⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_نهم 🔻 #هود_و_مردم_قوم_عاد ♥️ #خداوند هود را میان #قوم_عاد فرس
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_چهلم
🔻 #هود_و_پادشاه_زمان
🔹حضرت هود #در_زمان_پادشاهی_شدّاد بود و پیوسته او را #دعوت_به_ایمان می کرد. روزی #شدّاد گفت؛
🤴 #اگر من ایمان بیاورم، #خداوند به من چه خواهد داد⁉️
🔸 #حضرت_هود پاسخ داد؛
🍃✨ #جایگاه_تو را در #بهشت برین قرار می دهد و #زندگانی_جاوید به تو خواهد داد.✔️
🔹شدّاد #اوصاف_بهشت را پرسید و آن حضرت شمّهای از خصوصیات بهشت را برای او بیان نمود.
🤴شدّاد گفت؛ اینکه چیزی نیست😏، من خود می توانم #بهشتی بهتر از آنچه تو گفتی تهیه نمایم.😌
🔸از این رو درصدد #ساختن_شهری برآمد که #شبیه_بهشت_برین باشد، یک نفر را پیش #ضحّاک_تازی که خواهرزاده او بود فرستاد، در آن زمان ضحّاک بر مملکت جمشید « #ایران» حکومت میکرد و از او خواست هرچه #طلا و #نقره می تواند فراهم سازد.
💁🏻♂️ #ضحّاک بنا به دستور #شدّاد هرچه توانست #زر و #زیور تهیه نمود و به شام فرستاد.
🤴شدّاد به اطراف مملکت خویش نیز اشخاصی فرستاد و در تهیه #طلا و #نقره و #جواهر و #مشک و #عنبر جدیت فراوان نمود.✔️
↩️و #استادان👨💼و #مهندسین_ماهر👷♂️ برای ساختمان #شهر_بهشتی آماده کرد،✔️
🔹 #در_اطراف_شام محلّی را که از نظر #آب و #هوا بی مانند بود انتخاب نمود، دستور داد دیوار آن شهر را با بهترین #اسلوب بسازند.✔️
🔸 در میان آن #قصری_از_طلا و #نقره به وجود آورند و دیوارهای آن را به #جواهر و #گوهرهای_گرانقیمت بیارایند، در کف #جویهای_روان آن شهر #به_جای_ریگ و #سنگ_ریزه، #جواهر بریزند✔️.
🌳 #درختهایی_از_طلا ✨ساختند که بر شاخه های آن #مشک و #عنبر آویخته بود و هر وقت #باد می وزید بوی خوش از آن #درختها🌳 منتشر می شد.✔️
🔹گفتهاند؛ #دوازدههزار_کنگره_از_طلا که به #یاقوت و #گوهرهایی آراسته بود بر گرد قصر او ساختند،
🤴شدّاد #پانصد_سرهنگ👮♂ داشت که برای هر یک، #فراخور_مقامش در اطراف قصر، #کوشک_بلند مناسب با آن قصر تهیه نمودند و آنان را در #بهشت_مصنوعی خود جای داد و از هر نظر وسایل #استراحت و #عیش را فراهم کرد.✔️
↩️ در مدّت #پانصد_سال با سرعت و قدرت تمام هرچه #سیم و #زر بود برای ایجاد آن شهر بکار رفت، تا اینکه به #شدّاد🤴 خبر دادند آن بهشت که دستور داده بودید آماده گردید.✔️
🤴شدّاد در « #حضرموت» به سر میبُرد.
پس از اطلاع از #لشگری فراوان برای دیدن آن شهر حرکت کرد، چون به یک منزلی شهر رسید #آهویی به چشمش خورد که #پاهایش از #نقره و #شاخهایش از #طلا بود، از دیدن چنین آهویی در #شگفت شد😍 و اسب از پی او بتاخت تا از لشگر خود جدا گردید.✔️
↩️ #ناگاه در میان بیابان #سواری_مهیب و #وحشتآور😰 پیش او آمد و گفت؛
🍀 #ای_شدّاد خیال کردی با این #عمارت که ساختی از مرگ #محفوظ می مانی😏
از این سخن #لرزه_بر_تن_شدّاد افتاد و گفت؛
🤴: تو کیستی⁉️
💫جواب داد؛ #ملک_الموتم
🤴پرسید؛ با من چه کار داری و در این بیابان چرا مزاحم من شده ای❓
💫 #عزرائیل؛ برای #گرفتن_جان_تو آمده ام.
