eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نوزدهم 🔻 #نفرین_ادریس_علیه_السلام 🔹...... ولی آن مردم و #پادشاه🤴 به
📘 📝 🔻 ..... ❤️ به ادریس 💫 فرستاد که مردم کرده اند، من پروردگار آسمانها بر آنها رحمت آورده و از در می‌گذرم، 🔹اما توقف به رضایت تو است. ☝🏻 هنوز راضی به نبود.‼️ 🔸 خداوند را که توسط فرشته ای💫 به غار برده می شد . 🔹ادریس بی‌غذا ماند تا اینکه از شدت لب به گشود و گفت؛ 🤲🏻 پروردگارا قبل از اینکه بمیرم روزیم را قطع می کنی؟⁉️ ✨ فرمود؛ تو فقط سه روز ماندی و اینگونه و پریشانی،🤨 پس چگونه به فکر مردمت نیستی که است دچار شده اند‼️‼️ من از تو ولی تو آنها را پس از غار بیرون بیا و مانند آنان به دنبال خود باش.👌🏻 🔸ادریس با حالتی 😥 وارد شهر شد. از دور خانه‌ای🏠 را دید👀 که از آن دودی بلند بود. 🚶‍♂️ به طرف خانه🏠 رفت و 👵🏻 را دید که مشغول دو قرص نان است. 🔹 از پیرزن خواست تا قرص نانی🍞 به او بدهد. ☝🏻 اما پیرزن در جوابش گفت: 👵🏻: بنده خدا، برای ما چیزی نگذاشته است و هر آنچه را که داشتیم . به شهر دیگری و روزی خود را از آنها بخواه. 🔸ادریس دوباره کرد، 👵🏻پیرزن گفت؛ یکی از این دو نان🍞 برای می باشد و دیگری هم قسمت خود من است، 🔹 با اصرار زیاد ادریس، پیرزن را به ادریس بخشید. 🔸 با دیدن این وضع از و اضطراب .⚰️ 👵🏻 پیرزن را دانست😠 🔹ادریس که ناراحتی زیاد پیرزن را دید، گفت؛ ✨ناراحت نباش، من به ، فرزندت را زنده خواهم کرد✨ و همین کار را هم کرد.✔️ 🔸 وقتی آن پسر شد. 👵🏻پیرزن و 🧑🏻فرزندش به ادریس و در شهر فریاد زدند🗣️ که ،📢 🔹 همه مردم نزد او آمدند و از او خواستند تا دعا کند🤲🏻 از آنها دور شود، ☝🏻 ادریس گفت در صورتی این کار انجام می شود که همه شما به همراه پادشاه با پاهای برهنه👣 در برابرم حاضر شوید. 🔸 🤴از این فرمان ادریس 😤😡 و را به دنبال ادریس فرستاد تا او را به نزدش بیاورند🔗 🔹 ادریس از پادشاه شد😡 و تمام بیست نفر را کرد.😳 🔸 پادشاه🤴 دیگر را نزد ادریس فرستاد، آنها چون بدنهای_بی‌جان آن بیست نفر را دیدند😳، رو به ادریس کردند😠 و گفتند ما را با دعایت کردی و حال که برگشته ای هم این رفتار تو است😒‼️ بگو چرا اینگونه رفتار می کنی⁉️😠 🔹 بی اعتنا به آنها دستور خود را کرد، پادشاه به همراه تسلیم شدند🙌🏻 و در برابر ادریس به افتادند، ⏳چیزی نگذشت که تمام زمین 🌍را فرا گرفت و تمام زمین و مردم را سیراب کرد. ✔️ 🌺 به خاطر ↘️ و به قدرت خداوند بود ☝🏻 تا مردم بار دیگر به مخالفت با او بر نخیزند و دیگر اینکه ، و ، 😡☝🏻 عمل می کنند. حتی (پیامبران) در مرتبه‌ای بالاتر از خداوند قرار دارد ☝🏻 که بردباری💚 و صبر💙 و مهربانی💕 بی انتها و است.🌹✨ ادامه دارد....‌ _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📝 #پارت_بیستم 🔻 #رضایت_ادریس_علیه_السلام #و_بخشیدن_گناه_مردم ..... ❤️ #خداوند
