⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل دو📚 نام این فصل: ماجراهای سال 94 من #قسمت_بیست_و_چهارم نکته ای که
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل دو📚
نام این فصل: ماجراهای سال 94 من
#قسمت_بیست_و_پنجم
بخاطر همین فقط تلاشم این بود که عامل به حرفام باشم و عمل کنم به دونسته هام.
فرق من با بقیه این بود...
بعضی ها کلا از همون بچگی با نماز و قران بزرگ شده بودن... ولی من تو خونه ای بودم که همش پا ماهواره بودم و فیلم... و خیابون و...
اما از بس تو این سالها خودسازی کردم که کمتر بچه مذهبی رو دیدم که ایمان و امیدش مثل من باشه... تا دیروز بی ایمانی در من بیداد میکرد ولی الان انقدر ایمان و اعتمادم به خدا زیاد شده بود که کسی باورش نمیشد این منم...
بارها تو خیابون گشت ارشاد منو میگرفت و بخاطر تیپم میرفتم کلانتری و مامانم با شناسنامه آزادم میکرد... حالا همین آدم شد سفیر پاکی و ایمانش به خدا روز به روز داره بیشتر میشه و مراحل تکامل خودشو عالی طی میکنه...
اینارو میگم تا متوجه بشید خواستن توانستن است...
نگاه به شرایط اکنونت نکن... واقعا وضع من از همتون بدتر بود... تورو خدا برو سایت مطالبو بخون تا با من بیشتر اشنا بشی و بفهمی چی بود وضعیتم...
همین...
خواستم از سال ۹۴ خودم بگم...
امیدوارم که لذت برده باشی...
به زودی میریم سراغ سال ۹۵
پایان فصل دو
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل دو📚 نام این فصل: ماجراهای سال 94 من #قسمت_بیست_و_پنجم بخاطر همین
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_بیست_و_ششم
( تو این فصل میخوام از سال 1396 خودم براتون بگم )
سلام... خوش اومدی. قدم های مهم خودسازی من دقیقا از سال ۱۳۹۶ شکل جدیدی به خودش گرفت.
حس میکردم یه چیزایی رو میبینم و حس میکنم که بقیه نمی بینن...
مثلا میدونستم اتلاف عمر تو فلان قضیه پنج سال بعد چه آسیبی بهم میزنه...
می تونستم آسیبامو پیش بینی کنم و براشون راهکار پیدا کنم.
مثلا میدونستم بزرگترین چالش رو به روی من ازدواجمه و باید خودمو سریع براش آماده کنم.
این شد که شروع کردم به تلاش کردن برای ساختن یه زندگی زیبا...
در واقع سال ۹۶ من بیشتر سال خودسازیم برای ازدواج بود...
معتقد بودم اگه یه ایرادی تو مجردی داشته باشم... این ایراد بعد ازدواج ده برابر میشه!!!
سال های ۹۳ و ۹۴ و ۹۵ هم خودسازی میکردما... اما سال ۹۶ دیگه اوجش بود...
بزرگترین چیزی که بهم انگیزه میداد گذشتم بود...
دوست نداشتم تو زندگی خودم این چیزایی که از اطرافیانم میدیدم باشه...
دوست داشتم یه زندگی زیبا بسازم....
خلاصه رفتم پی تحقیق و انقدر تحقیق کردم که در انتها به یه فرمولی دست پیدا کردم...
متوجه شدم من هر جوری باشم... یکی میاد سمتم که دقیقا عین منه...
این فرمول رو وقتی متوجه شدم مصداقشو در زندگی اطرافیانم دیدم و دلم بیشتر قرص شد که این فرمول اصلی ازدواجه...
دیگه جوری شده بودم که رگباری اخلاق هامو شناسایی میکردم و برای هر رفتار و عادت غلطم یک ماه وقت میذاشتم و تمرکز صد در صدمو میذاشتم رو اون قضیه در واقع ما با کسی که دوستش داریم ازدواج نمیکنیم... ما با کسی ازدواج میکنیم که در واقع عین خودمونه و در کنارش احساس لیاقت و شایستگی میکنیم...