🤴شدّاد #التماس کرد که مهلت بده یک بار باغ و بستان خود را ببینم، آنگاه هرچه می خواهی بکن.
💫 #عزرائیل؛ به من این اجازه را نداده اند.✋🏻
🔸 و در آن حال شدّاد از اسب در #غلطید و #روحش از قالب تن #جدا شد و تمام لشگر او با بلایی آسمانی از میان رفتند و #آرزوی_دیدار_بهشت_را_به_گور_بردند.
ادامه دارد.....
#بنت_الزهرا
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وپنجم 🔻 #آشوب_داخلی 🔹 #آبیشالوم مردم👥 را بسوی خود فراخواند و
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وششم
🔻 #حکومت_سلیمان_علیهالسلام
🔹سلیمان که #حرفهای_نداشت🤷🏻♂️ روزی به اصرار همسرش برای تهیه غذا به بازار رفت.
☝️🏻اما از آنجا که #نه_شغلی داشت و #نه_پولی💵، دست خالی به منزل🏠 بازگشت🙁،
↩️ روز دوم نیز به بازار رفت و #دست_خالی برگشت.😔
⬅️ #روز_سوم موفق شد 😃در کنار #صیادی به دستیاری مشغول شود و در آخر روز دو ماهی🐠🐠 به عنوان مُزد از مرد دریافت کند.✔️
🔸سلیمان هنگامی که به منزل بازگشت، شکم ماهیان را شکافت تا غذایی آماده کنند👌🏻
▪️ #در_شکم_یکیاز_ماهیان انگشتری💍 پیدا کرد. 🤩
🔸هنگامی که سلیمان انگشتر را به دست کرد، #پرندگان 🕊و #باد🌪 و هرچه در اطرافش بود، در برابر او به #سجده افتادند.😲
🔹 سلیمان از همان جا #تصمیم_گرفت همسر خود🧕🏻و اقوامش را به شهر اصطخر ببرد و #دعوتش_را_علنیکند.
☝️🏻بر #نقش_انگشتر سلیمان نوشته شده بود؛
✨«منزه است خداوندی که پریان را با کلمات خود به لجام کشید.»✨
🔸در آن زمان مردم به جاه و جلال و #ثروت_پادشاهان💰 فریفته شده بودند و بهتر بود که پیشوای این مردم در ظاهر نیز از همه تواناتر 💪🏻باشد.
⬅️سپس سلیمان دعا 🤲🏻کرد؛
🌿 خدایا به من #قدرت و #دولتی ببخش که هیچکس مانند آنرا نداشته باشد.❌
🌸خداوند نیز دعای او را #مستجاب_کرد☑️ و فرمان رسید که ↘️
🔻 #جن و
🔻 #پری و
🔻 #بادها و
🔻 #حیوانات نیز
👈🏻 مانند مردم👥 #در_اطاعت_سلیمان باشند✔️
⬅️ و نام بزرگ خداوند و
⬅️ زبان پرندگان و
⬅️ اسرار دانشها 📚
👈🏻به سلیمان آموخته شد و خداوند گفت؛
💫✨این بخشش ماست که هراندازه بخواهی #کمتر یا #بیشتر از آن بهرهمند میشود.✨
✅آری، خداوند دانش و اسرار بسیاری از #علوم و #فنون از جمله درک زبان پرندگان🕊 و حشرات 🐝را در اختیار سلیمان قرار داد.
🌼خداوند #نیروی_باد را در اختیار او گذاشت تا سلیمان در امور زراعت و حمل و نقل دریایی و دیگر امور زندگی از آن استفاده کند.✅
🌸 خداوند #زبان_حیوانات را به سلیمان آموخت✔️ و او قادر به #درک_صدایحیوانات شد و از این قدرت برای کسب اطلاعات صحیح و سریع استفاده میکرد.✅
🌺خداوند برای سلیمان #چشمه_مس را به مدت #سه_شبانه_روز همچون آب روان🌊، جاری ساخت و صنعت گران جن را در اختیار او نهاد تا در
⏪ #عمران و
⏪ #اصلاح_امور
از آنها استفاده کند.✔️
🍃«برای سلیمان #باد_را_مسخر_کردیم که صبح ☀️به قدر یک ماه و عصر 🌄به قدر یک ماه (بساطش را راه برد) و برای او #چشمه_مس را جاری کردیم.»