📘 📖 📝 🔻 🔹درباره به آسمان مطالبی وجود دارد. 📑 از جمله اینکه در پاره ای از روایات آمده که یکی از فرشتگانش💫 را مورد خود قرار داد و بال و پرش را کرد و او را به زمین🌍فرود آورد. 📜در روایتی گویند که 💫را در یکی از جزیره ها🏝 انداخت و سالها در آن جزیره🏝 بود تا به پیامبری شد 📜 و در جایی دیگر گویند که آن 💫 نبی درست در کنار وی فرود آمد. فرشته💫به نزد ادریس آمد و از او خواست تا نزد ❤️خداوند شود تا خداوند او را ببخشد و را به او باز گرداند و ادریس هم چنین کرد.👌🏻 🔸ادریس داشت و شبهای زیادی به عبادت🤲🏻 و نماز ایستاد و در ، دعای او در حق فرشته به رسید✅ و از وی درگذشت و بال و پرش را به وی برگرداند.✨ فرشته مزبور که بود به آن حضرت عرض کرد؛ 💫 آیا حاجتی داری؟⁉️ 🔹ادریس گفت: ✨ آری، می خواهم مرا به آسمان ببری تا را دیدار کنم زیرا فقط با زندگی بر من نیست.✨ 🔸ادریس☀️ را به از و عبادت🤲🏻 و روزه و 🌌 را به و عبادت🤲🏻 خدا سپری کرد و رزق و روزی او از می رسید. 🔹 او به اندازه زمان خودش بود.✔️ 💫 که و فراوانی ادریس را می دید از خدا خواست تا او را کند. 🤲🏻دعای او شد و نزد ادریس آمد و آن دو ☀️روزها را به و 🌌شبها را به و می گذراندند.🤲🏻 🔸 روزی از ملک الموت خواست تا او را به ببرد. این کار انجام شد و ادریس خود را در میان 🌌دید، ↩️سپس از ملک الموت خواست تا او را کند، این عمل انجام شد✔️ و وقتی ادریس شد به ملک الموت گفت؛ آنچه حس کردم تر😖 از چیزی بود که . 🔹 ادریس از ملک الموت خواست تا 🔥 را به او نشان دهد، لحظه ای پرده ها کنار رفت و هنگامی که ادریس های آتش🔥 را دید شد. 🔸 ادریس دوباره از ملک الموت خواست تا 🌺 را نشانش دهد، وقتی ادریس علیه السلام را مشاهده کرد، به ملک الموت گفت؛ من دیگر نیستم از این جا بروم. ✨ فرمود؛ [(هر _طعم مرگ است و همانا پاداش هایتان به طور به شما داده می شود، پس هر که را از آتش به دارند و در بهشت در آورند قطعا شده است. ✨ نیز خطاب به فرشته اش فرمود؛ 🔹چون ریاضت و را که به به خود روا داشت، دیدم، بر خود می دانم که به پاس و 🤲🏻به او بدهم و ای ابدی در بهشت خود و بعد از مرگش به او می‌فرمایم.) ]✨ 📜در روایتی دیگر آمده است: 🔸آن هنگام که با 💫 به کرد در آنجا _الموت را ملاقات کرد. ادریس به او سلام کرد و او را و متعجب دید از او را پرسید، گفت؛ به من فرموده که هرگاه تو به آمدی در میان آسمان و تو را کنم، آنگاه به ادریس در میان آسمان چهارم و پنجم _قبض_روح شد. ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_پنجم 🔻 #پهلو_گرفتن_کشتی_نوح 🔹 #عمر_قوم_نوح 👈🏻
