☝️🏻پس از این #اعجاز_بزرگ جمعیت کثیری از مردم به دین عیسی ایمان آوردند.
🔹در میان آن مائده آسمانی چند قرص #نان 🍞و چند #ماهی🐠 بود و چون مائده در روز #یکشنبه نازل شد، مسیحیان☝️🏻 آن روز را #عید نامیدند و دردعای حضرت مسیح نیز آمده؛
✨« #مائده موجب عید برای ما شود».✨
⬅️یعنی: ما را به #خویشتن و #وجدان و #سرشته نخست مان باز گرداند که☝️🏻 براساس توصیه و ایمان است.
📜روایت شده: پس از چند بار #نزول_مائده، خداوند به حضرت عیسی وحی فرستاد؛
🌿«مائده را برای #تهی_دستان قرار بده، نه ثروتمندان»🌿
✨حضرت نیز چنین کرد، #ثروتمندان به شک و تردید🤨 افتادند و مردم را نیز به #شک انداختند که مائده معجزه بوده است یا نه.
🌸خداوند #333_نفر از مردان آنها را به صورت #خوک🐷، مسخ نمود که حرکت می کردند و کثافات را می خورند😖.
👥 بستگان آنها گریه کردند😭 و دست به دامن حضرت شدند، ولی آنها بعد از #سه_روز به هلاکت رسیدند.
ادامه دارد ....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_ودوم 🔻 #عمر_ارمیای_پیامبر 🔹اولین پدری که از فرزندش کوچکتر
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وچهل_وسوم
🔻 #ماجرای_قرص_نان
🔹روزی ارمیا با دادن قرصی #نان🍞 به صاحب یک کشتی🛳، از او خواست تا او را از آب عبور دهد.
☝️🏻اما صاحب آن کشتی نان را داخل آب 🌊پرتاب کرد و گفت؛
👤 تکه های نان در #زیر_پای ما خرد می شود و فایده ای ندارد.😏
⏳ مدتی بعد #عذاب_الهی ☄نازل گشت و #خشکسالی تمام مناطق را در برگرفت، ☑️
☝️🏻تا جایی که آدمیان👥 برای #نجات_از_مرگ، یکدیگر را می خوردند 😲
☝️🏻و تا جایی که مادران 🧕🏻فرزندان خود را می کشتند 🗡و گوشتشان را می خوردند.😣
🌿ارمیا با دیدن این وضع و #مرگ_کودکان بی گناه که توسط مادران انجام می شد، دست به دعا🤲🏻 برداشت و از خداوند خواست تا از #گناه_صاحب_کشتی درگذرد و به خاطر یک گنهکار آنها را عذاب نکند.❌
🌸پروردگار نیز به خاطر #دعای_ارمیا عذاب را از آن قوم دور کرد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #صد_سال_خواب
👥گویند #عُزیر همان ارمیای پیامبر است که خداوند بر قوم بنی اسرائیل مبعوث کرد.✅
🔹روزی #عزیر چون وارد باغ🌳 خود شد، دید درخت ها سبز و سایه آنها گسترده است و #زمان_برداشت_میوه🍎 آنها نزدیک شده است.
🕊 نغمه بلبلها گوش را می نوازد و پرندگان به طرب آمده اند.😃
🌿 #عُزیر ساعتی در این باغ بیاسود و از نسیم جان پرور آن بهره مند و از تماشای 👀سبزه 🌱و چمن و طراوت یاس و یاسمن غرق در نشاط 😊شد، آنگاه سبدی از #انگور 🍇و سبد دیگری از #انجیر و مقداری #نان 🍞به همراه برداشت.
سوار بر الاغ خود شد و راه منزل🏠 خویش را در پیش گرفت.
🌿 #عزیر در بازگشت خود آنچنان در #اسرار_آفرینش به فکر فرو رفت🤔 که راهش را گم کرد چند لحظه بعد خود را در میان ویرانه ای🏚 دید که از #دهکده_خرابی حکایت می کرد.
🔹«ارمیا آن روز که از شهری که بام هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد
✨ و با خود می گفت چگونه خداوند اهل این ده ویرانکده را پس از مرگشان زنده می کند؟🤔
🌸 پس خداوند او را به مدت صل سال میراند. آنگاه او را برانگیخت و به او گفت؛ چقدر درنگ کردی؟🤨
🌿 گفت؛ یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم.
🌸 خداوند فرمود؛ نه❌،
☝️🏻 بلکه #صد_سال درنگ کردی،
به #خوراک و #نوشیدنی 🍞خود بنگر که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است ❌
👈🏻و به #درازگوش خود نگاه کن، که چگونه از هم متلاشی شده است.
✨این ماجرا برای آن است که ☝️🏻هم به تو پاسخ گوییم و هم تو را در مورد #معاد نشانه ای برای مردم قرار دهیم. ☑️
⬅️و به این #استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته و به هم #پیوند می دهیم.
☝️🏻پس #گوشت بر آن می پوشانیم.
🔸پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده برای او آشکار شد.
گفت؛ 🍃اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی #تواناست.😊
ادامه دارد......
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