🔸 #جنیان از مس، #دیگهای_بسیار_بزرگ و #قدحهایی مانند حوض میساختند و برای استفاده سپاهیان👥👥 نصب می کردند.
🌿«جنیان برای او آنچه از #قصرها و #بناهای_رفیع می خواست می ساختند✔️ و تمثالها و صورتها و کاسه ها مانند حوضهای بزرگ و دیگهای بزرگ که نصب کرده بودند و از شدت بزرگ بودن آنها را نمی توانستند ❌حرکت دهند...»
🌺از امام صادق نقل شده؛
✨« #تمثالهایی که خدا در قرآن فرموده است جنیان برای حضرت می ساختند به شکل انسان👤 نبود بلکه به شکل ٫درخت 🌳و مثل آن بود.» ✨
👥عده ای از آنان که به #فنون_ساختمان آشنا بودند، در مدت کوتاهی بناهای عظیم و #کاخهای_باشکوه و برجها 🏢و پلهای بزرگی ساختند و ساختمانهای مهمی مانند...↘️
⏪« حاصور، مجد، جازر، بیتحورون، بعله و تدمر»
را به پایان رساندند و مخازن و سرباز خانه های مورد نیاز را بنا نمودند.✅
🔸در یکی از قصرهای سلیمان که از چوب و سنگهای گران قیمت ساخته و به جواهرات و تصاویر الوان آراسته شده بود، #تختی_جواهر_نشان وجود داشت.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وهفتم 🔻 #ساخت_بیتالمقدس 🔹داوود در سالهای آخر عمر خود قصد بن
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وهشتم
🔻 #دو_حکایت_از_سلیمان_و_باد
🌿«و از #دیوها و #شیاطین جمعی بودند که برای او به دریا🌊 فرو می رفتند و #گوهرهای_نفیس 💎آن را برای او بیرون می آوردند و غیر از این کارها، ↘️
▪️ساختن شهرها و قصرها،
▪️ کندن کوهها🏔 و
▪️ ساختن صنایع عجیب و غریب را نیز انجام می دادند و...»🌿
🔹....چیزی نگذشت⏳که #مسجد_قدس 🕌با مرمرهای سفید و زرد و سبز تزیین شد✔️،
⏪ #ستونهایی_از سنگ های بلورین و
⏪ #سقفی_از لوحهایی از جواهرات قیمتی 💎پوشیده شد،
⏪ #حیاطمسجد_را با تکه هایی از فیروزه فرش نمود.✅
🔸سلیمان پس از ساخت مسجد، دستور داد همان روز را #عید اعلام کنند📢.
🔹پریان قلعه های بسیاری بنا کردند که #هزار_حجره داشت و درون هر حُجره یکی از همسران🧕🏻 سلیمان زندگی میکرد.
🔸 هفتصد تن از زنان سلیمان کنیزان قبطی بودند و بقیه زنان اشراف و آزاد👸🏻.
✨سلیمان صاحب #هزار_همسر بود.
🔹 #محدوده_حکومتی_سلیمان از شامات تا اصطخر را در بر میگرفت.☑️
🔸سلیمان برای ساختن هر بنایی از پریان استفاده میکرد، پریان تخته سنگهایی را از نقطه ای به نقطه دیگر حمل می کردند
✨ پریان تمام شبانه روز🌌 را به دستور سلیمان کار میکردند و لحظه ای برای استراحت نداشتند.❌
⬅️هنگامی که سلیمان از جا بلند میشد، #جن و #انس و #پرندگان🕊 به احترام او برمی خواستند.
⬅️ هنگامی که قصد حرکت به مکانی را می کرد، #در_سمت_راست او #سیصدهزار_تختروان قرار میگرفت که بر آن سیصد هزار نفر از #سپاهیانش👥👥 مینشستند
↩️و #در_سمت_چپ او نیز #سیصدهزار_تخت دیگر قرار داشت که گروهی از #جنیان بر آن تکیه میزدند
↩️و انبوهی از #پرندگان🕊🕊 بر بالای سر آنها سایه می انداختند.
🌬️ #باد کجاوه های آن را تا مقصد حمل میکرد.
🔹 #در_اردوگاه_جنگی_او↘️
🔻اسبان تندرو🐎،
🔻مردان کارآزموده و
🔻آلات جنگی ⚔بسیاری به چشم میخورد.