📘 📖 📝 🔻 🔹هنگامی که بر روی زمین🌎 آمد، شروع به کاشت 🌴 کرد که 😈 بارها آن را از جدا کرد و نوح مجددا آن را می‌کاشت. 🔸نوح پس از پایین آمدن از کشتی🚢 زندگی کرد. 🔹 روزی 💫 نزد او آمد و گفت؛ ✨ تو به رسید.✋🏻 اینک و خود را نزد فرزندت بگذار، ☝🏻 که تا آمدن دیگر، این باید نزد فرد عالمی باشد، که فرزندت سام نیز از آنهاست.✅ 🌸بعد از عمری رنج و زحمت آن جناب 🍃ساعتی بنشست اندر آفتاب 🌸شخصی آمد نزد او با احترام 🍃ابتدا بنمود بر ایشان سلام 🌸گفت مأمورم برای قبض روح 🍃گفت‌فرصت تا روم در سایه،نوح 🔸روزی که نوح زیر ☀️ نشسته بود، نزد او آمد و سلام کرد و به او خبر داد که برای او آمده است. 🔹 نوح از او خواست تا به او بدهد تا از آفتاب به زیر سایه برود، نوح بعد از اینکه زیر سایه نشست، به ملک الموت گفت؛ ✨آنچه که بر من در این دنیا گذشت، در این عمر بلندم به اندازه جابجایی من از آفتاب، به این سایه بود و سپس به خدا شد.✔️✨ 🔸 نوح مجموعا عمر کرد که آن👈🏻 ✨ و آن ✨ او بود و هم مشغول 🚢 معروفش بود و هم بعد از خروج از کشتی به پرداخت. 🔹نوح به سخن می‌گفت، نوح بر ♥️خداوند .✔️ 🔸آدم👱‍♂ در کشتی🚢 همراه نوح بود و هنگامی که نوح از کشتی خارج شد، او را در زیر دفن کرد. 🔹 😈 در تمام مدت غرق شدن انسانها با در میان آسمان☁️ و زمین🌎 به مشغول بود. ↩️همچنین در هیئت ارواح می‌چرخیدند. 🌌 که در آسمان به نام معروف است همان محلی است که باز شد و 🌪 و ⛈ از آنجا آمد و زمانی که کهکشان آرامش یافت مثل زخمی سر باز کرد به صورت 🌈 در آسمان باقی ماند. 🔸 زنان می گشتند، آنان در طول سال خود را و به می‌پرداختند و خداوند ⬅️ هوسرانی های آنان و بیرون راندن آنها از این گونه مجالس، آنان را حائض ساخت. 🔹هنگامی که نوح می‌خواست 🐐 را سوار کشتی کند، حیوان نمود و نوح او را به داخل کشتی و به این خاطر نیمی از دمش شد و نمایان گشت، ↩️ اما هنگامی که 🐑 را سوار کرد، حیوان آرام و سر به راه از دیگر حیوانات پیشی گرفت، نوح دم او را کرد و از آن پس بود که بر پشت حیوان دُنبه ای رویید و از همان هنگام شد که حیوان به این شکل درآمد. 🔸آن هنگام که آب ⛲ نمود و همه جا را فرا گرفت، مادری که را بسیار دوست می داشت، بسیار داشت بر بلندی 🏔 رفت، و هرچه آب می آمد، زن کودکش را می گرفت. و هنگامی که آب تا زن را فرا گرفت، زن نوزادش را بالای گرفت، اما 🌊 هر دو را کرد و آنها . 🌷رسول اکرم صلی الله علیه و آله پس از نقل این جریان فرمود؛ ✨« خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح، می کرد به آن کودک رحم می کرد».✔️ نوح را « » نیز می نامیدند، ☝🏻 که مدت بر قومش کرد و بی‌تابی_نمود.✨ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهلم 🔻 #هود_و_پادشاه_زمان 🔹حضرت هود #در_زمان_پادشاهی_شدّاد بود و پی
