eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ضد سرطان ... 🗞 😍 _☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 📘کتاب : #فقط_برای_خدا_زندگی_کن ❤️ ✍🏻نویسنده : داداش رضا 📝 پارت_هفتاد_و_یک
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 📘کتاب : ❤️ ✍🏻نویسنده : داداش رضا 📝 😔متاسفانه یکی از بچه ها داره طلاق میگیره ...از منم راهنمایی خواست... 🔹منم تو لایو بهش گفتم: عموم اینایی که طلاق میگیرن بعدش پشیمون میشن .. دلیلشم مشخصه دیگه... 👈🏻 میگن طلاق بگیریم راحت بشم و از این جهنم نجات پیدا کنیم... 👈🏻ولی بعدش که طلاق میگیرن میبینن ای داد بیداد...تازه مشکلات شروع شده... 👌🏻بعد یه مدتم پشیمون میشن و میگن: ای بابا...چه غلط ی کردیما...از یه چاه تو یه چاله دیگه افتادیم انگار... 🍃باور کن عموم اینایی که طلاق میگیرن وقتی یکم هیجانشون میخوابه پشیمون میشن و دوست دارن برگردن.... 👌🏻اولش فکر میکنن با طلاق راحت میشن... ولی یکم که زمان بگذره میفهمه این فکرا یی که درمورد طلاق و راحتی میکرد همش یه توهمه... ▪️ببین ؟ برای همه طلاق راحتی در پی نداره...اتفاقا تازه شروع میشه براشون!⚠️ ▪️ببین... لطفا تحت هیچ شرایطی طلاق نگیر... ✅بساز زندگیتو... 👈🏻وگرنه خراب کردن کار یک دقیقه هستش...😉 ✳️ همیشه ساختن سخت تره... 👈🏻وگرنه خراب کردن که کاری نداره ... 🔸اونایی که میگن تلاش کردم نشد بخاطر اینه که استقامت ندارن ... 💕میگن محبت کردیم ولی جواب نداد... در صورتی که چهار روز محبت کرد ولی روز پنجم از کوره در رفت...😡 _☀️🌤⛅️☁️_ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
#زیبایی_های_ظهور ۱۲ 😍 ❇ #برادری👬 و #صمیمیت_اجتماعی😀 🌼 امام باقر (علیه السلام) : ✨ هنگامی که قائم(
۱۳ 😍 ❇ به آسمان✈ 🌺امام رضا (علیه السلام) : ✨☝🏻 هنگامی که قائم (عـجــل الله) نماید، ⬅️برخی از مومنان بالای ☁️اَبرها حرکت می کنند. ⬅️برخی دیگر با🧚‍♂️ به پرواز در می آیند.🕊✨ _☀️ 🌤 🌥 ☁️_ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_یازدهم 🔻 #ازدواج_آدم_با_حواء👩‍❤️‍👨 👫آدم و حواء به فرمان خداوند #ازد
📘 📖 📝 🔻 🌸روزی آدم گشت مأمور این چنین 🍃 تا کند تعیین وصی و جانشین 🌸کرد تعیین طبق فرمان خدا 🍃 جانشین از بهر خود هابیل را 🔹 آدم مأمور گشت تا 👈🏻 خود و 👈🏻 خود را نزد فرزند کوچک تر خودش بگذارد و او را .👌🏻 🔸 دوباره از این قضاوت پدر لب به اعتراض گشود😠 🔹 و باز که آن دو نزد خدا کنند و قربانی هر کدام که گردید او رسالت را بر عهده می گیرد.✋🏻 ✳️ از گلّه خود گوسفندی پروار🐑 و ✳️ از کشتزارها و مزارع خود مقداری گندم نامرغوب🌾 را نذر کرد. 🔥 آتشی به اذن خداوند از آسمان فرود آمد و را بلعید و باز نذر هابیل خداوند قرار گرفت.✅ 😈 که تمام این صحنه ها را تماشا👀 می کرد و در انتظار بود، ♨️نزد قابیل آمد و او را تحریک کرد تا برادر خود هابیل را به قتل برساند.😈 🔸در بیان اینکه به چه قابیل، هابیل را به قتل رساند، اختلاف نظر وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم؛ 1️⃣ این است که مطابق روایات📜 اهل بیت همان مسئله و آدم بود که چون دید پدرش آدم علیه السلام ، را به این منصب مفتخر ساخت به وی و او را به رساند. 2️⃣ آنست که به خاطر 👱🏻‍♀️ به وی ورزید و درصدد او برآمد. 3️⃣ آنست که مجلسی قدس سره در حدیثی در بحار از معاویة بن عمار📜 از امام صادق علیه السلام روایت کرده که خداوند به وحی فرمود 👈🏻 من و 👈🏻 و آسمانی را که به تو تعلیم داده ام همه را به بسپار، آدم علیه السلام نیز این کار را کرد و چون قابیل مطلع شد. 😡 شده به نزد آدم آمد و گفت؛ پدر جان مگر من از وی بزرگتر نبودم و به این منصب از او نیستم؟⁉️ 🌸 علیه السلام گفت؛ ✨ای فرزند اینکار ☝🏻 و او هرکه را بخواهد به این منصب می رساند و خداوند او را مخصوص به این منصب فرموده اگر چه تو از وی بزرگتر هستی، و ☝🏻 میخواهی صدق گفتار مرا بدانی، هر یک از شما دو نفر، به درگاه خدا ببرید و قربانی هر یک شد او شایسته تر از دیگری است. ✨ 🔸که در این حال را تا به آخر. ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 اینـو فرصـت ببیـن که گنـاه داره زیـاد میشـه! چه ڪنیم خشـم خـدا نازل نشـه⁉️ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
