eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_پنجم 🔻 #پهلو_گرفتن_کشتی_نوح 🔹 #عمر_قوم_نوح 👈🏻
📘 📖 📝 🔻 🔹هنگامی که بر روی زمین🌎 آمد، شروع به کاشت 🌴 کرد که 😈 بارها آن را از جدا کرد و نوح مجددا آن را می‌کاشت. 🔸نوح پس از پایین آمدن از کشتی🚢 زندگی کرد. 🔹 روزی 💫 نزد او آمد و گفت؛ ✨ تو به رسید.✋🏻 اینک و خود را نزد فرزندت بگذار، ☝🏻 که تا آمدن دیگر، این باید نزد فرد عالمی باشد، که فرزندت سام نیز از آنهاست.✅ 🌸بعد از عمری رنج و زحمت آن جناب 🍃ساعتی بنشست اندر آفتاب 🌸شخصی آمد نزد او با احترام 🍃ابتدا بنمود بر ایشان سلام 🌸گفت مأمورم برای قبض روح 🍃گفت‌فرصت تا روم در سایه،نوح 🔸روزی که نوح زیر ☀️ نشسته بود، نزد او آمد و سلام کرد و به او خبر داد که برای او آمده است. 🔹 نوح از او خواست تا به او بدهد تا از آفتاب به زیر سایه برود، نوح بعد از اینکه زیر سایه نشست، به ملک الموت گفت؛ ✨آنچه که بر من در این دنیا گذشت، در این عمر بلندم به اندازه جابجایی من از آفتاب، به این سایه بود و سپس به خدا شد.✔️✨ 🔸 نوح مجموعا عمر کرد که آن👈🏻 ✨ و آن ✨ او بود و هم مشغول 🚢 معروفش بود و هم بعد از خروج از کشتی به پرداخت. 🔹نوح به سخن می‌گفت، نوح بر ♥️خداوند .✔️ 🔸آدم👱‍♂ در کشتی🚢 همراه نوح بود و هنگامی که نوح از کشتی خارج شد، او را در زیر دفن کرد. 🔹 😈 در تمام مدت غرق شدن انسانها با در میان آسمان☁️ و زمین🌎 به مشغول بود. ↩️همچنین در هیئت ارواح می‌چرخیدند. 🌌 که در آسمان به نام معروف است همان محلی است که باز شد و 🌪 و ⛈ از آنجا آمد و زمانی که کهکشان آرامش یافت مثل زخمی سر باز کرد به صورت 🌈 در آسمان باقی ماند. 🔸 زنان می گشتند، آنان در طول سال خود را و به می‌پرداختند و خداوند ⬅️ هوسرانی های آنان و بیرون راندن آنها از این گونه مجالس، آنان را حائض ساخت. 🔹هنگامی که نوح می‌خواست 🐐 را سوار کشتی کند، حیوان نمود و نوح او را به داخل کشتی و به این خاطر نیمی از دمش شد و نمایان گشت، ↩️ اما هنگامی که 🐑 را سوار کرد، حیوان آرام و سر به راه از دیگر حیوانات پیشی گرفت، نوح دم او را کرد و از آن پس بود که بر پشت حیوان دُنبه ای رویید و از همان هنگام شد که حیوان به این شکل درآمد. 🔸آن هنگام که آب ⛲ نمود و همه جا را فرا گرفت، مادری که را بسیار دوست می داشت، بسیار داشت بر بلندی 🏔 رفت، و هرچه آب می آمد، زن کودکش را می گرفت. و هنگامی که آب تا زن را فرا گرفت، زن نوزادش را بالای گرفت، اما 🌊 هر دو را کرد و آنها . 🌷رسول اکرم صلی الله علیه و آله پس از نقل این جریان فرمود؛ ✨« خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح، می کرد به آن کودک رحم می کرد».✔️ نوح را « » نیز می نامیدند، ☝🏻 که مدت بر قومش کرد و بی‌تابی_نمود.✨ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_نهم 🔻 #هود_و_مردم_قوم_عاد ♥️ #خداوند هود را میان #قوم_عاد فرس
📘 📖 📝 🔻 🔹حضرت هود بود و پیوسته او را می کرد. روزی گفت؛ 🤴 من ایمان بیاورم، به من چه خواهد داد⁉️ 🔸 پاسخ داد؛ 🍃✨ را در برین قرار می دهد و به تو خواهد داد.✔️ 🔹شدّاد را پرسید و آن حضرت شمّه‌ای از خصوصیات بهشت را برای او بیان نمود. 🤴شدّاد گفت؛ اینکه چیزی نیست😏، من خود می توانم بهتر از آنچه تو گفتی تهیه نمایم.😌 🔸از این رو درصدد برآمد که باشد، یک نفر را پیش که خواهرزاده او بود فرستاد، در آن زمان ضحّاک بر مملکت جمشید « » حکومت می‌کرد و از او خواست هرچه و می تواند فراهم سازد. 💁🏻‍♂️ بنا به دستور هرچه توانست و تهیه نمود و به شام فرستاد. 🤴شدّاد به اطراف مملکت خویش نیز اشخاصی فرستاد و در تهیه و و و و جدیت فراوان نمود.✔️ ↩️و 👨‍💼و 👷‍♂️ برای ساختمان آماده کرد،✔️ 🔹 محلّی را که از نظر و بی مانند بود انتخاب نمود، دستور داد دیوار آن شهر را با بهترین بسازند.✔️ 🔸 در میان آن و به وجود آورند و دیوارهای آن را به و بیارایند، در کف آن شهر و ، بریزند✔️. 🌳 ✨ساختند که بر شاخه های آن و آویخته بود و هر وقت می وزید بوی خوش از آن 🌳 منتشر می شد.✔️ 🔹گفته‌اند؛ که به و آراسته بود بر گرد قصر او ساختند، 🤴شدّاد 👮‍♂ داشت که برای هر یک، در اطراف قصر، مناسب با آن قصر تهیه نمودند و آنان را در خود جای داد و از هر نظر وسایل و را فراهم کرد.✔️ ↩️ در مدّت با سرعت و قدرت تمام هرچه و بود برای ایجاد آن شهر بکار رفت، تا اینکه به 🤴 خبر دادند آن بهشت که دستور داده بودید آماده گردید.✔️ 🤴شدّاد در « » به سر می‌بُرد. پس از اطلاع از فراوان برای دیدن آن شهر حرکت کرد، چون به یک منزلی شهر رسید به چشمش خورد که از و از بود، از دیدن چنین آهویی در شد😍 و اسب از پی او بتاخت تا از لشگر خود جدا گردید.✔️ ↩️ در میان بیابان و 😰 پیش او آمد و گفت؛ 🍀 خیال کردی با این که ساختی از مرگ می مانی😏 از این سخن افتاد و گفت؛ 🤴: تو کیستی⁉️ 💫جواب داد؛ 🤴پرسید؛ با من چه کار داری و در این بیابان چرا مزاحم من شده ای❓ 💫 ؛ برای آمده ام. 🤴شدّاد کرد که مهلت بده یک بار باغ و بستان خود را ببینم، آنگاه هرچه می خواهی بکن. 💫 ؛ به من این اجازه را نداده اند.✋🏻 🔸 و در آن حال شدّاد از اسب در و از قالب تن شد و تمام لشگر او با بلایی آسمانی از میان رفتند و . ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°