📘 📖 📝 🔻 🔹نقل شده که از پرسیدند؛ 👥:این قدر که تاکنون مردم را کرده ای، آیا تو را بر کسی و حاصل شده است؟⁉️ 🔸جواب داد؛ 💫 آری، بر که در میان یک 🚢 متولّد شد و دریا 🌊 گردید. من شدم و آن 👶 بر تخته پاره‌ای ماند و به 🏝 افتاد.😞 ↩️ دیگری بر کردم که بهشتی با آن زحمت در ساخت و او را اجازه ندادند که هم که شده بهشت خود را ببیند. ⏪در این موقع به خطاب شد؛ ↩️آن 👶 که در کشتی🚢 متولّد گردید و در افتاد همان که در کنف حمایت خود بدون مادر او را پروردیم . ↩️و آن همه و 💪 به او ☝🏻 ولی او از راه درآمد و قیام✊🏻 نمود. ✨ اینک و خود را فعلاً در این 🌏 دید👀 تا چه رسد به . ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هشتادو_چهارم 🔻 #چشمه_حیات 🔹 #خضر در کنار ذوالقرنین بود و از تاریکی م
📘 📖 📝 🔻 🔹ذوالقرنین در غالب سواره نظام سپاهش🏇🏻 به رفت و در راه بازگشت از بیت‌الحرام مردی نورانی😇 را دید و مدتی بعد بود که متوجه شد او است. ✔️ 🔸ذوالقرنین ساخت و خود در میان آن جا گرفت و دستور داد تا محفظه شیشه ای را به داخل بیاندازند، 🔹ذوالقرنین داخل آب قرار گرفت و در عمق دریا فرو رفت، روز چهلم کسی به شیشه کوبید و پرسید برای چه به عمق دریا آمدی❓ 🍃 گفت؛ میخواهم را ببینم. 👀 👤شخص گفت؛ این همان محلی است که علیه السلام در زمان 🌊 از آنجا عبور کرد و شیئی از دستش رها شد از آن ساعت تا به حال آن شیء در در حال فرو رفتن است و به انتهایی نرسیده است،❌ 🔸 ذوالقرنین طناب را کشید و نگهبانان او، شیشه را بالا کشیدند.✔️ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹ذوالقرنین ،🧔 رومیان را با هم و تا مغرب زمین پیشروی کرد.✔️ ↩️ و شهر را به نام خویش بنا کرد ↩️و بعد به سوی لشکر کشید و بر 🔻 و 🔻 ، 🔻 و 🔻 دست یافت و بعد شروع به شهرها کرد.✔️ 🔸در منطقه مشغول شد.✔️ 🔹 ذوالقرنین بعد از سفر و فراغت از کار ، در بین مردمی دانشمندو با ایمان مشغول ادامه زندگی شد و در سن در بین همان قوم شد.⚰️ 🔸او را می‌نامیدند، چون بر وادی ظلمات و سرزمین روشنی ها 👣 گذاشت. 🔹 او را 👈🏻 و 👈🏻 ذوالقرنین می‌نامیدند.✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وبیست‌وسوم 🔻 #ماجرای_گاو_بنی‌اسرائیل 👤 #مردی_از_بنی‌اسرائیل پسرعمو