💠 🔻 🔹منظور از دين و قرآن جديدي که امام زمان عجــل الله تعالی فرجه الشریف مي آورد، چيست؟⁉️🤔 ✅ 🔸با مراجعه به مصادر حديثي، روشن مي‌شود تعبير دين جديد و📖 قرآن جديد در روايات وجود ندارد؛ 👈🏻 بلکه تعبيراتي مشاهده مي‌شود که ممکن است از مجموعه آن‌ها چنين استنباط شود که حضرت، دين جديد مي‌آورد، 🔘تعبيراتي مانند: 🍃سلطان جديد، 🍃امر جديد، 🍃 قضاي جديد، 🍃سنت جديد. 📑 البته در برخي احاديث تعبير کتاب جديد مطرح شده است. ☝️🏻در‌اين‌باره علما و انديشوران بزرگوار ما مباحثي مطرح کرده‌اند که به پاره‌اي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم: ✳️ الف. مطابق برخي روايات، بخشي از احکام به سبب نبودن شرايط آن‌ها توسط معصومان بيان نشده است و فقط علم آن‌ها نزد اهل‌بيت باقي مانده است که در عصر ظهور بيان مي‌شود. 👌🏻 ✳️ ب. بخشي از احکام به سبب دور شدن مردم از حقايق دين، مهجور و فراموش مي‌شود که در عصر ظهور، زنده و احيا مي‌شود. 👌🏻 ✳️ ج. به علت برخي موانع، برخي احکام به درستي اجرا نمي‌شود. عصر ظهور، دوران اجراي کامل و صحيح احکام است.👌🏻 ✳️ د. در عصر ظهور،به علت بالا رفتن سطح فکر و آمادگي و قابليت بيشتر مردم براي پذيرش معارف ديني، حقايق و معرفت‌هاي ديني به صورت گسترده در اختيار مردم قرار مي‌گيرد.👌🏻 ✳️ ه‍. اسلوب و روشي که امام مهدي ارواحنافداه در حکومت داري از آن استفاده مي‌کند، با روش‌هاي رايج و شناخته شده نزد مردم متفاوت است. 👌🏻 ✳️ و. در طول تاريخ، به علت آن که امامت و مديريت معصوم پذيرفته نشد و ناا‌هلان اختيار حکومت و برطرف‌كردن نياز‌هاي فکري و ديني را به عهده گرفتند که نتيجه آن نيز غيبت امام معصوم علیه السلام را رقم زد، بدعت‌ها و انحرافاتي در دين به وجود آمد که در پاره‌اي موارد، از مسلمات و ضروريات دين شمرده شد. ⏪ تلاش فقهاي شيعه به علت مظلوميت و اقليت آنان، راه به جايي نبرد؛ 👈🏻 ولي در عصر ظهور بدعت‌ها از بين مي‌رود. 🔹 مجموعه عوامل ياد شده باعث مي‌شود دين در عصر ظهور براي مردم به صورت جديد به تصوير در آيد،✔️ ❌ نه اين که دين جديد و📖 قرآن جديد بيايد. 💕 امام مهدي عج الله تعالی فرجه الشریف جانشين خاتم الانبيا صلی الله علیه و آله است.😍 🌺 خاتميت پيامبر و دين اسلام، از ضروريات تفکر اسلامي است که در جاي خود اثبات شده است. 💢 در پايان ذكر اين نكته هم ضروري است كه از آنجا كه تشكيل مي‌دهند و آنان نيز از علوم اهل‌بيت فاصله دارند و تحريفات زيادي در اعتقادات و احكام آنها وارد شده است به همين خاطر وقتي امام زمان(عج) اسلام را كه بر مبناي مذهب تشيع و اهل‌بيت است، رواج مي‌دهد در نگاه اهل سنت به عنوان دين جديد جلوه مي‌دهد👌🏻✨ ⁉️ 😍 _☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دانلود سلسله با موضوع 📌 : «توبه یعنی چی؟» 👤 🔹 خدا بخاطر تو نظم دنیا رو بهم می‌زنه. ⭕️ویژهٔ جهت تعجیل فرج _ ☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜️هوالعشق ⚜️ 📕 #