وقتی این رازها رو فهمیدم بیشتر متوجه شدم که ساختن زندگی قشنگ تلاش لازم داره...
باید خودمو همه جوره به یه نقطه ای برسونم و بوی گل بدم تا پروانه سمتم بیاد.
و این فرمول رو پذیرفته بودم که اگه رو یه مشکلی در درون خودم کار نکنم دقیقاااااااا یکی میاد تو زندگیم که اون ایراد رو در مقیاس بالاترش داره.
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_بیست_و_ششم ( تو ا
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_بیست_و_هفتم
میدونی پاداش خدا چجوریه؟
پاداش خدا اینجوریه که در انتها میگه: خب... اینهمه خودسازی کردی و نمرت شد ۱۸...
پس دختری باید باهات ازدواج کنه که اونم نمرش ۱۸...
این فرمول الهی رو هر کسی قبول نمیکنه... میدونی چرا؟
چون آدما میترسن با عین خودشون از دواج کنن...
خلاصه من کم نیاوردم و نشستم بر مبنای قانون الهی خودمو ساختم...
هشت ماه اول سال ۱۳۹۶ عالی گذشت... واقعا میرفتم تو دل تغییرات و پا رو ترس ها و استرس هام میذاشتم...
به هر حال من داشتم دست رو صفت هایی از درون خودم میذاشتم که هم ریشه دار بود و هم
ناخوداگاه حالمو بد میکرد و از همه مهمتر ؟ عادتم شده بود...
ولی به لطف و کرم خدا و تلاش خودم امیدوار بودم و میدونستم اگه کم نیارم نتیجه میده...
تا اینکه از بهمن سال ۱۳۹۶ رابطه من و بابام روز به روز بد تر و افتضاح تر میشد...
دلیلش میدونی چی بود؟
از طرفی متوجه شده بودم دلیل تموم آسیبام بابام بود و خاطرات گذشته مدام میومد تو ذهنم و از طرفی نمی تونستم تحمل کنم همون کارارو همین الانم انجام بده...
خلاصه سیم منو بابام مدام به هم اتصالی میزد... این اتفاق در تیر ماه سال ۱۳۹۷ دیگه به اوج خودش رسیده بود...
یعنی حتی تو یه مسئله هم منو بابام تفاهم نداشتیم.
خیلی سیمامون به هم اتصالی میزد...
من آدمی نیستم که بهش بی احترامی کنم... خداییش در ۹۰ درصد مواقع سکوت میکنم و کاری باهاش ندارم... یه جا دیگه وحشتناک از کوره در رفتم... منی که معروفم به خونسردی دیگه به اینجام رسیده بود...
خیلی قاطی کردم... خیلی...
بابامم آدم لجبازیه... اگه لج کنه تمومه دیگه...
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_بیست_و_هفتم میدون
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_بیست_و_هشتم
یه جوری شده بود اخلاقش که اگه میگفتم روزه و خورشید رو نشونش میدادم میگفت شبه !
خیلی ناجور لج کرده بود باهام.
مدام اذیتم میکرد و رسما بهم بی توجهی و بی احترامی میکرد.
منطق رو میذاشت کنار و با خشم و عصبانیت با من برخورد میکرد...
خلاصه روز به روز از درون خشم و نفرت و عصبانیتم بیشتر میشد...
دیگه داشتم از دست کاراش روانی میشدم.
شاید بقیه اعضای خونوادم زیاد مشکلی باهاش نداشتنا... ولی من خیلی سیمام باهاش اتصالی میزد... چون از بچگی کلی آسیب بهم زده بود و همون چیزایی که تو کتاب بچه های سایه گفتم...
میدونی چی خیلی حرصم میداد؟
این حرصم میداد که:
مثلا میرفتم کلی کتابای تربیت فرزند میخوندم...
و تو اون کتابا میگفتن:
به بچه باید احترام گذاشت...
خب...
من یاد خودم افتادم و دیدم بابام از بچگی تا حالا کلا یه بارم باهام درست و منطقی حرف نزده و کسیو جز خودش قبول نداره...
خب این باعث میشد بیشتر از درون حالم بد بشه...
البته اعتراف میکنم...
