#یادداشت_مخاطبین
مسجد ما به بهونه #کرونا چایی بعد از نماز و دعا رو تعطیل کرده. امام جماعت راضی! هیئت امنا راضی! خادم از همه راضیتر! و مردم هم احتمالا راضی! ولی من ناراضی! چون معتقدم چای مسجد هم مثل چای روضه شفاس! هر دو با نیات توحیدی دم کشیدن!
پ ن: نظر شما چیه؟ شما هم راضی؟!
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
#یادداشت_مخاطبین
#کرونا
الان با توجه به گسترش کرونا پرهیز دادن مردم از محیطهایی مثل مسجد و نماز جماعت، هیئت و زیارت حرم معصومین چقدر درسته؟
آیا با عدم منع، بهخاطر تعصبات ارزشی داریم ملاحظات بهداشتی را زیرپا میگذاریم؟ یا اینکه، بهدلیل ملاحظات بهداشتی داریم اثرات ویژه امور ارزشی و اعتقادی را ندید میگیریم؟
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
📌هم طرقبه و شاندیز و شمال و کوفت و زهر مار کرونا دارد هم مسجد!
قبل از #کرونا هم اینقدر دغدغه اماکن مقدس را داشتیم؟!
✍ #محسن_ذوالفقاری
همیشه سعی کردم یادداشتهایم را در مسجد بنویسم لذا چهارشنبه برای آماده کردن ستون هفتوانه ام در روزنامه قدس به مسجد محله مان رفتم. بعد از نماز متولی مسجد کنارم نشست و از کم شدن جمعیت نمازگزاران آه و ناله و شکایت میکرد و گفت: «من موندم طرقبه، شاندیز، شمال، بازار و کوفت و زهرمار کرونا نداره فقط همین مساجد کرونا داره که ملت اینقدر میترسند! قبلاً مسجد پناهگاه بود. سنگر بود. آخرالزمان شده بهخدا!» منم فرصت غنیمت شمردم و هرچه از این مسجد تو دلم بود سر این بنده خدا خالی کردم: «حاج آقا! از ماست که برماست! شما که اینقدر جوش جمعیت رو میزنید قبل از کرونا هم، همچین خبری نبود! نهایت یک دو صف بیشتر بود! زمانی میتونید از خالی شدن مسجد شکایت کنید که قبلش مسجد پر آدم بوده باشه! کاش قبل کرونا هم اینقدر نگران میبودید! بعدشم هم طرقبه شاندیز و شمال و به قول شما کوفت و زهرمار کرونا داره هم مسجد! مقایسه اینها با هم کاملاً اشتباس! مگه خود شما تفریح و خرید نمیرید؟! هرچیزی سرجای خودش! این مردم هستند که انتخاب میکنند. نمیگم مسجد باید تعطیل بشه. مسجد با رعایت مسائل بهداشتی باید کار خودش رو انجام بده. میخوام بگم قبل کرونا چهکار برای مسجد انجام دادیم که توقع داریم مردم مسجد بیان؟ اصلاً عبادت دستهجمعی چه جایگاهی در برنامههای مردم داره؟ حداقل به اندازه تفریح و خرید هس؟! تونستیم حداقل به این جایگاه حداقلی برسونیم؟! در ضمن مسجد سنگر هست ولی نه فقط سنگر حفظ جانمان! سنگر حفظ دینمان، ایمانمان، نفسمان و جامعهمان هست.»
حاج آقا که اصلاً از منِ همیشه ساکت که همیشه پای ثابت درد و دلهایش بودم توقع نداشت چنین با شور و عصبانیت جواب بدهم. دهانش هاج و واج باز مانده بود و مِن مِن کنان با کمال احترام ازم خواست از مسجد بیرون بروم تا درِ مسجد را ببندد و به کار و زندگیاش برسد! جلوی در از ایشان به علت حرف های تند و تیزم عذرخواهی کردم که پاسخ دادن: «جای عذرخواهی نیست. کاش که همه مثل تو صریح و دقیق نقدمون کنند! نه با کنایه و طعنه و... » از برخورد خوبشان خوشم آمد و تصمیم گرفتم بیشتر به این مسجد بروم و بیشتر با ایشان گپ بزنم. به منزل آمدم این بار یادداشتم را در منزل ولی برای مسجد نوشتم!
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar