eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_پنجاه_و_هفتم 🔻 #ورود_ابراهیم_به_شهر 🔹بالاخره #به‌امر_خداوند، ابراهیم
📘 📖 📝 🔻 ♥️خدای تعالی به ابراهیم 💫 نمود؛ ✨«مگر اعتقاد به قیامت نداری❓»✨ 🍃ابراهیم پاسخ داد؛ «چرا ایمان دارم، ولی می خواهم دلم از ✨ و ✨ گردد و به عالی ترین مرحله برسد».✔️ ♥️ به او فرمود؛ ✨« را بگیر و سر آنها را ببر، و سپس آنها را بکوب و درهم بیامیز، آنگاه گوشت کوبیده شده را به کن و هر کدام را به روی 🏔 قرار بده و سپس آنها به اذن‌خدا .»✔️ 🔸ابراهیم چهار پرنده را که گویند 🔻 ، 🔻 ، 🔻 و 🔻 بوده گرفت و کشت و گوشت بدن آنها را با هم کرد و به تقسیم کرد و هر قسمت را روی 🏔 قرار داد،✔️ ↩️ آنگاه کمی دورتر رفت و آن چهار پرنده را در دست گرفت، و صدا زد؛🗣 « ، به اذن خدا و به نزد من .»✨ 🔹 گوشتهای مخلوط شده پرندگان از هم شد و به طرف ابراهیم 😳😲 و به منقارهای خود و در بدن آنها .✔️ 🔸ابراهیم با چشم خود👀 و را دید و در نهایت شگفتی دانه‌هایی که روی زمین ریخته بود شد که پرندگان به خوردن آنها مشغولند.✨ ♥️ سرشار از و گردید، سخن قلبش را به زبان آورد و گفت؛ 🍃🤲🏻«آری، بر همه چیز و زنده شدن مردگان پس از مرگ به دست اوست، خدایی که هم از ذرّه‌های بدن مردگان است و هم بر جمع کردن آنها را دارد.»✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هشتاد_و_سوم 🔻 #چشمه_حیات 🔹 #هنگامی_که به شرق و غرب عالم #لشگر_کشید ف
📘 📖 📝 🔻 🔹 در کنار ذوالقرنین بود و از تاریکی مطلق⬛ آن سرزمین ، 🔸 👈🏻 🏇🏻 و 🔹 👈🏻 🚶‍♂ به راه خود ادامه می دادند تا اینکه به ⛲ و رسیدند، 🔸 از بقیه به چشمه رسیده و خود را در آن چشمه شستشو داد و هنگامی که سعی کرد ذوالقرنین و بقیه را کند و چشمه را نشانشان بدهد، دید که همگی راهشان را کرده اند.🤷‍♂ 🔸 و همراهانش به رسیده بودند، 👈🏻 سرزمینی و ،✨ در آنجا ذوالقرنین گفتگویی با پرنده‌ای عجیب داشت ↩️و همچنین ملاقاتی با جوانی🧑 و ✨ داشت که دست بر دهان داشت و هنگامی که ذوالقرنین از او نامش را پرسید، 🍃 گفت؛ من هستم، به فرمان الهی این جا هستم تا نزدیک شود، 🔸آنگاه سنگی به ذوالقرنین بخشید.✔️ ↩️ بعد از آن به نزد سپاهیانش بیرون از وادی ظلمات و را برای آنان گفت؛ دانشمندان👨‍🔬 در مورد و سنگینی آن مشغول و کردن شدند. اما به هیچ صورتی آن سنگ را وزن کنند.🤷🏻‍♂️ ⬅️ تا اینکه نیز از وادی ظلمات ، او سنگ ذوالقرنین را در گذاشت و معادل آن در کفه دیگر قرار داد، سپس کنار سنگ ذوالقرنین ریخت، چیزی نگذشت که هر دو کفه ترازو گشتند✔️ 🍃 خضر رو به حاضرین👥 گفت؛ به مانند این سنگ است، هر چیز بر آن سنگ اضافه کردیم، به نریسد،❌ ☝🏻 همین که با در کنار هم قرار گرفت، گشت.✔️ 🔹مثل حکومت تو ای ذوالقرنین، 👈🏻 با اینکه پروردگار سراسر جهان و شرق و غرب را در اختیار تو گذاشت و همه ابرها را در قدرت تو قرار داد، ↩️ درصدد بودی تا جانت را به خطر بیاندازی و به چشمه ای برسی که پای هیچ بنده ای به آن نرسیده بود. 🔸 هم این گونه هستند تا خاک بر آنها پاشیده نشود، دست از برنخواهند داشت.❌ ✨ ذوالقرنین تصمیم به بازگشت کرد و با سپاهیانش به طرف سرزمینش .✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°