⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_پنجاه_و_هفتم 🔻 #ورود_ابراهیم_به_شهر 🔹بالاخره #بهامر_خداوند، ابراهیم
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_پنجاه_و_هشتم
🔻 #ابراهیم_و_نشانهای_از_رستاخیز
♥️خدای تعالی به ابراهیم #وحی💫 نمود؛
✨«مگر اعتقاد به قیامت نداری❓»✨
🍃ابراهیم پاسخ داد؛
«چرا ایمان دارم، ولی می خواهم دلم #سرشار از
✨ #ایمان و
✨ #یقین
✨ #باور
گردد و به عالی ترین مرحله #یقین برسد».✔️
♥️ #خداوند به او فرمود؛
✨« #چهار_پرنده را بگیر و سر آنها را ببر، و سپس #گوشت_بدن آنها را بکوب و درهم بیامیز، آنگاه گوشت کوبیده شده را به #چهار_قسمت کن و هر کدام را به روی #کوهی🏔 قرار بده و سپس آنها به اذنخدا #بهسوی_خود_بخوان.»✔️
🔸ابراهیم #طبق_فرمان_خداوند چهار پرنده را که گویند
🔻 #خروس،
🔻 #طاووس،
🔻 #اردک و
🔻 #کلاغ
بوده گرفت و کشت و گوشت بدن آنها را با هم #مخلوط کرد و به #چهار_قسمت تقسیم کرد و هر قسمت را روی #کوهی🏔 قرار داد،✔️
↩️ آنگاه کمی دورتر رفت و #منقارهای آن چهار پرنده را در دست گرفت، و صدا زد؛🗣 « #ای_پرندگان، به اذن خدا #زنده_شوید و به نزد من #پرواز_کنید.»✨
🔹 #در_همان_لحظه گوشتهای مخلوط شده پرندگان از هم #جدا شد و به طرف ابراهیم #حرکت_کردند😳😲
و به منقارهای خود #پیوستند و #روح در بدن آنها #دمیده_شد.✔️
🔸ابراهیم با چشم خود👀 #صحنه_معاد و #زندهشدن_مردگان را دید و در نهایت شگفتی #متوجّه دانههایی که روی زمین ریخته بود شد که پرندگان به خوردن آنها مشغولند.✨
♥️ #قلب_ابراهیم سرشار از #اطمینان و #باور گردید، سخن قلبش را به زبان آورد و گفت؛
🍃🤲🏻«آری، #خداوند بر همه چیز #تواناست و زنده شدن مردگان پس از مرگ به دست اوست، خدایی که هم از ذرّههای بدن مردگان #آگاه است و هم #توانایی بر جمع کردن آنها را دارد.»✔️
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_ودوم 🔻 #عمر_ارمیای_پیامبر 🔹اولین پدری که از فرزندش کوچکتر
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وچهل_وسوم
🔻 #ماجرای_قرص_نان
🔹روزی ارمیا با دادن قرصی #نان🍞 به صاحب یک کشتی🛳، از او خواست تا او را از آب عبور دهد.
☝️🏻اما صاحب آن کشتی نان را داخل آب 🌊پرتاب کرد و گفت؛
👤 تکه های نان در #زیر_پای ما خرد می شود و فایده ای ندارد.😏
⏳ مدتی بعد #عذاب_الهی ☄نازل گشت و #خشکسالی تمام مناطق را در برگرفت، ☑️
☝️🏻تا جایی که آدمیان👥 برای #نجات_از_مرگ، یکدیگر را می خوردند 😲
☝️🏻و تا جایی که مادران 🧕🏻فرزندان خود را می کشتند 🗡و گوشتشان را می خوردند.😣
🌿ارمیا با دیدن این وضع و #مرگ_کودکان بی گناه که توسط مادران انجام می شد، دست به دعا🤲🏻 برداشت و از خداوند خواست تا از #گناه_صاحب_کشتی درگذرد و به خاطر یک گنهکار آنها را عذاب نکند.❌
🌸پروردگار نیز به خاطر #دعای_ارمیا عذاب را از آن قوم دور کرد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #صد_سال_خواب
👥گویند #عُزیر همان ارمیای پیامبر است که خداوند بر قوم بنی اسرائیل مبعوث کرد.✅
🔹روزی #عزیر چون وارد باغ🌳 خود شد، دید درخت ها سبز و سایه آنها گسترده است و #زمان_برداشت_میوه🍎 آنها نزدیک شده است.
🕊 نغمه بلبلها گوش را می نوازد و پرندگان به طرب آمده اند.😃
🌿 #عُزیر ساعتی در این باغ بیاسود و از نسیم جان پرور آن بهره مند و از تماشای 👀سبزه 🌱و چمن و طراوت یاس و یاسمن غرق در نشاط 😊شد، آنگاه سبدی از #انگور 🍇و سبد دیگری از #انجیر و مقداری #نان 🍞به همراه برداشت.
سوار بر الاغ خود شد و راه منزل🏠 خویش را در پیش گرفت.
🌿 #عزیر در بازگشت خود آنچنان در #اسرار_آفرینش به فکر فرو رفت🤔 که راهش را گم کرد چند لحظه بعد خود را در میان ویرانه ای🏚 دید که از #دهکده_خرابی حکایت می کرد.
🔹«ارمیا آن روز که از شهری که بام هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد
✨ و با خود می گفت چگونه خداوند اهل این ده ویرانکده را پس از مرگشان زنده می کند؟🤔
🌸 پس خداوند او را به مدت صل سال میراند. آنگاه او را برانگیخت و به او گفت؛ چقدر درنگ کردی؟🤨
🌿 گفت؛ یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم.
🌸 خداوند فرمود؛ نه❌،
☝️🏻 بلکه #صد_سال درنگ کردی،
به #خوراک و #نوشیدنی 🍞خود بنگر که طعم و رنگ آن تغییر نکرده است ❌
👈🏻و به #درازگوش خود نگاه کن، که چگونه از هم متلاشی شده است.
✨این ماجرا برای آن است که ☝️🏻هم به تو پاسخ گوییم و هم تو را در مورد #معاد نشانه ای برای مردم قرار دهیم. ☑️
⬅️و به این #استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته و به هم #پیوند می دهیم.
☝️🏻پس #گوشت بر آن می پوشانیم.
🔸پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده برای او آشکار شد.
گفت؛ 🍃اکنون می دانم که خداوند بر هر چیزی #تواناست.😊
ادامه دارد......
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