eitaa logo
مسعودنادری|کلینیک روان‌شناسی‌سرای‌آرامش
12.2هزار دنبال‌کننده
558 عکس
1.7هزار ویدیو
71 فایل
💠هدف دراینجا تجهیز و آموزش خانواده‌هاست 🌱تغییر،رشد و رسیدن به آرامش را با ما تجربه کنید ش.پروانه: م_۶۱۷۵ برای اینکه بیشتر باما آشنا بشید روی لینک زیر کلیک کنید👇 https://eitaa.com/masoud_naderi/27124 راه ارتباطی: @admin_tajaror تلفن:09921244007
مشاهده در ایتا
دانلود
پادکست داستان1.mp3
7.15M
📻هرشب یک حکایت در ماه رمضان 🔺این قسمت: چرا بلا و مصیبت؟ 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان2.mp3
3.74M
📻هرشب یک حکایت در ماه رمضان 🔺این قسمت: عاقبت حق به حق دار می‌رسد. امام صادق(ع)می‌فرمایند: یردالله الحق الی اهله. خداوند حق را به اهل آن باز می‌گرداند. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان3.mp3
2.68M
📻هرشب یک حکایت در ماه رمضان 🔺این قسمت: حکمت بلاها و صبر بر آن‌ها. امام صادق(ع) می‌فرمایند: خداوند زمانیکه بنده ای را دوست می‌دارد او را در دریای شدائد غوطه‌ور می‌سازد. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان4.mp3
3.77M
📻هرشب یک حکایت در ماه رمضان 🔺این قسمت: صله رحم و تأثیر آن بر طول عمر. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان5.mp3
3.43M
📻 🔺این قسمت: داستان تسلیم در برابر قضا و قدر الهی. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان6.mp3
3.46M
📻 🔺این قسمت: اهمیت صدقه دادن. امام باقر(ع) می‌فرمایند: صدقه به فقیران بر عمر می‌افزاید و فقر را از میان می‌برد و هفتاد نوع مرگ بد را دفع می‌کند. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان7.mp3
2.98M
📻 🔺این قسمت: عواقب بجا نیاوردن صله رحم در دنیا و آخرت. داستان عبرت آموز اختلاف یکی از اصحاب امام صادق(ع) با پسرعموهایش و عاقبت آنها را بشنوید..‌. 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان8.mp3
3.74M
📻 🔺این قسمت: آیا بدون تحمل سختی و مشقت، ارتقاء درجه ممکن است؟ 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان9.mp3
2.88M
📻 🔺این قسمت: رزق و روزی ما در آسمان‌هاست. «و فی السماء رزقکم» 🎙حجت‌الاسلام مسعودنادری لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
داستان10.mp3
3.35M
📻 🔺این قسمت: گوش و چشم‌مان به حرف دیگران نباشد! از چاله، چاه نسازیم! ناامید نشویم و همیشه معجزه تشویق را در نظر داشته باشیم. 🎙استاد مسعودنادری روانشناس لطفا عضو شوید 👇🏽 🌐 @masoud_naderi
بزرگمهر و پادشاه بزرگمهر وزیر دانای انوشیروان هر صبح زود خدمت انوشیروان می‌رفت و پس از ادای احترام رو در روی انوشیروان می‌گفت: سحر خیز باش تا کامروا گردی. شبی انوشیروان به سرداران نظامی‌اش دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر منتظر بمانند. چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید، لباس‌هایش از تنش در بیاورند و از هر طرف به او حمله کنند تا راه فراری برای او باقی نماند. روز بعد خواسته انوشیروان اتفاق افتاد. بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. چون صلاح ندید برهنه به درگاه انوشیروان برود، به خانه بازگشت و دوباره لباس پوشید. آن روز دیرتر به خدمت پادشاه رسید. پادشاه خندید و گفت: مگر هر روز نمی‌گفتی سحر خیز باش تا کامروا باشی؟ بزرگمهر گفت: دزدان امروز کامروا شدند، زیرا آنها زودتر از من بیدار شده بودند. اگر من زودتر از آنها بیدار می‌شدم و به درگاه پادشاه می‌آمدم، من کامرواتر بودم. | لطفا عضو شوید 🌐 @masoud_naderi👈
🌱 سه دزد شکست خورده و ضعيف که به تنهايي نمي توانستند به دزدي هاي بزرگ دست بزنند و موفقيت زيادي بيابند،روزي به هم برخوردند و بعد از گفتگو و شرح ناکامي هاي خود، تصميم گرفتند با هم شريک شوند تا در دزدي موفقيت بيشتري کسب کنند. هرکدام مهارت هايي داشتند که در کنار يکديگر تکميل مي شدند. آن سه دزد، سالها بر گذرگاه هاي مسلمانان کمين کرده و به آنان حمله مي نمودند و به مردم ظلم بسياري مي کردند و آن ها را مي کشتند. روزي در نزديکي شهر به آثار كاروانسراي ويراني برخوردند که گردش روزگار تباهش  ساخته و در و ديوارش فرو ريخته بود. آن سه زير يك سنگ صندوقچه ي زر پيدا کردند.بسيار خوشحال شدند و ساعتها به شادي پرداختند. بالاخره خسته و گرسنه شدند، بنابراين تصميم گرفتند يکي را براي خريد غذا به شهر بفرستند. دزدي كه براي تهيه غذا به شهر رفته بود، از کنار عطاري مي گذشت، وسوسه شد تا کمي سم بخرد و غذا را مسموم کند.او با اين فکر وارد عطاري شد که دو رفيقش بعد از خوردن غذاي زهرآلود مي ميرند و و همه گنج تنها به او مي رسد. از آن طرف، وقتي او به شهر رفت،دو دزد ديگر هم به همان چيزي انديشيدند که او مي انديشيد، تصميم گرفتند كه اورا ازبين برده وبه جاي تقسيم ثروت پيدا شده بين سه نفر ،بين دو نفر تقسيم كنند. مرد با غذا برگشت.دو رفيقش منتظرش بودند؛غذا را گرفتند و ناگهان برسرش ريختند و او را کشتند. بعد با آرامش نشستند و غذاي آلوده به زهر را خوردند. هنوز دقايقي نگذشته بود که جنازه دو دزد ديگر در کنار جنازه دزد اولي بر زمين افتاده بود. 🤍🌼 | (S.P.P.E) لطفاً عضو شوید 🌐@masoud_naderi👈ایتا https://t.me/dr_masoudnaderi👈 تلگرام dr_masoud_naderi 👈اینستاگرام