خیلی بهش حساس شده بودم و از خرداد سال ۱۳۹۷ هر کاری میکرد ایراد میگرفتم...
ولی مقصر تموم این چیزا بدون شک بابام بود...
تقریبا اسفند ماه سال ۱۳۹۶ بود که یه سری درس ها گرفتم...
همش به خودم میگفتم:
رضا؟
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_بیست_و_هشتم یه جو
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_بیست_و_نهم
• تو روزای سخت زندگی کی کنارت بود؟
• کی بود که کمکت کرد تا پاشی؟
• کی بود که اشک چشاتو پاک میکرد؟
• کی بود که آرومت میکرد؟
جوابش این بود: خودم و خدا...
هیچکس برام کاری نکرد...
اونجا بود که بیشتر با خودم رفیق شدم و همیشه جلو آینه خودمو بوس میکردم.
بعدش به خودم گفتم: رضا ؟
این بابات کلی بهت درس زندگی میده... زیاد باهاش ور نرو... ولش کن...
درسته سیمات هی بهش اتصالی میزنه و کلا درکت نمیکنه و کسیو جز خودش آدم حساب نداره... اما تو ازش بگذر و بدون که خدا جای دیگه برات جبران میکنه...
دیگه تصمیم گرفتم باهاش بحث نکنم...
بعدشم دیدم که خیلی داره اذیتم میکنه یه روز هر چی که داشتمو فروختم و تموم مدارک و اسبابمو جمع کردم و برای همیشه رفتم مشهد و دیگه نمیخواستم برگردم.
دقیقا این اتفاق ۲۴ تیر سال ۱۳۹۷ افتاد.
وقتی رفتم بابام حتی یه زنگم نزد بپرسه رضا زندست یا مرده.
منم خیلی اوکی بودم. هر شب میرفتم حرم امام رضا و کلی حالم خوش بود....
خیلی احساس شادی و نشاط میکردم. هر روز شکرگزاری میکردم و حس میکردم از درون دارم بازسازی میشم...
شبا میرفتم حرم و کلی واسه خودم دور دور میکردم و با امام رضا عشق بازی میکردم.
تقریبا یه ماه تو مشهد بودم تا اینکه عید قربان شد و تصمیم گرفتم یه سر به آبجی هام بزنم و شبانه باز برگردم مشهد.
اصلا قصد دیدن بابامو نداشتم. چون کاراش اذیتم میکرد و نمیتونستم رفتارهاشو حتی ۳ ثانیه تحمل کنم.
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_بیست_و_نهم • تو ر
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_سی_ام
شب رسیدم گرگان و رفتم خونه آبجیم و کلی براشون سوغاتی های خوشگل گرفته بودم. مامانم زنگ زد گفت رضا بیا خونه گفتم عمرا بیام...
مامانم کلی التماس میکرد رضا بیا خونه میگفتم نمیام اخه بابا بهم بی احترامی میکنه و حتی ثانیه ای نمیتونم کاراشو تحمل کنم...
اگه بیام دعوامون میشه دوباره...
در انتها به مامانم گفتم:
مامان خودت بیا خونه آبجی... چون اگه نیای من فردا برمیگردم مشهد و دیگه معلوم نیست کی بیام گرگان...
ارتباط منو مامانم صمیمیه... انصافا هم خیلی دوستش دارم. ولی از بس منو بابام کارد و پنیر بودیم که نمیتونستم برگردم به اون خونه...
تا اینکه یه اتفاق عجیب افتاد که کلا مخم هنگ کرد.
کلا بابام خیلی مغروره...
حتی یه درصد فکر نمیکردم بیاد خونه آبجیم دنبالم.
اومد و ماچم کرد و نشست شام خورد بعد خلاصه خرم کرد و منو آورد خونه.
خداییش اگه نمیمومد دنبالم من همون شب برمیگشتم مشهد و قرار بود کلا خونه بخرم و برای همیشه مشهد بمونم...
ولی بابام برای اولین بار پا رو غرورش گذاشت و اومد دنبالم...
و معجزه بزرگی رخ داد!
بابام بعدش زمین تا آسمون رفتارش باهام تغییر کرد...