📘 📖 📝 🔻 🔶درباره ⏳ موسی و هارون و هم چنین ایشان در 📜 و 📆دیده میشود. ✔️ ☝🏻مشهور آنست که ▪️ علیه السلام هنگام رحلت 👈🏻 و ▪️ 👈🏻 بوده 🔹و در روایتی که صدوق قدس سره👤 در اکمال الدین📙 از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت✍🏻 کرده است ▪️ علیه السلام                                   👈🏻 و ▪️ 👈🏻 ذکر شده است✔️ ⚰️ علیه السلام را عموما در 🏔 یا در کنار جاده اصلی🛣، پَهلُوی تل قرمز رنگ ذکر کرده اند و ⚰️ را در نوشته اند. ⬅️و اما مطابق حدیثی که صدوق قدس سره از امام صادق‌ علیه‌السلام روایت کرده، این گونه بوده است که👇🏻 🍃موسی با هارون به کوه 🏔رفتند و در آنجا خانه‌ای🏠 دیدند که در آن 🌳 بود و 👕 بر آن درخت آویزان بود، 🔸 ؛ 🍃جامه‌ات را بیرون آر و این جامه را بپوش و داخل این خانه 🏠شو و روی تختی🛏 که در آن قرار دارد ، ✅ ↩️ چنان کرد و چون روی تخت 🛌خوابید هنگام فرا رسید و خدای تعالی او را کرد.✔️ 🔸موسی به نزد بنی‌اسرائیل بازگشت🚶🏻‍♂ و به آنها . 👥بنی اسرائیل موسی را تکذیب کرده 😒و گفتند 👈🏻تو او را 🗡 و حضرت را به قتل هارون کردند.😧🤦🏻‍♂️ 🔹موسی نیز به خدای تعالی پناه برد و خداوند به فرشتگان دستور داد را روی تختی🛏 در هوا حاضر کردند و بنی اسرائیل او را دیدار 👀کرده و دانستند که هارون از دنیا رفته است.☑️ 📑در چند حدیث دیگر که در امالی و اکمال الدین از آن حضرت روایت📜 کرده، را اینگونه ذکر فرموده که ⬇️ 🔹چون عمر موسی به سر رسید خدای تعالی را فرستاد و او به نزد موسی آمده و بر آن حضرت سلام✋🏻 کرد. 🔸 موسی جواب سلام او را داده فرمود؛ 🌿تو ؟⁉️ 🤔 💫گفت؛ هستم✋🏻 که برای قبض روح تو آمده ام. 🌿 پرسید؛ قبض روح می کنی؟ ⁉️ 💫گفت؛ ، 🌿گفت؛ چگونه؟ با اینکه به وسیله آن☝️🏻 . 💫ملک الموت گفت؛ 🤲🏻 🌿موسی گفت؛ چگونه؟ با اینکه☝️🏻 📔 را با آنها گرفته ام. 💫ملک الموت گفت؛ 👣. 🌿موسی گفت؛ چگونه! با اینکه☝️🏻 بوسیله آنها به رفته ام. 💫ملک الموت گفت؛ .👀 🌿موسی گفت؛ چگونه! با اینکه پیوسته به آنها 😰 بوده‌ام. 💫ملک الموت گفت؛ 👂🏻. 🌿باز موسی گفت؛ چگونه! با اینکه☝️🏻 را با آنها شنیده‌ام. 🌸خدای سبحان به ملک‌الموت ؛✨ او را تا خود درخواست🤲🏻 مرگ کند، ✨ ↩️این جریان گذشت و موسی علیه السلام یوشع بن نون را خواست و 📜 را به او کرد و سپس از نزد بنی اسرائیل رفت🚶🏻‍♂ و غایب شد و به مردی👨🏻 برخورد کرد که را حفر میکرد، موسی به آن مرد گفت؛☝️🏻 میل داری در حفر این قبر تو را ؟ آن مرد گفت؛ آری✅ 🌿موسی به کمک آن مرد قبر را کند و لحدی برای آن ساخت آنگاه میان آن قبر رفت و در آن خوابید تا ببیند👀 چگونه است، ☝️🏻در همان‌حال پرده از جلوی چشم موسی برداشته شد ✔️و جایگاه خود را در 🏞مشاهده کرد و به خدای تعالی عرض کرد، پروردگارا! مرا به نزد خود ببر☑️ ⬅️همان مرد که در واقع بود و بصورت آدمیان👤 درآمده و قبر را حفر میکرد موسی را کرد و در همان قبر او را دفن کرد.✅ در این وقت کسی👤 فریاد زد؛ 🗣️ ادامه دارد... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وشصت_وپنجم 🔻 #سلیمان_علیه‌السلام #نامزد_جانشینی_داوود_علیه‌السلام 🔹