🌬️ بادی در اختیار سلیمان بود. مسیر بادی که در اختیار سلیمان بود از بامداد تا نیمه روز یک ماه راه بود
↩️و مسیر زوال تا غروب آن نیز یک ماه.
🌬️ بادی که در اختیار سلیمان قرار داشت از صبحگاه تا ظهر از دمشق رو به اصطخر راه را می پیمود.✅
🌿«پس #برای_او_باد_را_مسخر_کردیم که به امر او نرم و هموار به هرجا که او می خواست جاری میشد.»🌿
👥گفته اند در اول باد #تند بود که بساط سلیمان را از جا می کند و در آخر که به راه می افتاد #هموار می رفت (نرم و آهسته)✔️
👥و گروهی گفته اند گاهی چنان بود و گاهی چنین.
👥گروهی گفته اند #تند می رفت و #هموار بود،
♦️ #همواری_باد_کنایه_از آن است که #فرمانبردار آن حضرت بود.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وهشتم 🔻 #دو_حکایت_از_سلیمان_و_باد 🌿«و از #دیوها و #شیاطین جم
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_ونهم
🔻 #تخت_سلیمان
🔹سلیمان به همراه #آدمیان و #پریان و #باد 🌪و #پرندگان🕊 به طواف خانه خدا🕋 رفت و بر دیوار کعبه پارچه ای از #کتان آویخت.
🔸سلیمان بعد از پدرش دستور ساخت #تختی را داد تا بر فراز آن به #قضاوت ⚖مردم بنشیند، جایگاه او طوری ساخته شده بود که مجرمین را به #وحشت😰میانداخت.
🔹 #جایگاه_او از عاج فیل بود و به وسیله یاقوت💎 و مروارید کندهگاری شده بود و بر چهار گوشه آن ساقه های صیقل داده شده از درخت خرما🌴 قرار داشت که بر سر دو ساقه آن دو طاووس زرین ساخته شده بود.
🔸 #در_کنار_جایگاه_او مجسمه دو شیر طلائی قرار داشت که بر بالای سر هر کدام عمودی از زمرد سبزه قرار داشت و بر بالاترین قسمت جایگاه چهره دو کرکس نقش بسته بود.☑️
☝️🏻هنگامی که سلیمان از تخت خود بالا میرفت، آن دو مجسمه شیر دستهای خود را از هم باز میکردند و وقتی به آخرین پله میرسید کرکسها تاج👑 او را برداشته و بالهای خود را روی سرش باز میکردند.
↩️ سپس تخت گردش دایرهای انجام میداد و همراه آن #طاووسها و #شیرها و #کرکس ها به گردش در می آمدند و از درون دهانشان #مشک و #عنبر بر سلیمان می پاشید.😲
🔹روزی #بُخت_نصر تصمیم گرفت که از تخت سلیمان بالا برود.☝️🏻 اما در همان لحظه #یکی_از_شیرها با دستان خود بر پاهای 👣او زد، به طوری که #بیهوش شد و بعد از آن اتفاق کسی جرأت اینکه از تخت بالا برود را نداشت.❌ 😰
🔸هنگامی که سلیمان بر تخت مینشست تا #قضاوتی انجام دهد، در شروع کار قضاوت، کبوتری طلایی #تورات📔 را برای سلیمان تلاوت میکرد و سپس سلیمان به #دادرسی میان مردم👥 می پرداخت.
🔹 شکوه تاج و تخت سلیمان و سیل عظیم پریان که در سمت چپ او مینشستند، رعب و وحشتی😰 در دل شهود ایجاد میکرد که کسی جرأت اینکه #شهادت_دروغ را بدهد نداشت.❌
🔸همیشه #شیاطین سفره ای از ابریشم را به مسافت فرسنگها برای سلیمان بازمی کردند و سلیمان بر #تختی_از_طلا در میان آن می نشست.✅
🌸خداوند بر سلیمان وحی فرستاد که
✨ من بر پادشاهی تو افزودم و بدان که☝️🏻 باد قبل از هرکسی #اخبار را به اطلاع تو خواهد رساند.✔️
🔹در اطراف او #سههزار_جایگاه از زر و سیم قرار داشت که جایگاه #دانشمندان و #انبیاء بود✔️
و گرداگرد آنها را انبوه مردم👥 میپوشانید
و #آخرین_حلقه را شیاطین و پریان تشکیل می دادند
و پرندگان 🕊بالای سر همه آنها سایه می افکندند.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #شکایت_کعبه
☝️🏻گویند سلیمان هنگامی که به #کعبه🕋 می رسید با بتان بسیاری مواجه میشد که آن زمان مورد پرستش🙏🏻 واقع می گشتند، سلیمان از کنارشان میگذشت
☝🏻و هنگامی که سلیمان و لشکریانش👥👥 از کنار کعبه می گذشتند
🕋 #کعبه_به_خداوند_میگفت؛
✨ سلیمان یکی از پیامبران توست، او با قوم خود از کنار من میگذرد و لحظهای مکث نمیکند تا #نمازی به پا دارد و تو را یاد کند.😔
🌸 #خداوند_خطاب_به_کعبه_فرمود،
✨به زودی جمعیت بسیاری در برابر تو سر به سجده می سایند.