باورتون میشه؟
من ۲۷ مرداد برگشتم گرگان و به مدت ۱ ماه فقط مخم هنگ بود که این آدم چرا دیگه مثل قبلا رو مخم نمیره😅
یعنی یهو عزیز دل مامان بابام شده بودم.
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_سی_ام شب رسیدم گر
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_سی_و_یکم
بابام که کلا عصبی بود و سر یه کولر زدن با من بحثش میشد الان دیگه خودش کولر میزد و اصلا هم خاموشش نمیکرد😁
اصلا چیزایی ازش دیدم که تا یه ماه فقط میگفتم امام رضا نوکرتم.
کسایی که کتاب سوهان روح رو خوندن میدونن چی میگم الان..
وقتی این چیزارو از بابام دیدم یه درس خیلی بزرگی گرفتم...
درس گرفتم وقتی آدم برا خودش ارزش قائل میشه همه براش ارزش قائل میشن...
من به خودم خیلی احترام میذاشتم و بخاطر همین دوست نداشتم کسی بهم بی احترامی کنه...
میدونی چیه...
من فکر میکنم بعضی وقتا آدم که دور بشه آدمای اطرافش بیشتر قدرشو میدونن....
من وقتی مشهد بودم بابام فرصتی پیدا کرد تا بیشتر به اعمالش فکر کنه و انقدر ناشکری نکنه... چون خداییش خیلی از خونواده ها دوست دارن یه پسر این مدلی داشته باشن.
نباید اذیتم کنه انقدر.
بخاطر همین پی به اشتباهش برد و بعد رفتارش باهام تغییر کرد...
اما در کل همه اینا معجزه امام رضا بود انصافا...
چون دعا میکردم این وضعیت درست بشه...و دعام مستجاب شد
تا فصل بعدی خدا نگهدار🙂
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_سی_و_یکم بابام که
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل پنج📚
نام این فصل: برو دنبال شبهاتت...
#قسمت_سی_و_دوم
(تو این فصل میخوام همتونو کافر کنم... خخخخ)
سلام ! بچه ها ؟
یه چی بگم؟
اگه یه روز بفهمی اصلا خدایی نبود و کلا سر کار بودی چکار میکنی؟
مثلا پیامبری در کار نبود و حسین هم بخاطر ریاست داشت میرفت کوفه و کلا همه چی که به ما گفته شد دروغ بوده و قرآنم یه کتابی از یه شاعر زبر دست به نام ام حبیب بود که محمد بهش پول داده بود کتاب بنویسه و بگه کتاب خداست.
اگه بفهمی همش سرکاری بوده و یه مشت روحانی مخ تو رو کار گرفتن و الکی بود همه چی چکار میکن ؟
اصلا خدا کو...
خدا وجود نداره که. اگه وجود داشت چرا وضعیت مسلمونا اینه ؟
مهدی هم که مثلا منجیه اصلا قصد اومدن نداره. مخ همتونو کار گرفتن.
این همه میگن دعا اثر داره پس چرا مملکت ما وضعیتش از همه بد تره. هه...
اصلا خدارو کی درست کرده. خدا ساخته ذهنه بشره. وگرنه خدا رو کی خلق کرده اصلا. اینا همه کشکه.
این چه خدائیه که اجازه میده یک نفر اونقدر پولدار و همه چی تمام باشه ولی یک نفر تو آفریقا از گرسنگی بمیره...
اونایی که دین ندارن هم شادترن هم غصه هاشون کمتره زودتر ازدواج میکنن و خوشبخت ترن!
چطور خدا میتونه اونقدر بی رحم باشه که بنده هاشو تو آتیش بسوزونه...
خدا کجا بود؟اگه خدا وجود داشت پس چرا همش تو غمیم؟خارجیا که خدا ندارن خیلی هم شاد هستن.... الکی بهمون گفتن خدا هست تا باور کنیم یه سری چیزارو... خدارو برامون تو ذهنمون ساختن.