📘 📖 📝 🔻 🔹داوود هر شب🌌 کنیزی را میکرد تا درب خانه‌اش🏠 را 🗝 کند و بعد از آن داوود مشغول 🤲🏻 میشد. 🌌 شبی آن کنیز 🧔🏻را دید که داخل خانه اربابش شده است، 🧕🏻 کنیز از او پرسید؛ که هستی؟🤨 👤گفت؛ ✋🏻من کسی هستم که وارد هر منزلی میشوم✔️. 🔸داوود از شنیدن صدای آن شخص، دانست که به سراغش آمده است. ♦️ آن شبی بود که داوود شد. 👤صدوق قدس سره در کتاب اکمال‌الدین📙 از امام صادق علیه‌السلام و او از پدرانش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که ؛ 🌷✨داوود تمام عمر کرد که آن، دوران و 👑 او بود.✅ 👈🏻 البته عمر داوود چهل سال بود که از عمرش را از گرفت. 🔹هنگامی که آدم از عمر کوتاه داوود باخبر شد، از عمرش را به او بخشید.😊 ↩️و چون مرگ حضرت فرا رسید، فرزندش را به جانشینی خویش منصوب کرد✔️ و وصیتهای📜 خود را به وی نمود و از دنیا رفت. ⚰️ 🔸 ‌ پرندگان🕊 بسیاری با بالهای خود، بالای سر جنازه‌اش افکندند. 👥بنی اسرائیل جنازه آن حضرت را در در قریه داوود به خاک سپردند. ☝️🏻 از داوود باقی ماند و یک پسر از همسر اوریا که همان سلیمان‌نبی بود.✅ ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_وپنجم 🔻 #تخت_بلقیس_نزد_سلیمان_آمد 🔹چون سلیمان تخت را در نزد
📘 📖 📝 🔻 🔹 و سلیمان به مدت در کمال عزت و قدرت 💪🏻و عظمت ادامه داشت ☝️🏻 تا در یکی از روزها که حضرت برای بازدید ساختمان 🏢و زیبای🏛 خود که از آبگینه صاف و شفاف بنا شده بود رفت 🔸 و به تماشای👀 اطراف شهر مشغول بود و در عظمت و قدرت خداوند به فکر🤔 فرو رفته بود. 🔹در همان حال که سلیمان بر عصای خود تکیه زده بود و به تماشا مشغول بود، 💢ناگهان صدای ورود شخصی👤 را احساس کرد و از افکار خود بیرون آمد. ↩️با نزدیک شدن صدا، چهره جوان با پدیدار گشت، سلیمان که از ورود وی ناراحت😔 شده بود پرسید، 🍃تو و چرا بدون اجازه وارد قصر شده ای؟⁉️ 🤨 💫 ؛ ✋🏻من کسی هستم که رشوه قبول نمیکنم❌ و ترسی از پادشاه ندارم✖️، من و برای گرفتن جان تو آمدم و☝🏻 برای من 🏠 و فرقی ندارد✖️ و برای ورود به آن به اجازه کسی نیازی ندارم✋🏻. 🍃 ؛ خدا را شکر🤲🏻 امروز است، پس بگذار پایین بیایم و آنگاه جانم را بگیر.✅ 💫 ؛ خواست خداوند است که تو بر بالای این بلندی و قبض روح شوی. ✔️ ↩️آنگاه ملک الموت سلیمان را به همان شکل که ایستاده بود و بر عصای خود تکیه زده بود کرد، ☝️🏻 در این زمان ایشان از عمرشان میگذشت که چشم از جهان فرو بست. 🔹 ، هیچ کس از مرگ او اطلاع نیافت.❌ بدن او تا مدتی همچنان و همگی او را بر بالای بلندی نظاره 👀میکردند و فکر میکردند، او زنده است و می گفتند؛ روزهاست که و و به عصایش تکیه زده. 