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜️هوالعشق ⚜️ 📕 🥀 ✍️ به قلم : 🍃 تاکسی گرفتند و با بسته هایی که همیشه خریداری میکردند بسمت محله ی فقیر نشین شهر راه افتادند . اغلب خانه هایی که از اوضاع خانواده هایشان خبر داشتند را سر زدند ، مهدا مثل همیشه و با منش یتیم نوازی که مولای متقیان داشتند سعی میکرد با آنها نهایت مهربانی را داشته باشد ... مهدا با دختران یتیم و فقیر بازی میکرد ، برایشان قصه میخواند و برای لحظاتی هر چند مختصر تمامی مشکلاتش را به فراموشی سپرده بود . مرصاد چنان گرم فوتبال شده بود که گذر زمان را حس نکرد با تماسی که مادرش گرفت هر دو متوجه شدند از ساعتی که قول بازگشت دادند ساعت ها گذشته ... هر چند سخت بود اما با بچه ها خداحافظی کردند و راهی خانه شدند ... مهدا میدانست دشوار ترین کار دنیا دل کندن از خانواده است اما این ماموریت غیر قابل پیش بینی چیزی نبود که بتواند از انجامش شانه خالی کند . مادرش روز آخر میخواست هر طور شده او را متقاعد کند ، سفر را بیخیال شود ، دلتنگ و بی تاب مهدا میشد و نمیخواست از او دور شود ... این حد از نگرانی و علاقه بیهوده نبود و او حق داشت این چنین دخترکش را دوست بدارد کسی که او را با هزار زحمت از خانواده ی مدعی همسر شهیدش دور کرده بود . آن روز که در حسینیه خواهر شوهرِ شهیدش را دید و فهمید به مهدا نزدیک است و مادر دوست مائده و استاد مهداست ( مادر مهراد ) ، از حضور در تمام مجالس و مهمانی های دوستانه سرباز زد . هیچگاه ۲۰ سال گذشته را فراموش نکرده بود درد و رنجی که پس از شهادت همسر اولش تحمل کرده بود و پس از آن خانواده ای که میخواستند فرزندش را از او بگیرند . وقتی مصطفی به خواستگاریش آمد نه تنها خانواده محسن ( پدر مهدا ) بلکه خانواده خودش هم با ازدواج مجدد او مخالفت کردند . محسن و مصطفی پسر عموهایش بودند ، محسن برادر رسول پدر سجاد و فاطمه بود و مصطفی فرزند عموی دیگرش اما وقتی که همه جز رسول پشت مصطفی را خالی کردند رسول برادرانه از مصطفی و تصمیمش حمایت کرد با اینکه مصطفی از بیوه برادرش خواستگاری کرده بود . قبل از محسن ، مصطفی از خواستگاری انیس کرده بود . اما پدر و برادران انیس به شدت با ازدواج آنها بخاطر کینه ای قدیمی مخالفت کردند . پدر انیس و مصطفی بخاطر یک زمین کشاورزی با هم دچار اختلاف شده بودند و از ازدواج آنها جلوگیری میکردند ، مصطفی به جبهه رفت و بعد از دوماه خبر آوردند که مفقودالاثر شده است . بعد از آن اتفاق و برگزاری ختم و سالگرد برای مصطفیی که در چنگال بعثیان اسیر شده بود . پدر رسول برای محسن ، انیس را خواستگاری کرد و پدر انیس فرصت را غنیمت شمرد و به آنها جواب مثبت داد . انیس به مصطفی علاقه داشت اما با تصور شهادت او و محاسنی که در محسن دید راضی به ازدواج شد . محسن آنقدر آرام و متین بود که انیس غم هایش را در کنار او فراموش کرد ، محسن با بخشیدن قلب پاک و مهربانش به انیس التیام بخش او بر خطا ها و بی مهری های خانواده اش شد . بعد از ازدواج به همراه همسری که عاشقانه او را دوست داشت به دزفول رفتند انیس تازه عروسی بود که تاب دوری همسرش را نداشت و در خانه ای که مقر موش های گربه نما بود ساکن شد . هر چند شرایط خانه ای که چند خانواده و واقع در مناطق جنگی بود برای انیس تک دختر خاندان مشهور فرش فروشان کاشان سختی های بسیاری داشت اما انیس از اینکه میتوانست محسن را بیشتر ملاقات کند خوشحال بود . برای اولین بار خانواده سیدحیدر را در دزفول دید در خانه ای که با هم زندگی میکردند ، مطهره خانم پرستار جبهه بود و بعد از عملیات های سنگین فرزندانش را به انیس می سپرد و برای کمک به بیمارستان میرفت . محمدرضا ۶ ساله محمدحسین ۴ ساله و حسنا چند ماهه بودند که مهمان انیس باردار می شدند . مادرش نگران از وضعیت دختری که مثل شاهدخت در ناز و نعمت بزرگ کرده بود مدام از او میخواست به کاشان برگردد ... &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