الکی منتظرمون میزارن میگن مهدی میاد... پس کو؟
کجاس؟ چرا نمیاد؟
اگه خدایی هست پس چرا ایران جزو سه کشور تو افسردگیه؟
چرا؟
این چه خداییه که بعضیا خوشگلن بعضیا زشتن؟
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... #قسمت_سی_و_دوم (تو این فصل
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل پنج📚
نام این فصل: برو دنبال شبهاتت...
#قسمت_سی_و_سوم
اصلا امام حسین وجود داشت؟
امام علی بود؟ اگه بود چرا اسمش تو قرآن نیست ولی اسم کوروش تو قرآن هست؟
کوروش مرد بزرگی بود ...
اصلا اون دنیا وجود داره؟
حجاب چیه زن باید آزاد باشه.
چرا تو خارج زن لخت می گرده هیچ مردی نگاش نمی کنه از کجا معلوم قرآن تحریف نشده؟
میگن تو قرآن یه آیه هست که میگه قرآن تحریف نشده.
اصلا از کجا معلوم شاید خود اون آیه هم تحریف شده باشه
اون دنیا چیه؟ ما فقط همینجا هستیم بعدم تموم میشیم.
مگه خودکشی تو دینتون گناه نابخشودنی نیس؟
پس چرا حسین خودشو به کشتن داد؟ خودش رفت که
قرآن چیه؟ یه مشت جمله عربی، که هر عربی میتونه بگه.
چرا اگه حق با علی بود نجنگید؟ مگه یل خیبر نبود؟
چرا مسلمون ها اگه خدا به این بزرگی دارن، ضعیف ترین کشورهای دنیان؟
مگه پیامبرتون پیامبر رحمت نیس، پس این داعش وحشی چیه؟
مگه خدا انقد مهربون نیست، مگه کریم الصفح نیست، پس چرا من هرچه میخوام بهم نمیده و زجرم میده؟
یارو مثال رتبه تک رقمی کنکور! یا دورقمی!
بعد پارتی شبانه داره دوس دختر یا دوس پسر داره
خیلی کارا میکنه
تو علم هم موفقه
از زندگیشم راضیه.
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... #قسمت_سی_و_سوم اصلا امام حس
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل پنج📚
نام این فصل: برو دنبال شبهاتت...
#قسمت_سی_و_چهارم
بهش خوش هم میگذره!
بعد نگا میکنم میبینم بچه مذهبیا کمتر اینجورین😐
کمتر از زندگیشون راضین! کمتر پیشرفت میکنن! کمتر تو فاز علمن
اصلا اگه خدا هست چرا کشور آمریکا و اسرائیل این همه راحت دارن ظلم و ستم میکنن و هیچ اتفاقی نمیفته براشون 😬😬😬
چرا ما هر چی دعا میکنیم بالایی سر ترامپ بیاد هیچیش نمیشه یا خدا نیست یا خدا ظلمو دوسداره!
اگه خدا قدرت داره چرا آدما به این کارا کشیده شدن و تو جامعه فساد زیاده چرا جلوی این مسئولین رو نمیگیره چرا همه مردم رو ثروتمند نمیکنه!
بر چه اساسی باید قبول کنم وجود خدایی رو که ندیدم اصلا!
اینا تلقینه...
از زمان قدیم مردم برا هر چی دلیل پیدا نمی کردن میگفتن کار خداست اما علم هر روز که پیشرفت میکرد دلیل هر چیزیو پیدا میکردن، الآنم هر چی علم پیشرفت کنه، میفهمن یه دلیل هست غیر خدا اما اونایی رو که نمیدونن، میگن خدا! که اسمش میتونه هرچی باشه مثلا من اسمشو میذارم دَد!!!
اصلا وایستا!
میدوسنتی ؟
امام حسین و یزید با هم دعوای فامیلی داشتن!
عاشورا مگه تو پاییز رخ نداده و یه مورد دیگه اینکه امام حسین میتونست چون خیمه هاش نزدیک رودخونه فرات بود چاه بزنه...
اگه خوندن زن حرامه پس چرا خدا این استعداد و بهش داده!
چرا همش شیعه باید بدبختی بکشه و بگن چون آخرالزمانه باید این مصیبتا رو تحمل کنه همش با یه آخرالزمان گفتن همه چی رو سر هم میکنن
در صورتی که تو کشورای اروپایی با اینکه دین ندارن خیلی هم شادن...