و در انتهای زمان #قرآن را بر #پیامبری نازل می کنیم که کسی #محبوب_تر 😊از او نزد من نیست❌.
👈🏻به زودی انسانهایی با شادی 😃به سوی تو می آیند و از شدت #شوق و #محبت مانند مهربانی ماده شتری🐫 به فرزندش، سر از پا نمی شناسند و تمام بتها را از اطراف تو پاک خواهند نمود.✅
🌺از امام صادق نقل شده است؛
🌿« #اولینکسی_که خانه کعبه🕋 را، پارچه بافته پوشانید #حضرت_سلیمان بود که پارچه های سفید مصری بر کعبه پوشانید.»🌿
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_وششم 🔻 #عمر_سلیمان_علیه_السلام 🔹 #حکومت و #پیامبری سلیمان ب
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وهفتم
🔻 #داستان_سلیمان_وگنجشک
🔹روزی #گنجشک_نری 🐤به یک #گنجشک_ماده🐦 - که نسبت به او بیتفاوت 😑بود - گفت؛
🐤 «چرا حاضر نیستی با من زندگی کنی؟😐 من اگر بخواهم میتوانم قبه و #بارگاه_سلیمان را با نوک خود بکنم و در دریا🌊 بیندازم.»
🌬️ #باد این سخن را به گوش سلیمان رساند، آن حضرت لبخندی😊 زد و حکم📜 کرد که هر دو را حاضر کنند.
▪️ #سلیمان_به_گنجشکنر_گفت؛
🍃 «آیا ادعایی که کردی می توانی انجام دهی؟⁉️ »
🐤 #گفت؛ «نه یا رسول اللّه😔 ! ولیکن به این وسیله مثل هر موجود دیگری میخواستم خود را نزد زن خود #زینت_دهم و بزرگ نشان دهم، #عاشق را به خاطر آنچه میگوید نمیتوان سرزنش کرد.»
▪️ #سلیمان_به_گنجشکماده_گفت؛
🍃« چرا آنچه را از تو میخواهد انجام نمیدهی در حالی که او #ادعای_عشق و محبت💕 به تو میکند؟⁉️»
🐦 #گنجشک_ماده_گفت؛ «ای پیامبر خدا! او مرا دوست ندارد😔، دروغ می گوید و #ادّعای_باطل_میکند، ☝️🏻زیرا گنجشک دیگری را دوست دارد.»
🔸سخن آن گنجشک در دل❤️ سلیمان اثر کرد و بسیار گریه😭 کرد و #چهل_روز از محل عبادت خود بیرون نیامد و دعا 🤲🏻میکرد که خدا دل او را از آلودگی محبت غیر خود پاک کند و مخصوص محبت خود گرداند.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #حضرت_ناتان_علیه_السلام
🔹 #ناتان فرزند #داوود_بن_ایشا و یکی از پیغمبران بنی اسرائیل بود که در زمان حضرتداوود از جانب پروردگار خطاب شد،
✨ ای #ناتان نزد برادرت سلیمان برو و او را « #یدیدا» خوانَند، ما او را بسیار دوست داریم.😊
🔸ناتان مردم را به #شریعت_موسی در بیت المقدس دعوت کرد تا در سال 1197 از جهان در گذشت و قبرش در بیت المقدس واقع است.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #برادران_ناتان
👤 #ساموع
👤 #ساخوت
👤 #یوخایار
👤 #الیشع
👤 #نفاغ
🍃 و #سلیمان بودند که ↘️
👑 #سلطنت و
📚 #حکمت و
✨ #نبوت به👈🏻 سلیمان ارزانی شد.☑️
ادامه دارد ........
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