🔸هیچ کس به اتاق او را نداشت،❌ ☝️🏻 تا اینکه پس از مدتی به عصای وی دست یافتند و آن را و چون جسمش به زمین افتاد و در آن وقت بود که اطرافیانش دریافتند که مدتی از مرگ وی میگذرد. ✨«پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز (موریانه) که عصای او را به (سرعت) میخورد، 👥آدمیان را از مرگ او آگاه نکردیم. ☝️🏻پس چون سلیمان فرو افتاد برای جنیان روشن شد که اگر غیب میدانستند در آن باقی نمی‌ماندند.» ✨ 🌺 از امام صادق روایت شده، 👈🏻 در این مدت که سلیمان بر سرپا ایستاده بود کارها را اداره میکرد تا  وقتی که موریانه ها عصا را خوردند. 🔸این پیامبر الهی و داشت. و 👑 بر روی زمین . ✔️ ⚰ ‌ آن حضرت نزد قبر پدرش داوود در است. ▪️ صد فرسخ و ▪️ اسم اعظم بود.☑️ ⬅️ مدتی طولانی آصف به سر برد تا آنکه خداوند او را به سوی مردم 👥فرا خواند. ☝️🏻هنگامی که سلیمان از دنیا رفت، به کتاب 📔سلیمان دست یافت و بر پشت و جلو آن نوشت،✍🏻 این است که آصف برخیا برای سلیمان بن داوود به گذاشته است. 👥گروهی از با دیدن این نوشته گفتند؛☝️🏻 پس سلیمان با این کتاب بر ما حکم میراند. 👥 بعد از سلیمان از نیرنگ و دروغ های شیطان😈 پیروی کردند و جذب شگردهای کتاب سلیمان شدند. 🌺امام صادق فرمودند؛ ✨ ، بر سلیمان نبی درود بفرستید که☝️🏻 اولین بار به دستور او نوره برای تهیه شد. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_ویکم 🔻 #آزادی_بنی_اسرائیل_و_آغاز_خودسری_مجدد 🔹سالهای زیادی
📘  📖 📝 🔻 🔹اولین پدری که از فرزندش کوچکتر است، بود. ☝️🏻که از فرزندش کوچکتر بود. 🌿 ارمیا خواهری🧕🏻 داشت به نام که هر دو در یک ساعت🕰 به دنیا آمدند، 🧕🏻خواهرش از او بزرگتر بود. ☝️🏻آن دو متولد شدند و در از دنیا رفتند. 🔸هنگامی که ارمیا برای اولین بار شد 25 سال سن داشت ✔️ ☝️🏻و هنگامی که زنده شد، در آن لحظه اش به ملاقات پدر آمد در حالیکه پدرش 25 سال سن داشت. 😲 🔻(در داستان عزیر پیامبر یا (ارمیاء) آمده است). 🌿 و چون در یک ساعت از دنیا رفتند هر دو در نهاده شدند.✅ ✨اما یکی از آن دو و دیگری عمر داشت. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌿ارمیا روزی در مناجات 🤲🏻خویش به خداوند گفت؛ ✨خدایا تمام را درک می کنم.☑️ ☝️🏻 اما یک مورد را نمی توانم درک کنم🤔 و آن اینکه چرا وقتی ☄همه را دربرمی گیرد، نیز قربانی می شوند، 🌸 پروردگار فرمود؛ به بیابانی🏜 خارج از شهر برو. 🔹در روزی بسیار گرم ☀️ارمیا وارد بیابانی شد. در این وقت 🐜پای او را گزید. 🌿 ارمیا برای خاراندن پای خود خم شد و در همین وقت با تعداد بسیاری از مورچه ها 🐜را کشت. 🌸خداوند فرمود؛ ☝️🏻هنگامی که قومی👥 مستحق عذاب باشند، آنها نیز تا آن موقع مقدر شده است. ✨در حقیقت آنها با و تعیین اجل از دنیا می روند. ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