.
برگشتهام خانه. خانه اراک. صبح تا ظهر مشغول تمیزکاری چهل روز نبودنمان هستم. توی خانه میگردم و همه جا را دستمال میکشم. ظرفهای شسته توی ماشین و آبچکان را باز میگذارم تا ماشین ظرفشویی نُه دقیقه آبشان بزند تا تمیز باشند. گلها و گلدانهایشان را آب میدهم و با تک تکشان حال و احوال میکنم. جارو و پارو و رُفت و روب که تمام میشود، خستهام. عود کُندر را میگذارم توی جاعودی انار. نماز را میخوانم و میروم سروقت کتابها.
تور تورنتو در این سفر چهل روزه به اصفهان همراهم نبود و باید تا سهشنبه بخوانمش. از دیوار بلند کتابها بیرونش میکشم و مینشینم کنار مبل. بیست و چند صفحه میخوانم. نثر روان است و موضوع، جذاب.
ساعت به سه نزدیک میشود و کلاس دارم. وارد کلاس میشوم و بعد از دیدن چند اسلاید از پاورپوینت استاد و شنیدن حرفهایش، طاقت نمیآورم و ضربدر قرمز بالای صفحه را با احترام تمام لمس میکنم. اتاق گوگلمیت را ترک میکنم و باز میخزم میان تور تورنتو.
روایت پدری را میخوانم که پسر دانشجویش را راهی سفر میکند. سفری بیبازگشت با هواپیمای اُکراینی.
#تور_تورنتو
#محمدعلی_جعفری
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_شانزدهم #از_مرداد_۰۳
#چند_از_چند
✨🌱✨@mastoooor
.