ما میگیم برگی که از درخت هم میفته کار خداست.
پس بمبی که داعشیا میترکونن هم ترکیدنش دست خداس پس خدا با ما دشمنی داره؟
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... #قسمت_سی_و_چهارم بهش خوش هم
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل پنج📚
نام این فصل: برو دنبال شبهاتت...
#قسمت_سی_و_پنجم
اگه دوست دختر حرامه و آخر عاقبت نداره پس چرا فامیلای من اونایی که توسط همین تلگرام با هم آشنا شدن و دوست شدن و بعدش ازدواج کردن الان با هم راحت زندگی میکنن مگه این روش حرام نبود؟
خب...
تا همین جا فکر کنم همتون کافر شدید😁 ادامه بدم یا نه ؟
بیخیال.... تازه می خواستم بگم ما تک سلولی بودیم و از نسل میمون بودیم بعد کم کم انسان شدیم😅
ببینید بچه ها...
من با دین داری تقلیدی مخالفم...
کسی که برای خودش ارزش قائل باشه از صفر میره و باورهاشو خودش میسازه و هیچ چیزش تقلیدی نیست.
من جواب تک تک این شبهات رو میدونم... اما جواب نمیدم.
میدونی چرا ؟
چون من تلاش کردم و رفتم دنبال شناخت دین.
تو هم باید بری و شبهاتتو برطرف کنی.
اصول دین و عقاید تقلیدی نیست که حالا مامان بابات نماز خون بودن تو هم نماز خون بشی!
نه!
خدا روز قیامت اصلا قبول نمیکنه که تو تقلیدی جلو رفته باشی!
من سال 93 و 94 و 95 رفتم و باورهامو از صفر شخم زدم و خودم رفتم دنبال شبهاتم و جوابشو پیدا کردم.
اگه میبینید انقدر اعتقاداتم محکمه چون واقعا براش زحمت کشیدم!
شبهاتی که براتون مطرح کردم شبهات خودم بود و برای همشون جواب دارم. اما عمرا جواب بدم!
خودت برو تلاش کن جوابشو پیدا کن.
و گرنه همون بهتر که کافر باشی و مسلمون تقلید کار نباشی...
ببخشید یکم جدی حرف زدم...
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل پنج📚 نام این فصل: برو دنبال شبهاتت... #قسمت_سی_و_پنجم اگه دوست دخ
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل پنج📚
نام این فصل: برو دنبال شبهاتت...
#قسمت_سی_و_ششم
واقعا دوست ندارم کسی اینجا تقلیدی جلو بره...
اگه واقعا میخوای رشد کنی برو تموم شبهاتتو بنویس و از عالمش سوال کن.
دیگه خود دانی...
برو یه دفتر بگیر شبهاتتو بنویس و یک به یک برو دنبالش.
اینجوری اگه تو اسرائیلی میشدی صد در صد یهودی میشدی !
میدونی چرا؟
چون تقلید کاری...
دنبال جواب سوالاتت نمیری و میگی: بی خیال بابا...
ولش کن.
به خدا عموم بچه ها انقدر اعتقاداتشون ضعیفه که با چهار تا سوال به راحتی کافر میشن.
هه...
این چه جورشه آخه...
باور کن اعتقادات من انقدر محکمه که سه ماه پیش با یه عالم مناظره کردم و شکستش دادم.
وا مونده بود چی بگه...
ولی از بس براش از کتابای خودشون استدلال آورده بودم که گفت: داداش رضا تسلیم... حق با توئه...
میدونی میخوام چی بگم؟
میخوام بگم برو از صفر باورهاتو خودت بساز. تقلید نکن از کسی.
اینجوری محکم میشی !
باورات ریشه میگیره!
تو جوونی دنبال شبهاتت نری دیگه بعدا که ازدواج کنی حوصلت نمیگیر ه ها !!!
حالا خود دانی....
وقتی میگم کتابای مدرسه و دانشگاه چیزی یاد نمیدن بخاطر همین چیزا میگم...
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°